مبحث به زبان ساده
از دیدگاه انجمن کلیمیان ایران : یهودیان، بنی اسرائیل یا کلیمیان در لفظ ایرانی، پیروان دین یهود و شریعت ابلاغ شده (تورات) از خداوند به حضرت موسی (در حدود 3300 سال پیش) هستند. پس از درگذشت حضرت موسی، جانشین وی، یهوشوع، بنی اسرائیل را به سرزمین مقدس وارد کرد و تا زمان ویرانی دومین معبد بیت المقدس در اورشلیم (حدود سال 70 میلادی)، 55 تن از انبیای بنی اسرائیل به هدایت و ارشاد پیروان این دین پرداختند.
معنای کلامی آن از دیدگاه سایت ادیان : لقب حضرت موسی (ع) کلیم الله (کسی که خدا با او سخن گفت) می باشد، از این رو به یهودی ها کلیمی نیز گفته می شود. کلمه یهودی از نام یهودا یکی از دوازده پسر حضرت یعقوب گرفته شده است. از آنجا که یهودا در زبان لاتین Judah جودا تلفظ میشود به همین جهت به یهودیان Jew می گویند و کلمه جهود در زبان فارسی از همین جا است.
مبحث به زبان ساده
از دیدگاه انجمن کلیمیان ایران : یهودیان، بنی اسرائیل یا کلیمیان در لفظ ایرانی، پیروان دین یهود و شریعت ابلاغ شده (تورات) از خداوند به حضرت موسی (در حدود 3300 سال پیش) هستند. پس از درگذشت حضرت موسی، جانشین وی، یهوشوع، بنی اسرائیل را به سرزمین مقدس وارد کرد و تا زمان ویرانی دومین معبد بیت المقدس در اورشلیم (حدود سال 70 میلادی)، 55 تن از انبیای بنی اسرائیل به هدایت و ارشاد پیروان این دین پرداختند.
معنای کلامی آن از دیدگاه سایت ادیان : لقب حضرت موسی (ع) کلیم الله (کسی که خدا با او سخن گفت) می باشد، از این رو به یهودی ها کلیمی نیز گفته می شود. کلمه یهودی از نام یهودا یکی از دوازده پسر حضرت یعقوب گرفته شده است. از آنجا که یهودا در زبان لاتین Judah جودا تلفظ میشود به همین جهت به یهودیان Jew می گویند و کلمه جهود در زبان فارسی از همین جا است.
تاریخچه دین یهود از دیدگاه قرآنی و آقای حسین توفیقی
1- عبرانیان: یهودیان مانند اعراب آشوریان، از نژاد سامی هستند. زبان، ادبیات، فرهنگ، آداب، رسوم و اعتقادات این اقوام چنان به یکدیگر نزدیک است که دانشمندان معتقد شده اند اصل آنها به یک جا میرسد و برای بررسی و تحقیق در زمینه فرهنگ هر یک از این اقوام باید نظری هم به فرهنگ سایر اقوام سامی انداخت. مثلاً اگر به بررسی ادبیات عرب مشغول باشیم، با مطالعه و تحقیق در زبانهای عبری، سریانی و حبشی در کار خود موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد.
از سابقة
تاریخی قوم عبرانی اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی دانشمندان معتقدند که نام
«عبرانی » را کنعانیان پس از ورود حضرت ابراهیم (ع) به سرزمین کنعان به او داده
اند و وی را عبرانی خوانده اند که بعدها جزو القاب او شد و لقب مذکور درخاندان وی
باقی ماند؛ زیرا عبرانی از ماده«ع ب ر» به معنا گذرکردن از نهر می آید، به اعتبار
این که حضرت ابراهیم (ع) از رود فرات عبور کرد و وارد کنعان شد.
برخی نیز معتقدند عبرانی منسوب به عابر، نیای حضرت ابراهیم (ع) است. همچنین کسانی
با توجه به نام آزر پدر (یا عموی) آن حضرت گفته اند: اصل خاندان وی آریایی است ؛
اما دانشمندان این نظریه را تأیید نمی کنند ، زیرا از معنای لغوی واژة آزر در قرآن
کریم و متون اسلامی اطلاع درستی نداریم . نام پدر ابراهیم (ع) در تورات تارّح است.
2- حضرت
ابراهیم (ع): عظمت حضرت ابراهیم خلیل (ع)به حدی است که وی همواره موجب نزاع
یهودیت، مسیحیت و اسلام بوده است و هر یک، آن حضرت را از خود می داند. از این رو
،خدای متعال فرموده اند: « مَا کَانَ اِبْرَاهِیمُ یَهُودِیاً وَ لَا
نَصْرَانِیّاً وَلکِنکَانَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَمَا کَانَ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ
» (آل عمران :67) وی حتی میان مشرکان مکانی بلند داشت و آثار وی در مکّة
مکرمه مورد زیارت و تقدیس آنان قرار میگرفت.
نسبت حضرت ابراهیم (ع) تا حضرت آدم (ع) در تورات آمده است. نسب نامه های تورات به
کتب اسلامی نیز راه یافته و بدون دقت در اصل و منشأ آن پذیرفته شده است. به عقیدة
اهل کتاب (در نتیجة جمع بندی حوادث کتاب مقدس) حضرت ابراهیم (ع) حدود 2000 سال قبل
از میلاد، یعنی حدود 4000 سال پیش در شهر اور به دنیا آمد و به گفته تورات درآغاز
به ابرام (یعنی پدر بلند مرتبه ) نامیده می شد، خدای متعال نام وی را در سن نود و
نه سالگی به ابراهیم (یعنی پدر اقوام ) تبدیل کرد. شهر اور نزدیک یک قرن پیش در
عراق در ساحل فرات از زیر خاک بیرون آمد و آثار باستانی در آنجا یافت شد.
به گفتة
تورات پدر حضرت ابراهیم (ع) که تارح نامیده می شد، پسر خود ابراهیم (ع) و همسر وی
ساره و نوة خویش حضرت لوط(ع) را برداشت و به سرزمین کنعان درغرب فلسطین عزیمت کرد.
آنان در بین راه ازادامة سفر منصرف شدند و در شهرحران سکونت گزیدند. این شهر در
جنوب ترکیه فعلی و مرز سوریه قرار دارد.
تورات می گوید: ابراهیم (ع) در75 سالگی به امر خدا از شهر حرّان عازم کنعان
شد؛ وی همسر خود ساره و برادرزاده اش لوط(ع) و چند نفر از مردم حران را برداشت و
همگی به کنعان رفتند و در آنجا روی کوهی در شرق بیت ایل خیمه زدند. حضرت
ابراهیم (ع) پس از چندی در حَبرْون (الخلیل) ساکن شد و تا آخرعمر در آنجا
بود و اکنون مقبرة خانوادگی وی در آن مکان است. حضرت لوط (ع) به شهر سَدوم و شهر
های مجاور آن رفت. مردم آن شهرها به سبب نا فرمانی و بی اعتنایی به پیام وی به امر
خداوند نابود شدند.
دو موضوع بسیار مهمدرتاریخ حضرت ابراهیم(ع) وجود دارد که درتورات کنونی اشارهای
به آنها نشده است: یکی جریان بت شکنی و به آتش افکندن وی و دیگری داستان بنای
کعبه.
تورات داستان ذبح فرزند را میآورد و میگوید: حضرت ابراهیم (ع) مأموریت یافت حضرت اسحاق (ع) را قربانی کند، ولی این مسأله را با وی در میان نگذاشت و به او گفت «میخواهم گوسفندی قربانی کنم و آن گوسفند را خداوند برایم خواهد فرستاد. »... اما در قرآن مجید چنین آمده است « فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیُ قَالَ یَا بُنَیَّ اٍنِّی أََرَی فِی الْمَنَامِ أنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذْا تَرَی قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی اِنْ شَاءَ الله مِنَ الصَّابِرِینِ » (صافات :102). همان طور که می دانیم فرزند از مرگ نجات یافته و خداوند قوچی را فدیة او قرارداد.....
3- اسماعیل (ع) و اسحاق (ع): دربارة حضرت ابراهیم (ع) در تورات میخوانیم:
(1) بعد از این وقایع ، کلام خداوند در رؤیا به ابرام رسیده ، گفت « ای ابرام من سپر تو هستم و اجر بسیار عظیم تو» .(2) ابرام گفت:«ای خداوند یَهْوَهْ مراچه خواهی داد ومن بی اولاد می روم و مختار خانه ام این العاذار دِمَشْقی است»(3) و ابرام گفت «اینک مرا نسلی ندادی و خانه زادم وارث من است »(4) در ساعت، کلام خداوند به وی در رسیده ،گفت :« این وارث تو نخواهد بود بلکه کسی که از صلب تو درآید وارث تو خواهد بود»(5) و او را بیرون آورده، گفت: « اکنون به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار هر گاه آنها را توانی شمرد» پس به وی گفت «ذریت تو چنین خواهد بود »... (18) در آن روز خداوند به ابرام عهد بست و گفت « این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیده ام .» (پیدایش 15 : 1-18 ).
سپس تورات، عهد یاد شده را به حضرت اسحاق (ع) نیای بنی اسرائیل اختصاص می دهد و در همان سِفر پیدایش میگوید:
(18) وابراهیم به خدا گفت:« کاش که اسماعیل در حضور تو زیست کند.» (19) خدا گفت : «به تحقیق زوجهات ساره برای تو پسری خواهد زایید و او را اسحاق نام نه و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت تا با ذریت او بعد از او عهد ابدی باشد (20) و اما درخصوص اسماعیل تو را اجابت فرمودم؛ اینک او را برکت داده بارور گردانم و او را بسیار کثیر گردانم، دوازده رییس از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی به وجود آورم (21) لیکن عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت که ساره او را بدین وقت در سال آینده برای تو خواهد زایید.»(پیدایش 17: 18-21)
به گفتة تورات، خداوند بارها به ابراهیم (ع) وعدة نسل فراوان داده بود. کنیز آن حضرت به نام هاجر پسری به دنیا آورد که اسماعیل (یعنی خدا میشنود) نامیده شد. پس از چهارده سال ساره فرزندی به دنیا آورد که اسحاق (یعنی میخندد ) نامیدند.
کتاب تورات در این قسمت به کوتاهی سخن می گوید و فقط اشاره میکند که حضرت اسماعیل (ع) در فاران ساکن شد و مادرش برای او زنی از مصر گرفت. پیدا شدن آب برای اسماعیل (ع) نیز که طبق احادیث اسلامی در مکه بوده و اکنون هم به نام زمزم باقی است، به گفتة تورات در مکانی به نام بِئر شبع بوده است !
از نظر تورات، اسحاق جانشین ابراهیم خلیل گردید و دو فرزند توأم برای او به دنیا آمد. آنکه نخست دیده به جهان گشود. عیسو نامیده شد. این کلمه در لغت به معنای پُرمو است. به گفتة تورات این کودک در هنگام تولد موهای بسیاری بر تن داشت. توأم دیگر یعقوب (یعنی تعقیب می کند ) خوانده شد، زیرا هنگام تولد، کودک قبلی را تعقیب کرد و پس از او به دنیا آمد.
4- اسرائیل: حضرت یعقوب (ع) دوازده پسر داشت و به اسرائیل ملقب بود .اهل کتاب این اسم مرکب را چنین معنا میکنند : کسی که برخدا مظفر شد، ولی اصل معنای آن در عبری چنین است : کسی که بر قهرمان پیروز شد. به گفتة تورات، کشتی گرفتن حضرت یعقوب (ع) با خدا که به پیروزی او بر خدا انجامید، علت مقلب شدن وی به اسرائیل است.(پیدایش 32: 24-32) اهل کتاب از زمانهای قدیم گفته اند که مقصود از خدا در این داستان یکی از فرشتگان خداست (رک: هوشع 12: 3-4).
پس از چندی
حادثة مفقود شدن حضرت یوسف (ع)پیش آمد و سرانجام این موضوع موجب شد که بنی اسرائیل
در مصر اقامت کنند. مطالب سِفر پیدایش تورات به اینجا خاتمه مییابد.
در آغاز سفر خروج تورات میخوانیم که دوازده پسر حضرت یعقوب(ع) در مصر زندگانی
خوبی داشتند و نسل ایشان در آن سرزمین منتشر شد. مدت توقف آنان در مصرچهارصد و سی
سال بود.(خروج 12 :4 ) .
دوازده قبیلة بنی اسرائیل که در اصطلاح سِبط نامیده میشوند، در علوم و فنون پیشرفت کردند و همین امر موجب حسادت مصریان شد. علاوه بر این، مصریان میترسیدند بنی اسرائیل با نیروی خود زمام امور را به دست گیرند، از این رو به استضعاف آنان اقدام کردند و کارهایی دشوار و جانکاه به عهدة ایشان گذاشتند. همچنین مقرر شد قابله های مصری نوزادان پسر بنی اسرائیل را برای کشتن معرفی کنند و فقط داشتن دختر برای آنان مجاز می باشد.
5 - دین مردم صحرانشین: عبرایان در آغاز قومی صحرانشین بودند و نخستین اقامت آنان در شهرها زمان حضرت یوسف (ع) بود. صحرا نشینی دراعتقادات ومراسم دینی آن قوم تأثیر فراوانی داشت. هنگامی که حضرت موسی (ع) آنان را از دست فرعون نجات داد، مجبور شدند مدت چهل سال در صحرای سینا بمانند، ولی پس از آن پیوسته در شهرها به سر میبردند و تمدنی را پایه گذاری کردند که میراث گرانبهای قوم یهود شد. مسیحیت نیز زاییدة همین تمدن است.
6- تحول افکار در اقوام بنی اسرائیل: تحول افکار ملتها امری عادی و طبیعی است و عبرانیان در خلال کوچ و جابجایی تحت تأثیر اندیشههای ملل گوناگون قرار میگرفتند. در سورةاعراف ،آیه 138 آمده است که بنی اسرائیل هنگام خروج از دریا و نجات از دست فرعون، به گروهی بت پرست برخوردند. آنان از حضرت موسی(ع) تقاضا کردند برای ایشان نیز بتی قرار دهد و این خواسته به شدت رد شد. همچنین هنگامی که درمصرمستقربودند، باورهای مصریان درآنان تأثیرگذاشته بود، به گونه ای که پس از ترک آن سرزمین، به تقلید مصریان که گاو را مقدس میدانستند، آنان نیز گوساله ای ساختند و به عبادت آن مشغول شدند.
7- حضرت موسی (ع): در باب دوم سِفر خروج تورات میخوانیم که یک تن از بنی اسرائیل با یکی از دختران قبیلة خود ازدواج کرد و دارای پسری شد. مادر نوزاد به منظور نجات وی از چنگال مأموران فرعون او را مدت سه ماه پنهان کرد. ازآنجا که مخفی نگه داشتن کودک برای همیشه ممکن نبود، مادرش صندوقی تهیه کرد و منافذ آن را با قیر اندود و کودک را در آن نهاد و در میان نیزارهای رود نیل رها کرد. خواهر وی در آن حوالی ایستاد تا ببیند چه بر سر او خواهد آمد. اندکی پس از آن، دختر فرعون که برای شستشو به سوی نیل آمده بود، صندوق را مشاهده کرد و یک تن از کنیزان خود را به دنبال صندوق فرستاد. هنگامی که صندوق را برای وی آوردند، آن را گشود و دید کودکی درآن گریه میکند. دل او برآن کودک سوخت وگفت معلوم میشود این کودک از بنی اسرائیل است. درآن حال خواهر کودک جلو آمد و پیشنهاد کرد زنی را برای شیر دادن وی بیاورد. دختر فرعون پذیرفت و خواهر کودک، مادر خود را نزد آنان آورد. دختر فرعون به او گفت این کودک را با خود ببر و شیر بده، من نیز مزد تو را خواهم داد. پس از چند سال وقتی کودک بزرگ شد، مادرش او را نزد دختر فرعون برد. دختر فرعون او را به پسری پذیرفت و نام موسی (موشه در عبری یعنی : از آب کشیده شده ) را بر او نهاد. بر اساس برخی محاسبات تاریخی، این حادثه در حدود 1250 ق.م . رخ داده است.
به هر حال حضرت موسی (ع) امور قوم خود را سامان داد و آنان را برای مبارزه با کافران آماده کرد و احکام خدا را به آنان تعلیم داد. وی قوم بنی اسرائیل را برکت داد و در صد وبیست سالگی در مکانی به نام موآب، حوالی دریای مّیت، درگذشت و بنی اسرائیل برای او سی روز عزا داری کردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت میشود و تورات بدانپایان مییابد:
(5) پس موسی بندة خداونددرآنجا به زمین موآب برحسب قول خدواند مرد(6)و او را در زمین موآب درمقابل بیت فعور دردره دفن کرد و احدی قبر اوراتا امروز ندانسته است (7) و موسی چون وفات یافت، صد و بیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوتش کم شده بود(8) و بنی اسرائیل برای موسی در عَرَبات موآب سی روز ماتمگرفتند. پس روزهای ماتم و نوحهگری برای موسی سپری گشت(9) و یوشع بن نون از روح حکمت مملو بود، چون که موسی دستهای خود را بر او نهاده بود و بنی اسرائیل او را اطاعت نمودند و بر حسب آنچه خداوند به موسی امر فرموده بود، عمل کرد (10) ونّبیی مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است که خدواند او را روبرو شناخته باشد(11) در جمیع آیات و معجزاتی که خدواند او را فرستاد تا آنها را در زمین مصر به فرعون و جمیع بندگانش و تمامی زمینش بنماید (12) و در تمامی دست قوی و جمیع آن هیبت عظیم که موسی در نظر همة اسرائیل نمود (تثبیه 34: 5-12)
8- تأسیس
یهودیت: در باب سوم سفر خروج می خوانیم که حضرت موسی (ع) در بیابان حوریب در
دامنة کوه، صدای خدای متعال را از میان آتشی از بوتة خار شنید که با او سخن میگوید.
تورات می گوید: خدواند به حضرت موسی (ع) وعده داد بنی اسرائیل را از دست مصریان
نجات دهد و سرزمین کنعان وحدود آن را که اماکن پر برکتی بودند، به ایشان عطا کند.
از این رو، موسی (ع) رسالت یافت نزد فرعون برود و از او بخواهد که بنی اسرائیل را
رها کند. وی با معجزاتی عازم مصر شده مقرر گردید برادرش هارون به وی کمک کند .
به گفتة تورات، خدای متعال به حضرت موسی(ع) قدرت داد تا به اعجاز، عصای خود و برادرش را به اژدها تبدیلکند و نیز از دست خود نور سفیدی ساطع نماید. فرعون جمعی از جادوگران را گرد آورد تا با حضرت موسی(ع) مسابقه بدهند. اژدهای مزبور تمامی آلات و ادوات آنان را بلعید و آنان دانستند که کار آن حضرت ، جادو نیست. به فرمودة قرآن مجید آنان بدون ترسی از فرعون به حضرت موسی(ع) ایمان آوردند. پس از این معجزات چند عذاب بر مصریان فرود آمد و هر بار فرعون قول می داد بنی اسرائیل رامرخص کند، امات به قول خوود عمل نمی کرد. تورات ده نوع عذاب را بر می شمارد:
تبدیل شدن آبهای مصریان به خون .
زیاد شدن قورباغه میان آنان .
زیاد شدن پشه .
زیاد شدن مگس.
مرگ حیوانات مصریان بر اثر وبا.
مبتلا شدن مصریان و چارپایان آنان به دُمَل .
فرود آمدن تگرگ برآنان و تلف شدن مقدار زیادی از حیوانات و مزارع.
زیاد شدن ملخ.
تاریک شدن مساکن مصریان تا سه روز.
هلاکشدن نخست زادگان انسان و حیوان همة مصریان حتی نخست زاده خود فرعون.
به گفتة
تورات، فرعون سرانجام تسلیم شد و حضرت موسی (ع) و هارون (ع) را شبانه طلبید و به
آنان گفت با بنی اسرائیل به هر جا که میخواهید بروید. پس آنان به سوی دریای سرخ
در شرق مصر کوچ کردند و آنجا اردو زدند. پس از چندی فرعون پشیمان شد و با لشکر خود
به تعقیب آنان شتافت. قوم موسی از دور آمدن فرعونیان را مشاهده کردند. در آن هنگام
حضرت موسی (ع) دست خود را به طرف دریا دراز کرد. و دریا شکافته شد و خشک
گردید و بنی اسرائیل به آسانی از آن عبور کردند. آنگاه لشکریان فرعون وارد شدند و حضرت
موسی(ع) به امر خداوند با اشارة دست، آنان را غرق کرد.
بنی اسرائیل در حوالی شبه جزیزة سینا توقف کردند و درآنجا برای آنان از
آسمان چیزی مانند شبنم و نیز مرغ بلدرچین که به عربی سَلویْ نامیده میشود، فرود
میآمد و آنان آنها را میخوردند. این جریان تا چهل سال یعنی در تمام مدت سرگردانی
بنی اسرائیل در بیابان ادامه داشت. تورات میگوید آن غذای شبنم گونه " مَنْ
" نامیده شد، زیرا بنی اسرائیل با دیدن آن به زبان عبری پرسیدند: «مان هوء»
یعنی آن چیست؟.
9- الواح و
ده فرمان: هنگامی که سه ماه از خروج بنی اسرائیل از مصر گذشت، موسی (ع)مأموریت
یافت برای گفتگو با خداوند به بالای طور سینا (کوه سینا) برود. وی در آنجا دو لوح
دریافت کرد که فرمانهای خداوند برآنها نقش بسته بود. از جمله آن فرمانها ده حکم
بسیار مهم است که به ده فرمان معروف شده است.
برای خود خدایی جز من نگیرید.
به بت سجده نکنید .
نام خدا را به باطل نبرید.
شنبه را گرامی بدارید.
پدر و مادر را احترام کنید .
کسی را به قتل نرسانید.
زنا نکنید .
دزدی نکنید .
برهمسایه شهادت دروغ ندهید .
10-به اموال و ناموس همسایه طمع نورزید.
پس از آن، تفصیلاتی دربارة این احکام درباب 21 به بعد سفر خروج آمده است.
10- گوساله پرستی: تورات میگوید: وقتی بنی اسرائیل مشاهده کردند موسی(ع) در مراجعت از طور سینا تأخیر کرد نزد هارون رفتند و از او درخواست کردند تا برای آنان خدایانی بسازد و هارون طلاهای آنان را گوساله ای ساخت و آنان را به پرستش آن تشویق کرد. خداوند موضوع را به حضرت موسی(ع) اطلاع داد و خواست آنان را هلاک کند، اما بر اثر شفاعت وی از آن صرف نظر کرد. موسی (ع) آن دو لوح را برداشت و به سوی بنی اسرائیل آمد. هنگامی که وی کار زشت آنان را مشاهده کرد، لوحها را بر زمین زد و به مؤاخذة برادرش پرداخت و گوساله را سوزاند و خرد کرد و آن را درآب ریخت و به بنی اسرائیل نوشاند. سپس امر کرد شمشیرهای خود را بردارند و به مدت نصف روز یکدیگر را بکشند.
تورات میگوید خداوند به حضرت موسی (ع) دستور داد وی دو لوح سنگی مانند لوحهای خرد شده بتراشد تا خدواند وصایای مذکور را بر آنها بنویسد.
11- تورات، کتاب آسمانی یا تاریخ یهود: تورات واژه ای عبری و به معنای قانون است، زیرا در کتاب تورات احکام و قوانین زیادی وجود دارد. نام دیگر تورات شریعت است .
متخصصان کتاب مقدس چهار منبع اساسی برای تورات قائلند :
1- منبع الوهیمی E .
2- منبع یَهْوَهی J .
3- منبع کاهنی P .
4- منبع سفر تثنیه D (که منبع ویژه است ).
یکی از قدیمی ترین و معروفترین نقدهای تورات و کتاب مقدس را دانشمند و فیلسوف هلندی باروخ (بِنِدیکْت ) اِسپینوزا (Baruch [Benedict] Spinoza) (1632-1677) در کتابی به نام رساله ای در الاهیات و سیاست (به زبان (لاتین ) انجام داده است.
