نارنج سبز سیاسی علمی

وبلاگ علم سیاست گروه نارنج سبز

نارنج سبز سیاسی علمی

وبلاگ علم سیاست گروه نارنج سبز

اصلاح طلبی - رفرم - رفرمیسم (Reforme)

اصلاح طلبی به جریان سیاسی گفته می‌شود که انجام تغییر در جامعه را از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاست‌ها و نه از طریق انقلاب و تعویض حکومت، تبلیغ می‌کند


فهرست مندرجات

اصلاح‌طلب

کسی که خواستار تغییر در بخش‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه است بدون آن‌که در اساس جامعه دگرگونی ایجاد شود یک اصلاح طلب است.

ایدئولوژی

در ایدئولوژی اصطلاح‌طلبی حرکت در چهارچوب قانون و ساختار قانون اساسی و پیگیری مطالبات بدون قانون شکنی اصل اساسی به شمار می‌رود و اعتقاد بر این است که در صورت لزوم حتی تغییر قانون نیز باید به شیوه درست و حقوقی صورت گیرد.

ایدئولوژی اصلی اصلاحات، سر و سامان دادن و رفع معایب حاکم بر کشور، مبارزه با تباهی‌ها در راه دستیابی به یک جامعهٔ مدنی و قانون‌مدار، رسیدن به دموکراسی، بهبود بخش تعاون و پیشبرد صنعت عنوان شده است. به همین علت با جریان عدالت‌خواه نیز ارتباطی تنگاتنگ دارد.

همچنین همانند همه جریانهای سیاسی بهره‌گیری از نخبگان سیاسی و همچنین دانش‌آموختگان (شایسته‌سالاری) در دستور کار این طیف قرار دارد.[نیازمند منبع]

اهداف اصلاح‌طلبان

اصلاح‌طلبان طیف گسترده‌ای را تشکیل می‌دهند و از این رو نمی‌توان هدف واحدی را برای آنان برشمرد. اما آنان در مجموع خواستار حرکت‌های انقلابی نیستند و مایلند کم کم تغییراتی در حکومت ایران، به سمت برقراری دموکراسی و رعایت حقوق بشر به وجود بیاورند.

 

این هم یک تاریخچه نیمه کامل از رفرمیسم یا اصلاح طلبی از سایت پژوهشکده باقر العلوم:

 

 

  رفرمیش، اصطلاح فرانسوی و از رفرم Reform به معنای بهسازی، ترمیم و تجدید و اصلاحات گرفته شده است. در زبان فارسی به هرگونه تغییر در وضع خانه، محل کار، اداره، شهر، کشور، مذهب، فرهنگ و ... اصلاحات می‌گویند.

  اصلاحات مفهوم نزدیکی با انقلاب دارد با این تفاوت که: تغییرات در اصلاحات بر خلاف انقلاب، بنیادین و اساسی نیست؛ بلکه شامل پیرایش و آرایش‌های سطحی می‌شود و هرگونه تحول، تدریجی و بدون خشونت می‌باشد و تغییرات اساسی، بنیادین و همه جانبه مورد نظر نیست.

  اصلاح گرایی نامی است که اولین بار به رفتار های اعتراض آمیز، افرادی معروف به پروتستان مانند لوتر و کالون که خواهان اصلاح در سازمان موجود در کلیسای کاتولیک بودند، اطلاق شد.

  اصلاح گرایان به دنبال پیرایش دین و خواهان بازگشت دین به صورت ساده و اولیه آن بودند. اینان توجه خود را از کلیسا و انجمن‌های مذهبی به سوی کتاب مقدس معطوف داشتند و این امر باعث تحول در حوزه‌های ادبیات و جامعه شناختی و سیاسی و اقتصاد در غرب گردید.

سرآغاز رفرمیسم یا پیشینۀ تاریخی آن:

  مسیحیت فعلی فِرق متعددی دارد و در بین این‌ها فقط 3 فرقه نمادین وجود دارد. نحوه انشعابات در این مسیحیت حکایتی جالب و به همان اندازه پیچیده دارد.

  اولین جرقه‌ها در امپراطوری روم شرقی (قسطنطنیه) که تحت تأثیر مسلمین قرار گرفته بود، صورت گرفت. وی تصمیم گرفت تا نمادهای مسیحیت -مجسمه ها و تصاویر مبهم- را از درون کلیساهای شهر جمع کند، ولی باعث اعتراض پاپ لوئی سوم گردید و به سرعت حکم تکفیر از روم صادر شد. او نیز حیلتی نمود و شارلمان -سردار پیروز جنگ‌های مسلمین- را به عنوان امپراطور مقدس معرفی کرد و این کشمکش‌ها تا قرن 11م ادامه داشت. می‌توان گفت اولین انشعاب به مرکزیت روم غربی و ارتدوکس‌های اصلاح طلب طرفدار امپراطور قسطنطنیه به مرکزیت یونان و حومه شکل گرفت. که علی‌رغم شباهت‌های فراوان تفاوت‌هایی هم با هم داشتند و پیروان مسیحیت در تحت این دو فرقه قرار گرفتند.

  دومین انشعاب بزرگ مسیحیت، در قرن 16 میلادی باز در بین کاتولیک‌ها بود که: «مارتین لوتر» فعالیت‌های اعتراض آمیز خود را شروع کرده بود؛ او که خودش کشیش یک کلیسا در آلمان بود، بر این باور بود که دین مسیحیت با گذشت زمان، تحت تأثیر عوامل محیحطی و افکار شخصی کشیشان، آلوده شده است. او با مطالعه و تحقیق خود، در پایان 95 مورد اختلافی یافت که در کلیسا رواج داشت و مخالف آئین مسیحیت بودند؛ یکی از اصلی‌ترین و جنجالی‌ترین موارد آن بحث آمرزیدن توسط مالکان و اربابان کلیسا بود که هر کسی را می‌خواستند، می‌بخشیدند و هر کسی را که نمی‌خواستند تکفیر می‌نمودند؛ نیز بحث خرید و فروش بهشت با اسناد رسمی و غیر رسمی.

  لوتر از طرف کشیش‌های کاتولیک محکوم به مرگ گردید. ولی عقاید او در بین کلیسا گسترش یافت. مذهب پروتستانیسم به سرعت به سایر نقاط هم رسوخ نمود و به سرعت بر تعداد کلیساهای آن افزوده شد و بر اساس کلمه پروتست – اعنراض- هر که بر علیه کلیسای کاتولیک شورید، پروتستان خوانده شد.

  مارتین لوتر از فروش مغفرت‌ نامه‌های کلیسای کاتولیک در عذاب بود. کلیسای کاتولیک از فروش بهشت ثروت هنگفتی دست و پا کرده بود؛ ولی لوتر در مقابل آن فقط ایمان به خدا را تنها راه نجات انسان‌ها می‌دانست.

  مارتین لوتر کیش خود را با ترجمه انجیل به آلمانی که قبلاً بصورت رومی بود، آغاز نمود. پیروان او را لوتریان می‌گفتند و او از این خیلی آزرده خاطر می‌شد. در نهایت (پروتستان) از واژه‌ Protesto یعنی اعتراض به این گروه معترض اطلاق گردید.

  سال 1550نوع دیگر پروتستانیسم یعنی مذهب کالونیسم ظهور کرد؛ و چقدر انسان‌هایی که به خاطر دین و در دفاع از حریم دین و به نام دین قربانی شدند و در اروپا یکی از خونین‌ترین جنگ‌ها برای سالیان متمادی آغاز شد. رفرمیسم در غرب آغازگر جنبشی شد که در تمام عرصه‌های زندگی بشری ریشه دواند، همه مکاتب اومانیستی و عقل گرایی و مکتب‌های انتقادی در غرب و حتی سرمایه‌داری هر کدام به نحوی ریشه در پروتستانیسم دارند.