اِسپینوزا در کتاب خود با ذکر دلیلهایی اثبات می کند که برای بررسی اعتبار کتاب مقدس باید به شواهد تاریخی و انتقادی آن پرداخت و متأسف است که پیشینیان این شناخت را متروک داشته اند و یا اگر چیزی در باب آن نگاشته اند از دسترس ما به دور مانده است. وی می افزاید اکنون ما درشرایطی زیست میکنیم که مسائلی تعصب آمیز به نام دین معروف شده است و مردم برای عقل در اعتقادات خود سهمی قائل نیستند و از این رو من با نومیدی نسبی پای در این راه مینهم و در نخستین گام به بررسی نویسندگان کتاب مقدس( و قبل از همه به مؤلف اسفار پنجگانه تورات) می پردازیم:
تقریباً همه (اهل کتاب) معتقدند که موسی تورات را تألیف کرده است، به گونهای که فرقة فریسیان از یهود در تأکید بر این عقیده، مخالف آن را مرتد دانسته اند؛ به همین دلیل ابن عَزرا که دانشمندی نسبتاً آزاد اندیش بود، برای اظهار نظر خویش در این کتاب جرأت نکرد و تنها با اشاراتی مبهم، اشتباه بودن این اعتقاد عمومی را متذکر شد؛ اما من بدون ترس و واهمه پردة ابهام را از روی سخنان ابن عزرا برخواهم داشت و حقیقت را برای همه آفتابی خواهم کرد.
سپس اسپینوزا به بررسی علمی اسفار پنچگانة تورات می پردازد و اثبات می کند که نویسندة آنها نمیتواند حضرت موسی(ع) باشد، بلکه نویسندة آنها کسی است که سالها پس از وی میزیسته است. البته از برخی عبارات تورات کنونی (مانند خروج 17:14واعداد 21:14) معلوم میشود که حضرت موسی(ع) نیز نوشتههایی داشته است.
12-عهد
عتیق: عهد عتیق نامی است که مسیحیان در مقابل عهد جدید خود به کتاب یهودیان داده
اند. مسیحیان به هردوعهد عقیده دارند. عهد عتیق به زبان عبری و اندکی از آن به
زبان کلدانی نوشته شده است. این دو زبان مانند عربی از زبانهای سامی هستند. کتاب
تورات درآغاز عهد عتیق قرار دارد.
همچنین نسخهای از عهد عتیق به زبان یونانی وجود دارد که از روی نسخة عبری ترجمه
شده و آن را ترجمة سَبعینیه (ترجمه هفتاد) مینامند. گفته میشود این ترجمه حدود
سال 258 ق.م. به امر بَطْلَیمْوس فیلادِلْفوس پادشاه مصر، توسط 72 تن انجام گرفته
است. این نسخه تفاوتهایی با اصل عبری دارد و از همه مهمتر آنکه مشتمل بر قسمتهایی
است که در نسخة عبری موجود یافت نمیشود. این بخشها اپوکریفا (Apocrypha) یعنی پوشیده، نام
دارد و از قدیم الایام مورد شک بوده است؛ اما مسیحیان معمولاً آن را نمی پذیرفته
اند. حدود پنج قرن پیش، درجریان نهضت اصلاح دین، اعتبار این قسمتها مورد سوء ظن
جدی مسیحیان پروتستان واقع شد. پس از مدتی، به سال 1826 جمعیت بریتانیایی و جمعیت
آمریکایی طبع و نشر کتاب مقدس به طور رسمی آنها را از کتاب مقدس حذف کردند
.کلیسهای کاتولیک و ارتدوکس با این عمل مخالفند و قسمتهای مذکور را بخشی از عهد
عتیق میشمارند.
اینک سخنی پیرامون ارجاع به کتاب مقدس: هنگام ارجاع به کتاب مقدس، نخست نام
کتاب، آنگاه شماة باب و سرانجام شمارة فقرات ذکر میشوند، مثلاً «پیدایش 1:27»
یعنی سفر پیدایش، باب 1، بند 27.
عهد عتیق 39 کتاب دارد که از نظر موضوع به سه بخش تقسیم میشوند:
تورات و بخش تاریخی عهد عتیق.
حکمت ، مناجات و شعر.
پیشگوییهای انبا.
1-12- بخش تاریخی عهد عتیق: بخش تاریخی عهد عتیق با تورات و تورات با سفر پیدایش آغاز میشود. آفرینش جهان، آدم و حوا و خوردن از درخت معرفت نیک و بد و همچنین اخراج آنان از باغ عدن، داستان فرزندان آدم، طوفان نوح، حوادث مربوط به حضرت ابراهیم (ع)، اسماعیل(ع)، اسحاق(ع)، یعقوب(ع) و یوسف(ع) در این سِفرآمده است. چهار سفر بعدی سیرة حضرت موسی(ع) و تاریخ بنی اسرائیل را شرح میدهد. این سیره تولد، بعثت، هجرت (خروج از مصر در حدود 1290ق.م.) تشکیل حکومت و رحلت آن حضرت را در بردارد. مقدار زیادی از احکام و قوانین، ضمن عباراتی منسوب به وحی، در این چهار سفر وجود دارد. به عقیدة یهودیان و مسیحیان، مؤلف اسفار پنجگانة تورات حضرت موسی(ع) است. تاریخ بنی اسرائیل از زمان حضرت یوشع(ع) به بعد در دوازده کتاب بعدی ادامه می یابد. این بخش مشتمل بر 17 کتاب است:
سِفر پیدایش (آفرینش جهان، داستانهای آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و یوسف).
سِفر خروج(تولد و بعثت موسی(ع)، خروج بنی اسرائیل از مصر به سینا و احکام ).
سفر لاویان (احکام کاهنان یعنی روحانیون یهودی که ازنسل هارون و از خاندان لاوی هستند).
سفر اعداد (آمار بنی اسرائیل در عصر حضرت موسی(ع)،شریعت و تاریخ ایشان ).
سفر تثنیه (تکرار احکامی که در اسفار پیشین آمده است و تاریح بنی اسرائیل تا رحلت حضرت موسی).
مجموع این پنج سِفر، تورات خوانده میشود.
صحیفة یوشع (تاریخ و سیرة یوشع بن نون جانشین حضرت موسی).
سفر داوران (تاریخ قاضیان بنی اسرائیل، قبل از نصب پادشاهان).
کتاب روت (شرح حال زنی به نام روت، ازجدات حضرت داوود ).
کتاب اول سموئیل (تاریخ سموئیل نبی و تعیین شائول- یعنی طالوت-به سلطنت ).
کتاب دوم سموئیل (پادشاهی حضرت داوود).
کتاب اول پادشاهان (ادامة پادشاهی داوودو پادشاهی حضرت سلیمان و جانشینان او ).
کتاب دوم پادشاهان (ادامة تاریخ پادشاهان بنی اسرائیل تاحملة بُختُنَصّروجلای بابل).
کتاباول تواریخ ایام(نسب نامة بنی اسرائیل و تکرار تاریخ ایشان تا وفات داوود).
کتاب دوم تواریخ ایام ( تاریخ پادشاهی حضرت سلیمان (ع) و ملوک بعدی تا جلای بابل .
کتاب عزرا( نوسازی اورشلیم یعنی بَیْتُ الْمَقْدِس و آزادی یهودیان همراه عُزَیر).
کتاب نَحَمیا( نوسازی اورشلیم و بازگشت یهودیان از زبان نحمیا ساقی اردشیر اول پادشاه هخامنشی).
کتاب استر (رفع خطر نابودی از یهود با وساطت استر ،همسر یهودی خشایارشا، مدفون درهمدان).
2 -12 - حکمت، مناجات و شعر: این بخش مشتمل بر 5 کتاب است:
کتاب ایوب(ع) ( ابتلا ،بی صبری و صبر آن حضرت !).
کتاب مزامیر یعنی زبور داودد (ع) (مجموعة 150 قطعه مناجات).
کتاب امثال سلیمان نبی(ع)( کلمات حکمت آمیز).
کتاب جامعه (اسم مستعار حضرت سلیمان ،مشتمل بر نگرش بدبینانه به جهان ).
کتاب غزل و غزلهای سلیمان(اشعار عاشقانه).
3-12- پیشگوییهای انبیا: بخش پیشگویی های انبیا مشتمل بر هشدارها و تهدیداتی پیرامون سرنوشت بنی اسرائیل است. برای فهمیدن این پیشگویی ها خواننده باید از جریانات آن زمان کاملاً آگاه باشد. این بخش مشتمل بر 17 کتاب است:
کتاب اِشَعْیا(طولانی ترین و معروفترین کتاب پیشگویی درعهد عتیق).
کتاب ارمیا(پیشگویی).
کتاب مراثی ارمیا(نوحه سرایی آن حضرت بر خرابی اورشلیم).
کتاب حزقیال (پیشگویی).
کتاب دانیال(پیشگویی وشرح مجاهدات حضرت دانیال نبی مدفون در شوش).
کتاب هوشع (پیشگویی).
کتاب یوئیل(پیشگویی).
کتاب عاموس(پیشگویی).
کتاب عوبدیا(پیشگویی).
کتاب یونس ( پیشگویی و داستان رفتن وی در شکم ماهی ).
کتاب میکاه (پیشگویی).
کتاب ماحوم(پیشگویی).
کتاب حَبَقَّوق(پیشگویی حضرت حَبَقَّوق نبی مدفون در تویسرکان )
کتاب صفنیا(پیشگویی).
کتاب حّجی( پیشگویی).
کتاب زکریا(پیشگویی).
کتاب ملاکی (پیشگویی).
4-12 – اپوکریفای عهد عتیق: اینک برای آشنایی با اپوکریفای عهد عتیق نامهای آن کتب را می آوریم. لازم است اشاره کنم که نسخه هایی از کتاب مقدس که دارای اپوکریفاست، هم از نظر تعداد کتب اپوکریفا و هم از نظر ترتیب با یکدیگر اختلاف دارند. منبع بیشتر این کتابها ترجمة سبیعینّه است. تا کنون اپوکریفا به زبان فارسی دیده نشده است، اما نسخه هایی از آن به عربی و انگلیسی و زبانهای دیگر وجود دارد. یک مجموعة اپوکریفا در241 صفحه به زبان عربی، مشتمل بر 10 کتاب زیر است:
طوبیا، یهودیت، استر(یونانی)، حکمت، یشوع بن سیراخ، باروک، نامة ارمیا،
دانیال(یونانی)، مکابیان اول و مکابیان دوم.
13- عقاید و احکام مذهبی: عالم دینی، پزشک و فیلسوف یهودی، موسی بن مَیْمون(1135-1204 م) به آیین یهود لباسی نو پوشاند و سیزده اصل برای آن ترتیب داد، به این شرح :
وجود خدا .
یگانگی او .
مجرد بودن او .
نداشتن زمان .
حکمت او در امور.
عدالت.
قابل تقرب بودن از راه عبادت .
اینها مربوط به خدا بود ، اما سایر امور.
اعتقاد به نبوت.
برتر بودن حضرت موسی(ع).
اعتقاد به آسمانی بودن تورات .
عدم جواز نسخ احکام .
آمدن مسیحای موعود .
قیامت و جاودانگی نفس آدمی .
1-13 خدا در یهودیت: یهودیت (مانند اسلام و مسیحیت) ازآغاز بر توحید استوار شده است و همة انبیای یهود، از حضرت موسی(ع) تا انبیای پرشمار بعدی، باشرک مبارزه کرده اند. بدیهی است که پیروان ادیان توحیدی در مواردی از دین خود غافل میشوند و به گونه هایی از شرک روی میآورند. این مسأله هیچ گاه نظر پژوهشگران را نسبت به اصل این ادیان تغییر نداده است. آنان با قطع نظر از لغزشهای پیروان یک دین، از تحقیقات خود دانسته اند که ادیان دو گونهاند:
الف- ادیانی که مردم را از شرک برحذر میدارند، مانند ادیان ابراهیمی.
ب - ادیانی که شرک را به مردم تعلیم میدهند، مانند ادیان شرقی.
نام خاص خدا
در دین یهود یَهْوَهْ یعنی باشنده (موجود) است. این نام بسیار احترام دارد و بر
زبان آوردن آن حتی از طریق قرائت تورات حرام است. بر اثر این تحریم، کسی تلفظ
حقیقی آن را نمیداند و گاهی در کتابهای علمی مغرب زمین، از باب احتیاط آن را
بدون حرکت (YHWH) ثبت میکنند.
اما گروهی از محققان برآنند که تلفظ حقیقی آن یَهْوَهْ است. هنگامی که معبد سلیمان
بر پا بود، بالاترین مقام مذهبی یهود حق داشت سالی یک بار در روز عاشورای تقویم
یهودی (دهم ماه تِشْری، در اوایل پاییز)، در قدس الاقداسِ آن معبد، نام یَهْوَهْ
را بر زبان آورد و دعا کند. هنگام تلاوت تورات نام مزبور به اِدونای به معنای آقای
من تبدیل میشود و حرکات همین کلمه را روی آن میگذارند، از این رو گاهی آن را
یِهُوَهْ ضبط کرده اند.
یکی دیگر از نامهای خدا اِهْیِه اَشِرْاِهْیِه است به معنای هستم آنچه هستم . این
نام در سفر خروج 3:14 ودربرخی ادعیةاسلامی (مانند دعای شب عرفه ) آمده است و بر
اثر نسخه برداری افراد کم اطلاع ،به آهِیّأ شَراهِیّأ تبدیل گردیده است.
14- ظهور انبیا: یهودیان به نبوت معتقدند و در مورد آن بحثهای کلامی گستردهای دارند.همچنین برای نبوت معنای ویژهای قائلند که پیشگویی است و پیامبران بزرگی همچون اِشَعْیا، اِرْمیا، حِزقیال و هوشع به عنوان نبی یعنی پیشگو شهرت دارند.
پیامبران بسیاری در کتاب عهد عتیق مطرح شده اند. اشعیا ، اِرْمیا و عاموس بابیانات شیوای خود به بنی اسرائیل هشدار میدادند و آنان را ازعاقبت کارهای زشت وناروایشان بر حذر می داشتند و متذکر می شدند که اسارت ذلت باری در پیش دارند . اما آنان به این گفتارها کمترین توجهی نمی کردند و ازسوی دیگر به قتل وحبس وآزارپیامبران خود کمرمیبستند . هفده کتاب پایان عهد عتیق که کتابهای نبوت نام دارد، مشتمل بر این پیشگوییهاست.
از 26 پیامبر مذکور در قرآن کریم 20 تن به اهل کتاب مربوط می شوند: آدم، نوح، ابراهیم، لوط، اسماعیل،اسحاق، یعقوب، یوسف، موسی، هارون، داوود، سلیمان، الیاس، الیسع، عُزَیر(عَزْرا)، ایوب، یونس، زکریا، یحیی و عیسی.
ازآن انبیا 6 تن به اهل کتاب ربطی ندارند: ادریس،(مگربه نام اَخْنوخ در سفر پیدایش5: 24)، شعیب(مگر به نام رَعوئیل درسفر خروج 2: 18 یا به نام یَترون در سفر خروج 3: 1)، ذوالکِفل، هود، صالح و محمد.
15- حکومت بنی اسرائیل: پس از حضرت موسی(ع)، حضرت یوشع بن نون به امر خدا به رهبری قوم برخاست. وی از رود اردن که از شمال به جنوب فلسطین کشیده شده است، گذشت و بلاد کنعان و حدود آن را فتح کرد. به ادعای عهد عتیق سکنة بومی آن مناطق قتل عام شدند و آن سرزمین به بنی اسرائیل اختصاص یافت. جریان این جنگها در ششمین کتاب عهد عتیق، به نام صحیفة یوشع موجود است. پس از یوشع(ع) مردان بزرگی در بنی اسرائیل به رهبری مردم اشتغال داشتند که داوران بنی اسرائیل نامیده میشوند. آنان عموماً سمت پیامبری یا پادشاهی نداشتند. تاریخ این رهبران در سفر داوران آمده است.
آخرین داور
بنی اسرائیل حضرت سموئیل(ع) دو پسر داشت که شایستگی رهبری قوم را نداشتند. از این
رو ، مردم ازآن حضرت درخواست کردند که پادشاهی برای آنان برگزیند. در واقع بنی
اسرائیل درآن زمان پادشاهی نداشتند. سموئیل پس از اصرار زیادمردم، از طرف خدا
جوانی را به پادشاهی آنان نصب کرد.
نخستین پادشاه بنی اسرائیل حدود 1030 سال قبل از میلاد انتخاب شد و نام این پادشاه
در عهد عتیق (کتاب اول سموئیل، باب 9 به بعد) شائول و درقرآن کریم طالوت است (بقره
:247).
پس از انتخاب نخستین پادشاه، جنگ مهمی میان بنی اسرائیل و فلسطینیان آن زمان رخ داد و پیروزی نصیب بنی اسرائیل گردید. مهمترین قهرمان این قوم جُلْیات بود که در قرآن کریم جالوت نامیده شده است. وی به دست حضرت داوود (ع) کشته شد و لشکر وی گریخت.
حضرت داوود جانشین حضرت طالوت شد (حدود 1015 سال قبل از میلاد ) و حضرت سلیمان به جای پدرش داوود (ع) نشست و مهمترین و با شکوهترین دوران بنی اسرائیل را به وجود آورد. وی معبد بسیار بزرگی در شهر اورشلیم (یعنی شهر سلامت )ساخت که به نام هیکل سلیمان معروف شد (هیکل درزبان عبری به معنای ساختمان بلند است ). این معبد بعداً یک بار حدود 587ق.م. به دست بُخْتُنْصَّر و با دیگر در سال 70م. به دست شاهزادة رومی ، تیتوس (Titus) خراب شد.
پس از رحلت حضرت سلیمان(ع)، فرزندش رِحُبعام زمام امور مملکت بنی اسرائیل را در کف گرفت و چون به ستمکاری پرداخت گروهی ازمردم از فرمان او بیرون رفتند و تنها دو سبط یهودا و بنیامین در سرزمین یهودا( به نام یکی از فرزندان حضرت یعقوب) که بخش نسبتاً کوچکتری بود، برای او باقی ماند. این قسمت که شامل شهر اورشلیم (قدس) نیز میشد، اهمیت بسیاری داشت و نام «یهودی» از اینجا می آید. ده سبط دیگر، حکومت مستقلی به نام اسرائیل به رهبری فردی به نام یَرُبعام بن ناباط در شمال فلسطین تشکیل دادند. یربعام یکی از استانداران حضرت سلیمان(ع) بود.
تجزیة کشور مبدأ ضعیف و بدبختی آنان بود. پادشاهان یهودا و اسرائیل نیز عموماً گنهکار بودند و مردم را به گناه و بت پرستی دعوت میکردند.
16- اسارت بابل: به هر حال پیشگوییهای انبیای بنی اسرائیل تحقق یافت و پس از چندی آشوریها که در شمال بابل در عراق و سوریة کنونی حکمرانی داشتند و پایتخت آنان شهر نینوا بود به اسرائیل تاختند و عدة کثیری را به اسیری بردند. چند سال بعد، پادشاه بابل بُخْتُنَصَّر که درعهد عتیق نِبوکَدنِصَّر(یعنی بت «نِبو» تاج را نگهداری میکند) نامیده میشود، به اورشلیم حمله کرد و مردم یهودا را کشت و عده ای را به اسارات به بابل برد که تا مدتی طولانی در آنجا بودند. اسیر شدن مردم اسرائیل و یهودا موجب پراکندگی آنان در خاورمیانه و سرزمینهای دیگر شد. این اسارت اهمیت ویژه ای داشت، زیرا گروهی ازمردم اسرائیل نیزکهدرحملةپیشین توسط آشوریها از اسارت معاف شده بودند، در این یورش همراه با ساکنان یهودا به بابل کوچ داده شدند. این موضوع "جلای بابل" نامیده میشود.
یهودیان در زمان اسارت، برخی آداب و اخلاق مشرکان را پذیرفتند و کمتر کسی در بین آنان از جلای وطن و اسیری و دشواری پرستش خدا رنج میبرد.
باید توجه داشت که انحصار طلبی و خود بزرگ بینی خوی و خصلت جدا نشدنی قوم کوچک
یهود است و سایر اقوام جهان در واکنش به این صفات، با یهودیان از در دشمنی و ستیز
درآمده و به تحقیر آنان پرداختهاند. شاید نخستین ویرانی شهرقدس وگرفتارشدن بنی
اسرائیل به دست بابلیان در حدود شش قرن قبل از میلاد نیز به همین علت بوده است.
اِرمیای نبی از جانب خدای متعال پیام آورده بود که بنی اسرائیل نباید در برابرآن
دشمن مقاومت کنند. ایشان این پیام را به چیزی نگرفتند وآن پیامبر رازندانی
کردند.پس از سقوط شهر قدس، اِرمیا آزاد شد (ارمیا 39 : 14).
17- تجدید معبد: هنگامی که کورش (یعنی خورشید) بنیانگذار سلسلة هخامنشی، بابل را فتح کرد، یهودیان آزاد شدند و اجازة بازگشت به سرزمین خود را یافتند. اما بسیاری از آنان حاضر نبودند بابل را ترک کنند و در بابل و اطراف آن پراکنده شدند. اعلامیة کورش در مورد آزادی یهود حدود سال 538ق.م. صادر شد . کورش با این کار میان یهود محبوبیت زیادی به دست آورد.
گروهی از یهودیان نیز به فلسطین بازگشتند و به بازسازی شهر قدس آغاز کردند. در آن دوران همسایگان آن سرزمین احساس خطر کردند و مانع بر پایی یک حکومت مقتدر یهودی بر خاک فلسطین شدند. پس از آن حکومتهای ناتوانی در مناطق مختلف فلسطین برپا شد و پس از چند قرن آشفتگی، شهر قدس برای بار دوم به دست رومیان ویران شد و این ویرانی، یهودیان را در جهان پراکنده ساخت. از آن پس یهودیان در کشورهای بیگانه زندگی سختی را میگذارندند و انواع خواری و سرکوفتگی را در جسم و جان خود میچشیدند.
18- پیدایش
کنیسه: پس از بازگشت یهود از بابل، جامعة دینی نظام تازه ای یافت و معابدی ساخته
شد که بعداً کنیسه (synagogue) نامیده شد. این معابد مانند سایر معبدها معماری خاصی داشتند و در
آنها قربانگاه و اماکن ویژة دیگری وجود داشت. هم اکنون نیز معبد یهودیان کنیسه
نامیده میشود.
قبلة یهود معبد سلیمان (مسجد اقصی) است؛ فقط سامریان قبله را کوه جِرزیم در نزدیکی
شهر نابلس میدانند. آنان روزی سه بار نماز میخوانند: نماز صبح، نماز عصر و نماز
مغرب. درصورتی که دست کم ده مرد در در کنیسه وجود داشته باشد، نماز برگزار میشود
و در این حال یک نفر که معمولاً پیرتر از سایرین است و عبری را خوب میداند، جلو
میایستد و قسمتهایی از تورات یا دعاهایی به عبری می خواند و در مواردی رکوع میکنند.
معروفترین عبارتی که خوانده میشود، شِمَعْ (یعنی بشنو) نام دارد که از تورات
گرفته شده است:
(4) ای اسرائیل بشنو یهوه خدای ما یهوه واحد است (5) پس یهوه خدای خود را به تمامی جان وتمامی قوت خود محبت نما (تثنیه 6 : 4-5)
19- تأثیر
عقاید مزدَیَسنی و فرهنگ پارسی: یهودیان نیز مانند سایر اقوام تحت تأثیر محیط قرار
داشتند و پس از تماس با برخی تمدنهای باستانی، خواسته یا ناخواسته، بسیاری از
مفاهیم و اعمال آنها را وام گرفتند، ولی باید توجه داشت که آنان پیوسته و در تمام
موارد، مسائل یاد شده را به رنگ اخلاقیات توحیدی خاص خویش در میآوردند. مثلا
داستان طوفان نوح، خواه از بابلیها اقتباس شده باشد یا نه، آن گونه که در سفر
پیدایش آمده است، از خدای واحد، مهربان و درستکار سخن میگوید. این داستان بهداستان
پِر- نَپیشتیم (Per-napishtim) که روی الواح
میخی حک شده است و علاوه بر شرک صریح، خدایانی خودخواه، ستیزه جو، احساساتی و حسود
را مطرح می کند، چندان شباهتی ندارد. این تمایز در سایر داستانها و قوانین و
باورهای که گفته میشود یهود از اقوام دیگر اقتباس کرده اند، نیز مشهود است.
در تورات تقریباً ذکری از قیامت نیست ( مگر یکی- دو اشارة مبهم، مثلاً تثنیه8
:16). از نظر تورات (لاویان باب26 و تثنیه باب28) دینداری و بی دینی در جلب
نعمتهای این جهان و سلب آنها تأثیرمستقیم و قطعی دارند. از سوی دیگر، کتاب تَلْمود
از قیامت بسیار سخن گفته است.
یکی از باورهای اصیل یهودیت که به تصور پژوهشگران، از بیگانگان گرفته شده، اعتقاد به رستاخیز مردگان است. این اعتقاد با آرمان مسیحایی گره خورده و چیزی مانند اعتقاد به رجعت را پدید آورده است. ایرانیان باستان می گفتند در زمان آینده ،پس از آنکه آهورمزدابر هماورد خود اَنْگْرومِئنیو پیروز شود و او را نابود کند، مردگان برخواهند خاست، ولی شکل عالی و معنوی این آموزه دستاورد اصیل الهامات یهود است و با اعتقاد خشک و بی روح مغان ایران زمین شباهتی ندارد. به گفتة پژوهشگران، اعتقاد به جاودانگی روح از قدیم میان نی اسرائیل وجود داشته و در چندین مورد از کتاب مقدس بدان اشاره شده است ، ولی آن باور پس از بازگشت از بابل ،با عقیده به چاودانگی قوم و قیام مسیحا پیوند خورد و اعتقاد به رستاخیز مردگان را پدید آورد. این نظریه باقرآن مجید تعارض دارد، زیرا از داستان برانگیخته شدن حضرت موسی(ع) در اوایل سورة طه بذروشنی می فهمیم که اعتقاد به رستاخیز در نخستین پیام او وجود داشته است.
20- انتظار ظهور مسیحا: اندیشه انتظار مسیحا ماهیتاً یهودی است. اقوام عصر قدیم، بر اثر نومیدی از وضع موجود و بی توجهی به آینده، به گذشتة خویش میبالیدند و کمال شادکامی اجتماعی و ملی را در آن میدیدند. گونهای از این گذشته گرایی را چکامه سرایان یونانی و رومی،هِزْیود (Hesiod) و اوید (Ovid) ماهرانه ترسیم و توصیف کرده اند. این دو تن برای جهان پنج دوره و پنج نژاد پیاپی قائل شدند و گفتند: انسانها در نخستین دوره عصر که عصر زرین نامیده میشود، شادمان و به دور از درد و رنج، بی کشت و کار از محصولات زمین بهره میبردند. مردن ایشان نیز به شکل خواب بی رویایی بود که طی آن به بزم فرشتگان نگهبان جهان پر میکشیدند. در سوی دیگر این طیف، واپسین دوره یا عصر آهنین وجود داشت که از همه آشفتهتر بود و آن دو چکامه سرا در آن دوره روزگار میگذراندند.
یهودیان نیز به عنوان قومی دیندار و معتقد به اینکه جهان را موجودی خوب و کامل آفریده است، کمال را آغاز آفرینش قرار میدادند و میگفتند نخستین انسان که مستقیماً به دست خدا آفریده شده است، لزوماً باید کامل و کامروا باشد. با این وصف، یهودیان کامیابی و فضیلت را نه دردوران طلایی گذشته، بلکه در آینده و واپسین روز میجویند. این عبارت کتاب مقدس میان یهودیان رایج بود:«اگر چه ابتدایت صغیر بود، عاقبت تو بسیار رفیع میگردد». (ایوب 8 : 7).
یهودیان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همواره در انتظار یک رهبر الهی فاتح بودهاند که اقتدار و شکوه قوم خدا را به عصر درخشان داوود و سلیمان برگرداند. شخصیت مورد انتظار، ماشِیحَ (مسح شده )خوانده میشد. ماشیح لقب پادشاهان بنی اسرائیل بود، زیرا براساس یک سنت، پیامبران در حضور جمع، اندکی روغن برسرآنان میمالیدند و بدین شیوه قداست برای ایشان پدید میآمد. این لقب در زمانهای بعد به پادشاه آرمانی یهود اطلاق شد.
دلهای بنی اسرائیل از عشق به مسیحای موعود لبریز بود و در مقابل، حاکمان ستمگر همواره در کمین چنین رهبر رهایی بخشی بودند. در باب دوم انجیل متّی میخوانیم که هیرودیس کبیر، پادشاه فلسطین پس از زاده شدن حضرت عیسی درصدد قتل او برآمد، اما چون وی را به فرمان الهی به مصر بردند خطر را از سرگذارند.
واژة فارسی
«مسیحا» از روی کلمة عبری «ماشیح» با توجه به تلفظ لاتینی آن (Messiah) ساخته شده
است.
مهمترین مژدة مسیحایی در کتاب اشعیای نبی آمده است:
(1) نهالی از تنة یَسّی ( پدر داوود) بیرون آمده ،شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت (2) و روح خداوند بر او قرا خواهد گرفت ،یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس از خداوند .(3) خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود (4) بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود. جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخة لبهای خود خواهد کشت (5) کمر بند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت (6) گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم طفل کوچک آنها را خواهد راند (7) گاو با خرس خواهد چرید و بچه های آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاوکاه خواهد خورد (8) و طفل شیر خواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفل ازشیر باز داشته شده و دست خود را بر خانة افعی خواهد گذاشت (9)
و درتمامی کوه مقدس من ضرر و فسادی نخواهند کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود، مثل آبهایی که دریا را می پوشاند (اشعیا 11: 1-9)
شور و
التهاب انتظار موعود در تاریخ پر نشیب و فراز یهودیت و مسحیت موج میزند. یهودیان
در سراسر تاریخ محنت بار خود هرگونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار
کردهاند که روزی مسیحا بیاید و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج رهاند و
فرمانروای جهان گرداند.
در سراسر تاریخ بنی اسرائیل کسانی به عنوان موعود یهود برخاستند و با گرد آوردن
برخی افراد ساده لوح بر مشکلات آنان افزودند. در این میان حضرت عیسی بن مریم(ع)
ظهور کرد و با داشتن شخصیتی بس والا و روحی الهی، دین بزرگی را بنیاد نهاد وگروه
بی شماری را به ملکوت آسمان رهنمون شد، ولی بیشتر یهودیان او را رد کردند.
در عصر ما نیز که یهودیان صهیونیست بر پای خاسته و با اشغال فلسطین، در صدد بر آمدهاند حقارت همیشگی قوم یهود را برافکنند، چیزی از تب و تاب انتظار موعود کاسته نشده است. درست است اقلیتی ناچیز از یهودیان بر اثر دلبستگی شدید به امیدهای قدیم، تشکیل دولت صهیونستی را مخالف آرمان مسیحیایی شمرده و پیوسته باآن مخالفت کردهاند، ولی سواد اعظم یهودیت آن را از جان و دل پذیرفته و آن را رهگشای عصر مسیحا دانسته اند . هماکنون صهیونیستهای اشغالگر فلسطین، علاوه بر دعاهای مسیحایی روزانه، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذاری رژیم اسرائیل غاصب (پنجم ماه اِیّار عبری) پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا میکنند: ارادة خداوند، خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده دم آزادی باشیم و نفخ صورمسیحا گوش ما را نوازش دهد.
21- غلبة رومیان و انقراض یهود: پس از نوسازی اورشلیم مستقر شدن یهودیان در آن مشکلاتی پدید آمد و مبارزه با پادشاهان ستمگر و بت پرست سوریه آغاز شد جنگهای مکابیان با استعمارگران سوریه به پیروزی یهود انجامید که در کتابهای اپوکریفا شرح داده شده است.
در این دوران غالباً بنی اسرائیل زیر فرمان مشرکان بودند و ظهور حضرت مسیح (ع) نیز در همین دوران بود که شرح آن به طور مفصل خواهد آمد. همچنین در این عصر احکام و قوانینی از طرف علمای یهود صادر میشد و نمایندگان دول استعمارگر فرمان میراندند . علمای یهود در مجمعی به نام سَنْهِدْرین اجتماع میکردند و درباره امور مذهبی تصمیم میگرفتند .
22- ویرانی اورشلیم و آوارگی یهود: در سال 70 م. تیتوس ، پسر امپراطور روم،
اورشلیم را محاصره و ویران کرد و مردم بیشماری را از دم شمشیر گذراند؛ وی
سنهدرین را نیز از بین برد.
پس از این
حادثه، یهودیان در کشورهای مجاور در اروپا و آفریقای شمالی پراکنده شدند و با گذشت
زمان عده ای به مدینه منوره که یثرب میشد، رفتند و درآنجا سکنی گزیدند. به گفتة
منابع اسلامی، انگیزه این گروه از یهودیان در انتخاب مدینه برای سکونت، انتظار
مقدم مبارک حضرت محمد رسول خاتم (ص) بود.
بعد ها، در عصر خلیفة دوم، مسلمانان ، شهر قدس را با مذاکره از مسیحیان تحویل
گرفتند. به نوشتة طبری(درحوادث سال 15 هجری) مسلمانان هنگام تحویل گرفتن قدس، در
صلحنامة خود در برابرمسیحیان متعهد شدند که هیچگاه به یهودیان اجازة سکونت درآن
شهر را ندهند.
25- تَلْمود: کلمة «تلمود» به معنای آموزش از فعل ثلاثی عبری «لمَد» (یعنی یادداد) می آید و با واژة «تِلْمیذ» و مشتقات آن که در زبان عربی رباعی هستند ارتباط دارد. تلمود به کتابی بسیار بزرگ اطلاق میشود که احادیث و احکام یهود را دربر دارد.
زمانی که یهودیان به بابل تبعید شدند گروهی به نام سوفِریم (یعنی کاتبان ) میان آنان پدید آمد . کاتبان کسانی بودند که به کتابت تورات و مضامین مذهبی اهتمام داشتند.مهمترین سوفِر عزرا(عُزَیْر) بود که در قرن پنجم قبل از میلاد می زیست و شاید پس از موسی(ع) بزرگترین شخصیت یهود باشد . عزرا تصمیم گرفت شریعت موسی(ع) را بارور سازد و از عبارات کتاب عهد عتیق نیازهای حامعة یهود را بر آورد . اقدام وی سر آغاز سنت شفاهی یهود بود.
پس از عزرا روشی در تفسیر و تأویل متون مذهبی رایج شد که " میدارش" نامیده می شود و اختراع آن را به وی نسبت می دهند . واژة «میدارش» به معنای جستجو است ، زیرا دانشمندان از خلال میدارش به جستجوی معانی نهفته میپرداختند و میخواستند همة مسائل روزانة زندگی را از تورات استخراج کنند. پس از تأسیس مجمع کبیر برای رسیدگی به امور مذهبی، کم کم این فکر رواج یافت که تفسیر تورات پس از حضرت موسی(ع) نسل به نسل به دست اعضای آن مجمع رسیده است. سپس پنج زوج دانشمند به توالی به تفسیر و وضع قوانین جدید پرداختند که دو زوج آخر آنان به نام هیلِل و شِمْعی (شمای) بسیار معروف شدند. این دو تن در حدود سال 10م. درگذشتند در این دوره، یکی از دو زوج ناسی یعنی رئیس و دیگری آوْبِتْ دین یعنی رئیس دادگاه نامیده میشد. تمام این قضایا میان فریسیان جریان داشت و صدوقیان با آن مخالف بودند و تنها به ظاهر تورات اهتمام میورزیدند.
هیلل و شمعی هر کدام مکتبی را بنیاد نهادند و شاگردان آنان در هفتاد سال اول تاریخ میلادی به نشر افکار و اندیشههای ایشان پرداختند و سرانجام، موفقیت نصیب هیلل شد. گفته میشود اختلافات این دو رهبر از 300 مورد تجاوز میکرد و شمعی در برداشتهای خود از هیلل سختگیرتر بود. هیلل اولین فرد از سلسلة تِنّائیم است. دومین فرد این سلسله که حلقة ارتباط بین هیلل و دانشمندان بعدی محسوب میشود. یوحانان بن زکاّی است. هنگامی که لشکر تِیتِوس در سال 70م. به ویران کردن اورشلیم مشغول بود، یوحانان پیوسته یهودیان را به آرامش دعوت میکرد، زیرا از نابودی یهودیان نگران بود. یهودیان سخن او را نپذیرفتند، از این رو ، وی به انتقال مرکز علمی و مذهبی اقدام کرد. او برای این هدف، نخست خبر بیماری و سپس مرگ خود را شایع کرد و پیروانش وی را در تابوتی نهاده، به عنوان خاک سپاری از شهر خارج کردند. از آنجا که او شخصیتی ممتاز بود، سربازان تیتوس(که بر دروازههای اورشلیم با سرنیزه جنازهها را آزمایش میکردند) به جسد وی کاری نداشتند. یوحانان در خارج از شهر خود را به فرمانده کل لشکر رساند و از او تقاضا کرد که شهرک یاونه در فلسطین را در اختیار وی قراردهد. این خواهش پذیرفته شد و او در آنجا کار علمی خود را تعقیب کرد و بدین وسیله علوم هیلل و دیگر دانشمندان گذشته را به نسلهای آینده انتقال داد.
پس از یوحانان فردی به نام ایشماعل بن الیشع به تفسیرهای تلمودی پرداخت و کار عمدة وی آن بود که هفت اصل تفسیری هیلل را به سیزده اصل رساند. همچنین فردی به نام عَقیبا بن یوسف در همین عصر از اهمیت ویژه ای برخورداراست. این دانشمند بر تلمود حق بزرگی دارد. زیر بنای تلمود به شکلی که میبینیم تا اندازة زیادی مرهون زحمات اوست.
با این وصف، افتخار تدوین متن تلمود به عقیدة بسیاری از دانشمندان نصیب شخصی به نام یهوداهَنّاسی شد. وی درسال 135م. (سه سال پس از درگذشت عقیبا) به دنیا آمد و پس از آگاهی بر تفسیرهای عقیبا و دیگر دانشمندان تصمیم بر کتابت آنها گرفت. این دانشمند میان قوم خود موفقیت خوبی پیدا کرد و بیش از پنجاه سال ناسی یعنی رهبر بود.
یهودا
هنّاسی برای تورات شفاهی نام میشنا را برگزید که در عبری به معنای مکرر و مثنّی
است، در مقابل میقْرا به معنای خواندنی و مقروء. تلمود، میشنا نامیده میشود، زیرا
مثنّای تورات است، ولی تورات میقْرا است.
زبان میشنا عبری عامیانه است که به ارزش ادبی عبری عهد عتیق نیست. میشنا شش بخش
دارد که هر فصل سِدِر نامیده میشود و مجموع آن 63 رساله در 523 فصل است به این
شرح:
1- سدر زراعیم (بخش بذرها،احکام محصولات و نتایج
حیوانات) 11 رساله.
2- سدر مُوعّد ( بخش عید، دربارة روزهای یاد
بود)
12 رساله.
3- سدر ناشیم (بخش نسوان، احکام
زناشوئی) 7
رساله.
4- سدر نِزِیقین (بخش زیانها، احکام اموال و زیان به
نفوس) 10
رساله.
5-سدر قِداشیم ( بخش مقدسات، مقدسات دین
یهود)
11 رساله.
6- سدر طهاروت (بخش طهارتها، احکام پاک و
ناپاک)
12
رساله.
جـــمــع 63 رساله
تفسیر میشنا، گَمارا نامیده میشود. این واژه به معنای تکمیل است و نویسندگان این تفاسیر ادعا میکردند مطالب آنان باقی ماندة سخنان دانشمندان گذشته است که کتاب میشنا را تکمیل می کند. درگمارا نخست یک مقطع از عبارت میشنا نقل میشود و پس از آن به تفسیر و تحلیل و آوردن شواهدی برای آن مقطع میپردازند.
دو نوع گما را برای میشنا نوشته شده است: یکیگمارای فلسطینی به دست دانشمندان یهودی فلسطین و دیگری گمارای بابلی که مبسوط تر و جالبتراست و به دست گروهی از دانشمندان یهودی که در بابل یهودی که در بابل مانده بودند، نوشته شده و از گمارای فلسطینی مفصلتر است. تلمود به اعتبار این دو گمارا دو گونه است: تلمود فلسطینی و تلمود بابلی.
در تلمود به
دو عنصر اساسی برخورد میکنیم: یکی هَلاّخا به معنای راه و روش که عبارت است از
دستور های دینی برای زندگی صحیح و دیگری آگادا به معنای رویت که عبارت است
از داستانها و شواهدی از پیشوایان یهود یا بزرگان اقوام مختلف که به منظور
تأیید موضوع نقل میشود.
تلمود به عنوان دائرة المعارف پر محتوای یهودیت محافظت از این آیین را بر عهده
داشته و منبع قوانین فقه یهود بوده است. مسیحیان به علت بدگویی این کتاب ازحضرت
عیسی مسیح (ع) همواره با آن مخالف بودهاند. رهبران کلیسا در قرن ششم میلادی
مخالفت خود را با آن اعلام کردند، ولی این کتاب تا قرنها مسأله ای نیافرید و جوامع
یهودی مراقب بودند که احساسات مسیحیان رانسبت به آن تحریک نکنند. در سال 1239م. یک
یهودی که به مسیحیت روی آورده بود، پاپ را به سوزاندن آن کتاب تشویق کرد و تلمود
سوزی را بنیاد نهاد. پس از آن تاریخ، ارابه های پر از نسخه های تلمود به
میدانهای شهر برده میشد و به کام آتش می رفت و یا برای استفاده از چرم آن به
سازندگان کفش سپرده میشد.
اکنون چند نسخه خطی از تلمود بابلی در کتابخانههای جهان یافت میشود و تنها نسخة
کتابخانة شهر مونیخ در آلمان کامل است.
اولین و معروفترین چاپ متن عبری تلمود به دست فردی به نام دانیال بومْبِرْگ در شهر ونیز (ایتالیا) صورت گرفت (تلمود بابلی درسالهای3-1520 و تلمودفلسطینی در سالهای 4-1523) . تعداد صفحات تلمود بابلی در این چاپ 5894 صفحه است که در چاپهای مختلف رعایت میشود تا برای ارجاء به آن کتاب عظیم مورد استفاده گیرد و تلمود به برخی زبانهای اروپایی ترجمه و منتشر شده و ترجمة انگلیسی آن در 18 جلد بزرگ در لندن به چاپ رسیده است. خلاصهای از آن کتاب نیز به زبان فارسی ،به نام گنجینهای از تلمود در سال 1350ه.ش. در تهران انتشار یافته است.
حالا سراغ ویکی پدیا فارسی می رویم
یهودیت(به عبری: יהדות، Yahedut )دین، فلسفه و روش زندگی قوم یهود میباشد.[۱] یهودیت، نخستین دین ابراهیمی و نیز به عقیدهٔ بسیاری، نخستین دین سازمان یافتهً یکتاپرست به شمار میرود.[۲][۳] تورات (که به انضمام نوییم و کتوویم، که مجموعاً تنخ نامیده میشود) کتاب مقدس یهودیت است. یهودیت شامل مجموعه گستردهای از دیدگاههای مذهبی، تشریفات، شاخهها، و متون مذهبی میباشد. امروز اکثر یهودیان پیرو سه شاخه ارتدوکس، لیبرال، و محافظهکار میباشند و اقلیتی هم پیرو بازسازیخواهی، قراییم و یهودیت اومانیستی هستند؛ از لحاظ دیدگاههای مذهبی این شاخهها بسیار متفاوت هستند. در حالی که یهودیان ارتدوکس باور به وحی تورات از طرف خدا، پیروی سخت از قوانین مذهبی، و ظهور مسیحای موعود دارند، یهودیان لیبرال دارای باور به زندگی مدرن، استقلال شخصی، آزاد اندیشی هستند. به باور یهودیان مذهبی، یهودیت، پیمان خدا با بنی اسرائیل است.
یهودیت کانون بیشتر متون و سنتهااست و تاریخ، اصول و اخلاق آن بر ادیان ابراهیمی پس از خود از جمله مسیحیت تأثیر بهسزایی گذاشتهاست.[۴][۵] بر طبق قوانین یهودیت، چه نوکیشان و چه افرادی که از مادری یهودی متولد شدهاند، یهودی خطاب میشوند. گرچه یهودیت یک دین است، ولی یهودیان یک گروه قومی-مذهبی بحساب میآیند. دین یهودیت دارای تاریخ پیوستهً سه تا چهار هزار ساله میباشد. یِهود (יְהוּדָה)، واژهای عبری است، به معنای ستوده و همچنین صفتی اکتسابی است که به ساکنین یهودیه، قسمتی از سرزمین اسراییل که سبط یهودا بر آن زندگی میکردند، داده میشود، ولی همچنین برخی معتقدند در گذشته همه بنی اسرائیل را نیز به این نام خواندهاند.[۶] در ایران از عنوان «جهود» و «کلیمی» یعنی پیرو موسی کلیمالله نیز برای نامیدن یهودیان استفاده میشود. به باور یهودیان مذهبی، اصل یهودیت از وعده خدا با ابراهیم، اسحق، و یعقوب شروع میشود، و رسماً با نزول قوانین تورات به موسی و ورود بنی اسرائیل به سرزمین موعود کامل میشود.
پیروان یهودیت در بسیاری از کشورهای جهان ساکن هستند. جمعیت یهودیان جهان ۱۳٬۷۴۶٬۱۰۰ نفر(۱۷٬۹۳۶٬۴۰۰، شامل افرادی که بر حسب هلاخا یهودی قلم داد نمیشوند)، معادل حدود ۰٫۱۹٪ جمعیت جهان میباشد.[۷] حدود ۶٫۱ میلیون نفر ساکن اسرائیل و ۵٬۲۷۵٬۰۰۰ (۶٫۸ میلیون کل) نفر ساکن ایالات متحده آمریکا و ۱٫۵ میلیون نفر دراروپا، و مابقی دراقیانوسیه، قاره آمریکا و آفریقا ساکنند. بسیاری از قوانین مدنی و اصول و اخلاق اندیشههای سکولار غرب از جنبهها و دیدگاههای یهودیت که مبنای مسیحیت بودهاست منشا میگیرند. یهودیان ایران دارای تاریخ ۲٬۷۰۰ ساله هستند و برحسب آمار ۱۳۹۱، ۸٬۷۵۶ یهودی ساکن ایران هستند.[۸]
.فلسفه یهودی از تبیین بنیاسرائیل از سرچشمه جهان هستی و صفات ذاتی و فاعلی خدا به گونهای فلسفی نشأت میگیرد. از اینرو، کتاب مقدس عبری که تنخ نامیده میشود؛ منبع بنیادینیاست که فلسفه یهودی بر اساس آن استوار میگردد. خاخامها در دوره تنائیم، که در فاصله قرن اول قبل از میلاد تا قرن دوم بعد از میلاد است، و خاخامهای دوره امورائیم که، بین قرون دوم و ششم میلادیاست، چنین بینشی را نسبت به خدا و ارتباط آن با کیهان به روشی مشابه ادامه دادند. این اندیشهها موضوعاتی چون وحدت، علم مطلق، قدرت مطلق، خیرخواهی خدا، اسرائیل و رسالتی که در قبال امتها دارد، مفهوم ماشیح و نجات، هدف و قلمرو شریعت و هلاخا را دربر میگیرد. علاوه بر تلمود، در میشنا و میدراش نیز توجه دانشمندان به بحثهای الهیاتی و فلسفی در چهارچوب تفکر یهودی معطوف شد. علاوه بر این، کابالا و متون عرفانی یهودیت نیز مشتمل بر پژوهشهای نظری پیچیدهای درباره سیر آفرینش و ذات خداوندیاست.
یهودیان معتقدند موسی ده فرمان و تورات را از کوه سینا با خود پایین آورد؛ و به جز پنج کتاب (سفر) موجود، تورات محتوای دیگری هم دارد که آن را میشنا یا تورای شفاهی هم مینامند که در آن توضیح میدهد، چگونه میتوان قوانین پنج سفر را انجام داد. تفسیری که بر میشنا نوشته شدهاست گمارا نام دارد و این دو کتاب را با هم تلمود مینامند.
یهودیان سنتی معتقدند خداوند تورای مکتوب و شفاهی را به موسی داد و او آنها را با رعایت امانت به یهودیان رسانید و آن چه که امروز در دست ماست هم دقیقاً همان نسخه اولیه است و همه دستورات آن باید اجرا شود.
یهودیان لیبرال میگویند تورات الهام خداوند است اما انسانها آن را نوشتهاند و دستورات اخلاقی آن همیشه لازمالاجرا هستند، بر خلاف بسیاری دستورات آیینی که امروزه لازم نیست انجام شوند.
در یهودیت به بحث گذاشتن فرمانها و تحقیق درباره چگونگی اجرای آنها حرکتی مثبت تلقی میشود. تلمود پر است از قصههای کسانی که در این موارد با هم بحث میکردند. لطیفهای در این باره هست که میگوید «دو یهودی، سه نظر». برخی از این نظرات را همه یهودیان پذیرفتهاند اما برخی دیگر هنوز مورد بحث هستند.