  مارتین لوتر (1546-1483) در آیزلین متولد و در ویتنبرگ درگذشت. در سال 1517 اصول اعتراض 95 گانه خود را بر سردر کلیسای ویتنبرگ آویخت؛ پدرش هانس کارآمد معدن و مادرش مارگارت لینده‌مان بود. او در سال 1543 برخلاف عقاید اولیه خود که خیلی از یهودیان تعریف و تمجید می‌کرد کتاب خود، یهودیها و دروغ‌‌هایشان را نوشت.

 

 

اما یک تعریف کامل سیاسی که در ادامه می آید

 

رفرم که به فارسی آن را اصلاح (و اغلب به صورت جمع ـ اصلاحات) می گویند اقداماتی است که برای تغییر و تعویض برخی از جنبه های حیات اقتصادی واجتماعی و سیاسی صورت می گیرد بدون آن که بنیاد جامعه را دگرگون سازد. از این قبیل است رفرم اراضی، رفرم? اداری، رفرم آموزشی، رفرم بازرگانی، رفرم انتخاباتی و غیره.

رفرم آن چنان تغییراتی است که از چارچوب نظام اجتماعی معین فراتر نمی رود و تناسب قوای سیاسی لحظه موجود را کم و بیش منعکس می سازد. رفرم یا اصلاحات در هر عرصه ای از حیات جامعه محصول مبارزه طبقاتی است ولی طبقه حاکمه می کوشند برای دفع فشار طبقه کارگر و سایر زحمتکشان تنها به آن رفرم هایی اکتفا ورزد که به موجودیت و تسلط آن صدمه نزند و هدفش تثبیت وضع و جلوگیری از تحول بنیادیست و? البته در جریان عمل همیشه سعی دارد آنچه را که به زور از دستش گرفته اند دوباره بگیرد یا به شکل نیمه تمام و مثله شده کار را فیصله دهد.

اقدامات و تدابیری که در کشور ما طی سالیان اخیر در زمینه های مختلف صورت گرفته و می گیرد نمونه هایی از رفرم است. این اقدامات بدون آن که خصلت طبقاتی جامعه را عوض کند و یا ماهیت رژیم را دگرگون سازد در جنبه های مختلف حیات جامعه تغییراتی به وجود می آورد که از یک طرف ثمره فرعی مبارزه انقلابی زحمتکشان و نیروهای ترقی خواه است که به پیروزی قطعی نرسیده اند ولی تاثیر خود را بر حیات جامعه باقی گذارده اند و از سوی دیگر منعکس کننده رشد قدرت سیاسی و اقتصادی سرمایه داری و کوشش هیئت حاکمه برای استقرار و نفوذ هر چه بیشتر این نظام مبتنی بر استثمار در شئون مختلف است. این سلسله تدابیر و اقدامات اصلاحی بر خلاف عناوین ساختگی نظیر «انقلاب سفید» و «انقلاب شاه و مردم» که بر روی آن می گذارند به هیچ وجه یک انقلاب نیست و تحولی بنیادی و چرخشی اصیل در شالوده اجتماع وارد نمی کند بلکه سرمایه داری را که بیش از یک قرن پیش در کشور ما پدید شده و در نیم قرن اخیر کم و بیش دراغلب شئون ریشه دوانده و گسترده شده با آهنگی سریع تر رشد می دهد، قدرت و تسلط بورژوازی را مستحکم تر می کند و بر همین شالوده تغییراتی در جنبه های مختلف حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پدید می آورد. شاه در اسفند سال 1343 در کنفرانس اقتصادی گفت که ما به این رفرم ها از بالا تن دادیم تا انقلاب از پایین جلوگیریم. در انقلاب مسئله اساسی قدرت حاکمه، قدرت دولتی است زیرا عاملی که انجام تحولات و قشرهای انقلابی و دفاع از این تحولات و توسعه دامنه آن را تامین می کند همان انتقال قدرت حاکمه به دست طبقات و قشرهای اجتماعی جدید است. انقلاب و رفرم دو مفهومی هستند که همیشه در محو ایدئولوژی و سیاست جنبش کارگری قرار داشته اند. استراتژی و تاکتیک صحیح و لنینی احزاب کمونیست درک رابطه دیالکتیکی بین این دو مفهوم و روش اصولی در قبال آن ها را ایجاب می کند. ولادیمیر ایلیچ لنین می نویسد:

«مفهوم رفرم بدون شک با مفهوم انقلاب متناقض است. فراموش کردن این تناقض و عدم توجه به مرز میان این دو مفهوم موجب بروز اشتباهات جدی می گردد. ولی این تناقض مطلق و این مرز جامد نیست، بلکه زنده و متحرک است. در هر مورد مشخص باید آن را معین کرد.

این گفته لنین راهنمای همه احزاب انقلابی است. اینک هم زمان با تغییر تناسب قوا در عرصه جهانی و هنگامی که سوسیالیسم به نیروی قاطع و تعیین کننده بدل می شود با افزایش قدرت متشکل طبقه کارگر، با توسعه نفوذ آن در سایر قشرهای جامعه و با اتخاذ سیاست صحیح از طرف احزاب کمونیست، اهمیت رفرم در مبارزه پرولتاریا افزایش می یابد. جلسه «صلح و سوسیالیسم» نشریه تئوریک و اطلاعاتی احزاب کمونیست و کارگری نوشته است:

رفرم هایی که قبل از تحول انقلابی سرمایه داری به سوسیالیسم انجام می گیرد نقش مهمی دارند. این رفرم ها وسیله ای هستند برای بهبود وضع طبقه کارگر در همان چارچوب رژیم سرمایه داری. این رفرم ها بقایای مناسبات ما قبل سرمایه داری را از بین می برند و به انجام وظایف عمل نشده انقلاب های بورژوا ـ دموکراتیک و توسعه مبارزه ضد انحصارات کمک می کنند ومقدمات عینی لازم را برای گذار سوسیالیسم فراهم می سازند. در جریان مبارزه برای تحقق این رفرم ها توده مردم تجربه سیاسی مهمی کسب می کنند. بویژه به محدودیت دامنه تحولاتی که درچارچوب جامعه سرمایه داری انجام می گیرد یقین حاصل می کنند. مبارزه در راه رفرم، زحمتکشان را به ضرورت تحولات انقلابی قاطع متقاعد می سازد و اکثریت توده های را به سوی انقلاب جلب می کند.

کمونیست ها در عین حال که برای انجام قاطع و پیگیر رفرم ها ، بهبود وضع زندگی زحمتکشان و تغییر در وضع اقتصادی و از بین بردن بقایای مناسبات ماقبل سرمایه داری نظیر مناسبات ارباب – رعیتی و غیره برای اصلاحات درحیات اجتماعی وتامین حقوق و آزادی های دموکراتیک و توسعه دموکراسی مبارزه میکنند فراموش نمیکنند که این تغییرات هر قدر هم مهم باشد سرمایه داری را از بین نمی برد . آنها رفرم را محصول فرعی مبارزه انقلابی میدانند و از آن برای بیداری و تشکل توده ها و تسخیر سنگری به منظور حمله به سنگ مقدم تر و پیشبرد هدف انقلابی خود استفاده میکنند .