امروزه یهودیت رهبر واحدی ندارد که تصمیم بگیرد فرمانها راچگونه باید اجرا کرد یا به چه چیز باید اعتقاد داشت. یهودیان اعتقادات و نظرات مختلفی دارند.
ده فرمان را همه یهودیان در پای کوه سینا شنیدند. این خاصیت ده فرمان است اما یهودیان در مورد این که که تمام ششصد و سیزده دستور تورا به یک اندازه اهمیت دارد اتفاق نظر ندارند.
یهودیت داگما(اصول عقاید) رسمی ندارد، هیچ مجموعه عقایدی نیست که یک یهودی باید باور داشته باشد، و در واقع اعمال مهمتر از عقاید هستند. در طول تاریخ علمای یهود سعی به ایجاد اصول دین کردند، معروفتربن آنهاموسی بن میمون یک معلم معروف یهودی در قرن دوازدهم میلادی بود که فهرست اعتقادات سیزده گانهٔ یهودیان را چنین تنظیم کرد:
هلاخا (به عبری: הלכה)، به مجموعه قوانین شریعت یهود گفته میشود، قوانینی که از تنخ، تلمود و خاخامها و همچین آداب و رسوم یهودیان ناشی میگردد.
ده فرمان اینها هستند:
هفت فرمان اخلاقی است که بر اساس تلمود و توسفتا، از سوی خدا به نوح داده شد و تمام آدمیان باید از این دستورها اطاعت کنند؛ اگر هم جنتیلها (غیریهودیان) به این هفت فرمان پایبند باشند و آنها را رعایت کنند، به رستگاری میرسند.
در نخستین نوشتههای تنخ یهودی، سخنی از زندگی پس از مرگ، کیفر و پاداش، بهشت و جهنم نمیرود. اعتقاد بر این بود که مردگان به سرزمین مردگان که شئول نامیده میشد، میروند. مرگ زودرس، کیفر خدایی دانسته میشد که بدکاران و کافران به آن دچار میشوند[۹] و زندگی طولانی بالاترین خوشبختی دانسته میشد.[۱۰]؛ زندگی پس از مرگ نامشخص تلقی میگردید.[۱۱] ظاهراً به این دلیل که مردم همسایه اسرائیل، به زندگی پس از مرگ به شیوه زندگی در قبر باور داشتند؛ اسرائیلیان از آنها دوری میجستند. بنیاسرائیل، از دفن کردن اشیاء در گورها پرهیز میکردند؛ زیرا انسان را از خاک میدانستند که به خاک بازمیگردد.[۱۲] در دورههای بعدی، باور به آخرت در بین یهودیان به وجود آمد. در کتاب حکمت آمدهاست:
آری، خداوند به راستی انسان را نابودناشدنی آفریدهاست؛ چنانچه خود نابودناشدنیاست.[۱۳]
در تلمود آمدهاست:
اگر کسی برانگیخته شدن مردگان را نفی کند، در روز رستاخیز بهرهای نخواهد برد.[۱۴]
تیکون عولم اصطلاحی در عرفان یهودی یا کابالا است که اعتقاد دارد وظیفه یهودیان در دنیا تعمیر دنیا است. بر این اساس وقتی نور الهی از بالای درخت زندگی به پایین سرازیر شد باعث شکست ظروفی که این نور در آنها قرار میگرفت شد و تکههای این ظروف در دنیا پخش شدند. از این رو هر چیزی در دنیا دارای این جرقههای الهی است.
میتزووت[تلفظ؟] (به معنی فرمانها یا دستورات)، اعمال مطرح در مذهب یهودیت هستند. میتزوا(مفرد) دستوری است که خدا به مردم میدهد. برخی میتزوا را به عمل صالح یا نیکوکاری ترجمه میکنند. ششصد و سیزده میتزووت در توراه وجود دارد، که یهودیان موظف به انجام دادن آنها هستند. برخی در مورد پرستش خدا، زندگی روزمره داخل هستند و برخی در مواقع خاص صورت میگیرند. بسیاری از این دستورها را الان نمیتوان اجرا نمود چرا که معبد مقدس اورشلیم تخریب شدهاست.
کیسه نیکوکاری
۱.تنخ شامل ۳۹ کتاب است که در دورهای بیش از هزار سال به رشته تحریر در آمدهاند. یهودیان و حتی مسیحیان برای کتاب مقدس، تقدس والائی قائلند و آن را الهام خداوند بر نویسندگان کتاب مقدس میدانند و بر این باورند که کتاب مقدس دو مؤلف دارد یکی خدا و دیگری بشر و بین ایندو عنصر خدایی و بشری جدایی وجود ندارد. تنخ خود به ۳ بخش تقسیم میشود:
طومار تورا مقدس که به منظور تشریفات مذهبی در یک کنیسه گشوده شدهاست.
· تورا
· نوییم
· کتوویم
۲.تلمود تفاسیر تورا
سری تلمود بابلی
۱. تلمود بابلی
۲. تلمود اورشلیم
۳.میدراش
۴. آثارهالاخایی
· ۱. تور
· ۲.میشنه تورا
· ۳.شولحان عاروخ
· ۴. رسالات سوال و جواب
۵.توسفتا
۶.پیوت کتاب شعرهای مذهبی
۷.زوهر کتاب اصلی عرفان یهودی یا کابالا
۸.سیدور کتاب نماز و ادعیه
ملاک یهودیبودن
۱۳ اصل ایمان:
1- من با ایمان کامل باور دارم که خالق، که برکت باد نامش، خالق و راهنمای هرچیزی است که آفریده شده و آفریده خواهد شد.
2- من با ایمان کامل باور دارم که خالق، که برکت باد نامش، تنها یکی است و واحد و یکتا خواهد ماند.
3- من با ایمان کامل باور دارم که خالق، که برکت باد نامش، جسمی ندارد و بدون هرگونه خصلت و شکل قابل درک است.
4- من با ایمان کامل باور دارم که خالق، که برکت باد نامش، نخستین ازلی و آخرین ابدی است.
5- من با ایمان کامل باور دارم که خالق، که برکت باد نامش، تنها دهنده خواسته و دعای من است.
6- من با ایمان کامل باور دارم که سخن تمامی پیامبران خدا، حق و درست است.
7- من با ایمان کامل باور دارم که موسی بر حق است و آنچه گفت درباره پیش و پس از خود، راست و درست است.
8- من با ایمان کامل باور دارم که توراتی که در دست من است همان کتابی است که خدا بر او نازل نمود.
9- من با ایمان کامل باور دارم که خالق، تورات را برای ما فرستاد و تغییری در آن نخواهد داد که جلال باد نامش.
10-من با ایمان کامل باور دارم که خالق، که برکت باد نامش، تمامی نیازهای بشر را میداند، بر اندیشه آنها واقف است و چنانچه مکتوب است که برآورنده قلبها و درک کننده اعمالشان است (مزامیر ۳۳:۱۵).
11-من با ایمان کامل باور دارم که خالق، که برکت باد نامش، بر کسانیکه تورات را عمل کنند پاداش دهد و آنانکه اجرا نکنند، جزا خواهد داد.
12- من با ایمان کامل باور دارم که مُنجی و نجاتدهنده، روزی برای ما خواهد رسید و من هر روز برای آمدنش انتظار میکشم.
13- من با ایمان کامل به زندگی دوباره پساز مرگ باور دارم و ذکر و نامش بلندمرتبه باد برای همیشه و تا ابد.
یهودیت بر خلاف اسلام و مسیحیت تاکید زیادی به مساله قومیت دارد. از این رو یهودیت ترکیبی از دین و نژاد است. یهودیت ارتودکس معتقد است، شخصی که از مادر یهودی به دنیا آمده، ولو به دین دیگر بگراید، باز هم یهودی است.[۱۵] به صورت تاریخی، یهودی که مدعی الحاد است، ممکن است عنوان حِرِم(به عبری: חרם) به خود بگیرد، اما اعلام الحاد او موجب از دست دادن عنوان یهودیت از وی نمیشود.[۱۶] برای نمونه مورد باروخ اسپینوزا را ببینید.
بر اساس باورهای یهودیان همچنین آنوسیان (یعنی کسانی که بهرغم میل خود به دین دیگری گرویدهاند) و فرزندان دختری آنان، یهودی حساب میشوند.
در یهودیت، عنوان خاصی برای کسانی که یهودی هستند، ولی شریعت یهود را رعایت نمیکنند وجود دارد که آنها را مِشومدیم (به عبری: משומדים) مینامند، در بین علمای یهود در مورد نحوه رفتار با آنان، بر اساس قانون شریعت، بحث زیادی وجود دارد، اما در مورد یهودیت آنان اختلاف نظری وجود ندارد.[۱۶]
کسی که ایمان خود به یهودیت را از دست میدهد، همواره میتواند به این آیین بازگردد؛ و در این حالت هیچ احتیاج به مراسمی رسمی یا خاص نیست.
همچنین تعاریف دیگری بر اساس تست دیانای و تشخیص کروموزوم وای هارون(Y-chromosomal Aaron)، وجود دارد.[نیازمند منبع]
آنوسیم (به عبری: אנוסים)، در عبری جمع «آنوس» و به معنی «مجبور شدگان» است. در آیین یهودی، کلمهای حقوقی است که به یهودیانی که مجبور به ترک غیر اختیاری آئین یهودیت شدهاند ولی همهٔ تلاش خود را میکنند تا در شرایط اجبار به آیین یهودی خود پایبند باشند، اطلاق میشود. بر اساس فقه یهودی آنوسیان یهودی محسوب میشوند حتی اگر چندین نسل به صورت مخفی زندگی کرده باشند.[۱۷]
یهودیان بر خلاف ملتهای دیگر در محل خاصی در دنیا زندگی نکردهاند. تنها یهودیان به مدت کمی در زمان معبد اول و دوم دارای کشور مستقلی بودند و از این زمان به بعد در تمامی دنیا در بین ملتهای دیگر به صورت اقلیت زندگی میکردند. امروزه کشورهای ایالات متحده، اسرائیل، کانادا، انگلستان، فرانسه، آرژانتین و آفریقای جنوبی دارای جمعیت یهودی زیادی هستند. بر اساس آمار سال ۲۰۱۳ در تمامی دنیا ۱۳٫۹ میلیون یهودی وجود دارد که اسرائیل و ایالات متحده ۸۰٪ از این تعداد را در خود جای دادهاند.
ملت یهود خود به چند دسته تقسیم میشود که از نظر ظاهری، رنگ، فرهنگ، موقعیت مکانی، آداب و رسوم متفاوت هستند.
نوشتار اصلی: الفبای عبری
حروف الفبای عِبری در نوشتن خط عبری و نیز برخی نشانههای علمی و ریاضی بکار میرود.
لباس مردان:در کنیساها و جوامع مذهبی کلاهی بنام کیپا، که از جنس مخمل یا ساتن یا کاموایی است، بسر گذاشته میشود و لباسی سفید و شلواری سیاه میپوشند و برای خواندن نماز شالی بنام تالیت و تفیلین (دو نوار سیاه رنگ که دارای جعبهای از آیات تورا میباشد که یکی بدست و دیگری به روی پیشانی بسته میشود) میبندند. بعضاً رسم است که شال باریکی بنام آتاراه روی تالیت میاندازند. همچنین بندی بنام ضیضیت از روی شلوار آویزان میگردد.
روزه از وبگاه امام مهدی
یهودی ها در یوم کیپور (YOM KIPPUR) روزه می گیرند. یوم کیپور تعطیلی مذهبی یهودیان در ماه سپتامبر یا اکتبر است که مردم در آن روز روزه می گیرند و در کنیسه، دعای صبر می خوانند. آن روز را، روز کفاره هم می گویند. یهودیان شش روز دیگر را نیز روزه می گیرند که " TISHA B'AV " ( نهم آوریل، روزی که معبد یهودیان در آن روزتخریب شد) از آن جمله است. در «یوم کیپور» و " TISHA B'AV " خوردن و آشامیدن از زمان غروب آفتاب تا غروب بعدی به مدت 24 ساعت ممنوع است، در حالی که در سایر ایام روزه اشان ، این محدودیت از طلوع تا غروب آفتاب است. هدف از روزه در دین یهودیت، استغفار از گناهان یا درخواست حاجت خاصی از خداست.
یهودیان معمولاً در هر روز سه نماز میخوانند و در روز شبات و سایر روزهای مقدس فرقههای ارتدکس و محافظه کار یک نماز اضافی هم به نام موساف خوانده میشود. نماز پنجمی هم به نام نئیلا وجود دارد که اکنون تنها در یوم کیپور دهمین روز از ماه تیشری که اوایل پاییز است خوانده میشود. میتوان نماز را فرادی یا به جماعت یا به همراه منیان خواند. مثل نماز اسلامی در یهودیت هم نماز جماعت ارجح است و بخشهایی هم دارد که جز در جماعت اجرا نمیشود. اکثر مراسم آیینی در یهودیت با ملودی سنتی به نام نیگون به حالت آوازی قرائت میشود. در هر کنیسه، سکویی کم ارتفاع وجود دارد که حزان بر فراز آن این مناجات را رهبری میکند.
به طور کامل در مورد نماز داریم
نماز در یهودیت یا تفیلا(به عبری: תְּפִלָּה) و در جمع تفیلیم یا تفیلوت٬ به نماز و نیایش روزانه یهودیان گفته میشود. توضیحات دقیق در باب آنها را میتوان در سیدور یا بخشهای میشنا کتب سنتی دعای دیانت یهودی جست.
یهودیان معمولاً در هر روز سه نماز میخوانند و در روز شبات و سایر روزهای مقدس فرقههای ارتدکس و محافظه کار یک نماز اضافی هم به نام موساف خوانده میشود. نماز پنجمی هم به نام نئیلا وجود دارد که اکنون تنها در یوم کیپور دهمین روز از ماه تیشری که اوایل پاییز است خوانده میشود. میتوان نماز را فرادی یا به جماعت یا به همراه منیان خواند. مثل نماز اسلامی در یهودیت هم نماز جماعت ارجح است و بخشهایی هم دارد که جز در جماعت اجرا نمیشود.
اکثر مراسم آیینی در یهودیت با ملودی سنتی به نام نیگون به حالت آوازی قرائت میشود. در هر کنیسه، سکویی کم ارتفاع وجود دارد که حذان بر فراز آن این مناجات را رهبری میکند.
در تلمود دو الف از رسالهٔ تعنیت با اشاره به شماع میگوید: «خدا را با همه دلتان عبادت کنید[۱]
میمونید مینویسد: آن عبادت با حضور قلب همین نماز است. لذا نمازها را، بودا شبا لو هم میخوانندکه یعنی عبادت از قلب و با قلب. [۲]
میمونید نماز را تکلیف عبادی تورایی میشناسد ولی زمان و تعداد آن را نه.
زنان اگر نماز بر ایشان واجب باشد تنها یکی از نمازها و ترجیحاً صبح را را لزوماً باید بخوانند و باقی اختیاری است. شرکت نکردن زنان در دیگر نمازها، نوعی معافیت محسوب میشود.
در تلمود (ماسخت براخوت ۲۶ب) دو دلیلی برای سه گانه بودن نماز میآورد:
داوود و دانیال هم سه بار در روز نماز میخواندند.
در مزامیر داوود آمده است: «صبح و عصر شب میگریم و عبودیت میکنم و او صدایم را خواهد شنید[۳]»
در کتاب دانیال آمده: «پنجره اش رو به اورشلیم باز بود و او سه بار در روز زانو میزد و عبادت میکرد و چونان همیشه خدایش را شکر میکرد[۴]»
یهودیت ارتدوکس میگوید هلاخا فقه یهود ایجاب میکند مرد یهودی هر روز سه نماز در شبات و روزهای مقدس چهار بار و در یوم کیپور پنج بار نماز بگذارد.
زنان یهودی ارتدوکس ملزم به ادای تنها یکی از نمازها آن هم بدون رعایت زمان هستند. در یهودیت محافظه کار هم تعداد نمازها اجباری تلقی میشود. از سال دو هزار قرار بر این شد که زنان هم همان تعداد نمازها را به جماعت در همان زمان که مردان میخوانند باید بخوانند به استثنای گروههای سنتی و افراد جدا از قوم و جمع. در یهودیت اصلاح طلب هلاخا الزام آور نیست و زمان نمازها اختیاری است.
متن و زبان
میمونید(میشنه تورا ۱:۴) میگوید یهودیان تا قبل از تبعید بابلی نمازها را خودشان ترکیب میکردند و میساختند و ادا مینمودند. اما بعد از تبعید دانایان سنهدرین نتیجه گرفتند که دیگر افراد نمیتوانند خودشون نماز بسازند لذا نها سیدور از جمله امیدا را تهیه کرده و نوشتند.
زبان این بخشها به وضوح متعلق به دوران هیکل دوم است اما اصطلاحات تورایی هم در آن یافت میشود و بر اساس فتوای ربایان در نماز نباید اصطلاح میشنایی یا ربایی جز آن چه در میشنا آمده وجود داشته باشد. شرف دو هزار سال گذشته بین فرق مختلف یهودیت تفاوتهای جزئی بسیاری در نحوهٔ نماز گزاردنشان به وجود آمدهاست و هر فرقهای نوساخ یا متون عملی و عبادی خودش را دارد. بزرگترین تفاوتها علیرغم وجود گروههای دیگری چون یهودیان خصیدی و یمنی بین سفاردیم و اشکنازیم وجود دارد.
هلاخا میگوید تمام نمازهای فرادی و جماعت باید به هر زبانی که نمازگزار میفهمد خوانده شود با این حال سنت بسیاری کنستهای ارتدوکس اشکنازی زبان عبری -عبری اشکنازی- را برای نمازهایشان ترجیح میدهند باستثنای برخی نمازها مثل کادیش که از ابتدا به زبان آرامی خوانده میشدهاست و مواعظ که به زبان محلی صورت میگیرد. ارتدوکسهای سفاردی زبان لادینو یا پرتقالی و کنستهای محافظه کار و اصلاح طلب هم زبان محلی را را به کار میبرند.
نماز فرادی مقبول است اما بهتر است با اقلاً ده نفر بالغ یعنی مرد یهودی بالای سیزده سال که بارمیتسوا گرفته باشد خوانده شود. معمولاً زنان چون ملزم به نماز نبودند جزو این مینیان یا جماعت شمرده نمیشدند و حساب نبودند اما در ۱۹۷۳ یهودیت محافظه کار آنها جزو جماعت شمرد و برخی فرق پذیرفتند و برخی نه. فرقهٔ اصلاح طلب که که جماعت را اجباری میگیرند زنان را در برخی نمازها میشمرند اما در ارتدوکس زنان تنها در برخی نمازها از جمله بیرخات هاگومل که برای زن و مرد به صورت جمعی لازم است. بهتر است هر کسی همیشه در مکان ثابتی از کنست به عبادت بایستد که برای او موسوم به ماقوم قاووئاست.
کاوانا یا تمرکز برای ادای نماز لازم است. خط اول دعای شماع اسراییل و بند اول نوزده بند امیدا اگر بی کاوانا ادا شود باطل است.
شحریت نماز صبح است. هلاخا میگوید شحریت در سه -شمع- یا -امیدا- چهار ساعت اول روز باید خوانده شود. ساعت یعنی یک دوازدهم زمان بین طلوع و غروب آفتاب که ممکن است تابستان و زمستان از چهل و پنج دقیقه تا یک ساعت و ربع یعنی به مقدار نیم ساعت تغییر کند.
با برخاستن از خواب دعایی خوانده میشود تلیس کوتون و تلیت بر سر انداخته میشود و تفیلین بر سر و دست بسته میشود. ابتدا بیرخوت هَشَخَر (دعای صبحگاهی) خوانده میشود. در یهودیت ارتدوکس بعد از این، نوشتههای ربینی و تورایی و بعد کادیش خوانده میشود. سپس پسوکی دزیمرا که مزامیر ۱۰۰ تا ۱۴۵ یا ۱۵۰و دعای یهی خوود و دعای دریا۱۴ و ۱۵ از سفر خروج توراست خوانده میشود. سپس شمع و امیدا یا اسره شمونه که نوزده دعا در خورد دارد خوانده میشود. سپس تاخانوم اما فقط روزهایی که جشن نیست خوانده میشود.
دوشنبه و سه شنبه بعد از این بخشی از توراه و بعد تاخانوم بلندی خوانده میشود. سپس دعای آخر و علینو و بعد کادیش عزاداران خوانده میشود.
نیم ساعت بعد از ظهر هلاخایی مینحا خوانده میشود. مینحا گدولا بعد از مینحا کاتانا که دو و نیم ساعت هلاخایی بعد از آغاز شب خواند میشود. خوب است نماز پیش از غروب به پایان برسد اما برخی ادای آن را تا شب تجویز میکنند.
یهودیان اسپانیا و ایتالیا مینحا را با ایهٔ پنج مزمور هشتاد و چهار و کوربانوت ایات یک تا هشت از باب بیست و هشت سفر اعداد شروع میکنند و با پیتوم هاکتورت ادامه میدهند. بخش آغازین با ایات سه و چهار ملاکی شروع میشود اشکنازهای غربی تنها قوربانوت (به معنی قربانی) را میخوانند. اَشرِی شامل آیهٔ پنج باب هشتاد و چهار مزامیر و کل مزمور صد و چهل و پنج خوانده میشود و بلافاصله پس از آن خاتزی کادیش -کادیش تا نیمه-و شمونه اسره یا به جای آن امیدا خوانده میشود. سپس ذکر خاص تاخانوم یا تضرع صورت میگیرد و سپس کل کادیش خوانده میشود. سفاردیم مزمور ۶۷ یا ۹۳ را هم میخوانندو پس از آن کادیش سوگوار را. در بسیاری فرق مدرن پس از این علینو قرار دارد و اشکنازیم پس از آن کادیش سوگوار را میخوانند.
در تیشا بآو که نهم ماه آو و زمان روزهٔ سالیانهاست برای خواندن مینحا تلیت و تفیلین پوشیده میشود و امام جماعت هم در زمان نماز و در طول ایام روزه باید تلیت بر سر و تن کند.
در بسیاری فرقهها نماز ظهر و عصر بلافاصله خوانده میشود تا مردم لازم نباشد مجدد راهی کنست شوند. ویلنا گائون با این طریقه مخالف بود و پیروانش معاریو را پس از آغاز شب میخوانند.
این نماز با بارخو یا اذان یهودیان که ندایی برای فراخواندن مومنین به نماز است آغاز میشود سپس یک دعا بعد شمع ییسرائل و بعد از آن باز دعایی دیگر. اشکنازهای خارج از اسراییل بعد از آن دعای باروخ آودنای لعولام را میخوانند.
سپس نیم کادیش بعد شمونه اسره یا امیدا و بعد کادیش کامل. سفاردیان بعد از آن مزمور ۱۲۱ بعد کادیش سوگوار بعد بارخو و بعد علینو را میخوانند. اسکنازهای خارج از اسراییل نه مزمور ۱۲۱ میخوانند و نه بارخو را تکرار میکنند بلکه مستقیم علینو و بعد کادیش سوگوار را میخوانند و اگر در اسراییل باشند بعد از کادیش سوگوار بارخو میخوانند.
نماز شبات هنگام جمعه شب با مینحا شروع میشود و در بعضی فرق غزل غزلها (نوشته شده توسط حضرت سلمان) خوانده میشود که کوچکترین کتاب تنخ و ۱۱۷ ایه بیشتر ندارد و بعد در اکثر فرق کابالات شبات (قبول کردن شنبه) خوانده میشود که مقدمهٔ عرفانی مراسم شبات است و قبالاییان در قرن شانزدهم آن را تنظیم نمودهاند. این کلمهٔ عبری یعنی دریافت شبات و در برخی جوامع یدید نفش که خود غزل ایینی معروفی است معرف آن معناست. حاوی شش غزل است ۲۹ و ۹۵ و ۹۶ و ۹۷ و ۹۸ و ۹۹ که نماد شش روز هفتهاست و سپس لخا دودی به معنای بیا عزیزم خوانده میشود شعری که شلومو هالوی آلکابتز در قرن شانزدهم بر اساس سخنان هانینا تنظیم نمود. برای خواندن آن میایستند و رو به درب باز میکنند تا ورود شبات را تبریک گفته و استقبال کنند.
کابالات شبات با خواندن مزمور ۲۹ -که اشاره به پذیرش الزامات شبت دارد- و بعد مزمور ۹۳ به پایان میرسد. بسیاری گروهها قسمتی را برای مطالعه در این مقام در نظر میگیرند مثل بامه مادلیکنی یا امار ریبی العازار و بعد از ان هم که زمان خواندن معاریو است برخی گروهها میگویند ان مطالعات زمانش بعد از ادای معاریو است در بعضی گروهها هم در اینجا خواندن قسمتی از زهر را تجویز میکنند که مجموعهای است از کتب قبالایی.
دعای شمع که جمعه شب خوانده میشود کمی با همان دعا که در سول هفته خوانده میشود فرق دارد بیشتر در قسمت پایانی هاشکیونو و حذف باروخ ادونای لعولام در فرقههایی که اگر آن را نخوانند این را میخوانند. بین یهودیان ایتالیا نسخههای مختلفی از دعای معاریو عاراویم -آغاز عاشر کیلا در جمعه شب- و اهاوات عولام وجود دارد.
بسیاری افراد در این زمان شبات را با وشمرو -ایات ۱۶ و ۱۷ از باب ۳۱ خروج- جشن میگیرند. این یک سنت قبالایی لورانی است که در این زمان تورا بخوانند و تا پیش از قرن شانزدهم اتفاق نیم افتادو لذا در فرقههایی که کمتر از قبالا تاثیر پذیرفتهاند مثل یهمنیهای بلدی و مخالفین قرائت سیدور اضافی بر اساس قبالا مثل پیروان ویلنا گون کمتر دیده میشود.
امیدا در شبات کوتاه و تنها یک بار اما به صورت کامل خوانده میشود. بعد حذان خلاصهای از امیدا را به نام ماجن عاووت شامل هفت دعا تکرار میکند.
در این جا در برخی کنستهای اشکنازی ارتدوکس بخش دوم رسالهٔ شبات میشنا به نام بامه مادلیکین در اینجا خوانده میشود و نه زودتر. در کنستهای اشکنازی و برخی کنستهای سفاردی کیدوش خوانده میشود. سپس علینو میخوانند. بیشتر کنستهای اشکنازی و برخی سفاردیم با ییگدال مراسم را به پایان میبرند که برداشت شعری از موسی بن میمون است و حوای سیزده اصل ایمان یهودیان. سایر اشکنازیم به جای آن ادون عولام میخوانند.
شحریت شبات با روزهای معمول هفنته زیاد فرفی نمیکند. فقط مزمور صدم مزمور لتودا حذف میشود چرا که در روزهای هیکل ییروشالاییم نمیشد قربانی شکرگزاری تقدیم کرد. اشکنازیم به جای ان مزامیر ۱۹ و ۳۴ و ۹۰ و ۹۱ و ۱۳۵ و ۱۳۶ و ۳۳ و ۹۲ و۹۳ را یم خوانند. سفاردیم دستورهای دیگری دارند مزامیر دیگری میخوانند و دو غزل دینی دیگر. در انتهای پسوکی دزیمرا دعای نیشمات خوانده میشود. دعاهای قبل از شمع مفصل تر میشوند و سرود ال ادون را هم که معمولاً گروهی خوانده میشود در بر میگیرد. چهارمین دعای شحریت امیدا با ییسمخ موشه شروع میشود. تومارر تورا از هخال خارج میشود و بخش هفتگی ان قرائت میشود و بعد هفتارا که گزینهای از متون تورایی که شمال اعترا فبه سیزده اصل ایمان یهوی سات را میخوانند.
بعد از خواندن تورا س هدعا برای جامعه خوانده میشود. دو دعای اولی یکوم پورکان است که در بابل به آرامی ساخته شدهاست و شبیه میشبراخ است که پس از آن میآید و در مورد خدام کنست است. سفاردیم بخش بزرگی از یکوم پورکان را نمیخوانند. سپس در بیشتر کنستها دعایی برای دولت آن کشور، برای صلح و برای کشور اسراییل خوانده میشود.
سپس آشری خوانده شده و تورا در کنست میگردد و به هخال باز میگردد. برخی فرقهها اجازه میدهند کودکان تومار تورا را در زمان حرکتش به دور کنست ببوسند. در برخی کنستهای اتدوکس در این زمان ربای یا یک مومن تعلیم دیده برای مردم در مورد تورا موعظهای میکند. در یشیواها وعظ شنبه شب ایراد میشود.
موساف با آرام خواندن امیدا شروع میشود. سپس مجدداً جمعی خوانده میشود و کدوشا هم به آن اضافه میشود. سپس تیکانتا شبت در مورد تقدس شبات و بعد بخشهایی از سفر اعداد در مورد قربانیهایی که در هیکل بت همیقداش صورت میگرفت. سپس ییسمخو، الوهینو، و رتزی خوانده میشوند. پس از امیدا کادیش کامل و بعد این که الوهینو خوانده میشود.
ارتدوکسها بعد از این بخشی از تلمود را میخوانند که در مورد پیتوم هاکتورهاست و نیز مزامیر روزانهای را که در هیکل بت همیقداش خوانده میشد. یهودیان محافظه کار گاهی و تجدد طلبان همیشه این دعاها را خذف میکنند.
نماز موساف باکادیش ربای، علینو و سپس کادیش سوگوار به اوج میرسد. برخی کنستها بعد از این آنئیم زمیروت میخوانند سرود شکوه، کادیش سوگوار، مزمور روزانه و بعد ادون عولام یا ییگدال.
مینخا با آشری و دعای اووا لزیون شروع میشود که بعد از ان قسمت هفتگی بعدی از تومار تورا خوانده میشود. سپس امیدا که دعای وسطی آن با اتا اخاد شروع میشود.
برخی گروهها در زمستان –از سوکوت تا پسح- بعد از امیدا، بارخی نفشی یا مزامیر ۱۰۴ و ۱۲۰ تا ۱۳۴ را میخوانند. در تابستان –از پسح تا روش هاشانا- هر شبات به جای بارخی نفشی یک بخش از عاووت خوانده میشود.
معاریو هفتگی شب شبات خوانده میشود که با ویهی نوئام وییتن لخا و هاودالا به پایان میرسد. اما ماهاریل یعقوب مولین روحانی آلمانی میگوید بر اساس تلمود این حرکت باید صورت بگیرد چنان که ربای آکیوا چنان با قوت شوکلن میکرد که در پایان نماز در به طرف دیگر اتاق رسیده بود-ماسخت براخوت تلمود- در بسیاری فرقهها تزداکه یا صدقه در زمان نماز صبح و بعد از ظهر داده میشود.
در لیبرالترین اشکال یهودیت ارتدوکس زنان و مردان باید جدا ازهم بنشینند و مخیتزا یا حجابی بین ایشان باشد. یهودیان محافظه کار یا مازورتی و اصلاح طلب و تجدد طلب همه میگویند زنان و مردان به صورت مختلط بنشینند.
یهودیان هاردی و مدرن میگویند زنان نمیتواند امام نماز جماعت باشند اما یهودیان محافظه کار اعتقاد دارند امامت نماز بر مکلفین به نماز ممکن است و زنان مکلف نبودهاند با این حال زنان یهودی این دوران خود به صورت داوطلبانه این مسوولیت را پذیرفتهاند لذا امامت نماز جماعت برایشان بلامانع است.
جناح روشنفکر یهودیت ارتدوکس مدرن در بابا نقش تاریخی و امروزین زنان در کنار متون هلاخایی این سه فرض را مطرح میکند:
برگزار کردن اعیاد در یهودیت ریشه مرکزی ارتباط بشر با خدا و جهان میباشد. اعیاد مذهبی که بیشتر نشانهٔ رویدادهای مذهبی نظیر خروج از مصر و نزول تورا و یا ارتباط با طبیعت دارند، این اعیاد شامل:
پسح یا فصح هم نماد آزادی است و هم شکلگیری قوم یهود.
شاوت یا عید هفتهها
روش هشانا: عیدی است که نمود شروع سال یهودی است.
یوم کیپور: روز آمرزش نیز شناخته میشود.
عید سوکوت: دو هفته پس از روش هشانا و پنج روز پس از یوم کیپور آغاز میشود و هشت روز ادامه دارد. باورمندان یهودی در این مدت، به برپایی سوکا میپردازند.
سیمخا توراه (شادمانی تورات) - جشن پایان قرائت پنج صحیفه کتاب مقدس در پایان عید هشت روزهٔ سوکوت.
علاوه بر اعیاد و مناسبتهای قید شده، مناسبتهای زیر نیز توسط بسیاری از یهودیان، بخصوص در اسرائیل برگزار میشوند.
یوم یروشالاییم یا روز اورشلیم: روز یکپارچهشدن شهر اورشلیم در پی پیروزی اسرائیل در جنگ شش روزه.
جشنهای یهودیان(کلیمیان) ایران
یهودیان
کشورمان دارای جشنهای متعددی هستند که اغلب آنها چند روزه و مذهبی است. در تورات
از چند عید مانند: عید «پسح»، «شاووعوت» و «سوکوت» نام برده شده است و بقیه جشنها هم هر
یک به مناسبتی برگزار می شود. در زیر به بعضی از مهمترین این جشنها پرداخته شده
است:
جشن پِسَح:
عید پسَح یا فصح در اواخر ماه
مارس یا در اثناى ماه آوریل منعقد می شود و آن را جشن سالگرد تولد قوام اسرائیل می
دانند. البته در اصل، این جشن، جشنی بهاره و به شکرانهٔ زاد و ولد گوسفندان و بار آوردن درختان بوده است که در آن، مراسم شکرگزارى به
خاطر رسیدن بنی اسرائیل به نعمت آزادى و خارج شدن از مصر به عمل می آید.
این عید در
تمام طول تاریخ یهود انجام شده و هنوز هم به طور کامل رعایت می شود. در هنگام این عید یهودیان به مدت یک هفته
نان
فطیر مصرف
می کنند، به این سبب آن را عید فطیر نیز می نامند. در شامگاه نخستین روز آن مراسم عید سدر به عمل
می آید. باین ترتیب که تمام افراد خانواده دور یکدیگر جمع شده، فصلى از سرگذشت (خروج) را تلاوت می کنند، و جام شرابی به نام کیدوش
می نوشتند، و رئیس خاندان دستها را شسته، مراسم مخصوص را به جا می آورد. سبزى جعفرى
را در آب نمک نهاده به یاد ایام ناگوار اسارت در بابل می خورند. همچنین جامهای شراب و ریشه هاى گیاهان تلخ را می خورند و به یاد آزادى،
مناجاتها و اوراد و بعضی مزامیر و بعضی قطعات از سفر خروج را تلاوت می کنند. بعد از آن
درى را باز کرده، در میان سرودن نغمات مزامیر داوود و مصایب ایلیاى نبى براى ظهور مسیح دعا می خوانند و روى میز جامى به یاد ایلیارد میگذارند.
سپس، با صرف شام، مراسم شب عید به پایان می رسد و همه به شادى و سرور مشغول می
گردند و پدران به فرزندان عیدی می دهند.
جشن پـِسَح یا فصح هم نماد آزادی است و هم شکلگیری قوم یهود. در تمام جهان، قوم یهود را با این عید میشناسند. همه ساله با فرا رسیدن پانزدهم ماه عبری نیسان در فصل بهار، یهودیان سراسر جهان با برگزاری آن، خروج از مصر و آزادی اجداد خود را یادآوری میکنند.
نام پِِسَح از واژهای در تورات که با لفظ "پاسَح" (به معنی گذر کردن، جستن و رحم کردن) گرفته شده است و به نامهای دیگری نیز خوانده شده که این اسمها به این شرح است:
عید فطیر یا مصاها: از آنجا که یهودیان هنگام خروج از مصر فرصت کافی برای تهیه خمیر جهت پخت نان نداشتند، ناگزیر از خمیر ترش نشده "فطیر" استفاده کردند و نان فطیر ساختند که در زبان عبری "مَصا" نام دارد و یهودیان در این عید تنها مجاز به استفاده این نوع نان هستند.
عید جشن بهار: این عید همواره در فصل بهار واقع میشود، بنابراین آن را جشن بهار نیز مینامند.
جشن آزادی: این عید، جشن آزادی بنیاسرائیل از مصر است.
نزدیکی عید پسح با نوروز موجب
شده است که مراسم پسح در میان ایرانیان کلیمی با شکوه و مراسم ویژهای انجام شود و
افزون بر مراسم مذهبی، سنتهای جاری نوروز، از جمله دید و بازدید خانوادهها اجرا شود.
در شبهای
اول و دوم پسح، بنابر تحقیقات آنوبانینی مراسم خاصی در خانه و با حضور اعضای
خانواده برگزار میشود که شامل قرائت دعای مخصوص یائین (شراب مقدس)، خوردن مصا
(نان
فطیر) و
سبزی تلخ و تعریف وقایع خروج از مصر و خواندن متونی در ستایش خداست که دلیل انجام این مراسم به
این علت است:
قرائت دعای
ویژه یائین
(شراب
مقدس): مانند شبهای شنبه و سایر اعیاد، شروع مراسم سفره با تقدیس است. در این شب در چهار
مرحله یائین نوشیده میشود که نشانگر شادی و سرور به خاطر فرمان خداست.
شستن دستها:
مانند شروع مراسم با طهارت دستها، سال نو نیز با طهارت قلبها شروع خواهد شد.
خوردن کرفس: سبزی، سمبل تجدید
حیات نباتات در آغاز بهار است که اشارهای است به شروع حیاتِ نوین بنیاسرائیل پس از
آزادی، که این عید هم در فصل بهار واقع شده است.
سه عدد مصا: بر سر سفره این شب، سه قرص مصا به یادبود سه جد بنیاسرائیل، یعنی ابراهیم، اسحاق و یعقوب قرار دارد.
تعریف وقایع خروج از مصر: تمامی اهمیت این عید و مراسم به این بخش تعلق دارد. هَگادا کتابی است که هم طریقه مراسم و هم شرح این وقایع را به طور کامل توضیح داده است. این قسمت را باید بزرگترین فرد حاضر در جمع اجرا کند، ولی برای کودکان هم مراسم خاصی وجود دارد. هگادا برای همه انسانها با درک و فهمهای متفاوت تنظیم شده است. این کتاب به زبان عبری است و برای اشخاصی که عبری بلد نیستند در ایران ترجمه فارسی نیز وجود دارد.
دعا بر نان: این بخش جزو احکام معمول یهود است که قبل از خوردن نان بر آن میخوانند.
سبزی تلخ: خوردن سبزی تلخ نشانه چشیدن و احساس تلخیهایی است که بنیاسرائیل در دوران بندگی مصر متحمل شدهاند.
پیچیدن لقمه: در این سنت لقمهای حاوی مصا، سبزی تلخ و حَروَست پیچیده و خورده میشود. حروست نوعی خوراکی معمول این عید، شبیه به گِل است و نشانه کار گل مالی و خشتزنی عبرانیان است.
صرف شام: در این قسمت شام صرف میشود.
گفتن دعای پس از غذا: طبق سنت
یهودیان، بعد از خوردن غذا دعای مخصوصی خوانده میشود. مدح و ثنا – رضایت الهی: در
این دعاها یهودیان از خدا به خاطر نعمتهایی که به آنها داده تشکر میکنند.
ایام پسح ۸
روز ادامه دارد به دلیل این که پانزدهم ماه نیسان که آغاز این جشن است، روزی است که بنیاسرائیل از مصر خارج
میشوند و روز هفتم زمانی است که قوم بنیاسرائیل به دریای سرخ میرسد. چند روز قبل از
شروع این عید، همه یهودیان موظفند محل زندگی خود را از حامص پاک کنند. حامص در زبان عبری به معنای خمیر (از انواع گندم و جو) ور آمده
یا هر چیزی که از آن تهیه شده و یا حاوی اندکی از آن باشد است. در ایران، کلیمیان در
اجرای این مراسم آزاد هستند و این روزها از جمله تعطیلات رسمی کلیمیان است.
جشن (عید)شاووعوت یا شابوعت:
این عید در خرداد یا اواخر اردیبهشت واقع است (6 ماه عبری سیوان). متداولترین نام این عید همان شاووعوت است که معنای فارسی آن «هفته ها» میباشد. این عید بدان جهت با این نام خوانده میشود که درست هفت هفته بعد از شمردن «عُومِر» که از شب دوم پسح شروع میگردد جشن گرفته میشود. نام دیگر آن هقاصیر (عید درو) است: در سرزمین مقدس این عید با فصل درو گندم مصادف میشد اولین محصول خرمن تازه به صورت دو قرص نان سفید به حضور الهی اهداء میگردید. نام دیگر این عید یوم هَبیکوریم یا عید اهداء نوبر میوه جات است: در روزگاران پیشین که معبد مقدس آباد بود با اتمام درو غلات و جمع آوری محصولات درختان، هدیه ای به نام بیکوریم به عنوان سپاس و قدردانی از رحمتهای الهی به معبد می آوردند. نام دیگر این عید مقدس: (زَمن مَتَن توار): روز شنبه ششم ماه عبری سیوان 2448/ (3318 سال قبل) خداوند ده فرمان را از کوه سینا به بنی اسرائیل ابلاغ کرد. دیگر آن را(عَصِرِت): «اجتماع با شکوه» می نامند: در کتاب میشنا و تلمود عید شاووعوت به نام «عصرت» به معنی «اجتماع باشکوه» یا «اختتام عید» نامیده شده است. همانطوری که «شمینی عَصِرِت» خاتمه عید سوکوت را اعلام میکند. شاووعوت نیز در حقیقت دنباله و خاتمه عید پسح به شمار می آید علاوه بر این در میشنای روُش هَشانا فصل اول آمده: در عصرت «سرنوشت میوه های درختی تعیین میشود».
تا چهل روز
بعد از عید فصح، هیچ جشن و شادی، حتى مراسم عروسى نباید انجام گیرد. در روز
پنجاهم عید شابوعوت یعنى عید هفته ها می رسد که آن را عید پنجاهه نیز می نامند. مدت آن 2 روز است و شب
اول آن را معمولاً مردم در کنیساها تا صبح بیدار میمانند و به قرائت تورات
و متون مذهبی میپردازند و هر 2 روز آن، تعطیل شرعی است.
بنا بر
روایات یهودی، در سال 2448 عبری، (3318 سال قبل) واقعه ای عظیم و اعجازانگیز در دنیا اتفاق افتاد که دیگر هرگز تکرار نشد؛ و آن نزول ده
فرمان بود؛ قوم یهود به رهبری حضرت موسی (ع) با آمادگی قبلی در پای کوه مقدس سینا
(که کوتاهترین کوههای آن دیار بود برای آموزش تواضع و فروتنی) به صورت لشکرهای منظم و با حفظ مقام و مکان ایستادند. در موقع طلوع
فجر، رعد و برق در سراسر بیابان (جایی که در تملک انسانی نبود) طنین انداخت و ابر غلیظ
تمام کوه را پوشاند و آواز کرنا فضا را پر کرده و زمین و زمان را به لرزه درآورد. آن گاه دگر بار سکوت و آرامش بر همه جا مستولی گردید،
دیگر صدایی شنیده نمیشد همه کس و همه چیز در سکوت مطلق به سر میبرد که ناگهان سخنان
آسمانی ده فرمان به گوش رسید:
1- من خدا،
خالق تو هستم.
2- برای تو
معبودان دیگری نباشد.
3- نام خدا
را بیهوده بر زبان مبر.
4- شبات
(شنبه) را یاد کن و (قوانین) آن را رعایت نما.
5- پدر و
مادرت را احترام نما.
6- قتل مکن.
7- زنا مکن
8- دزدی مکن.
9- شهادت
دروغ مده.
10- حسادت
مورز.
در زمان
نزول این ده فرمان است که جشن (عید)شاووعوت برگزار می شود.
جشن سوکوت (حگ هاآسیف)
این عید به یادبود اقامت بنی اسرائیل در بیابان سینا و نیز پایان یک سال قرائت تورات برگزار میشود. مدت آن 9 روز است و در 7 روز اول آن، یهودیان معمولا سایبانی به نام «سوکا» در فضای باز میسازند و در آن ساکن میشوند. 2 روز آخر، جشن تورات در کنیساها برگزار میشود. 2 روز اول و آخر این عید نیز تعطیل شرعی است. زمان آن اواخر شهریور یا نیمه اول مهر است.
پانزدهم ماه عبری تیشری، آغاز جشن مذهبی سوکوت میباشد. کلمهی سوکوت جمع کلمهی عبری «سوکا» به معنی سایهبان است. سوکا جشنی است به مناسبت خروج بنی اسرائیل از مصر، به معنای بیرون آمدن از خانه بندگی به سایهبان آزادی است. البته خروج از مصر در 15 ماه نیسان (جشن پسح) بوده ولی به کلیمیان دستور داده شده که سوکوت در ماه تیشری اجرا گردد.
برگزاری عید سوکوت به یادگار چهل سالی است که یهودیان پس از خروج از مصر بطور مداوم در حرکت بودند. عید سوکوت علاوه بر معنی و خصوصیت اصلیاش از نظر آنوبانینی به عنوان یک عید یهودی، دارای یک جنبهی جهانی هم میباشد. این جشنی است که در آن یهودیان پیام مخصوصی برای افراد بشر میفرستند و در آن هستهای از اعتقاد به ماشیح موعود (ناجی جهان) دارد. یکی از مظاهر این طرز تفکر قربانی کردن 70 گاو نر در 7 روز جشن بود این گاوها را برای سلامتی 70 ملل جهان قربانی مینمودند. این عمل، همبستگی یهودیان را با تمام ملل جهان نشان میدهد.
سوکوت 5 روز بعد از یوم کیپور (روزهی بزرگ کلیمیان که 25 ساعت میباشد) شروع میشود که هفت روز ادامه دارد.
برابر نظر بیشتر مفسران تورات، منظور از سایهبان (سوکا) در بیابان، ابرهای ویژهای بودند که به طور معجزهوار مردم را در بیابان از اطراف احاطه کرده و آنها را از هر گونه گزند و آسیب طبیعی محافظت میکردند. بنابراین سکونت در سوکا، یادآوری معجزه خداوند در خارج ساختن عبرانیان از مصر و محافظت از آنها در مدت چهل سال اقامت در بیابان است
یکی دیگر از فلسفههای ساختن سوکا، با توجه به وضعیت خاص سقف آن بیان میشود. سقف سوکا از جنس حصیر یا شاخ و برگ درختان است، به طوری که باران به آسانی داخل آن میشود. کسی که در سوکا ساکن است، از یک سو به وضعیت افرادی که سر پناه مناسبی برای خود ندارند، آگاه میشود و احساس همدردی بیشتری با مستمندان میکند و از سوی دیگر، به فرمان خداوند، خانه مستحکم و راحت خود را ترک کرده، در محلی که به ظاهر سقف محکمی ندارد، ساکن شده است. وی در این حالت، توکل و ایمان خود را به خداوند تقویت کرده، اعلام میکند که به فرمان خالقش حاضر است حتی مکان راحت خود را ترک کرده و به محل مورد نظر او - گرچه دارای امکانات کمتری است - برود و امید خواهد داشت که خداوند او را در هر وضعیتی- مانند اجدادش در بیابان سینای - حفظ میکند.
نام دیگر سوکوت «حگ هاآسیف» به معنی جشن جمع آوری محصول است. سوکوت در ایام جمع آوری محصول برگزار میشود. جشن شاووعوت (اعطاء تورات) اولین برداشت حاصل است، حاصلی که در بهار کاشته شده است. سوکوت هم جشن جمع آوری محصول در پاییز است. بنا بر تحقیق آنوبانینی چون این جشن، جنبه کشاورزی دارد، پس از جمع آوری محصول به پاس نعمتهای بیکرانی که خداوند به ما داده، چهار نوع از محصولات زمین که عبارتند از ترنج، شاخه درخت خرما، شاخه درخت مورد و شاخه درخت بید را در دست گرفته و دعای مخصوصی میخوانند.
جشن سیمحا تورا:
روز بعد از آخرین روز سوکوت، «سیمحت تورا» یعنی شادی تورات میباشد. جشن سیمحا تورا به مناسبت به انجام رسیدن قرائت پنج جلد تورات در عرض یک سال برگزار میشود. در همان روز اولین فصل از جلد تورات قرائت میشود.
جشن روش هشانا ( نو شدن سال عبری)
جشن روش هشانا (عید روش هشتانه یا رأسالسنه) (عبری: ראש השנה به معنای اول سال) در ماه سپتامبر یا اوایل اکتبر فرا می رسد که جشن نوشدن سال یهود و عید (نواختن کرناها و بوقها) می باشد.