کمونیست ها تسلیم این نظریه می شوند که رفرم همه مسائل را حل می کند و انقلاب و وجود حزب انقلابی دیگر ضرورتی ندارد و نه تسلیم این نظریه که باید با هر رفرمی مخالفت کرد و هرچه وضع بدتر باشد بهتر است. آن نظریه ایست راست و تسلیم طلبانه و این نظریه ماوراء چپ و ماجراجویانه. مجله « دنیا » ارگان تئوریک و سیاسی حزب ما نوشته است:

« مارکسیسم ـ لنینیسم مخالف رفرم نیست. اصلاحات و رفرم هایی را که در کادر سرمایه داری انجام می گیرد نفی نمی کند. مارکسیسم ـ لنینیسم بر آنست که رفرم محصول فرعی انقلاب است. فشار انقلابی توده ها گاه که پیروز نمی شود هیئت حاکمه را به عقب نشینی و به تن دادن به رفرم ها وامی دارد. حزب انقلابی باید مردم را به مبارزه برای تعمیق این رفرم ها و واداشتن هیئت حاکمه به عقب نشینی بیشتر سوق دهد و چنانچه لنین می گوید از رفرم ها برای بسط و توسعه مبارزات طبقاتی استفاده کند.

اگر در داخل جنبش کارگری این رفرم ها و تغییرات و اصلاحات را علاج دردها و راه حل مسائل و تغییر دهنده بنیان اجتماع بداند وی را رفرمیست می نامیم. رفرمیسم عبارتی است در مورد آن جریان سیاسی در داخل جنبش کارگری که دشمن مارکسیسم و منافع اساسی طبقه کارگر است، مبارزه طبقاتی و لزوم انقلاب را نفی می کند و فقط به رفرم ها و اصلاحاتی که در بنیاد سرمایه داری تاثیری ندارد دل خوش می کند. پس اگر رفرم و اصلاحات مربوط به تدابیر و اقدامات هیئت حاکمه است رفرمیسم عبارتیست در مورد تسلیم طلبان راست در داخل جنبش کارگری. احزاب سوسیال دموکرات راست و اعضای انترناسیونال سوسیالیستی نمونه های آن هستند.

53 ـ رفرم اراضی

رفرم اراضی یا اصلاح ارضی عبارتست ازاقدامات یک دولت برای ایجاد تغییراتی در نحوه مالکیت ارضی و طرز استفاده از زمین.

در کشورهای سرمایه داری هدف از اصلاحات ارضی ایجاد شرایط برای رشد سریع تر مناسبات سرمایه داری در ده، تضعیف مبارزه دهقانان و جلوگیری از قیام آنانست که در عین حال با حفظ منافع مالکان از طریق پرداخت غرامت یا بهای زمین به? حساب دهقانان همراه است. در نتیجه این گونه رفرم اراضی که اغلب نیم بند و نا پیگیر? است سرمایه داران صاحب صنایع و بانک ها و رجال دولتی و ارتشی و سایر ثروتمندان برای چنگ انداختن بر اراضی امکان به دست می آورند و اشکال استثمار سرمایه داری (انفرادی و جمعی) جانشین استثمار ما قبل سرمایه داری می شود. این قبیل رفرم ها اگر چه از نظر اقتصادی می تواند موجبات استفاده از علم و تکنیک را در کشاورزی فراهم آورد و میزان محصولات کشاورزی را افزایش دهد، از نظر اجتماعی به شدت پروسه قشر بندی در روستا می افزاید و اکثریت عظیم دهقانان را خانه خراب می کند و تناقضات تازه و عمیق به وجود می آورد و در حال از حل رادیکال و نهایی مسئله ارضی عاجز است. اصلاحات ارضی در ایران نیز از همین نوع است.

در نظام سوسیالیستی هنگامی که قدرت سرمایه داران و مالکان بر می افتد و قدرت زحمتکشان استقرار می یابد تحولات بینادی انقلابی همراه با رفرم ارضی واقعی و عمیق به سود دهقانان انجام می گیرد.

در دورن ما منافع خلق ها ایجاب می کند که بقایای نظام فئودالی و مناسبات مبتنی بر استثمار از طریق انجام رفرم ارضی واقعی برای همیشه ریشه کن شود. پایه ها و بقایای فئودالیسم فقط تحت فشار نهضت دموکراتیک مردم می تواند منهدم شود. فقط اصلاحات ارضی عمیق می تواند سدها را از سر راه ترقی نیروهای مولده بردارد، به شکل خواربار که در بسیاری نقاط از مسائل حاد است پایان بخشد و راه استفاده منطقی و علمی از همه وسائل را برای افزایش فرآورده های کشاورزی هموار نماید.?

سوسیالیسم استثمار را از ده بر می اندازد، کلیه دهقانان را از لحاظ زمین تامین می کند، نیروی کار آن ها را بر مبانی داوطلبانه در تعاونی های تولید متحد می سازد، تکنیک معاصر را دراختیار آنان می گذارد و با کمک های مادی و سازمانی وسایل پیشرفت اقتصاد کشاورزی و بهبود شرایط زندگی روستائیان را فراهم می آورد.

حالا به اصلاح طلبی در قرآن از دیدگاه متفکران دینی می پردازیم که امیدوارم جالب باشه

 