این جشن در 2 روز اول سال نو عبری با قرائت دعاهای ویژه در کنیساها برگزار میشود. در هر 2 شب این عید، سفره ویژهای تدارک دیده میشود و دعاهایی به خوراکیها خوانده میشود. زمان آن قبل از عید سوکا و معمولا در نیمه دوم شهریور یا اوایل مهر (اول ماه تیشری) است و هر دو روز آن تعطیل شرعی است. عیدی است که نمود شروع سال یهودی است. این عید بنا به معانی مختلفی که به آن داده شده به نامهای روز داوری یا روز یادبود یا روز نواختن شوفار نیز معروف است.
یوم تروآ:
روز نواختن شوفار : تورات روش هشانا را با این نام معرفی میکند و آن را روز نخست از
ماه هفتم تقویم توراتی میداند. نواختن شوفار امروزه هم مهمترین مشخصه روش هشانا به شمار میرود.
یوم هادین:
روز داوری: در این روز سرنوشت هر شخص تا پایان سال تعیین میشود.
یوم هزیکارون: روز یادبود: یادآوری نواختن شوفار و نیز کسانی که درگذشتهاند و همچنین روز آفرینش جهان و آدم.
عید سال نو ابتدای ده روز
توبه به شمار میآید. بنا به روایات یهودی این عید روز آفرینش حضرت آدم را خاطر نشان میکند
که در آن تقدیر هر موجودی در سال جدید تعیین میشود. مثل اینکه، بنا به تجسم تصویری شاعر، در این روز
سرنوشت او در کتابی که در حضور پرودگار عالم داور تمام زمین گذاشته شده نوشته و مهر میشود. خداوند در
این روز، زندگیِ سالِ جدیدِ جامعه و افراد را بر اساس اعمال سال گذشتهٔ آنها تعیین مینماید.
از این رو برای کلیمیان، هر دو روز روشهشانا تعطیل شرعی است و آنان با حضور در کنیسه ها و اجرای مراسم ویژه، سرنوشت نیک و
سعادتمندانه را از خداوند تقاضا میکنند.
جشن پوریم:
پوریم جشنی است که هر سال روزهای سیزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ماه ادار ( که برابر با ۱۳ اسفند یا فروردین بسته به ۱۲ ماهه یا ۱۳ ماهه بودن سال عبری) توسط یهودیان برگزار میشود. ایرانیان این جشن را سالروز خنثی شدن توطئه کشتن یهودیان در زمان خشایار شاه می دانند و از این رو آن را جشن می گیرند. اما بنا بر اطلاعات موجود از متون کهن؛ این جشن یادآور قتل عام و نسل کشی بزرگی است که در زمان خشایارشاه یهودیان بر ایرانیان روا داشتند و در عرض ۳ روز در حدود ۷۰ هزار ایرانی را با عنوان دشمن یهود بودن به قتل رساندند.
بر اساس داستانی در تورات،
خشایار شاه در روز جشن تاجگذاری در حال مستی از ملکه وشتی میخواهد در برابر مردان
بیاید تا زیبایی او را به رخ مهمانان بکشد اما ملکه به دلیل حجب و حیا و عفت ایرانی اش قبول نمیکند و به همین دلیل پادشاه خشمگین شده و
تصمیم میگیرد شخص دیگری را به عنوان ملکه انتخاب کند. در این بین یک دختر یهودی به
نام هدسه (استر) مورد توجه شاه قرار میگیرد و به عنوان ملکه انتخاب می شود. ملکه ابتدا با همکاری پسر عمویش مردخای که قیم او نیز هست
هامان وزیر خشایارشاه را برکنار کرده و به همراه 12 پسرش میکشند و مردخای را جانشین وی
میکنند و سپس از خشایارشاه، در حال مستی، اجازه کشتن دشمنان یهود را در ۳ روز متوالی میگیرند؛ به این ترتیب
در
طی این ۳
روز حدود ۷۰ هزار نفر از ایرانیان را که در میانشان زنان و کودکان نیز قرار داشتند، به قتل
رسانده، اموالشان را به غارت میبرند و به مناسبت این پیروزی بزرگ و قتل عام بی
سابقه تاریخی جشن میگیرند.
یکی از بخشهای پایانی کتاب مقدس
یهودیان که در دوره هخامنشی نوشته شده،دفتری است به نام « اِستِر» که در پارسی باستان
به معنی « ستاره » بوده است . بنابر نوشته کتاب مقدس با همکاری استر و مرد خای 77 هزار و هشتصد ایرانی کشته شد. یعنی با توجه به اینکه
جمعیت ایران در دوران هخامنشی دو کرور یعنی یک میلیون نفر بود؛ از هر دوازده نفر یک
تن به دست اینان کشته شده است.
این واقعه با گذشت ۲۶ قرن هر
ساله توسط یهودیان در تمام دنیا جشن گرفته میشود ، یهودیان در این روز لباسهایی شبیه
شخصیتهای این داستان پوشیده و با بازی کردن نقشهای آنها این واقعه را با نام از بین بردن دشمنان یهود یاد آوری میکنند.
این واقعه
در سه روز که روز آخر آن مطابق با روز ۱۳ فروردین بود اتفاق افتاد به همین دلیل است که روز
۱۳ فروردین در نزد ایرانیان روز نحسی بوده است. برخلاف تصور عده ای که این نحسی روز ۱۳ فروردین را تنها مرتبط با عدد ۱۳ و یک فرهنگ
غربی میدانند به نظر می آید این نحسی با پوریم نیز مرتبط باشد. زیرا ایرانیان از همان
زمان سیزدهم فروردین را که مصادف با کشته شدن ایرانیان توسط میهمانان ناخوانده شان بوده؛ سر به کوه و صحرا می گذارند . و نافرخندگی
سیزده ی فروردین را دور از خانه بدر می کنند.
در روز اسفندار مذ این ملکه
ایرانی کش توسط مادر شاه مسموم و کشته می شود. این روز را ایرانیان جشن گرفته و
والنتاین ایرانی می دانند.
به نظر آنوبانینی شایسته است
یهودیان ایران با توجه به فلسفه این مراسم؛ این روزها را جشن نگرفته و به زیارت مقبره استر
و مرد خای در شهر همدان (که مهمترین زیارتگاه یهودیان در ایران به شمار می آید) نیز نروند. گرچه آنوبانینی نیز معتقد است که
هموطنان کلیمی ما مسئول حوادثی که هزاران سال قبل اتفاق افتاده نیستند؛ اما جشن گرفتن این
روزها نیز نمی تواند کار شایسته ای باشد.
جشن توبه یا
عید یوم کیپور
(YOM KIPPUR)
بنا بر تورات، یهودیان در
دهم ماه تیشری (سپتامبر یا اکتبر)، در یوم کیپور (YOM KIPPUR) یک شبانه روز کامل روزه میگیرند
و در کنیساها، نمازهای خاص طلب توبه و بخشایش به جای میآورند. بنا بر تحقیق آنوبانینی این روز
(علاوه بر روزهای شنبه) مقدسترین روز تقویم سالانه یهود است و همه یهودیان
در این روز از نظر کاری تعطیل هستند. زمان آن اواخر شهریور و یا اوایل مهر است. آن را، روز کفاره هم می گویند .یهودیان شش روز
دیگر را نیز روزه می گیرند که " TISHA B"AV " (نهم آوریل، روزی که معبد یهودیان در آن
روزتخریب شد) از آن جمله است. در «یوم کیپور » و " TISHA B"AV " خوردن و آشامیدن از زمان غروب آفتاب
تا غروب بعدی به مدت 24 ساعت ممنوع است، در حالی که در سایر ایام روزه ایشان ، این محدودیت از طلوع تا غروب
آفتاب است. هدف از روزه در دین یهودیت، استغفار از گناهان یا درخواست حاجت خاصی از
خداست.
جشن
حنــــوکا
جشن حنــــوکا (جشن نورها) به مدت 8 روز به مناسبت فتح دوباره معبد بیتالمقدس در دو هزار سال پیش برگزار میشود. یهودیان، در طول شبهای این جشن، شمع روشن میکنند. زمان آن در آذر (25 ماه عبری کیسلو) است. حنــــوکا یادآور درگیری پیروزمندانه آبای یهودیان برای تصرف دوباره معبد از دست حاکم مستبد سلوکی آنتیوکوس چهارم و تقدیس دوباره معبد برای خدمتش میباشد . به خاطر همین این جشن حنــــوکا جشن تقدیس نامیده میشود . بنا بر تحقیق آنوبانینی این جشن؛ جشن نورها هم نامیده میشود . طبق روایات ، پس از اینکه یهودای مکابی و سربازانش معبد را به تصرف درآورده و تقدیس نمودند ، خواستند که دوباره چراغ ابدی را روشن کنند یعنی شمعدان هفت شاخهای که به منوراه (menorah) مشهور است . برای این کار روغن تقدیس شدهای به کار میرفت . مکابیون تنها توانسته بودند برای مدت روشنایی یک روز روغن جمع نمایند . اما بر طبق روایات یهودی خداوند باعث شد که شمعدان تا هشت روز کامل یعنی مدت زمانی که برای یک سوارکار نیاز بود تا بتواند روغن را برای شمعدانها تهیه کرده بیاورد، روشن ماند .
جشن ایلانوت:
این جشن به نام سال نو درختان در 15 ماه عبری شواط برگزار میشود و رسم است که بر میوههای مختلف، دعا میخوانند.
عید روز کناره:
تلمود براى این عید اهمیتى بسیار قائل شده و آن را (روز داوری) نام داده است. پس از آن، روز کفاره (یوم کیپور) فرا می رسد. که در آن روز مراسم توبه و انابه و طلب عدالت توأم با مراسم صیام به عمل می آید، به امید آنکه یهوه گناهان گذشته ایشان را بیاموزد و آنان از بدی ها و لئیات بازگشت کنند.
شبات
شبات (در عبری שבת به معنی شنبه) در دین یهودیت به روز تعطیل هفتگی (شنبه) میگویند؛ که بصورت نمادین به معنای هفتمین روز خلقت است. یکی از ده فرمان حفظ شبات است که با غروب جمعه آغاز میشود و با غروب شنبه به پایان میرسد.شبات روز استراحت برای تشکر از خداوند برای خلق زمین است.
دوباره به سراغ ویکی پدیا می رویم
نقاط مهم حیات یک یهودی
نحوه کشتار حیوانات در یهودیت. گردن حیوان با یک ضربه چاقو بریده میشود و صبر میکنند تا تمام خون حیوان از بدن او خارج شود.
به قوانین یهودیان برای غذاها کشروت میگویند یهودیانی که قانون کشروت را رعایت میکنند غذاهای خاصی میخورند که با ترتیب خاصی تهیه میشود. غذایی که یک یهودی میتواند بخورد کوشر نامیده میشود. یهودیان سنتی در این مورد حساسیت بسیاری به خرج میدهند. یهودیان نمیتوانند در رستورانهای غیر کوشر و یا در منزل کسی که کشروت را رعایت نمیکند غذا بخورند. گاهی رعایت این اصل دیدار دوستان یا انجام کار را دشوار میکند.
در تلمود بابلی، ربّی العازر بن صدوق شرحی بر آیهٔ صنیوت از کتاب میکاه نوشت و آن را با مفهومعفت همراه کرد.(رساله سُکّه ۴۹:۳) شرایع یهودیت در واقع مردان و زنان یهودی را به پوشانیدن بدنشان امر کرده است؛ بر اساس هلاخا بر زنان واجب است که موی سر را بپوشانند[۱۸]؛ بر مردان نیز جایز نبود که سرناپوشیده چهار ذراع راه بروند یا تورات را تلاوت کنند.[۱۹] هر چند پوشش سر مردان بیشتر نمادی از تقوای الهی تلّقی میشد و از قوانین صنیوت دانسته نمیشد. بر اساس تورات، شنیدن صدای آواز زنان عروه یا برهنگی دانسته میشود.[۲۰] اگر زنی صدایش به قدری بلند بود که وقتی در خانهاش سخن میگفت، همسایگان قادر به شنیدن صدایش بودند، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.[۲۱] بر اساس قانوننگیا، تماس و دست دادن زن و مردی که وابستگی خانوادگی نزدیک ندارند، جایز نیست. بر اساس قانونایحود، زن و مرد بیگانه از خلوت کردن با هم منع شدهاند. در کنیسههای یهودی، زنان و مردان به وسیلهٔ پردهای به نام مهیتزا از هم جدا میشوند. فتاوای یهودی همچنین اختلاط زنان و مردان در رقصیدن را جایز نمیدانند. بر اساس شولحان عاروخ، پوشیدن لباس جنس مخالف و نیز پوشیدن لباس کفّار ممنوع میباشد.[۲۲]
هیکل مقدس (به عبری: בית המקדש הראשון تلفظ: بیت همیقداش) به معنایخانه مقدس و به عربی بیت المَقدِس، یا هیکل سلیمان مجموعهای از معابد مقدس و اماکن مذهبی یهودیان در کوه معبد است که در شهر باستانی اورشلیم قرار دارد. بر باور یهودیان، پرستشگاه اورشلیم، مکان حضور دایمی خدایی است که معبد متعلق به اوست و نیروی الهی او همواره در مکان مقدس پرستشگاه فیضان دارد. معبداورشلیم اکنون ویران شدهاست. در کتاب مقدس عنوان هیکل برای این بنا به کار رفتهاست. به باور یهودیان، معبد به دستور خدا و توسط سلیمان ساخته شد.
سنهدرین (عبری:סנהדרין به معنی «با هم نشستن» یا «انجمن») دادگاه و شورای عالی یهودیان در زمان گذشته بود که از بیست و سه قاضی از شهرهای اسرائیل، تشکیل میشد. اعضای سنهدرین، ۷۱ تن بودند. سنهدرین بزرگ، در اورشلیم، واقع بود. دادگاه در همه روزها، جز در روزهای عید و روز سبت، برقرار بود. رئیس سنهدرین ناسی و رئیس عدالت آن او بیت دین نامیده میشد. سنهدرین، در زمان تئودوسیوس دوم منحل شد و عنوان ناسی نیز ممنوع گشت. در زمان عمر بن خطاب، تلاشهایی برای احیای سنهدرین در اورشلیم صورت گرفت؛ اما موفقیت آمیز نبود.
کنیسا یا کنشت به نیایشگاه و محل اجتماعات دینی یهودیان گفته میشود.
یا میقوه، به استخر یا حمام برای امر غسل گفته میشود.
سوکا (به عبری: סוכה) سایبانی است که با آغاز عید سوکوت، یهودیان در کنار خانه یا بالکن آپارتمان خود برپا میکنند و سقف آن را با شاخههای بزرگ نخل یا درختان دیگر میپوشانند. بر طبق فرامین مذهبی، دیوارهای سایبان میبایست از پارچه، برزنت و یا چوب ساخته شود.
یهودیان باورمند، در هفت روز عید سوکوت غذای روزانه خود را در سوکا صرف میکنند و مردان شب را به تنهایی در داخل آن به روز میرسانند. در ایام عید سوکوت، یهودیان به دید و بازدید از یکدیگر میروند و در سوکا از یکدیگر پذیرائی میکنند.[۲۳]
حذان:قاری ادعیه (اذانگو)
گبای:متصدی امور روزمره، خادم
. جز سه گروه محافظه کار اصلاح طلب و ارتدوکس گروههایی با تعداد کمتری هم وجود دارند مثل قرائون. هر گروهی بر اساس فهم خودش از یهودیت اعمال خودش را دارد. برخی از یهودیان بسیاری قواینن را کنار گذاشتهاند. مثلاً اصلاح طلبان یا لیبرالها کشروت یا شبات را رعایت نمیکنند و به جای ان جنبههای اخلاقی یهودیت را مد نظر قرار میدهند. یهودیان که دیدند با این اوضاع سنن یهودی از دست میرود برای حفظ سنن پس از لیبرالها علیه آنان محافظه کاران را به وجود آوردند. ارتدوکسها این هر دو را مردود میشمرند و تغییراتی ار که آنها به وجود آوردهاند از اعتبار ساقط میدانند.
یکی از بزرگترین راوهای ارتدکس
· ۱.ارتدوکس یا سنتی
· حاردیم اولترا ارتدوکس
· ناتوری کارتا(یهودیان ضد صهیونیست)
· خسدیم
· ساتمار
· بلز
· ۲.لیبرال/ ترقی خواه/اصلاحگرا/ ریفورم
· ۴.قرائیم
· ۵.بازسازی خواه(Reconstructionist Judaism)
· ۶.هایمنوت یهودیت اتیوپیایی
· ۷.نئولوگ:فرقه مشابه محافظه کار، که در قرن نوزدهم در مجارستان پدید آمد.
· ۸.تجدیدگراJewish Renewal
· ۹.یهودیت اومانیستی
· صدوقیان مبنای قراییم امروزی
· فریسیان مبنای یهودیت ارتدوکس امروزی
· اسنیان
· زیلوتها یا غیوریون
· سامریها* دارای ۷۵۰ پیرو، ولی خود را یهودی خطاب نمیکنند.
· ابیونیان
کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق میشود و تلفظ اروپایی قبّالاه عبری است به معنی قدیمی و کهن. این واژه به شکل قباله برای فارسی زبانان و عربها است. بیشتر یهودیان ارتودوکس به آئین کابالا (کابالیسم) اعتقاد دارند. بر اعتقاد هواداران و معتقدین به آئین کابالا، فهمیدن و درک رموز مخفی درآئین کابالا، باعث میشود تا انسان بصورت روحانیواری به خدا نزدیکتر شود و بدین ترتیب بشریت به قدرت والایی از رموز مخفی خدا که برای دیگر انسانها پوشیدهاست، پی میبرد. مهمترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی «آئین کابالا» درآمدند، شامل مجموعه کتب عبری زوهار (به معنای «کتاب روشنایی») و هیچالوت (به معنای «کاخها») میشوند که به قرن اول میلادی بازمیگردند. نهایتاً در قرن سیزدهم میلادی کتاب زوهار نوشته شد که تفکر و شکل کنونی «آئین کابالا» را تشکیل داد.
منوره هفت شاخهٔ پرستشگاه اورشلیم را تیتوس، امپراتور روم پس از ویران کردن دومین معبد یهود به شهر روم برد.
زیگموند فروید در کتاب موسی و یکتاپرستی، موسی را پیرو آخناتون فرعون یکتاپرست مصری و دین آتون میداند. سپس به علت سست شدن قدرت امپراتوری پس از اخناتون و طرد دین اتون توسط مصریان، موسی این دین را به جای ادامه در مصر به قوم یهود منتقل میکند. یهودیان آن زمان در قلمرو مصر ساکن بودند. موسی همچنین رسم مصری ختنه را به قوم یهود داد.[۲۵]
این دین با ادعای پیامبری موسی از طرف یهوه آغاز شده و به نامهای چون: دین عبری، دین بنیاسرائیل، دین کلیمی و دین یهودی آشنا است. رابرت هیوم در کتاب ادیان زنده جهان میگوید «این واژه نخستین بار در حدود یکصد سال پیش از میلاد مسیح در ادبیات یونانی- یهودی به کار رفتهاست و واژه دیگری که تمام تاریخ این دین را در بر بگیرد، وجود ندارد.»
به اعتقاد یهودیان، موسی از طرف یهوه مامور دو هدف بود، نخست دعوت بنیاسرائیل به عبادت خدای یکتا یا یهوه و دوم آزادی قوم بنیاسرائیل از اسارت فرعون مصر. بعد از موسی، یوشع رهبری بنیاسرائیل را برعهده گرفت و بعد از یوشع، پیامبران زیادی با آوردن کتاب مقدس، هدایت قوم بنیاسرائیل را عهدهدار شدند. یهودیان، عهد قدیم را محصول تعالیم انبیا، خود میدانند، تعالیمی که از موسی (حدود ۱۲۵۰سال قبلاً از میلاد) شروع و به ملاکی (حدود ۱۶۰ قبل از میلاد) ختم میشود. از عهد قدیم دو نسخه مهم قدیمی موجود و در دسترس است: یکی به زبان اصلی، یعنی عبری و دیگری به زبان یونانی که به ترجمه سبعینیه (با هفتادتنان) معروف است. قدیمیترین نام عبری کتاب مقدس هاسفریم به معنای الکتب میباشد.
تاریخ حضور یهودیان در ایران به بیش از سه هزار سال پیش باز میگردد و مهاجرتهای اجباری یهودیان از اسرائیل به آشور، بابل و بخشهای غربی و مرکزی ایران در طی چند دوره متوالی.[۴] اینان در طول تاریخ با دیگر ایرانیان ارتباط تنگاتنگ فرهنگی و دینی داشتهاند به طوری که در سیاهکل یهودیان در ماه رمضان همراه با مسلمانان روزه میگرفتند و در کردستان در مراسم صوفیان شرکت میجستند. یهودیان در زندگی فرهنگی ایران حضور فعال داشتهاند و برای خود هویت ایرانی قائل هستند.[۵]
خسرو و شیرین اثر نظامی گنجوی به خط عبری
در زمان کورش بزرگ، یهودیان اجازه یافتند به سرزمین اسرائیل که بخشی از امپراتوری هخامنشی شده بود، بازگردند و معبد خود را بازسازی کنند. اما گروهی از آنها در ایران ماندند و آزادانه دین و فرهنگ خود را حفظ کردند. این روایتِ رواداریِ کورش نسبت به یهودیان در عهد عتیق از کتاب مقدس آمدهاست و یهودیان جهان به همین دلیل او را یکی از ناجیانِ قوم خود میدانند.
شماری از اماکن مقدس و تاریخی یهودیان در ایران قرار دارند که آرامگاه پیامبران و بزرگان بنی اسرائیل مانند دانیال نبی در شوش، و پیامبر حبقوق در تویسرکان از این جملهاند و مورد احترام مسلمان نیز میباشند؛ و نیز آرامگاه چندتن از بزرگان برجسته یهودی هاراو اورشرگاء در یزد و خاخام ملا مشه هلوی در کاشان قرار دارند.
آرامگاهی منسوب به استر و مردخای در همدان وجود دارد که بسیار مورد احترام یهودیان میباشد. میدانیم که هگمتانه (همدان در دورهٔ باستان) پایتخت تابستانی هخامنشیان بودهاست.
کتاب استر فصلی معروف از عهد عتیق است که در آن گفته میشود او به کمک عموی خود مردخای به عقدِ خشایار شاه در میآید و موفق میشود با استفاده از موقعیت خود تهدیدی را که متوجه همکیشان اش بوده از میان بردارد. . با این حال در تطابق افسانهٔ استر با واقعیات تاریخی تردیدها و اختلاف نظرهایی هست که در این سرفصل نمیگنجد. آنچه در اینجا باید به آن اشاره شود این است که شخصیت استر نزد یهودیان ایران و جهان از ارزشی اسطورهای و مذهبی برخوردار است و داستان او و مقبرهاش نماد پیوند آنان با ایران زمین و از علتهای گرایش یهودیان جهان به تاریخ ایران است.
در دوران اسلامی عمدهترین مراکز سکونت یهودیان در عراق و شهرهایی همانند سورا، پومبدیتا و تیسفون و پس از آن در شهرهای ایران از جمله همدان، نهاوند، جندی شاپور، شوش، تستر و مناطقی چون قهستان و جرجان بود. یکی دیگر از نواحی یهودی نشین محلی به نام یهودیه در سرزمین اصفهان بود که بلاذری به قرارداد صلحی که در فتح اصفهان در یهودیه بسته شد اشاره کردهاست.[۶]
پس از اسلام یهودیان نیز مانند دیگر اقلیتهای دینی مجبور به پرداخت جزیه بودند. گرچه قوانین محدود کنندهای همانند ممنوعیت ساخت کنیسه، اجبار به کوتاه بودن کنیسهها از مساجد، حمل نکردن سلاح و پوشیدن لباسهای خاص گاه گاه به صورت پراکنده دربارهٔ یهودیان اجرا میشد اما با این حال وضع یهودیان در حکومت اسلامی بسیار بهتر از وضعی بود که در امپراطوری بیزانس داشتند.[۷]
در دوران خلفای راشدین و پس از آن در دوره امویان و عباسیان، یهودیان دوره جدید از حیات فرهنگی و اجتماعی را آغاز کرند. در این دوره رهبری سیاسی و اجتماعی یهودیان بر عهده شخصی به نام رأس جالوت بود که توسط دستگاه خلافت به رسمیت شناخته میشد. رأس جالوت از میان یکی از روسای مدارس مذهبی شهرهای پومبدیتا و سورا که به گائون یا غائون معروف بودند انتخاب میشد. یهودیان ایران علاوه بر پرداخت جزیه به گائون اعاناتی هم برای او میفرستادند و در مقابل گائون قضات و روحانیون یهودی را برای اداره جوامع و اجرای شعائر به این مردم گسیل میکرد. همین فرستادهها باعث شدند که همدان و اصفهان در قرن ششم هجری به مراکز عمده فرهنگی یهودیان تبدیل شوند.[۸]
پس از درگیری گائونها بر سر مقام رأس جالوت که به از بین رفتن این مقام انجامید. جامعه یهودیان ایران دچار آسیبهای فراوان شد. این دوره همزمان بود با ظهور فرقههای جدیدی چون قرائیم و قیام افرادی چون عوبدیا ابو عیسی یهودی که دست به تجدید نظرهایی در دین یهود زدند که البته همه با مقاومت گائونهایی همانند سعادیا گائون به شکست انجامید.[۹]
در دوران اسلامی فشار خراجهای سنگین جامعه یهودیان را مجبور به خروج از روستاها و روی آوردن به شهرها کرد مهاجراتهایی که تا دوران جدید نیز ادامه یافت. این تغییر در جامعه یهود آنها را بر مشاغل معاملاتی و همچنین صنایع مسلط گرداند.[۱۰]
در دوران غزنویان و سلجوقیان رشد جامعه یهودی ادامه یافت به صورتی که بسیاری از ایشان به دربارهای این حکومتها راه یافتند از این جمله میتوان از اسحاق نامی که در دربار محمود غزنوی مأمور اداره معادن سرب بلخ بود و همچنین چندین یهودی که در دستگاه خواجه نظام الملک به امور دیوانی مشغول بودند را نام برد.[۱۱]
در یورش مغول یهودیان نیز مانند دیگر ایرانیان آسیبهای فراوان دیدند اما از میان رفتن مرزهای دینی در این دوره به ایشان فرصت شرکت فعالانه در امور حکومت را داد تا جایی که در دوران سلطنت ارغون شاه فردی به نام سعدالدوله به منصب وزارت دست یافت. در دوره جانشینان ارغون شاه جزیه دوباره برقرار شد و یهودیان مورد تعقیب آزار و تاراج قرار گرفتند. تیمور نیز به قول ابن عربشاه دستور داد مسلمان و اهل زمه را یکسان تباه سازند.[۱۲]
در دوران صفویان که مذهب رسمی ایران «تشیع» اعلام شد، یهودیان بیش از هر زمان دیگری در مضیقه و در معرض تبعیض قرار داشتند.[۱۳]
به جز زمان سلطنت شاه عباس، دوران صفویه برای یهودیان دوران آزار و تعقیب و تغییر دین اجباری است. تا جایی که گروه بسیاری از آنان ناچار به ترک وطن و کوچ به عثمانی شدند. تنها در زمان روی کار آمدن نادرشاه افشار و پس از او زندیان بود که یهودیان روی آسایش دیدند و این روند به پایان رسید.[۱۴]
کلیمیان در جنبش مشروطه
دوران قاجار برای یهودیان دوران بازگشت دوباره رنج هاست. دوران از سرگیری تغییر اجباری دین (به ویژه فاجعه مشهد در زمان محمد شاه قاجار) است.[۱۵]
بعد از جنگ جهانی دوم عدهای از یهودیان کشور به دلیل تشویقها و تحریکات سازمانهای صهیونیستی و یا بخاطر مشکلاتی که داشتند به اسرائیل کوچ کردند و اکثریت آنها در آنجا با شرایط دشواری مواجه شدند. اما در دهههای بعد عدهای از آنها حتی به ردههای بالای سیاسی دست یافتند که از آن جمله میتوان به رئیس جمهور موشه کتساف (موسی قصاب) و شائول موفاز وزیر پیشین دفاع اشاره کرد.
اولین اطلاعات رسمی در مورد تعداد یهودیان ایران، در سالنامه رسمی ۱۳۰۵ خورشیدی منتشر شدهاست. بر این اساس تعداد یهودیان ایران در آن سال برابر ۴۵۰۰۰ نفر بوده و در اکثر شهرهای ایران ساکن بودهاند. شغل اکر مردان یهودی ساکن ایران کسب و تجارت و دلالی بوده و فلاحت پیشگان نادرند.[۱۶] همچنین برترین و زبردستترین ماماهای تهران در این دوره، زنان یهودی بودهاند و بالاترین دستمزد در میان زنان قابله را داشتهاند.[۱۷]
در زمان سلطنت رضاشاه پهلوی و محمدرضا شاه پهلوی بهتدریج وضع اجتماعی یهودیان در ایران بهبود یافت.[۱۸]
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ موجی از مهاجرت در میان یهودیان ایران آغاز شد و جمعیت ۸۰ تا ۱۰۰ هزار نفری آنان به مرور کاهش یافت و اکنون به کمتر از ۲۵۰۰۰ نفر رسیدهاست. بیشتر مهاجران یهودی ایرانی که بعد از انقلاب ایران را ترک کردند در کالیفرنیا و نیویورک در آمریکا ساکن شدند و گروهی نیز در اسرائیل و اروپا. شهردار بورلی هیلز در شمال لس آنجلس اکنون (۲۰۰۷) یک یهودی ایرانی تبار است که سالها پیش از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرده بود. بخش مهمی از جمعیت این محلهٔ اعیان نشین را کلیمیان ایرانی تبار تشکیل میدهند.
بیش از نیمی از یهودیان باقیمانده در ایران در تهران ساکن اند و مابقی در شهرهایی چون شیراز و اصفهان و شمار اندکی در یزد و همدان و دیگر مناطق پراکندهاند. بیشتر کلیمیان به دلیل دشواریهای استخدامی به مشاغل آزاد رو میآورند. البته از نظر قانون منعی برای استخدام آنها در اکثر مشاغل وجود ندارد.
با تشکیل مجلس شورای ملی در دوران مشروطیت، اقلیتهای دینی از کرسی نمایندگی برخوردار شدند و کلیمیان تا به امروز در همه دورهها دارای نماینده بودهاند.
«پیغمبریه» در قزوین. محل دفن چهار پیغمبر یهودی است.
پس از پیروزی انقلاب در ایران در مجلس خبرگان قانون اساسی نیز نماینده کلیمیان ایران حضور فعال داشت. کلیمیان طبق قانون اساسی دارای یک نماینده در مجلس شورای اسلامی هستند.
جنبشهای سیاسی، اجتماعی و شرعی جامعه کلیمی در سه چرخهٔ مرجع دینی کلیمیان، نماینده کلیمیان در مجلس شورای اسلامی و هیئت مدیره انجمن کلیمیان تهران متمرکز است. هرگونه اعلام موضع یا پیگیری مسائل حقوقی، سیاسی و اجتماعی جامعه کلیمی از طریق نهادهای مذکور صورت میگیرد.
کنیسه یهودیان تهران در یوسف آباد
هم اکنون این جامعه دارای کنیسههای متعدد، مدارس خاص، مجتمعهای فرهنگی، سازمانهای جوانان، دانشجویان و بانوان، سرای سالمندان، کتابخانه مرکزی، تالار اجتماعات و فروشگاههای مواد گوشتی طبق شرع یهود در مناطق و شهرهای یهودی نشین است. اطلاعرسانی و نشر آثار فرهنگ یهودی به صورت کتابها و نشریات متعدد با افت و خیز، همواره جریان داشته و پس از انقلاب علاوه بر بولتنهای داخلی دورهای، نشریه تموز (تا سال ۱۳۶۸) و ماهنامه افق بینا (ارگان انجمن کلیمیان از سال ۱۳۷۸) عهدهدار این امر بودهاند. کلیمیان تهران، فعالیتهای ورزشی خود را در قالب باشگاه ورزشی گیبور انجام میدهند. این باشگاه متولی کلاسهای ورزشی و مسابقات داخلی و نیز مسابقات بین اقلیتهای مذهبی بوده و از همکاری مربیان کلیمی و غیر کلیمی بهره میبرد. سازمان بانوان یهود نیز در زمینه ورزش بانوان با این باشگاه همکاری دارد. کانون خیرخواه از دیگر نهادهای نیکوکاری جامعه کلیمی است که مهمترین فعالیت آن، اداره بیمارستان دکتر سپیر در جنوب شهر تهران است که به ارائه خدمات به همه شهروندان مشغول است. هزینه اداره این بیمارستان عمدتاً توسط نیکوکاران کلیمی تأمین میشود.
کلیمیان تهران، مدارس متعددی از گذشته احداث و بهرهبرداری کردهاند. مدارس آلیانس یا اتحاد از جملهٔ این مدارس هستند که ابتدا در دوره قاجار و با حمایت مؤسسه آلیانس در فرانسه تشکیل شدند و گسترش یافتند. این مدارس در دوران خود دارای کیفیت آموزشی بالایی بودند و زبان فرانسه نیز در آنها تدریس میشد. در سالهای اخیر به علت کاهش جمعیت و نیز پراکندگی دانشآموزان کلیمی در سایر مدارس عام، تعدادی از این مدارس در اختیار آموزش و پرورش و دانشآموزان مسلمان قرار گرفتهاند. در سال ۲۰۰۵ پنج مدرسه اختصاصی آموزش کلیمیان در تهران فعال بودهاند. این مدارس با مدیریت و قوانین آموزش و پرورش اداره میشوند اما تسهیلاتی متناسب با ضروریاتِ دین یهود و اعیاد مذهبی آنها در برنامهها در نظر گرفته میشود و دانش آموزان کتاب دینی خاص خود را فرا میگیرند.
از لحاظ لغوی قوم یهود در زبان فارسی «جهود» هم گفته شدهاست. اما کلمات «کلیمی» یا «یهود» یا گاه «موسوی» در زبان عامیانه یا زبان نوشتاری فارسی از جمله در قوانین موضوعه کشوری همچنان مرسوم بوده و بکار میرود. در ادبیات فارسی نیز پیروان دین یهود به طور اعم «یهود» خوانده شده، ولی «کلیمی» نیز اطلاق شدهاند. (فرهنگ فارسی معین لغتنامه دهخدا فرهنگ عمید واژه نامهٔ آرنگ)
یهودیان در کردستان و آذربایجان به زبانهای آرامی کلیمی صحبت میکنند (که البته رو به انقراض است). از این میان زبان جبلی در کردستان و لشان ددان در آذربایجان بنا بر گزارش یونسکو به کل منقرض شدهاند.[۱۹] در مناطق مرکزی ایران یهودیان به زبانهایی ایرانی که در زیر شاخه زبانهای ایران مرکزی جای دارند صحبت میکنند مانند گویش کلیمیان اصفهان،[۲۰] گویش کلیمیان یزد،[۲۱] راجی در همدان[۲۲] و گویش کلیمیان کاشان.در اینجا میتوانید نمونههایی از این زبانها را ببینید.
تصویری قدیمی از یهودیان در همدان
از دورههای کهن تاکنون یهودیها در هر جایی که بودهاند برای اداره امور فرهنگی، مذهبی و آموزش اصول دینی سازمانهایی را ایجاد کردهاند. البته هیچیک از این نهادها و قوانین در تعارض با قوانین دولتهای ایران نبودهاست. مهمترین نهاد امروزی ایرانیان یهودی انجمن کلیمیان تهران است و تمامی انجمنهای دیگر زیر نظر این انجمن اداره میشود؛ که طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و زیر پوشش سازمان اوقاف و امور خیریه است ولی مستقلاً توسط هیئت مدیرهاش اداره میشود.[۲۳]
جمعیت کلیمیان امروزه حدود سی هزار نفر برآورد میشود که به طور عمده در شهرهای شیراز، اصفهان، همدان، کرمانشاه، یزد، کرمان، رفسنجان، سیرجان، بروجرد و به طور پراکنده در دیگر شهرها زندگی میکنند.[۲۴]
جوامع بزرگی از یهودیان ایرانی در نیویورک و لس آنجلس زندگی میکنند.
از قرن نوزدهم میلادی بخشی از یهودیان مشهد، که تحت فشار بودند با پیمودن مسافت طولانی تا بمبئی با کشتی به نیویورک (که پس از اسرائیل، بزرگترین جامعه یهودینشین جهان است) میرفتند. بسیاری از یهودیان هم در دهههای شصت و هفتاد میلادی برای تحصیل و تجارت به نیویورک رفتند. یهودیان زاده ایران بخش بسیار کوچکی از جامعه یهودی نیویورک را تشکیل میدهند. شمار یهودیان ایرانی مقیم نیویورک از دهه هفتاد فزونی گرفت. یهودیان ایرانیتبار مقیم نیویورک، با بنیادهای مختلف نظیر مکابی تشکیل دادهاند.[۲۵]
انواع فرقه های یهودیت از دیدگاه سایت ادیان
فرقه های یهودیت:
۱.
فرقه
فریسیان
به معناى
جدا شوندگان، در عصر مکابیان پیدا شدند. این فرقه که بخش بزرگى از کاهنان یهود آن را پدید
آوردند، در برابر یونانى زدگى ایستادگى کردند و نسبت به اجراى بى چون و چراى شریعت
موسى اصرار ورزیدند. این فرقه به معاد و روز قیامت اعتقاد داشتند و راه نجات
مردم جهان را عمل به تورات و کلیه دستورات دین یهود مى دانستند. آنان گروه یا فرقه سنت گراى یهود بودند که
به
اصول و فروع
مکتوب و منقول موسى و پیامبران بنى اسرائیل سخت اعتقاد داشتند. نفوذ این فرقه مذهبى یهود تا
سال ۱۳۵
میلادى ادامه داشت. روحانیون این فرقه سخت تلاش داشتند تا یهودیان را از گرایش به عقاید فلسفى بیگانه برحذر دارند. آنان هر
گونه تفسیر و تغییر در احکام مذهبى را نمى پذیرفتند.
۲.
فرقه
صدوقیان
منسوب به
یکى از روحانیون یهود به نام صدوق. این فرقه را روشنفکران و یونانى گرایان تشکیل مى دادند. آنان
منکر معاد و مخالف احکام و اصول و فروع غیر علمى - عقلى دین یهود بودند. این فرقه تنها به نبوت مویس باور داشت و انبیاء و کتب دیگر غیر از
تورات را قبول نداشت. از تورات فقط اسفار پنجگانه را قبول داشتند. این فرقه به بقاى
روح و جهان آخرت باور نداشت. و همین جهان را دار ثواب و عقاب مى دانستند. آنان به خداوند اعتقاد داشتند و به معبد نیز مى رفتند. این
گروه در سال هفتاد میلادى و پس از ویرانى اورشلیم، بکلى از میان رفت. عوام یهودى این
فرقه روشنفکر را مرتد و خارج از دین مى شمردند. در عهد جدید یعنى اناجیل و رسالات رسولان از این فرقه یاد شده است. بنا به مندرجات انجیل،
مقارن میلاد ((مسیح )) علیه السلام، میان دو فرقه فریسى و صدوقى اختلاف شدید رخ دارد.
صدوقیان در اقلیت بودند و لذا مورد تهمت و آزار فریسیان قرار داشتند. در آن هنگام فریسیان با مسیح و پیروان
او
در جنگ و
جدال بودند. ((قیافا)) کاهن بزرگ یهودیان فریسى به قتل عیسى فرمان و فتوى داد و آن حضرت را مرتد
نامید: ((... پس ((یهودا)) (یکى از یاران عیسى که مکان اختفاى او را مى دانست ) چون که ((عیسى )) در آنجا با شاگردان خود بارها انجمن
کرده بود، لشکریان و خادمان از نزد رؤ ساى کاهنان فریسیان با چراغها و مشعلها به آنجا
آمدند.)) و نیز آمده است که کاهنان فریسى همیشه با حضرت عیسى (علیه السلام ) مناظره کردند، به او تهمت زنا مى زدند و به او
اهانت و آزار مى رساندند.)) تعصّب و اختلافات فریسى و صدوقى باعث از میان رفتن
وحدت سیاسى و مذهبى قوم یهود شد. تعالیم صدوقیان به تعالیم عیسى شباهت دارد.
قرآن به اختلاف و تفرقه یهود اشاره دارد.
۳. فرقه اینسیان
فرقه یهودى با گرایش عرفانى که محصول دوران فقر و فلاکت و اسارت یهود است. این فرقه علیه مالکیت خصوصى شوریدند و اندوختن زر و سیم را حرام کردند.
افراد این
فرقه هیچگونه مالکیت خصوصى نداشتند و به صورت جمعى زندگى مى کردند. براى آنان دوست و بیگانه یکى بود
و با همه برادر و برابر بودند. آنان در اغذیه و امتعه شریک بودند. آنان هر گونه سیستم اقتصادى - تجارى را که منجر به تکاثر و
اشرافیت و زراندوزى مى شد، ممنوع ساخته بودند. آنان به نظام برده دارى عاصى بودند، و خود
برده نداشتند و برده فروشى را حرام کرده بودند. آنان همچنین ساختن اسلحه و
آلات جنگى را حرام کرده بودند.
در حقیقت
این فرقه در تحقق عدالت اهتمام فراوان داشته اند. مورخان یهودى از این فرقه با اعجاب و
تحسین یاد کرده اند. فلیسین شاله فرانسوى این فرقه را اشتراکى مذهب مى داند که در قرن دوم
ق.م. حضور داشته و بنیان گذار آن را یوسف و قیلون یهودى معرفى مى کند. این فرقه در عین حال عابد و زاهد و اهل ریاضت و انزوار بوده اند
و نسبت به اجراى مراسم و احکام دین موسى سخت پابرجا بوده اند. آنها ترک دنیا کرده
بودند و غالبا در کوهها و غارها بسر مى بردند و کارى جز عبادت و زهد ورزى نداشتند. در زندگى اجتماعى به یک
معاش
جمعى قائل
بودند و اموال خود را متعلق به عموم مى دانستند. غسل تعمید نزد ایشان نشانه پاکى و توبه
از گناه شمرده مى شد و در میان آنن معمول بود.
جان ناس مى
گوید: اسن ها در اغلب نقاط فلسطین وجود داشته اند. این فرقه که از مردم جامعه دورى گزیده
و تارک دنیا بودند، اوقات خود را به عبادت و انزوا و روزه و نماز گذرانیده و به
انتظار ظهور حضرت مسیح نشسته بودند. آداب شریعت موسى را بجا آورده، از جنگ و جدال خوددارى مى کردند. مردم را
به
شکیبایى
دعوت مى کردند. این فرقه در قرن دوم ق.م. به ظهور رسیدند و به زراعت و صنعت امرار معاش
مى کرده اند. در زندگى اجتماعى نوعى روش اشتراکى داشتند. اموال خود را متعلق به عموم
مردم مى دانستند. این فرقه خود را فرزندان نور نام نهاده بودند و دیگران را فرزند ظلمت مى دانستند که فرشته تاریکى بر آنان حکومت مى
کند. گویا عقاید این فرقه از عقاید زرتشتیان اقتباس شده بود. این فرقه در سال ۶۸ میلادى در قتل عام
یهودیان از بین رفتند.
4- فرقه
هرویان
این فرقه بیشتر رنگ سیاسى داشت که در فلسطین پیدا شدند. این گروه پیرو و هواخواه سلسله سلطنتى ((هرود)) بودند که در حدود شش سال ق.م. در زمان ((اگستوس )) قیصر روم به ظهور رسیدند و با این که با فرهنگ روم و یونان دشمنى نداشتند، ولى مى خواستند که سلطنت در ملت یهود براى همیشه باقى بماند.
5-فرقه زیلوت ها
این فرقه رنگ مذهبى داشت
و در عین حال داراى گرایشهاى سیاسى نیز بود. آنان با رومیان مخالف مطلق بودند و لذا
همیشه با آنان در حال جنگ بودند. این فرقه با یونانیان اشغالگر نیز در ستیز بودند. این گروه غالبا از ساکنان نواحى شمالى شهر جلیل
بودند و در حدود شش سال ق.م. انتشارى عظیم یافتند. پیشواى این فرقه مردى به نام ((یهواى جلیل )) بود که
چون رومیان خواستند قوم یهود را سرشمارى کنند، علیه آنان قیام کرد. شورش آنان سرکوب شد، ولى فرقه زیلوت ها باقى ماند.
این فرقه
معتقد بود که تسلیم به حکومت رومیان بر خلاف ایمان به مشیت الهى مى باشد و باید علیه آنان
با شمشیر قیام کرد تا که حضرت ((مسیح )) ظهور کند و به قیامگران پاداش خیر دهد.
6- فرقه قرائون
این فرقه در سال 767 میلادى به وسیله مردى به نام ((عانان بن داود)) ساخته شد. ((قرائون )) طایفه اى از ((یهود)) هستند که جز به ((عهد عتیق )) اقرار ندارند و روایات شفاهى و ((تلمود)) را معتبر نمى دانند و تنها به ((تورات )) باور دارند. این فرقه را عبرى ((قرائم )) گویند.(348) ((ابوالفدا)) مورخ اسلامى این فرقه را به مجبره و مشبهه در اسلام تشبیه کرده است. عبدالکریم شهرستانى صاحب کتاب ((ملل و نحل )) در رابطه با این فرقه مى گوید: ((قرائیان یا قرائین یا قاریان )) از فرقه هاى کلامى قوم یهوداند که در اسپانیا پیدا شدند. مؤ سس این فرقه ((عانان بن داود بغدادى )) است که تحت تاءثیر برخى از متکلمان اسلامى از نصوص و ظواهر کتب الحاقى دوره هاى بعد به ویژه تلمود عدول کرد. به عقیده او در مبادى نباید از حدود تورات تجاوز کرد و لذا به اصالت شک کرد. پیروانش در اسپانیا فراوان شدند. سعد یا بن یوسف این نهضت را تجدید کرد و آداب جدیدى ابداع نمود، از جمله : روشن کردن شمع در شب و روز شنبه را منسوخ کرد، خوردن گوشت را مطلقا ممنوع ساخت، و مراجعه به طبیب را به قصد کسب درمان مکروه دانست، زیرا این یهوه است که شفابخش است. این فرقه دچار انشعاب شد و به چند فرقه تقسیم گردید. گویا امروز عده بسیار اندکى از این فرقه در شوروى سابق زندگى مى کنند.
7- فرقه عنانیه
منسوب به ((عنان بن دود))
ملقب به ((راس الجات )). بر خلاف فرقه هاى دیگر یهودى، این فرقه در روز شنبه و دیگر
اعیاد از خوردن مرغ و ماهى و آهو و ملخ خوددارى مى کردند. این فرقه نبوت عیسى را تصدیق مى نمودند و گفته هاى او را مخالف تورات نمى
دانستند. آنان عیسى را از پیروان موسى مى دانستند و معتقد بودند که او مردم را به تورات
دعوت مى کند. آنان صریحا اعتراف به نبوت عیسى نمى کردند.
گروهى از
این فرقه معتقد بودند که : عیسى ادعاى نبوت نکرده و نیز مدعى نبوده که شریعت او ناسخ دین موسى
است، عیسى از اولیاء الله و عارف به تورات مى باشد و انجیل وحى منزل نیست، بلکه
سرگذشت عیسى است که توسط چهار نفر از یاران او تدوین شده است. قوم یهود به او ظلم کردند، چون که او را تکذیب نمودند و باعث قتل او
شدند، حال آنکه در تورات نام ((مشیحا)) زیاد آمده است و او همین ((مسیح )) است. هر چند که
تورات او را نبى یا رسول یا کسى که داراى شریعت خاصه اى است، معرفى نکرده است. لازم است بدانیم که در تورات نام مسیح نیامده، بلکه
فارقلیطا آمده است.
8- فرقه
کاتبان
این فرقه جنبه مذهبى ندارند. کاتبان کارشان نسخه بردارى از کتاب مقدس بوده است. آنان با این کار تجارت مى کردند. برخى از این گروه را ((رابى )) و اب مى خواندند.
9- فرقه
عیسویّه
منسوب به عیسى بن یعقوب اصفهانى. برخى گویند او عوقید الوهیم یعنى عبدالله بود که در زمان منصور عباسى مى زیسته و در آن عصر دعوت خود را آغاز کرده است. گویا در عصر مروان حمار گروه فراوانى از یهود به پیروى از او قیام کردند. ابو عیسى یاران خود را در دایره اى قرار مى داد و مى گفت : تا زمانى که در داخل این دایره باشید، سلاح دشمن در شما کارگر نیست. ابوعیسى در شهر رى کشته شد و یاران او به هلاکت رسیدند. ابو عیسى بر این باور بود که پیامبر است و فرستاده حضرت مسیح است. او مى گفت که : عیسى داراى پنج رسول است که پس از او خواهند آمد. او مدعى بود که پروردگار با او سخن مى گوید و به او فرمان داده که قوم بنى اسرائیل را از شر غاصبان و طاغیان نجات دهد. او معتقد بود که عیسى افضل اولاد آدم است و مقام او از همه انبیاء برتر است. او گوشت حیوان ذبح شده را تحریم کرد.
10- فرقه
ربانیون
این فرقه را روحانیون یهود تشکیل دادند که کارشان ترجمه و تفسیر تورات و دیگر کتب مقدس یهود بود. آنان وظیفه داشتند در کنیسه مردم را موعظه کنند، لذا به آنان معلم نیز مى گفتند.
11- فرقه
تناسخیه
این فرقه قائل به تناسخ بودند. به گمان آنان در کتاب دانیال نبى آمده است که خداوند بخت نصر را مسخ کرده و به صورت هفت حیوان درنده درآورده تا او را بدین وسیله عذاب داده باشد.
12- فرقه
راعیه
منسوب به
یکى از یهودیان که دعاوى بزرگى داشت.
13- فرقه
سامره
این فرقه از
دیگر فرقه ها به آداب و احکام دین یهود متعبدتر است. اینان رسالت موسى و هارون و یوشع را قبول
دارند و به دیگر رسولان ایمان ندارند. آنان در انتظار پیامبرى هستند که تورات بشار ظهور او را داده است. فردى سامرى ادعاى نبوت کرد و
مدعى بود که وى همان موعود تورات است. این فرد صد سال قبل از عیسى ظاهر شد.
14- فرقه
دوستانیه
شاخه اى از
فرقه سامره، معتقد به عذاب و عقاب در دنیا، که گناهکار در همین دنیا مجازات مى شود.
15- فرقه
کوستانیه
منشعب از
فرقه سامره. این فرقه نیز عقایدى مشابه با فرقه دوستانیه داشت. بین این دو فرقه، اختلاف
در احکام است. فرقه سامره کوهى در بیت المقدس (جبل نابلس ) را قبله خود قرار داد:
((خداوند به داود دستور داده بود که بیت المقدس را در جبل نابلس بنا کند، ولى
داود در ((ایلنا)) بنا کرد و این بر خلاف امر پروردگار است. پس حضرت داود ظلم کرد.)) این فرقه مدعى است که تورات اصلى به زبان آنان
است. لغت این فرقه نزدیک به زبان عبرى است. گویا از این فرقه 72 فرقه پیدا شده است.
مورّخان مى
گویند این فرقه از یهودیان سامره هستند که مى گویند همین دنیا محل ثواب و عقاب است و
دسته اى مى گویند آخرت دار ثواب و عقاب است.
ابوریحان
بیرونى مى گوید: قوم سامره از بابل به شام هجرت کردند. مذهبى این فرقه ترکیبى از دین یهود
و دین مجوس است. اکثر آنها در فلسطین زندگى مى کنند و کنیسه هاى آنان در همان حدود
است.
برخى مى
گویند که این فرقه همان فرقه صدوقیان و فریسیان مى باشند. یعنى دوستانیه فرقه صدوقیان و
کوسانیه فرقه فریسیان است. ضبط اسم این فرقه در منابع مختلف است : سامریه، سمره،
سامره، و
...
16- فرقه
مقاربه
به گمان
آنان خداوند با رسولان خود توسط فرشته سخن مى گفت. پروردگار نباید وصف شود. اوصاف خداوند،
اوصاف فرشته است. خداوند برتر و بالاتر از آن است که به وصف درآید.
17- فرقه
یورغانیه
منسوب به یورغان از همدان که برخى نام او را یهودا گفته اند. این مرد پیروان خود را به زهد و نماز فراوان دعوت کرد و از خوردن گوشت کلیه حیوانات بازداشت. او فشره میوه ها را ممنوع کرد. وى معتقد بود که تورات داراى ظاهر و باطن است و تاءویل و تنزیل دارد. او از نظر تاءویل با یهودیان دیگر اختلاف داشت. به تقدیر ثواب و عقاب قائل بود و در این عقیده مبالغه بسیار نشان مى داد.
18- فرقه موشکاتیه
منشعب از فرقه مقاربه. گروهى از این فرقه به نبوت پیامبر اسلام اعتراف نموده اند.
آنان مى گفتند: پیامبر اسلام بر همه مردم جهان مبعوث است و تنها بر قوم یهود رسالت ندارد. چرا که یهودیان داراى کتاب هستند. رهبر این گروه در قم به همراه یارانش کشته شد.
19- فرقه الکسائیه
فرقه اى از یهود که در حدود سال صد میلادى در ماوراء اردن ظاهر شدند. عقاید این فرقه تحت تاءثیر ثنویت و تقدیس کواکب و فلسفه یونان بود. این فرقه دچار انشعاب شد.
20- اسنى ها
21- سمپسى
ها
22- ابیونی
ها
23- ماسبونى
ها
24- اوسى ها
25- نزاری
ها
26- ناصورائى
ها
27- همور و
باتیست ها
مؤ لف بیان الادیان بطور فشرده در رابطه با قوم یهود و مذاهب آنان چنین مى گوید: یهودیان معتقدند که صانع جهان یکى است (اگر چه گروهى از آنان مشبه اند، و گروهى نیستند) و نبوت موسى و هارون و پیامبران سلف را ایمان داند و به نبوت پیامبران بعد از موسى نیز اعتقاد دارند. به نبوت عیسى و پیامبر اسلام ایمان ندارند. به تورات و زبور و کتب دیگر انبیاء بنى اسرائیل باور ندارند.
نسب و دین موروثی از دیدگاه سایت هولوکاست
در تعریف عام، یهودی کسی است که مادرش یهودی باشد یا طبق آموزش های دقیق تحت نظارت مراجع ذیصلاح یهودی به این دین بگرود. حتی اگر فردی پدرش غیریهودی بوده اما مادرش یهودی باشد و آداب و مناسک دین یهود را هم رعایت نکند، این فرد همچنان از نظر آیین یهود یهودی محسوب می شود. حال اگر کسی پدرش یهودی ولی مادرش غیریهودی باشد ولو این که منطبق با قوانین آیین یهود بزرگ شود یهودی محسوب نمی گردد مگر این که بعد از رسیدن به سن بلوغ شرعی مانند یک غیریهودی مراحل گرویدن به دین یهود را طی کند.
در دین یهود تبلیغ دین مجاز نیست و یک یهودی نمی تواند کسی را مجبور به تغییر مذهب کند. هیچ کس نمی تواند جز به خواست واراده آزاد خود و بر اساس قوانین شرعی یهود به این دین بگرود، چرا که در دین یهود انسانیت، خداپرستی و کسب علم و دانش هدف است و تنها با تغییر دین مسئله ای حل نمی شود.
این قوانین از نخستین روزهای پیدایش دین یهود وجود داشته است و در تورات اشارات بسیاری به "بیگانگانی که در میان شما زندگی می کنند" یا "بیگانگان درستکار" به چشم می خورد. به مجرد این که یک غیریهودی با عبور از مراحل شرعی به دین یهود گروید، هیچ تفاوتی میان او و سایر یهودیان وجود ندارد.
در دین یهود تاکید می شود که برای جلب رضایت پروردگار و رفتن به بهشت حتما نباید یهودی بود بلکه شرط اصلی انسانیت است و زیربنای هر نظام اعتقادی می بایست بر انسانیت و انسان دوستی استوار باشد. دین یهود همچنین برای جان هر انسانی ارزش قایل است و معتقد است که هر کس که در زندگی به همنوعانش یاری رساند خداوند هم او را دوست دارد و چه یهودی باشد یا غیریهودی در عالم باقی پاداش داده خواهد شد.
در وصف مقام انسان در دین یهود باید گفت در عبری کلمۀ آدم (که واژه آدم در عربی از آن گرفته شده) هرگز جمع بسته نمیشود و در تبیین این موضوع فلاسفه یهود می گویند چون ریشۀ همه انسانها از حضرت آدم بوده و هدف نیل به یگانگی و وحدت در جوامع بشری است، از این رو برای نشان دادن این معیار در یهودیت کلمۀ آدم فقط به صورت مفرد نوشته میشود، چرا که تکامل بشری و صلح و صفا تنها از طریق یگانگی و توحید حاصل میشود.
در دین یهود صرف باور به دین خاصی شخص را راهی بهشت یا جهنم نمی کند. از دید یهودیت همۀ انسانها از یک ریشه اند و فلسفۀ خلقت و زندگی بشر در این مسیر گذرا، تکامل و رسیدن به عالم باقی است. در یهودیت هر انسانی از پیامبران گرفته تا فرد عامی میتواند اشتباه کند و هیچ کس مزیتی بر دیگری ندارد وتنها تفاوت در این است که هر چه شخص بیشتر آگاه باشد سطح توقع الهی و اجتماعی نسبت به رفتار او متفاوت است از این رودر یهودیت جزای فردی آگاه نسبت به شخصی عامی در مورد یک خلاف یکسان، به مراتب بیشتر است.
در یهودیت تنها خدا است که کامل وابدی است. پیامبران این خواص الهی را در این دنیا ندارند، اما به خاطر رسالتی که حمل می کنند مورد احترامند. با این حال هیچ یهودی حق ندارد به آنان ودیگر انسانها سجده کرده و آنها را مورد پرستش قرار دهد. روح انسان از آنجا که نزدیک به ذات مقدس الهی است پس از سپری کردن این دنیا وتکامل روحانی میتواند در عالم باقی به ابدیت دست یابد ولی هرگز نباید مورد پرستش قرار گیرد. در اماکن مقدس یهودی نصب هر گونه عکس و مجسمه ممنوع است ویک یهودی نمیتواند در محلی که مجسمه ویا عکس انسان و حیوانات باشد به نیایش ونماز بپردازد.
حیات پس از مرگ در یهودیات از دیدگاه دائره المعارف طهور
به نظر نمی
رسد که اندیشه های یهود درباره زندگی پس از مرگ
چندان روشن باشد، با وجود این، یهودیت آخرت شناسی خاص خود را دارد و بر اساس آن به نظر
نمی رسد که زندگی پس از مرگ جسمانی به پایان می رسد. یهودیت معتقد به رستاخیز مردگان و جهان آخرت است که ارواح برخاسته از گور، در آن
سهیم خواهند بود. اما با وجود این عقیده دیگری در یهود وجود دارد که بر طبق آن به نظر
می رسد امتیاز برخاستن از گور و زندگی پس از مرگ فقط باید از آن درستکاران باشد و شریران باید برای همیشه با مرگ جسمانی خود نابود شوند
(بلاشک این از موارد تحریف یافته آموزه های موسی (ع) است)، همانگونه که موسی بن میمون، متفکر بزرگ یهودی می گوید: «عمل نیکی
که برای درستکار ذخیره می شود، زندگی پس از مرگ او را در عالم بعدی تشکیل می دهد، حیاتی که مرگی همراه آن نیست
و
جهان خیری
که شری در آن وجود ندارد... مجازات افراد شریر آن است که آنان شایسته چنین حیاتی
نخواهند بود، بلکه کاملا با مرگ خود از بین می روند، کسی که استحقاق چنین حیاتی را نداشته
باشد وجود مرده ای است که هرگز زندگی نخواهد کرد بلکه به دلیل شرارت خود همانند حیوانات از حیات دیگر محروم و نابود خواهد شد.»
در این
دیدگاه جهان آینده در زندگی پس از مرگ جهانی است که فقط برای نیکان و پرهیزگاران در نظر گرفته
شده است که در آنجا آنان اجازه خواهند یافت برای همیشه در قرب خداوند و فرشتگان در
شادی و نعمت زندگی کنند که کم و بیش مانند زندگی در بهشت است. بنابراین به نظر نمی رسد که هیچ گونه تصوری از جهنم در این دیدگاه وجود داشته
باشد. بدکاران برای همیشه با مرگ خود نابود می شوند. در واقع به نظر نمی رسد که در
خود کتاب مقدس هیچ گونه تصور روشنی از جهنم و بهشت وجود داشته باشد، بلکه این تصور مربوط به تحولی است که بعدها رخ داده است. همانطور که «هرتزبرگ» در کتاب خود «یهودیت» می گوید: «در کتاب مقدس
پهنه زندگی انسان همین دنیاست. هیچگونه نظریه ای درباره بهشت و دوزخ وجود ندارد و
تنها ایده در حال رشدی از رستاخیز نهایی مردگان در آخر زمان در آن وجود دارد.
نظریه رستاخیز در دوران بعد از کتاب مقدس مطرح شد و دیدگاه هنجار، به دیدگاهی تبدیل شد که فریسیان به آن
اعتقاد داشتند مبنی بر اینکه رستاخیز مردگان تحقق خواهد یافت. در نتیجه اندیشه داوری درباره فرد در
زندگی پس از مرگ بعد از برخاستن از قبر، و انتقال به بهشت یا دوزخ نضج گرفت.»
مطلب پیش به خوبی نشان می دهد که تصور بهشت یا دوزخ در دین یهودی تا حدی مربوط به تحولی متأخر می شود. به هر حال دین یهود آنگونه که آن را می شناسیم به نظر می رسد که باورهای قاطع به اموری مانند روز داوری نهایی، رستاخیز مردگان و بهشت و جهنم دارد و به نظر می رسد که اینها ایمان کلی همه یهودیان باشد. «سعدیا» در قرن نهم میلادی اظهار داشت که اصل اعتقادی رستاخیز را تمام یهودیان باور دارند و بیشتر آنان آن حادثه را، با آخرالزمان یکی می دانند. او در کتاب «الامانات و الاعتقادات» می نویسد: «نویسنده این کتاب اعلام می کند که تا آنجا که به اصل اعتقادی رستاخیز مردگان مربوط می شود (که سرور ما از وقوعش در آن دنیا به ما خبر داده تا اعمال مجازات را میسر گرداند) موضوعی است که امت ما درباره آن کاملا اتفاق نظر دارند. در نتیجه ما هیچ یهودی را نمی شناسیم که با این عقیده مخالف باشد.» نویسنده در همان کتاب در جای دیگر می گوید: «خداوند همچنین ما را مطلع کرده که در طول اقامت موقت ما در این عالم عمل، گزارشی از اعمال هر کس را نگاه می دارد. لیکن او جزای آن اعمال را برای عالم دیگر نگاه داشته که عالم جزاست، آن عالم دیگر او را به وجود خواهد آورد؛ زمانی که تمام موجودات ذی شعور که حکمت او آفرینش آنها را مقدر فرموده به کمال خود برسند. در آنجا او از همه انسانها بر طبق اعمالشان بازخواست خواهد کرد.»
این نقل قول به خوبی نشان می دهد که دین یهود به روز داوری نهایی اعتقاد دارد، روزی که خداوند به اعمال نیک و بد همه رسیدگی خواهد کرد و همه بر طبق آن مجازات و کیفر خواهند یافت. اشاره روشنی از عقیده به بهشت و دوزخ در کلمات «ربی یوحنان بن زکائی» خطاب به ملاقات کنندگانش به هنگام بیماری، وجود دارد. وقتی آنان به ملاقات ربی بیمار آمدند، او شروع به گریه کرد، در آن وقت ملاقات کنندگان پرسیدند چرا مرد حکیمی مانند او گریه می کند؟
او جواب
داد: «اگر در مقابل پادشاهی از نوع انسان حاضر می شدم می گریستم، حتی اگر خشم او، در صورتی
که از من خشمگین بود، دائمی نبود؛ اگرچه زندان او (در صورتی که مرا زندانی می کرد) تا ابد مرا در خود
نگاه نمی داشت؛ اگرچه نمی توانست مرا به مرگ ابدی محکوم کند و اگرچه می توانستم با سخنان خود و دادن رشوه به او خشم او
را فرو نشانم؛ و حالا در پیشگاه شاه شاهان حاضر می شوم، آن قدوس سبوح که حیات و بقا
ابدی دارد. اگر او از من عصبانی است، خشم او ابدی است. اگر مرا زندانی کند،
زندانش ابدی است. او می تواند مرا به مرگ ابدی محکوم کند و من نمی توانم خشم
او را نه با سخنان خود و نه با رشوه دادن به او فرو نشانم. به علاوه، دو راه پیش پای من است، یک راه به باغ
عدن
و یک راه به
جهنم. و نمی دانم به کدامین راه هدایت می شوم. در این صورت آیا نباید بگریم؟»
اما نظری در
دین یهود وجود دارد که طبق آن دوره ای که افراد شریر در جهنم می مانند تنها دوازده ماه طول می
کشد. بنابراین ایمان دین یهود به موضوعات آخرت شناسی خیلی روشن و واضح نیست،
با این همه از آنچه تاکنون مشاهده کردیم، می توان استنباط کرد که دست کم در دوره بعد از کتاب مقدس، آخرت شناسی یهود معمولا ایمان
به روز داوری، رستاخیز مردگان، سنجش اعمال انسانها به دست خداوند و فرستادن آنان به
بهشت یا جهنم بر طبق میزان یا ترازوی اعمال نیک یا بد آنها بوده است.
اما افزون بر این به نظر می رسد که دیدگاه دیگری نیز در دین یهود درباره زندگی پس از مرگ وجود دارد و آن این است که پس از زنده کردن تمام مردگان در روز جزاء خدا همه آنها را جز شمار اندکی که به دیگران صدمه زده اند، شفا می بخشد. با وجود این روشن نیست که منظور از شفا در اینجا چیست؟ شاید منظور از آن برطرف کردن نقص ها، کاستیها یا امراضی است که فرد در طول زندگی اش داشته است. انسانی که با تمام نقص ها و بیماریهایی که در این عالم داشته، به فرمان خدا عمل کرده، هنگامی که پس از مرگ، حیات دوباره می یابد، بلافاصله پس از رستاخیز، خداوند بیماریهایش را شفا می دهد. فقط گروه اندکی که بسیار ناصالح بوده اند از این لطف و رحمت محروم می مانند.
اما روشن نیست که آیا شفا دادن، آمرزش را هم شامل می شود یا نه؟ اگر این طور باشد آن گاه مهم اینکه کیفر و مجازات، در ایمان یهود به چه معناست، دشوار خواهد شد و اگر نه، در این صورت انسان قادر نخواهد بود مدلول های کامل مفهوم شفابخشی خداوند را دریابد.
سرنوشت
بشر
در مجموع از تصویر کلی آخرت شناسی یهود می توان استنباط کرد که سرنوشت نهایی بشر این است که در بهشت سکونت گزیند که در آنجا تا ابد در شادی و سرور کامل با خداوند و فرشتگانش به سر خواهد برد. در این زندگانی نهایی که درستکاران به آن دست می یابند، نه جسم انسانی وجود دارد و نه هیچ کارکرد جسمانی. موجودات انسانی در آنجا به صورت های روحانی محض خود در صلح و آرامش و آسودگی کامل زندگی می کنند. خداوند، وجودی روحانی است و هر انسانی، بارقه ای الهی در کنه روح خود دارد و در زندگیش در بهشت تا ابد به شکل روحانی محض زندگی می کند. بهشت تنها شامل جمعی از ارواح است. این ارواح در آنجا به صورت ابدی و مداوم در جوار خداوند به سر می برند.
ابن میمون
در این باره می گوید: «در دنیای آینده هیچ چیزی که به ابدان مربوط باشد مانند نشستن، ایستادن،
خوابیدن، مرگ، غم و شادی، و غیره اتفاق نمی افتد. از این روی حکیمان اولیه می گفتند: نه خوردن و نه آشامیدن در جهان آینده وجود دارد و
نه آمیزش جنسی، اما انسانهای پرهیزگار با تاجهایی بر سر نشسته اند و از درخشندگی
«شخینا» (نوری که از یهوه در بهشت تجلی می کند) لذت می برند. روشن است که در
آنجا هیچ بدنی وجود ندارد، زیرا در آنجا نه خوردن وجود دارد و نه نوشیدن؛ و
گفته حکیمان که «درستکاران در آنجا می نشینند» تمثیل است، درستکاران در آنجا نه کار می کنند و نه استراحت. این گفته که تاج هایشان بر
سرشان است به این معنی است که دانشی را که آنان دارا بودند و به واسطه آن به دیدار جهان
آخرت نایل شدند در آنجا با آنان همراه است و این دانش همان تاج آنها است.»
اما
گناهکاران در زندگی زمینی خود مستوجب تحمل عذاب الهی می گردند، آنانی که احکام تورات و فرمانها را رعایت نکرده اند به دوزخ فرستاده می
شوند. اما باز هم، همان طور که قبلا بیان شد، روشن نیست که آیا عذاب جهنم ابدی یا موقت؟ گاهی به نظر می رسد که مانند دین زرتشتی، دین یهود نیز به زندگی نهایی توأم
با سعادت برای همه معتقد است؛ این نظر گاه در این باور یهود تأیید می شود که می
گویند روزی مسیح (ع) به زمین خواهد آمد که عالم به عالم واحدی تبدیل
خواهد شد که در آن فقط درستکاری و خیر وجود خواهد داشت. مسیحیان، عیسی را همان مسیحای نجات بخش می خوانند اما یهودیان
چنین باوری ندارند و هنوز منتظر ظهور مسیحای نجات بخش هستند که قوم بنی اسرائیل را از تمام محدودیت ها و مشکلات و آلامش نجات می دهد.
مطالعه بیشتر
کتاب
- تاریخ یهودیت و صهیونیسم(طارق سویدان-زهرا یگانه)
- یهودیت: بررسی تاریخی(ایزیدور اپپستاین-بهرام سالکی)
- سیری در تلمود - آدین اشتاین سالتز
- التلمود البابلی فی أول ترجمة عربیة
- مقایسه قصه حضرت ابراهیم در قرآن و تورات
- تورات
- مختصر و مفید از دنیای یهود + عکس
- نبوت در یهود (تحقیق در زمینه کلام)
- Judaism; History, Belief and Practice
- پیدایش و خلقت از منظر تورات و قرآن
- زبور داوود: ترجمۀ جدید با توضیح
- شمشون - داستان یک منجی ناکام
- ماشیح
مقالات
- منوره
- شوفار
- غیر سنتیAlternative Judaism
- علوم یهودJewish Science
- یهودستیزی در ایران (قرن ۱۸-۱۹ به بعد)
- هولوکاست
- هلاخا
- عولم حبا
- کابالا
- سوکوت
- میکوه
- سنهدرین
- صنیوت
- آنوسی
- یهودیان به عنوان قوم برگزیده
حرفهای ناگفته تاریخ درباره یهودیت در ایران-
- نگاهی به ریشههای یهودیت سرزمین موعود چگونه اشغال شد؟
- اشتراکات عقیدتی وهابیت و یهودیت + سند
- یهودیت
- یهودیت صهیونیست و فراماسونری
- چرا آلسعود آثار تاریخی اسلامی را نابود و نمادهای یهودی را مرمت میکند+تصاویر
- انتقاد اتحادیه اصلاح یهودیت از سیاستهای رژیم صهیونیستی
- احکام خلاف عقل و فطرت در آیین یهودیت و کتاب مقدس آنها چیست؟
- یهودیت
- یهود و همه چیز در مورد دین یهودیت
- نگاهی به پوشش زن در دین مسیحیت و یهودیت
- دانلود مقاله در مورد دین یهودیت
- مختصر و مفید از دنیای یهود + عکس
- پروتکلهای یهودیان و صهیونیسم
- ساکنان اسرائیل چه کسانی هستند؟
- من صهیونیست بینالمللی را یک روح شیطانی قلمداد میکنم/ جریانهای وهابیت ریشههای صهیونیستی دارند
- مصر باستان، یهودیت و فراماسونری
- یهودیت
- راز های فاش شده از یهود و ماسون ها
- یهودیت
- یهودیت
- یهودیان دونمهای چه کسانی هستند؟
- مصر باستان، یهودیت و فراماسونری
منابع
http://www.adyan.porsemani.ir/
http://framasoner.persianblog.ir
http://safirdanaii.50webs.com/yahoudiyat.html
http://siasatvadin.persianblog.ir
http://adyaneyme.mihanblog.com
http://kodamdinbehtarine.blogfa.com
http://framasoner.persianblog.ir
پیامبر اکرم (ص): سرمای بهار را غنیمت بشمارید که با بدن های شما همان کاری را می کند که با درختان می کند و از سرمای پاییز دوری کنید که با بدن های شما همان کاری را می کند که با درختان می کند .» بحارالأنوار ج : 59 ص : 27
--------------------------------------------------------------------------------------------
سلام همسنگر خسته نباشی /خدا قوت ///پیشاپیش عیدتان مبارک /هر وقت سرتان خلوت شد به ما هم سر بزنید خوشحال میشوم/منتظرتان هستم /یاعلی
مدیر وبلاگ جنگ نرم
www.jnarm.blogfa.com