اندیشه حاکم بر حرکت هایی که با هدف بهسازی نهادها و روابط اجتماعی انجام می پذیرد، اصلاح طلبی نامیده می شود. آن چه در این سالهای اخیر با عنوان اصلاح طلبی شناخته شده در پاره ای موارد با تجدد طلبی و در مواردی با بنیادگرایی همراه گشته و بدین ترتیب اصلاح طلبی در طیف های بسیار متفاوتی جلوه کرده است.
در مطالعات اخیر به جهت کاربرد گسترده واژه در حوزه های مختلف و متفاوت، گستره معنایی اصلاح همواره از سوی محققان سؤال برانگیز بوده است؛ چنان که ارتباط معنایی اصلاح در فرهنگ اسلامی با برخی از اصطلاحات متداول در دیگر حوزه های فرهنگی مورد توجه قرار گرفت. در این میان به طور مشخص، معادل نهادن اصلاح و اصلاح طلبی با رفرم (Reforme) پذیرش فراگیر یافته است. این برگردان نه تنها در برخی از فرهنگهای لغوی و دانشنامه ها مورد تأیید قرار گرفته، بلکه پذیرش ضمنی آن، بر عنوان بسیاری از کتاب ها و مقالات سایه افکنده است. دو واژه اصلاح و رفرم اگر چه از نظر اشتقاق و خاستگاه فرهنگی دو راه جدا را پیموده اند، ولی در حوزه علوم اجتماعی، حوزه معنایی مشترکی یافته اند.
در مقام تبیین ابعاد موضوعی اصطلاح «اصلاح طلبی» ، این نکته که در تداول امروز ملت های اسلامی در سخن از اصلاح، به طور معمول، اصلاح در سطح اجتماعی و نه فردی مورد توجه است، مبنایی قابل قبول می نماید و اگرچه در نوشته های معاصر، گاه از اصلاح فردی در کنار اصلاح اجتماعی گفت وگو شده است، اما می توان این موارد را نه نقضی بر محدوده اصطلاح، که اصطلاحی دیگر با دامنه ای اعم مبتنی بر فرهنگ قرآن، تلقی کرد.
شهید مطهری می نویسد: اصلاحات در دو معنای خاص و عام به کار می رود. گاه به پیروی از واژه «رفرم» مراد از اصلاحات تغییرات و سامان دادنهای آرام و تدریجی و غیربنیادی است که در مقابل آن انقلاب به معنای تغییرات دفعی، بنیادی و ساخت شکنانه قرار می گیرد؛ و گاه دیگر مراد از آن بهبودی و سامان بخشی اموری است که دچار بحران، کاستی، نقص و فساد شده باشد. به این معنا در مقابل افساد قرار می گیرد. اصلاحات در این معنا گسترده تر از معنای نخست آن است؛ زیرا شامل تغییرات و سامان بخشی تدریجی، ظاهری، عرضی یا بنیادی و جوهری و دفعی نیز می شود.(1)
پدیده اصلاح می تواند به شؤون مختلف یک جامعه بازگردد؛ از همین رو، متناسب با تنوع نهادها در یک جامعه، مصادیق آن متنوع است. از دیدگاه جامعه شناختی، موضوعاتی چون ساختار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مانند آن، ابعادگوناگون هویت یک جامعه را تشکیل می دهند. تغییرات در روابط اجتماعی پدیده ای است که به طور مستمر در هر جامعه وجود دارد و از نمودهای آن بروز تغییرات در نهادهای اجتماعی است. آن چه در غرب با عنوان اصلاح و رفرم و یا تجدد و مدرنیته شناخته می شود، تعبیری دیگر از همین تغییر و تحول در نهادهای گوناگون جوامع اسلامی است که به سبب نیاز به همراهی با تغییرات گسترده و سریع در جوامع بشری، شتابی خاص گرفته و نمودی محسوس یافته است. بر این پایه، می توان حرکت های اصلاحی را در نهادهای گوناگون اجتماعی، اعم از نظام سیاسی و اقتصادی، جستجو کرد؛ اما در مفهومی که از اصلاح طلبی اراده می شود معمولاً اصلاحاتی مورد توجه است که بر مبانی نظری و فرهنگی استوار بوده اند.
در حوزه فرهنگ اسلامی، واژه اصلاح، الهام گرفته از قرآن کریم است. اصلاح به معنای «بهبود بخشیدن» و واژه های هم ریشه آن، بارها در آیات قرآن به کار رفته است. در این میان به خصوص، می توان به مواردی اشاره کرد که در آنها از اصلاح به معنای تلاش در جهت بهسازی اوضاع اجتماعی سخن به میان آمده، چنان که در کاربردهای قرآنی، گاه اصلاح با فساد در حوزه مسایل اجتماعی و زیست محیطی مقابل نهاده شده است.(سوره 7: 142) بدون تکیه بر واژه اصلاح یا بر آیه ای خاص، با نگرش کلی در فرهنگ قرآن می توان به روشنی برداشت کرد که در نگرش قرآن کریم؛ ظهور دین اسلام خود یک حرکت اصلاحی بوده و اصلاح جامعه نیز یکی از اهداف رسالت پیامبر بزرگوار اسلام(ص) بوده است، حرکتی که هم اصلاح باورها و اعمال دینی را هدف خود قرارداده، و هم به اصلاح نهادهای اجتماعی و برقراری قسط و عدل توجه داشته است.(سوره 57: 25 و نیز 62:2) (2)
در فرهنگ ها واژگانی می یابیم که اصلاح به معنای به سامان کردن چیزی پس از تباه شدن آن است. در فرهنگ واژگانی قرآن نیز این واژه در معانی و مفاهیم چندی چون آشتی دادن پس از دشمنی (4: 114) و نیز به معنای از میان برداشتن تباهی و نادرستی در محیط اجتماعی (11: 88؛ و نیز 7: 56) به کار رفته است.
ناگفته نماند که اصلاحات در مفهوم غربی آن از منطقه خاکستری آغاز می شود و در همان محدود باقی می ماند و کمتر موجب تغییرات ساختاری و بنیادی است؛ از این رو، داوری درباره آن پیچیده و برنامه ریزی دشوارتر است. مصلحان می بایست با دو جریان محافظه کاران و سنت مداران از سویی و با انقلابیون و رادیکال ها از سوی دیگر درگیر شوند. از آن جایی که در منطقه خاکستری ظهور و بروز می کند، دشمنان آن می تواند در بخشی دوستان محسوب شود و گاه دیگر همان جبهه موافق در بخش دیگری دشمن تلقی گردد. از این رو، شناسایی خودی و غیرخودی دشوار و جذب موافقان و ایجاد جبهه متحدی از دوستان غیرممکن و ناشدنی می نماید.
اما اصلاحات در مفهوم قرآنی از آن جایی که در برابر فساد و تباهی قرارمی گیرد می تواند از منطقه سیاه آغاز و به منطقه خاکستری یا شفاف وارد شود و حتی می تواند از جهات دیگر، اصلاحاتی زیر ساختی و بنیادی و نیز انقلابی باشد. از این رو، نمی توان میان اصلاحات قرآنی و مفهوم غربی آن وفاق تام و تمامی یافت. اگر نگوییم از اشتراک لفظی است کم و بیش اشتراک معنوی همراه با تشکیک در مقوله از جهت توسعه و ضیق، گستردگی حوزه معنای و تنگی آن امری یقینی و مسلم است.
اصلاح در برابر افساد از ریشه «صلاح» مشتق شده و در لغت به معانی مختلفی از جمله بهبودی بخشیدن، درست نمودن، تعمیر کردن، آشتی دادن، به کردن، نیک کردن، سامان دادن و آراستن(3) آمده است. معنای مشترک در همه مشتقات این واژه، سلامت از فساد می باشد که شامل سلامت در ذات و موضوع یا رأی و نظر یا عمل می گردد؛ گرچه کاربرد آن در «عمل» از همه بیشتر است؛ چه این که کاربرد واژه «صحت» در اجسام از شمول و عمومیت بیشتری برخوردار است. برخی اصلاح چیزی پس از افساد آن را به اقامه و برپاداشتن آن، معنا کرده اند.
در اصطلاح جامعه شناسی، اصلاحات به تحولات روبنایی و سطحی گفته می شود که با حفظ نظام موجود صورت می پذیرد؛ ولی انقلاب به دگرگونی بنیادی و عمیق اطلاق می شود؛ چه این که در اصطلاح علوم سیاسی به تغییرات آرام و تدریجی در جهت بهبود اوضاع اجتماعی در چارچوب نظام اطلاق می شود. برخی اصلاحات اقتصادی را نیز نزدیک به این معنا گرفته اند، ولی واژه انقلاب در جایی به کار می رود که تحولات سریع همراه با قهر، تحقق یابد به گونه ای که منجر به سرنگونی نظام سیاسی حاکم شود.
عده ای انقلاب را جانشین ناگهانی و شدید حاکمیت سیاسی می دانند که همراه با اعمال خشونت و زور تحقق می پذیرد. از این رو، در معنای اصطلاحی اصلاح، عناصری مانند «ناگهانی»، «شدید بودن» یا «اعمال خشونت» وجود ندارد. واژه اصلاح به خاطر ویژگی تغییر و تعویض که در آن وجود دارد به واژه غربی «رفرم» نزدیک است؛ زیرا «رفرم» در اصطلاح غربی آن، به اقدامی گفته می شود که برای تغییر و تعویض برخی از جنبه های حیات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، بدون ساخت یا ساختارشکنی و یا دگرگون کردن اساسی جامعه، به انجام رسد، مانند: اصلاحات آموزشی، اداری و بازرگانی.(4)
در حقیقت، رفرمیسم به جریان سیاسی ای گفته می شود که دگرگونی جامعه را از طریق اصلاحات و نه انقلاب تبلیغ می کند؛ و به تعبیر دیگر در جریان رفرمیسم، هدف، تغییرات روبنایی و به شکل تدریجی می باشد، نه اصلاحات بنیادی و زیرساختی با روش های انقلابی.
یکی از مصادیق بارز اصلاحات، جریان سیاسی درون جنبشی کارگری و کمونیستی است که ضرورت مبارزه طبقاتی، انقلاب سوسیالیستی و دیکتاتوری پرولتاریا را انکار می کند و طرفدار همکاری طبقاتی برای رسیدن به جامعه مبتنی بر رفاه عمومی است. نمایندگان اصلاحات در سال1951 در فرانکفورت گرد آمدند و اصطلاحاً مکتب فرانکفورت را شکل دادند.
اما واژه «رفرماسیون» در فرهنگ و اندیشه غرب مربوط به اصلاحات دینی می شود و اصطلاحاً به جنبشی مذهبی در اروپای غربی در قرن شانزدهم که به عنوان نهضتی برای اصلاح مذهب کاتولیک شروع شد و به نهضت پروتستان انجامید اطلاق می شود.(5)

حوزه معنایی اصلاحات و اصلاح گری در قرآن

اصلاح در حوزه واژگانی قرآن در برابر افساد به معنای نابسامانی ایجاد کردن و از حالت اعتدال بیرون آمدن می باشد. این واژه در موارد بسیاری در قرآن و روایات به کار رفته است، البته اگر به معنای عام اصلاحات توجه شود الفاظ و واژه های دیگری مانند تزکیه و فلاح می توان یافت که در کتاب و سنت به کار رفته و به گونه ای به مفهوم اصلاح و اصلاحات مربوط می شود.
بعضی از مفسران اصلاح را به معنای معتدل قراردادن چیزی گرفته اند.(6) و برخی دیگر آن را به «لیاقت و شایستگی»(7) معنا کرده و برای آن معنای دیگری ذکر نموده و گفته اند: «فساد عبارت است از تغییر دادن هرچیزی از آن چه طبع اصلی آن اقتضا دارد و اصلاح، باقی ماندن هرچیزی است به مقتضای طبع اصلیش تا آن چه خیر و فایده در خور آن است بر آن مترتب گردد، بدون آن که به خاطر فسادش چیزی از آثار نیک آن تباه گردد.(8) برخی در تعریف اصلاح گفته اند اصلاح، نقطه مقابل فساد است که در جان و بدن و اشیایی که از حد اعتدال خارج می شوند تصور می شود(9)
بعضی این دو صفت را متقابل و متضاد هم قرار داده(10) و برخی دیگر گفته اند: افساد و اصلاح از زوج های متضاد قرآن است، زوج های متضاد یعنی واژه های اعتقادی و اجتماعی که دو به دو در برابر یکدیگر قرار گرفته اند و به کمک یکدیگر بهتر شناخته می شوند. از قبیل توحید و شرک، ایمان و کفر، هدایت و ضلالت، عدل و ظلم، خیر و شر، اطاعت و معصیت، تقوا و فسوق، استکبار و استضعاف و غیره. البته برخی از این زوج های متضاد از آن جهت در کنار یکدیگر مطرح می شوند که یکی باید نفی و طرد شود تا دیگری جامه تحقق بپوشد، اصلاح و افساد از این قبیل است(11)
واژه اصلاح و مشتقات آن 180 مرتبه در قرآن به کار رفته است و نحوه کاربردش، گاهی به صورت مطلق (6:48 و نیز 7:35 و 170 و نیز 11:117) بوده؛ و گاهی دیگر با متعلقات به گونه های مختلف به کار رفته است؛ زیرا اصلاحات گاه به عمل نسبت داده شده است؛ مانند «فلیعمل عملا صالحا» (18:110؛ و نیز 6:54؛ و نیز 16:119)؛ و گاه دیگر به خود انسان نسبت می دهد: «والصالحین من عبدکم و امائکم» (24:32) از سویی در قرآن گاه اصلاح میان دو فرد مطرح است، و گاه دیگر اصلاح در محیط خانواده مورد تأکید قرار گرفته است. (8:1؛ و نیز 49: 9 و 10)
در مواردی نیز بر اصلاح فرد یعنی خودسازی و تهذیب نفس تأکید شده که در آموزش های انبیای الهی بر دیگر موارد مقدم شده است؛ زیرا در ابتدا افراد باید درون و نفس خویش را اصلاح کنند تا لایق اصلاح گری در دیگران و بیرون گردند.
آیات و روایات بسیاری این نکته را مورد تأکید قرار می دهد. (2: 44 و نیز 61:2)(12) از آن جمله این روایت که می فرماید: هر کس میان خود و خدایش را اصلاح کند، خداوند میانه او با بندگانش را اصلاح می کند؛ و هر کس آخرتش را اصلاح نماید، خداوند امور دنیایش را به سامان رساند؛ و نیز در روایتی دیگر آمده است: «هر کس سرشت و نهانش را اصلاح گرداند خداوند ظاهر و آشکارش را به اصلاح در آورد؛ و هر کس برای دینش کار کند خداوند امر دنیایش را کفایت نماید و هر کس نیکو گرداند میانه خود و خدایش را خداوند نیز میانه او با مردمان را نیکو گرداند.(13)
برخی از آیات، به مسئله اصلاح در جامعه، افزون بر مسئله اصلاحات فردی و خودسازی می پردازد. قرآن تأکید دارد که جامعه می بایست بستری مناسب برای تأمین مصالح مادی و معنوی افراد فراهم سازد. این مهم به گونه های مختلف از سوی قرآن گوشزد می شود(14) که از آن میان می توان به تأکید موسی(ع) نسبت به برادرش برای اصلاح قوم بنی اسرائیل (7:142) و نیز بر تصریح شعیب اشاره داشت که از آنان می خواهد تا از مخالفت فرمان الهی دست برداشته و خدا را اطاعت کنند. (11:88) بی گمان چنین دعوتی نه تنها با روح حریت و آزادی انسان منافات ندارد، بلکه آدمی را به سعادت و اصلاح همیشگی نایل می گرداند.
برخی از آیات طرح اصلاح گری را به شکل خاصی مطرح می سازد و آموزش های لازم ارتباطی را برای هدایت جامعه می دهد؛(42:40) یکی از آموزش های مهم قرآنی در حوزه اجتماع توجه دادن همگان به گذشت و بخشش و اصلاح گری می باشد.(42:40) هم چنین در همین راستا، سازش سازنده میان زن و شوهر در حوزه روابط اجتماعی را بسیار امری پسندیده دانسته است(2:288) و بر اصلاح ذات البین یعنی بهبودبخشی روابط میان دو فرد یا دو گروه متخاصم اجتماعی تأکید ورزیده تا با حل مشکلات اجتماعی فضای جامعه را به صلح و آشتی همدلی بدل سازد.(2:114 و نیز 4:114 و نیز 8:1 و نیز 49: 9 و 10) از جمله مصادیق اصلاح اجتماعی را توجه به وضعیت مالی یتیمان دانسته و بر اصلاح امور بی سرپرستان جامعه به ویژه در حوزه اقتصادی و اموال ایشان تأکید می نماید.(2:220)
به هر حال، واژه اصلاح در معنای محدود خود به معنای برطرف کردن فساد، در جایی به کار می رود که از پیش چیزی فاسد شده باشد و با کار اصلاحی عیب و فساد آن برطرف می شود؛ مانند تعمیر کردن ساعتی که خراب شده است؛ اما اصلاحات معنای دیگری نیز دارد که به هیچ وجه این محدودیت را نداشته و از معنایی گسترده برخوردار است. این معنای اخیر مواردی را در برمی گیرد که تنها برای برطرف کردن فساد و عیب نیست، بلکه در هر جایی به کار می رود که در چیزی استعدادی یافت می شود و تنها نیاز به بازپروری و پرورش دارد تا به فعلیت خود برسد.
حوزه معنایی این واژه بر این اساس بسیار گسترده و وسیع خواهد بود به گونه ای که حتی درباره زمین به لحاظ استعدادهایی که در بردارد شامل می شود.(2: 205 و نیز 7:74)

اهمیت و ضرورت اصلاح گری

آیات بسیاری به ضرورت اصلاحات در حوزه های مختلف تأکید می کند: با نگاهی اجمالی به آیات، اهمیت اصلاحات نیز روشن خواهد شد. به نظر برخی از محققان، قرآن آن چنان به اصلاح امور انسانی و خصوصاً در حوزه اجتماعی اهمیت داده که مانند آن، تأکید معادلی وجود ندارد.(15)
بی گمان می توان گفت که اصلاح گری با دربرگیری حوزه وسیعی از مهم ترین دستاوردهای حرکت و نهضت پیامبران شمرده می شود؛ آنان با تبشیر و انذار، جلوی هرگونه افراط و تفریطی را گرفته و افراد جامعه را به مرز اعتدال رهنمون می ساختند. در همه مواردی که قرآن از روش و شیوه عملیاتی کردن اصلاحات گزارش می دهد، این نکته را می توان به روشنی یافت که پیامبران اصلاحات فردی را بر اصلاحات جمعی مقدم می داشتند. این امر سبب می شد که فرد، نخست و پیش از هر عملی به اصلاح امور خویش توجه داشته باشد و پس از خودسازی و اصلاح درونی اقدام به اصلاحات بیرونی کند و جامعه خویش را نیز از این بهبودی و اصلاح بهره مند نماید. از این رو، قرآن هدف از بعثت پیامبران را ایجاد تعادل با به کارگیری ابزار بیم و امید، تبشیر وانذار دانسته تا بستری را برای ایمان و اصلاح فرد و جامعه فراهم سازد.
با توجه به اهتمام دین به مسئله اصلاحات است که می بینیم پیامبران بزرگ الهی برای تحقق امر اصلاحات در جامعه خود از هر فرصتی استفاده می کردند. نمونه آن را می توان در رفتار حضرت موسی ردگیری کرد. وی در فرصت کوتاهی که به کوه طور سینا برای گفت وشنود با پروردگار متعال و دریافت فرمان های الهی رهسپار می شود، دلسوزی خود رابه امر اصلاح برای امتش نشان می دهد و حضرت هارون را به عنوان خلیفه و جانشین برای اصلاح امور امت و جامعه اش مسئولیت می دهد. قرآن در بیان این مسئله در آیه 14 سوره اعراف می فرماید: «و قال موسی لأخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح ولاتتبع سبیل المفسدین»، وی هارون را نهی می کند از این که سیره قومش را بعد از انحراف پیروی نماید، بلکه تأکید می کند که او براصلاح قومش اهتمام ورزد، و از راه و رسم مفسدان و اندیشه های آنان که مانع اصلاح جامعه می گردد، پیروی نکند.(ونیزنک: 7:35 و 85 و نیز 11:84)(16)
آیاتی که مسئله تزکیه را از مهم ترین اهداف حضور انبیای الهی معرفی می کند، در حقیقت تأکیدی است براهمیت اصلاح درونی که ضروری ترین مسئولیت هر انسانی است.(3:164 و نیز62)
بررسی آیاتی که به نمونه های اصلاح گری در حوزه های مختلف می پردازد، اهمیت و ضرورت اصلاحات را تصریح می نماید. از جمله آیاتی که به اصلاح امور یتیمان اشاره داشته و اهمیت اصلاح گری را به خوبی می نمایاند.(2:220) توجه به اصلاحات در این آیه به صورت مطلق آمده و شامل هر نوع اصلاحی اعم از مالی، علمی، تربیتی، و دینی می شود.
مورد دیگر از مسایلی که جزو امور پسنده و اصلاح میان مردم دانسته شده است، امر به صدقه و امر به معروف حتی با حالت نجوی با دیگران در مجالس است در صورتی که قصد بهبودبخشی و سامان بخشیدن را داشته باشد، حال آنکه بسیاری از نجواها ناپسند بوده و خیر و نیکی در آنها وجود ندارد.(2:224 و نیز 8:1و نیز49:9)
خداوند در قرآن سعادتمندی جامعه را در گرو اصلاح امور اعتقادی و اقتصادی آن معرفی می نماید. (7:85 و نیز 11:84) و بیان می دارد که دو مسئله بندگی حق تعالی و پذیرش خداوندگاری او، برای دستیابی به اصلاح، نقش مهمی را ایفا می کند و با فساد مقابله می نماید.
در اهمیت اصلاح گری برای فرد و جامعه همین بس که قرآن اصلاح گری را مایه رهایی یافتن از عذاب های مشخص برای جوامع گنه کار دانسته است. (11:116) موارد دیگری که این مهم را بیان می دارد در آیات زیر قابل جست وجوست.
از آیاتی که در آنها دعوت به اصلاح شده مانند آیه 220 سوره بقره که در آن خداوند ترغیب و توصیه به اصلاح در امور ایتام نموده و آیه 9 سوره حجرات که دعوت به اصلاح بین برادران ایمانی نموده و آیه 142 سوره اعراف که اصلاح جامعه بنی اسرائیل از دستورالعمل های حضرت موسی به برادرش حضرت هارون(ع) بوده است. چنین برمی آید که امر اصلاح به عنوان مهم ترین وظیفه انبیاء در حوزه مسئولیت انسان نسبت به خود و جامعه می باشد.
شیوه نگرش قرآن به اصلاحات به گونه ای است که به همه مسایل مربوط به انسان می پردازد و تمام زوایای شخصیت انسان را بررسی می نماید.(17) از آن جایی که شخصیت انسان ریشه در فکر و اندیشه، اخلاق و عمل داشته و بدان ها ساخته می شود، قرآن به روش های اصلاحی در این سه حوزه و نیز موانع آن اشاره می کند تا انسان و اصلاحات در هیچ حوزه ای در مسیر شخصیت سازی و هویت یابی با مشکل مواجه نگردد. روش اصلاحی قرآن مهم ترین و بهترین روش در اصلاح زندگی بشر است؛ زیرا به جهت دربرگیرندگی به گونه ای است که به تمام نیازهای بشری در حوزه اصلاح گری پاسخ در خور و شایسته ای می دهد.
از مهم ترین انواع اصلاحات آن اصلاحاتی است که در ابعاد درونی و در حوزه وجودی انسان و یا در حوزه اندیشه و فکر او انجام می گیرد. قرآن با توجه به اهمیت اصلاحات درونی و وجودی در آیات گوناگون فکر صحیح و درست و شخصیت ساز را به انسان نشان می دهد و از افکار انحرافی و پیروی های کورکورانه فکری او را برحذر می دارد.
به عنوان نمونه قرآن درباره نگرش حاکم بر جامعه آن روز درباره شهیدان و کشته شدگان در راه خدا می فرماید: این گمان و پنداری باطل است که شهیدان مرده اند، بلکه باید فکر و پندار خود را در این زمینه اصلاح سازید؛ زیرا آنان زنده اند و در نزد خدای متعال روزی می خورند. (آل عمران: 169) آن چه که از مجموعه آیات توحیدی و نیز آیات مربوط به معاد و نوع نگرش های عقیدتی انسان در قرآن به دست آمده آن است که این بخش از اصلاحات موردتأکید بیشتر است.
در حوزه اخلاق نیز به آسیب ها و خطرهای اخلاقی اشاره و راهکارها و روش های زدودن آن را نیز ارایه می دهد؛ شناسایی آفات کفر (2:12و 18و 204) و گناه (30:41) و غرور (2:206) و طغیان (5:64) و اسراف (26:151و 152) و راه های مقابله با آن و دیگر رذایل اخلاقی در راستای اهتمام قرآن به اصلاحات بنیادین در ذات و وجود انسان است؛ زیرا خطر این آسیب ها در جان آدمی به گونه ای است که با تشدید و تقویت هریک از آفات، انسان هلاک خواهد شد. از این رو، باید درصدد ترمیم و اصلاح آن ها با توبه، موعظه، تنبیه، تقوا، ایمان و جهاد برآید که البته زدودن هرکدام از رذایل به راه های علمی و عملی خاص خود بستگی دارد.
آیاتی در قرآن کریم از اصلاح در عمل سخن به میان آورده است (احزاب: 70و 71و 6: 54و 16:119) و از اصلاح در عمل زشتی که با جهل و نادانی صورت گرفته سخن گفته و روش اصلاح را توبه و پشیمانی از گناه و بازگشت به خود و اصلاح و بهبودبخشی آن معرفی نموده است.
از مجموع آیات اصلاح مربوط به فکر، اخلاق و عمل به دست می آید که مهم ترین حوزه اصلاحی درباره انسان این سه حوزه می باشد و باتوجه به راهکارهای اصلاحی که قرآن کریم معرفی می نماید زیرساختاری بودن اصلاح موردتأکید و تأیید قرار می گیرد؛ زیرا درصورتی که در این حوزه ها اصلاح به درستی انجام گیرد، در ابعاد دیگری مانند بعد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به بهترین صورت اصلاحات انجام خواهد گرفت.
اصلاح در حوزه اجتماعی به هر معنایی که پذیرفته می شود در این امر مشترک است که انسان نسبت به وضع موجود ناخشنود و ناراضی است؛ به این معنا که هرگاه آدمی آن چه بخواهد، نباشد و یا آن چه می باشد رانخواهد، می کوشد تا آن را تغییر داده به سامان مطلوب و مقصود خویش برساند. براین اساس اصلاح طلبی نیز از مباحث جدید نخواهد بود، بلکه می توان ادعا نمود که پیشینه آن به خلقت آدمی بازمی گردد، برای این که اگر ریشه اصلاح در نخواستن هست ها و خواستن نیست ها دانسته شود امری است که با اختیار و انتخاب آدمی سرشته شده است و اصلاح طلبی امری ذاتی یا شبه ذاتی انسان خواهد بود.
در تمام دوران حیات بشری چنین حالت و ویژگی وجود داشته است. آن چه که در جریان هابیل و قابیل آمده است می تواند نمونه ای روشن و قابل تأمل از افساد و اصلاح در حوزه رفتارهای انسانی در زمین باشد.
به هرحال به طورکلی حوزه های اصلاحات را می توان پیرامون دو محور خلاصه نمود:
.1
اصلاحات درونی (سازندگی انسان نسبت به خود)؛
.2
اصلاحات بیرونی (اصلاح پدیده ها مطابق با نگاه انسان).
در اصلاحات دینی برخلاف اصلاحات مدرن «که در حوزه اصلاح بیرونی حرکت می نماید» اصلاحات، آمیخته ای از روش های درونی و بیرونی و مبتنی بر عقلانیت و حقیقت محوری است.
نکته مهم در تفاوت میان اصلاحات دینی و اصلاحات مدرنیته اینست که: 1) اصلاح گری دینی هم در ساحت درون و هم ساحت بیرون جهت داده شده است؛ اما در اصلاح مدرنیته تنها به اصلاحات بیرونی توجه شده است؛ 2) در اصلاحات حوزه بیرونی از منظر دین، اساس همه چیز تکلیف و مسئولیت است، اما در اصلاحات مدرنیته لذت طلبی و تملک گری پایه حرکت اصلاحی آن ها می باشد.
توجه به این نکته ضروری است که تضاد و تخالف میان اصلاحات مدرن و اسلامی زیربنایی و زیرساختاری است؛البته این بدین معنانیست که در اصلاحات دینی، پیشرفت، ترقی، پویایی و تکامل موردتوجه و اهتمام نیست، بلکه با توسعه معنایی که در اصلاحات دینی وجود دارد می توان این ادعا را داشت که با توجه به زیرساخت ها و جامعیت اصلاحات دینی، تنها در زیرسایه اصلاحات دینی است که پیشرفت، ترقی، تمدن و تکامل واقعی و حقیقی امکان پذیر خواهد بود.(18)
اصلاح طلبی به مفهوم قرآنی آن پیشینه ای طولانی داشته و پیش از آن که مدعیان حقوق بشر از آن سخنی به میان آورند در میان انبیای الهی که مصلحان واقعی و سفیران خدای متعال اند مطرح بوده است، چه این که حضرت شعیب(ع) هزاران سال پیش به عنوان یک مصلح شناخته شده بود و قرآن از زبان او نقل می کند: من چیزی جز اصلاح آن چه در توان دارم نمی خواهم (11/88) پس از وی، حضرت موسی نیز می فرماید: «در کارها اصلاحات را پیشه کن و از فسادگران پیروی منما.»(7/142)
با نگاهی به مجموعه آیات درباره اصلاح گری، تأکید بر زیرساختاری و زیربنایی بودن اصلاح بسیار روشن خواهد بود؛ زیرا اصلاح به معنای واقعی در زمینه های گوناگون (فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) از حالات نفسانی و درونی انسان نشأت می گیرد و به صورت یک برنامه و فرهنگ درسرشت انسان ثبت می شود و به عنوان یک وظیفه و مسئولیت عمومی و همیشگی و نه مقطعی خواهد بود و هیچ گاه در زمانی و حالتی متوقف نخواهد شد، بلکه حتی در یک نظام دینی در حوزه های مختلف، اصلاح گری یک ضرورت خواهد بود؛ زیرا جامعه امن آن هم به معنای دقیق خود از مجموعه افرادی تشکیل می یابد که باید از امنیت درونی و آرامش و اصلاح برخوردار باشند به این جهت در آیاتی که به مسئله اصلاح می پردازد یا از متن و سیاق آیات و یا به تصریح آیه این موقعیت زیر ساختاری مورد تأکید قرارگرفته است.
در آیات35و 370سوره اعراف و 129سوره نساء و 1سوره انفال و 10سوره حجرات یا پیش از ذکر واژه اصلاح و یا بعد از آن به مؤلفه بنیادین دین (تقوا) می پردازد که ریشه ای ترین وزنه و میزان و پایه در اصلاحات است. این دسته از آیات و مانند آن حکایت می کند که طرح اصلاحات در قرآن برخلاف آن چه که در غرب (به صورت یک امر روبنایی و سطحی مطرح می باشد) در نگرش قرآنی به عنوان یک نظام پایه ای مورد توجه قرارگرفته است.
غرب حتی در حوزه اخلاق نیز یک دیدگاه سطحی، عرضی و روبنایی را ارایه می دهد؛ زیرا آنان اخلاق را به نوع رفتار که از انسان بروز می کند تعریف می کنند. بدون این که به ملکات نفسانی که منشأ بروز رفتار آدمیان است توجهی داشته باشند.(19)
از رابطه میان اصلاح و ایمان، اصلاح و توبه و نیز با توجه به آثاری که برای اصلاح گری برشمرده شد به دست می آید که این مقوله از نظر قرآن نه فقط برای ترمیم و بهبودبخشی به امور ظاهری مانند امور اقتصادی و دستگیری یتیمان و مانند آن هاست، بلکه اصلاح در همه این بخش ها و حوزه ها به امور نفسانی بستگی دارد تا روح اصلاح گری در جان آدمیان تبلور یابد.

پانوشت ها:


1-       نک: پیرامون جمهوری اسلامی، شهید مطهری، ص80، انتشارات صدرا.
2-
دایره المعارف بزرگ اسلامی
3-
منجدالطلاب، ص311، فرهنگ معین، ج1، ص293، راغب اصفهانی، مفردات ماده صلح.
4
و 5- وه نک: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، فرهنگ علوم سیاسی، بهار.1374
6-
التبیان، ج1، ص75
7-
المیزان، ج2، ص98
8-
ترجمه المیزان، ج15، ص400
9-
مفردات راغب، ماده فسد
10-
المیزان، ج1، ص112
11-
نهضت های اسلامی درصد ساله اخیر، ص6
12-
اخلاق در قرآن، جلد3، صص156، 157و 158 و نیز نک: وسائل الشیعه، کتاب الجهاد، جهادنفس، الغدیر، ج10، ص160، نهج البلاغه، حکمت406و 407، بحارالانوار، ج44 ص329
13-
نهج البلاغه، حکمت423
14-
اخلاق در قرآن، جلد3، ص155
15-
المیزان، ج12، ص330
16-
تفسیر نور، جلد4، ص180، تفسیر راهنما، ج6، ص233
17-
المیزان، ج8، ص299و ص300
18-
برای اطلاعات بیشتر نک: فصلنامه اندیشه حوزه، ویژه اصلاحات شماره28 مقاله بنیادی اندیشه اصلاح از صفحه28 به بعد.
19-
فلسفه اخلاق، ژکس، ص9، فلسفه اخلاق، محمدرضا فلسفی،
لینک به کیهان:http://www.kayhannews.ir/840319/6.htm#other601

 

حالا به سایت ویکی پدیا برمیگردیم تا نمونه آن در ایران ببینیم

 

اصلاح طلبان ایران

اصلاح‌طلبان در واقع ادامه جناح چپ دهه شصت هستند که مدتی پس از واقعه دوم خرداد به این اسم خود را نمایاندند. اصلاح طلبان با پیروزی در انتخابات هفتمین دورۀ ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ و با به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی به‌عنوان رییس قوه مجریه جمهوری اسلامی ایران با بیش از ۲۰میلیون رأی، توانستند وارد عرصه حاکمیت بشوند و پس از آن، اکثریت مجلس ششم و نخستین شورای شهر تهران را نیز به دست آوردند. این جریان به جنبش دوم خرداد منسوب گشت و هشت سال کنترل دولت و همچنین چهار سال اکثریت نمایندگان مجلس ششم را در اختیار داشت.

انتخابات نهمین دورۀ ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ خروج کامل اصلاح‌طلبان از قدرت را در پی داشت. اصلاح طلبان قبل از آن در انتخابات شورای شهر دوم شکست خوردند و در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی با ردصلاحیت گسترده کنار گذاشته شدند.

فهرست مندرجات

 ایدئولوژی اصلاحات

ایدئولوژی اصلی اصلاحات در ایران رسیدن به یک جامعهٔ مدنی و قانون‌مدار، دستیابی به مردم‌سالاری دینی و توجه ویژه به مشکلات جوانان است.[۱]

احزاب و گروههای عمده اصلاح‌طلبان

ائتلاف اصلاح‌طلبان ایران

ائتلاف اصلاح‌طلبان ایران به بخشی از کارزار احزاب و گروه‌های وابسته به نظام سیاسی ایران برای انتخابات دورهٔ هشتم مجلس گفته می‌شود که در پایان زمستان سال ۱۳۸۶ برگزار شد این ائتلاف از ۲۱ حزب و گروه تشکیل یافته و هدف اصلی آن بنا به گفتهٔ سخنگویانش، بازسازی اقتدار مجلس و مهار افراطی‌گری دولت است.[۲]

انتخابات ریاست جمهوری دهم

در انتخابات ریاست جمهوری دهم در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ از میان کاندیداهای اصلاح طلب تنها دوتن به نام‌های میرحسین موسوی و مهدی کروبی به رقابت با دو نامزد دیگر پرداختند.در این انتخابات که بنا به اعلام رسمی شورای نگهبان و وزارت کشور محمود احمدی‌نژاد پیروز گردید باعث اعتراض شدید کاندیداهای اصلاح طلب و اصلاح طلبان دیگر از قبیل محمد خاتمی قرار گرفت و اعتراضات مردمی را در پی داشت.هم چنین میرحسین موسوی نیز گفت تا تشکیلاتی با نام راه سبز امید تاسیس خواهد کرد و او و محمد خاتمی و مهدی کروبی در شورای مرکزی آن خواهند بود و هدف از آن ایجاد مردمسالاری، آزادی، پیشرفت و جمهوری اسلامی واقعی بر اساس آرمان‌های سید روح‌الله خمینی بیانگذار جمهوری اسلامی ایران است و مردم اصلی‌ترین حامیان آن هستند.

فعالین اصلاحات بعد از انتخابات

اغلب فعالین اصلاح طلب بعد از انتخابات یا دستگیر شدند و یا مجبور شدند ایران را ترک کنند و عده ای از اصولگرایان پیآپی درخواست دستگیری یا محاکمه سران دستگیر نشده اصلاح طلب را دارند.

پانویس

  1. گوشه‌ای از سخنان سید محمد خاتمی درباره اصلاحات
  2. تشکیل "ائتلاف اصلاح‌طلبان" در ایران، وبگاه دویچه وله

 

 

 

 

منابع کلی مقاله:

ویکی پدیا

http://www.maarefquran.org

http://www.wlonga.com

http://www.hawzah.net

http://www.pajoohe.com

http://bashgah.net

 

نظرات 2 + ارسال نظر
زیتون 7روان شناسی رنگ لباس یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 ق.ظ http://zatun1001.persianblog.ir

سلام
امدادغیبی هدایتمان میکند این پست خیلی مناسب امروزاست واین یعنی امدادغیبی
که زمان واندیشه وحرکت راتوام می سازدوانشاالله به نتیجه می رساندای کاش این راراست افراطی می پذیرفت واین همه استبدادوخونریزی نمیکردوکشوررابه اشوب نمی کشید
هرتیری که شلیک شودنشانه عدم توان مدیریت مسولین جامعه است که نشان میدهد عصبی وعصبانی هستند وناکام وپرخاشگر
وقتی خودرابه تغافل میزنندکه همه باماهستندنتیجه همین میشه که ازتلوزیون همه علیه مردم عربده بکشند
اگرپروردگارآنهاتلوزیون است
پروردگارحامیان اسلام امام خمینی الله است الاان حزب الله هم الغالبون
همین امروزحرکت صدیقین سبز سبب لغوسفردولت شیطان صفت احمدی نژادبه کرمانشاه شده

زیتون 7روان شناسی رنگ لباس یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 ق.ظ http://zatun1001.persianblog.ir

من دارم میرم میل رامرورکنم
ولی ان دوست عزیزبه لطف خدارهاشده است ونوشته استاده ام چوشمع انشاالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد