مبحث به زبان ساده
در
علوم سیاسی، لابیگری یک مشغله و حرفه ویژه است که منظور آن تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و
نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی است.
در برخی از
کشورها دفترهای ویژهای به نام «دفاتر لابیگری» وجود دارند که در ازای دریافت پول به
تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص بهوسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی میپردازند.
لابیگرها
با کمک و بکارگیری روشهای حقوقی و مدیریت مفید روابط اجتماعی کوشش در رسیدن به
اهداف خود دارند.
این هم تعریف یک وبلاگ نویس از این ماجراست(البته تمامی متن از ویکی پدیاست اما خب .....)
لابی (به انگلیسی: Lobby) به گروهی گویند که در اوضاع سیاسی کشوری از طرق مختلف قانونی سعی در اعمال نفوذ و پیشبرد دیدگاه خود را داشته باشد.
لابی از کلمه Lobbyrun به معنی راهرو استخراج شده است (از این رو الفاظی مانند لابی هتل لابی مجلس و ...در اخبار و محاورات روزنامه نگاری به کار برده می شود ). این واژه در ادبیات سیاسی به معنی اعمال نفوذ بر سیاستمداران بویژه بر نمایندگان مجالس است . اولین بار کلمه لابی و لابی گری در فرهنگ سیاسی ایالات متحده آمریکا بکار گرفته شد . لابی در ایالات متحده آمریکا بسیار گسترده و فراگیر است .
در یک تعریف کلی، گروههای ذی نفوذ لابی به آن دسته از گروههایی گفته میشود که برای تأثیر گذاری بر روند تصمیم گیریهای سیاسی – اجتماعی و تامین منافع خاص خود عمل میکنند. در این میان آنچه که یک گروه ذی نفوذ را از یک حزب مجزا میکند، بی علاقگی این گروهها برای معرفی نامزد درانتخابات است. به عبارت دیگر در حالی که احزاب در تلاش هستند از طریق شیوههای مسالمت آمیز قدرت وارد ساخت قدرت شوند ، گروههای فشار تنها بهدنبال تأثیر گذاری بردولتمردان و روند تصیم گیری هستند.
در علوم سیاسی، لابیگری (به انگلیسی: Lobbying) یک مشغله و حرفه ویژه است که منظور آن تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی است.
در برخی از کشورها دفترهای ویژهای به نام «دفاتر لابیگری» وجود دارند که در ازای دریافت پول به تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص بهوسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی میپردازند.
لابیگرها با کمک و بکارگیری روشهای حقوقی و مدیریت مفید روابط اجتماعی کوشش در رسیدن به اهداف خود دارند.
در کل لابیست به افرادی گفته می شود که در پارلمان یا مجلس و حتی در دولت دارای نفوذ زیادی باشند و از قدرت و اقتدار ویژه ای برخوردار باشند و بیشتر شامل نظامیان - سرمایه داران - روحانیون و اشراف و نخبگان می شوند و شناسایی همه این افراد ذی نفوذ در هر گونه نظام سیاسی کاری سخت و ناممکن مینماید.
در کشور آمریکا لابیستها عمدا دارای دو گروه اقتصادی و اجتماعی هستند .
البته فعالیت بسیاری از گروههای ذی نفوذ تنها به یک موضوع خاص محدود نمیشود و ابعاد مختلفی رادر بر میگیرد. به عنوان مثال ، یک گروه علاوه بر مسائل اقتصادی موضوعات محیط زیستی را نیز پیگیری میکند و یا اینکه همزمان خواهان برابری اقتصادی نیز است. گروههای ذی نفوذ اقتصادی خود به چند دسته کوچکتر تقسیم میشوند، اما همگی آنان منافع خاص اقتصادی نظیر افزایش حقوق، بهبود شرایط کار، ارتقاء سطح اشتغال و توسعه خدمات اقتصادی را دنبال میکنند. دراین بخش ، حتی کارخانجات، شرکتها وموسسات اقتصادی نیز به مثابه گروههای فشار عمل مینمایند و با پرداخت پولهای کلان به سیاستمداران و یا رسانههای گروهی، منافع اقتصادی خود را دنبال میکنند.
یکی از دوستان تعریف واقعی این نظربه را گروه فشار میداند
در آغاز باید بگویم که گروه های فشار یا به اصطلاح امروزی لابی آنقدر هم که می گویند ترسناک نیست. اما باید این را بگویم که این گروه ها در بعضی از جوامع کارکرد خاص خودشان را دارند و باعث پیشرفت کشورشان می شود. حال اصل ماجرا:
گروه های فشار ، دسته هایی اجتماعی اند با سطحی از هبستگی و هدف های مشترک که می کوشند به روند تصمیم گیری سایرین تأثیر گذارند.
گروه های فشار را به گروه های منافع و ایستار تقسیم می کنند←گروه منافع اعضایشان دارای خصوصیات عینی همگانی مشترک اند. مانند گروه منافع کشاورزان. ولی گروه ایستار علاوه بر عاملی که گروه منافع دارد دارای یک سری ارزش های مشترکی با دیگر گروه ها هستند. جالب است بدانید که در جامعه هایی که پلورالیستی ( کثرت گرا ) هستند گروه های فشار نقش عمده ای را بازی می کنند. اما مارکسیست ها که خیلی به ملیته و سرمایه داری گیر می دهند زیاد با جامعه ای که کثرت گراست و گروه های فشار زیادی دارند هماهنگ نیستند و آن جامعه را رقابت ناقص می داند . زیرا حمایت درست از بعضی گروه ها را در پی دارد . لازم به ذکر است که بعضی از این مطالب در این مجال نمی گنجد . خلاصه و سریع این مطالب را می نویسم و از حضورتان مرخص می شوم . گروه های فشار از ساختار نهادهای سیاسی و ماهیت احزاب ، فرهنگ سایرین و ماهیت گروه خودشان و غیره حداکثر استفاده را می کنند تا نیات خود را به هدف استجابت برسانند.
روش هایی که این گروه ها در کشورهای لیبرال دموکرات استفاده می کنند یک تأثیر بر تصمیم گیری قوه اجرایی و قوه قانون گذاری است. در کشورهای هلند و آلمان این قبیل فعالیت ها نهادینه شده است. عامل هایی که باعث می شود نفوذ این گروه ها در جامعه زیاد شود مختلف است . از جمله سیاست خود حکومت – اعضای گروه ها – نوآوری و خلاقیت رهبران و مهم تر از همه پول !
در کشورهای جهان سوم این موارد کم رشد کرده است و از نظر اقتصادی کم بار هستند . گروه های فشار کم جلوه و بیشتر ارتش در این کشورها نفوذ خوبی دارد و غالبا کشورها به سوی اقتدارگری سوق داده می شوند . در آخر بیان کنم که گروه های فشار جانشین گروه هایی هستند که در عرصه انتخاباتی به خوبی کار نمی کنند. ( با نگاهی به جامعه خودمان متوجه می شویم که از لحاظ سیاسی و دموکراسی کشور در حال رشد بسیار است . به طوری که معادلات نظام های سیاسی درون داخلی وضع شده را دستخوش تغییر قرار داده است.)
این هم تعریف ویکی پدیا از گروه فشار است
گروه ذینفوذ از جملهٔ نهادهای مدنی هستند شامل گروهی از افراد یا سازمانهایی که با تحت فشار قرار دادن مقامات حکومتی یا بخشی از آنها با اتخاذ تدابیر گوناگون برای کسب منافع خود مبارزه میکنند. گروههای فشار برای موفقیت احتیاج به کسب پشتوانههای مردمی و اجتماعی دارند.
فعالیتهای گروههای فشار بر خلاف احزاب معطوف به کسب قدرت نیست ولی قدرت را به هر طرفی که بخواهند میکشانند. اعمال فشار بر قدرت عمومی جهت تأثیرگذاری بر تصمیمات مقامات حکومتی به نفع خود اشکال منفی دارد.
گروه فشار را واحدی جمعی (متشکل از چندین نفر) با دیدگاهها و منافع مشترک که برای نیل به هدفهای خود بر سایر گروهها اعمال فشار میکند. گروههای فشار با توجه به ماهیت خود (گروههای سیاسی یا دارای نفوذ)، وسایل مورد استفاده (افکار عمومی یا تبلیغات منفی)، شیوههای عمل (تهدید یا خرابکاری) و شکلهایی از قدرت که در اختیار دارند از یکدیگر متمایز میشوند.
و تقسیم بندی جالب پژوهشکده باقر العلوم که خیلی جالب و خواندنی است
گروه فشار، گروه ذی نفوذ، گروه های شغلی، گروه های ایدئولوژیک
گروههای فشار را میتوان ترکیبی از اشخاص تعریف کرد؛ که دیدگاهها و منافع مشترک دارند و برای رسیدن به هدفهای خود بر دیگران، اعمال فشار میکنند. «فشار عملی است که شخصی با سعی در تحت تأثیر قرار دادن دیگری از طریق اعمال زور، به انجام میرساند. زمانی گروهی را دارای فشار یا ذینفوذ میخوانند که بطور منظم دست به اعمال نفوذهای گوناگون در جهت وارد کردن فشارهای اخلاقی بر روی نیروها یا گروههای گوناگون زند»[1]
مفهوم گروه فشار از مفاهیم جدیدی است که مختص جوامع صنعتی و جدید است و منشأ امریکایی دارد. این اصطلاح نخستین بار در اواخر دهه 1920 توسط روزنامهنگاران ایالات متحده به کار گرفته شد. هدف گروههای فشار به زانو درآوردن سیاست دولتها یا سازمانهای بینالمللی برای نیل به منافع یا ترویج گرایشهای ویژه است.
در کاربرد اصطلاح گروه فشار 2 نوع تعبیر وجود دارد؛ برخی گروه فشار را تشکیلاتی میدانند، که برای تحت فشار قرار دادن مقامات رسمی حکومتی به وجود میآید؛ تا در تصمیماتشان، منافع اعضای گروه فشار را در نظر بگیرند. برخی دیگر معتقدند گروه فشار وسیلهای است در دست طبقات حاکم، در جهت مسخ مردم که میتوانند دگرگونیهایی بر عقاید مردم از راههای غیر مستقیم و به کمک وسایل گوناگون از جمله تصویر و زبان و خط و غیره، ایجاد کنند. برانگیختگی عواطف عمومی و مهیا ساختن مردم برای پذیرش عقایدی معین از اهداف گروههای فشار حاکم است.
در حالتی که گروه فشار به مقامات حاکم نسبت داده میشود، این گروه همواره با شیوههای مختلف میکوشد تا عقاید عمومی را با مقاصد خود، موافق گردانند و یا عقاید مطلوب خود را بر عامه جامعه تحمیل کنند. به عبارت دیگر گروه فشار متشکل از افرادی است که دارای منفعت مشترکی هستند و میخواهند از آن دفاع کنند. برخی متفکرین معتقدند، گروههای فشار همان گروههای ذینفوذ هستند که در جامعه حضور عینی ندارند؛ ولی به وسیله دخالتها و اعمال نفوذها به طور نامرئی، به شکل مثبت یا منفی، روند امور اجتماعی را به دلخواه خود به حرکت درمیآورند. چنین گروههایی در همه سطوح جامعه نفوذ دارند در مجالس قانونگذاری، در هیأت حاکمه، در اتحادیهها و شوراهای شهر و ...
تمایز گروههای فشار از هم
گروههای ذینفوذ گاهی به صورت شبکههای خویشاوندی، اجتماعات سیاسی، مذهبی و حتی ادبی و علمی مبادرت به فشار و نفوذ میکنند! «از این رو گروههای فشار با توجه به معیارهایی چند از یکدیگر متمایز میشوند:
1. ماهیت آنان(گروههای ذینفوذ حرفهای، سیاسی یا اندیشهای و ...)؛
2. وسایلی که در عمل به کار میگیرند(افکار عمومی، تبلیغات سیاسی و ...)؛
3. روشهای آنان(امتناع، تهدید، خرابکاری، فساد، عمل مستقیم و ...)؛
4. صوری از قدرت؛ که در اختیار دارند و بدان تمایل میورزند».[2]
تدابیر گروه فشار
«گروه فشار تلاش میکند تا به طور مستقیم در عقاید عمومی راه یابد و وسایل روا یا ناروایی را بر اساس تسلط بر عقاید عمومی به کار میبرند. در این جا چهار وسیله از آنها را که عمومیت و اهمیت بیشتر دارند، نام میبریم»[3]:
1- تدابیر اقتصادی: در این شیوه، گروه فشار با دادن وام، رشوه یا هدیه، به جمعهای انسانی مورد نظر خود، آنها را به فرمان خود درمیآورند؛
2- تدابیر حقوقی: گروه فشار کوشش میکند تا خواستهایشان بوسیله قوانین و مقررات جامعه بر مردم تحمیل شود؛ مانند وضع قوانینی در شوراهای شهر که به نفع آنها باشد؛
3- تدابیر تخریبی: گروه فشار ممکن است در نهان یا آشکار برای درهم شکستن مقاومت مردم و ربودن عقاید عمومی، به خرابکاری و انهدام سازمانها و جماعات مخالف همت گمارند و گناه آن را بر گردن گروه مخالف بیندازند؛ مثل آتش زدن مجلس قانونگذاری آلمان توسط طرفداران هیتلر به منظور بدنام کردن چپ نمادها.
4- تدابیر تبلیغی: گروه فشار با وسیله ماهرانه که «تبلیغ یا (آوازهگری) نام دارد به دگرگون کردن یا ساختن عقاید عمومی میپردازد».
انواع گروه فشار
«ژان مینی(Jean Megnaudi) جامعهشناس معاصر فرانسوی، گروههای فشار را بر اساس هدفی که تعیب میکنند به دو دسته تقسیم کرده است:
الف) گروههای شغلی: شامل گروههای فشاری هستند که هدف اصلی آنها به دست آوردن امتیازات مادی بیشتری برای اعضایشان است. در این دسته میتوان اتحادیههای کارگری، سندیکاهای کارفرمایان، تعاونیهای تولید و غیره را نام برد.
ب) گروههای ایدئولوژیک: در این دسته گروههای مذهبی، ملیگرایان، آزادیخواهان، طرفداران افکار بشر دوستانه و غیره قرار میگیرند. گروههای دیگری نظیر مدافعین حقوق بشر و حقوق زنان را نیز به این رده میتوان اضافه کرد».[4]
عمل گروههای فشار، جهت دستیابی به اهدافشان باید در سطوح مختلفی انجام گیرد. نخست به منظور مشروع ساختن اهمیت ملی منافعشان، باید بر افکار عمومی تأثیر بگذارند. همچنین برای به همپیوستگی نیروی گروهی، بر اعضای گروهشان باید تأثیر بگذارند.
منبع مطالعاتی بیشتر
عضدانلو، حمید؛ آشنایی با مفاهیم اساسی جامعهشناسی، تهران، نی، 1386، چاپ دوم، ص520 و 521.
[1] . بیرو، آلن؛ فرهنگ علوم اجتماعی، دکتر باقر ساروخانی، تهران، کیهان، 1380، چاپ چهارم، ص291.
[2]. بیرو، آلن، همان، ص 292.
[3]. قرائی مقدم، امانالله؛ مبانی جامعهشناسی، تهران، ابجد، چاپ اول، 1374، ص 179.
[4]. وثوقی، منصور و نیکخلق، علیاکبر؛ مبانی جامعهشناسی، تهران، خردمند، 1377، چاپ دوازدهم، ص210.
این هم تعریف فرهنگی این نظریه است
امروزه هر کسی میداند که جوامع انسانی از گروهها و اقشار گوناگون با منافع اقتصادی و سیاسی گوناگون تشکیل شدهاند. پرسش اساسی این جاست که چه چیزی تضمین میکند که قانونگذار، نه منافع یک گروه خاص که منافع کل جامعه را در نظر بگیرد؟ ما در جهانی زندگی میکنیم که پول نقش اصلی را ایفاء میکند. بنابراین رسیدن به آن، جزو مهمترین، اصلیترین و تعیینکنندهترین انگیزههای بشری شده است. و از آن جا که قانونگذاران نیز مانند هر انسانِ دیگری از گوشت و خون و انگیزه ساخته شدهاند، میتوانند به راحتی از این «موقعیت قدرت» خود به بهترین نحو برای منافع شخصی خویش بهرهبرداری نمایند. یک فرهنگ بیمارگونه و سرطانی که در جوامع مدرن امروزی به مثابهی پدیدهای کاملاً طبیعی نگریسته میشود، فرهنگ لابیسم است. در واقع لابیسم، یعنی پذیرفتن این که نمایندگان مردم مجاز هستند نه منافع عمومی مردم، بلکه منافع گروههای اقتصادی یا سیاسی خاصی را نمایندگی کنند. این به خودی خود یک تناقض سیاسی - حقوقی است. زیرا این نمایندگان، رسماً نه نمایندگان این یا آن گروه اقتصادی یا سیاسی بلکه نمایندگان یک بخش بزرگ از شهروندان هستند که باید برای تحقق اهداف آنها بکوشند. در حال حاضر در بسیاری از کشورهای پیشرفتهی صنعتی سازمانهای غیردولتیای پدید آمدهاند که مبارزهی گستردهای را علیه این تناقض سیاسی- حقوقی یعنی لابیگری آغاز کردهاند. ما میتوانیم در کشور آلمان از طریق پایگاه اینترتی www.lobbycontrol.de با این نوع مبارزه آشنا شویم. مبارزه با لابیگری امروزه به یکی از مبارزات مدنی شهروندان تبدیل شده است.
و حال چند مثال ازویکی پدیا.......
بر خلاف اغلب گروههای ذی نفوذ اقتصادی در ایالات متحده آمریکا، گروههای ذی نفوذ اجتماعی در پی منافع اقتصادی نیستند و وزنه و جایگاه آنان در افکار عمومی نیز بدلیل طرح موضوعات انسانی واخلاقی است و به همین دلیل این گروهها توانسته اند حمایتهای گسترده مردمی را بویژه درمیان اقلیتهای نژادی و زبانی به سوی خود جلب نمایند.
گروههای ذینفوذ خواهان برابری در ایالات متحده آمریکا به دو دسته عمده تقسیم میشوند. یک دسته ازبرابری حقوق زنان حمایت میکنند و دسته بعدی بهدنبال کسب برابری برای رنگین پوستان بویژه آمریکائیان آفریقاییتبار هستند. از میان گروههای متعدد طرفداری برابری رنگین پوستان، مجمع ملی برای بهبود وضع زندگی رنگینپوستان به عنوان گروه مادر عمل میکند و تلاش دارد وحدت نظر میان تمام گروهها ایجاد نماید . سازمان دیگری که در این زمینه فعالیت گستردهای دارد کنگره برابری نژادی برای ملت اسلام است.
تعداد زیادی ازگروههای ذی نفوذ در ایالات متحده آمریکا تنها یک موضوع خاص را دنبال میکنند. یکی ازقدرتمندترین این گروه ها، انجمن ملی اسلحه آمریکا است. انجمنهای علمی ـ تخصص نیز هر یک به نوبه خود دارای پایگاه ونفوذ در میان افکار عمومی هستند. انجمن پزشکی آمریکا، انجمن ملی آموزش و انجمن دانشگاههای آمریکا نقش بسیار تعیین کنندهای در ترسیم برنامههای آموزشی، درمانی و رفاه اجتماعی دولت دارند. بویژه انجمن پزشکی آمریکا که تقریباً بدون جلب موافق آن، هیچ یک ازبرنامههای کاخ سفید ویا کنگره در خصوص بهداشت و رفاه اجتماعی به تصویب نمیرسد.
از جمله گروههای ذی نفوذ با موضوعات خاص در آمریکا عبارتانداز : کلوپ فدراسیون ملی زنان متخصص، شورای ملی کلیساهای مسیحی، کنفرانس ملی رفاه کاتولیک ، کمیته امور عمومی آمریکا ـ اسرائیل (ایپک )، لژیون آمریکایی سربازان باز گشته از جنگهای خارجی، انجمن وکلای آمریکا، انجمن بیمه بهداشتی آمریکا، آمریکائیان برای اقدام دموکراتیک ، مردم برای راه و روش آمریکایی، صدای مسیحیت، اتحادیه آزادیهای مدنی، کمیته ملی حقوق زندگی ، بنیاد عمومی شهروندان، انجمن ملی فروشگاههای خرده فروشی ،
گروههای ذی نفوذ محیط زیست از جدیدترین گروههای ذی نفوذ درایالات متحده به حساب میآیند که بدلیل افزایش آلودگی محیط زیست و رشد سریع جمعیت، تعداد آنان رو به افزایش گذاشته است. این گروهها حفاظت از محیط زیست، حمایت از حیوانات، کاهش رشد جمعیت و مبازره با آلودگی محیط زیست را دنبال میکنند. از این لحاظ منافع این گروهها با منافع گروههای تولید انرژی از جمله نفت، ذغال سنگ و انرژی اتمی در تضاد قرار میگیرد. همچنین آنان اقدامات عملی گستردهای علیه صنایع بزرگ و گروههای حامی آنان به راه انداخته اند که با سر وصداهای فراوانی همراه است. انجمن دوستاران زمین از جمله سازمانهای است که در موضوعاتی نظیر حفاظت حیات وحش و مبارزه با آلودگیهای محیط زیست فعالیت میکند.
صلح سبز اگر چه به عنوان یک حزب سیاسی نیز شناخته میشود، لیکن دربسیاری از موضوعات زیست محیطی از شیوههای گروههای فشار برای تأثیر گذاری بر رفتار سیاستمداران استفاده میکند و درعین حال طرفداران زیادی را نیز به سوی خود جلب کرده است . این گروه دراواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 که با آزمایشهای اتمی و یا استقرار موشکیهای اتمی به مخالفت پرداخت، شهرت جهانی یافت . از آن زمان به بعد، گروههای ذی نفوذ محیط زیست از اهمیت فراوانی در واشنگتن پیدا کردند.
لابی در ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: Lobbying in the United States) یکی از عوامل پرقدرت نفوذ در سیاستهای دولت آمریکا است.
آمریکای اوایل قرن نوزدهم دراوج کثرت گرایی و پلورالیسم سیاسی قرار داشت و به همین دلیل هر نگرش و مشرب سیاسی – اجتماعی میتوانست در یک گروه، انجمن و تجمعی تجلی یابد. در حقیقت بدون شناخت ماهیت و عملکرد این گروهها، درک صحیح از رفتارهای سیاسی در ایالات متحده آمریکا تقریباً ناممکن میشود.
تعیین تعداد دقیق گروههای فشار و ذی نفوذ در ایالات متحده آمریکا بسیار دشوار است . همچنین شناسایی تمامی گروههای فشار و ذی نفوذ در ایالات متحده تقریباً غیر ممکن است.
میتوان گروههای ذی نفوذ را درچند دسته تقسیم بندی کرد. ازلحاظ موضوعیت، گروههای ذی نفوذ به دو دسته عمده تقسیم میشوند.
البته فعالیت بسیاری از گروههای ذی نفوذ تنها به یک موضوع خاص محدود نمیشود و ابعاد مختلفی رادر بر میگیرد. به عنوان مثال، یک گروه علاوه بر مسائل اقتصادی موضوعات محیط زیستی را نیز پیگیری میکند و یا اینکه همزمان خواهان برابری اقتصادی نیز است. گروههای ذی نفوذ اقتصادی خود به چند دسته کوچکتر تقسیم میشوند، اما همگی آنان منافع خاص اقتصادی نظیر افزایش حقوق، بهبود شرایط کار، ارتقاء سطح اشتغال و توسعه خدمات اقتصادی را دنبال میکنند. دراین بخش، حتی کارخانجات، شرکتها وموسسات اقتصادی نیز به مثابه گروههای فشار عمل مینمایند و با پرداخت پولهای کلان به سیاستمداران و یا رسانههای گروهی، منافع اقتصادی خود را دنبال میکنند.
پس از انقلاب ۱۳۵۷ (خورشیدی) ایران نزاع برسر قدرت بالا گرفت که منتهی به ظهور گروههای ذی نفوذ جدیدی در صحنه سیاست کشور ایران شد.[نیازمند منبع]
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توانست قدرت سیاسی خودراپس از جنگ ایران و عراق افزایش دهد.[۱] قرارگاه خاتم الانبیا بازوی اقتصادی سپاه پاسداران تا کنون چندین قرارداد به ارزش میلیاردها دلار را بدون برگزاری مناقصه برده است.[۲] چهارقرارداد بدون برگزاری مناقصه که سپاه آنها رابه عهده گرفته است به شرح زیراست.[۳]
نخستین قرارداد بین شرکت ملی گاز ایران و قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا منعقد گردید. این قرارداد احداث خط لوله گاز برای انتقال ۵۰ میلیون متر مکعب از گاز عسلویه از طریق استان هرمزگان به استان سیستان و بلو چستان بطول 900 کیلومتر است. مبلغ قرارداد۳/۱ میلیارد دلار است. در مراسم امضای این قرارداد که مهمترین پروژه نفتی واگذار شده به سپاه پاسداران است کاظم وزیری هامانه وزیر نفت و سردار سید یحیی رحیم صفوی فرمانده سپاه پاسداران حضور داشتند.
بفاصله سه روز پس از امضای قرارداد سه میلیارد دلاری بین وزارت نفت و سپاه، یکی دیگر از شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران(شرکت ملی ساختمان) و یک شرکت وابسته به بنیاد مستضعفان(شرکت قرب)، قراردادی 4/2 میلیارد دلاری با مترو تهران امضا کردند. پروژه یاد شده به روشEPC اجرا می شود. یعنی مهندسی ساخت و طراحی پروژه به عهده دو شرکت یادشده بوده و بهره برداری توسط شرکت مترو صورت خواهد گرفت .
توسعه فازها 15 و 16 پارس جنوبی به قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء سپرده شد. مبلغ قرارداد 2.5میلیارد دلار است.
در تیرماه سال ۱۳۸۵وزارت نیرو تمامی پروژههای عمرانی آب و برق غرب کشور را به سپاه پاسداران واگذار گردید. در قراردادی بین وزارت نیرو و سپاه، کلیه پروژههای برقی آبی و سد سازی کشور که از این پس در حوزه آذربایجان غربی – کردستان – کرمانشاه – ایلام – لرستان و خوزستان اجرا خواهند شد، به طور صد در صد در اختیار پیمانکاران سپاهی قرار می گیرند. سپاه پس از پیروزی محمود احمدی نژاد در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعضای سپاه چندین پست دولت رابه دست گرفتند.
بنیادهای مستضعفان و جانبازان و شهید که کنترل بسیاری از اموال مصادره شده از دوران پهلوی را بر عهده دارند، عملاً بیش از نیمی از اقتصاد ایران را تحت کنترل خود در آورده اند در شرایطی که هیچگونه نظارتی توسط مجلس و قوه قضائیه بر عملکرد آنان ضورت نمیگیرد.
هیاتهای مؤتلفه واتاقهای بازرگانی دوبازوی بازاریان ایران برای تأثیر گذاری براقتصاد ایران هستند.[۵] بازاریان تعدادی ازاعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام رانیز تشکیل میدهند آنها همواره سعی در نزدیکی باروحانیون داشته اند.[نیازمند منبع]
در خرداد سال ۱۳۸۴ خورشیدی مهدی کروبی با انتشار نامهای مجتبی خامنهای فرزند علی خامنهای را به لابیگری در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران به نفع محمود احمدینژاد متهم کرد.[۶] در سال ۱۳۸۲ دادگاه رسیدگی به پرونده معروف به "المکاسب" که به اتهام فساد اقتصادی مدیران شرکتی به همین نام تحت مدیریت ناصر واعظ طبسی، پسر عباس واعظ طبسی، نماینده رهبر جمهوری اسلامی و تولیت آستان قدس رضوی، رسیدگی میکرد، متهمان اصلی این پرونده را تبرئه کرد. شرکت المکاسب در دبی، یکی از امیرنشینهای امارات عربی متحده دفتر داشت و ناصر واعظ طبسی مدیرعامل شرکت، در یکی از جلسات علنی دادگاه، دلیل تشکیل شرکت در دبی را "توصیه وزیر اطلاعات و برخی مقامهای اطلاعات سپاه" اعلام کرده بود اما نام این اشخاص برده نشد.[۷][نیازمند منبع]
تاریخچه لابی صهیونیسم در انگلیس
واژه
لابی اسرائیل در انگلیس (که به لابی صهیونیست نیز موسوم است) واژهای است که برای شرح توصیف
ائتلاف نه چندان محکمی از گروهها یا افراد استفاده میشود که سعی در تحت تاثیر قرار
دادن سیاست خارجی انگیس در حمایت نمودن از اسرائیل و سیاستهای آن دارد.
بسیاری از
تصمیمهایی که در پارلمان انگلیس اتخاذ میشود حاصل لابی مستقیم همکاران پارلمانی، رای
دهندگان یا گروههای فشار خارجی از جمله "شرکتهای خصوصی مشهور به لابیگرها
" است که توسط سازمانها به خدمت گرفته میشوند.
این شرکتها
که هم شامل گروههای غیرقومی سیاسی و هم سازمانهای قومی از مسیحیان، سکولار و یهودیهای
انگلیسی هستند که رشد و نفوذ فزایندهای در سالهای اخیر داشتهاند. واژه لابی
اسرائیل در انگلیس خود به دلیل صراحت تعریف دقیق آن در معرض انتقادها بوده است.
چنین لابی
گری در انگلیس در مقایسه با آمریکا بسیار کمتر به حالت رسمی در آمده است. در آمریکا گروههای
لابی یا انجمنها ممکن است شرکتهای رسمی تاسیس کنند و لابی گری در آمریکا با
توجه به حمایت از اسرائیل بسیار گسترده تر است.
*تاریخچه
آنچه به
عنوان
"صهیونیسم
مسیحی " در انگلیس در اوایل قرن 19 میلادی مشهور شد و بروز یافت زمانی بود که
فرستادن یهودیان به سرزمین فلسطین بروز یافت.
در سال 1839 "آنتونی اشلی-کوپر "
کنت هفتم از
"شافتزبری
" از پارلمان انگلیس خواست تا از تاسیس دولت یهودی در فلسطین حمایت کند.
طی دهه 1840
میلادی
"هنری
جان تمپل " وایکانت سوم از "پالمرستون " از تشکیل یک "نهاد یهودی " همپیمان با
امپراطوری عثمانی که در مقابل مصر قرار داشت، حمایت کرد.
"جفری
ویتکرافت " روزنامه نگار انگلیسی بر این باور است که شاید "اولین لابی کننده از طرف
سرزمین اسرائیل
"تئودور
هرتزل " بود زیرا کتاب خود را به نام "دولت یهود " در سال 1896 به چاپ رساند و اولین کنگره صهیونیستم را در باسل
سوئیس در سال 1987 سازماندهی کرد و با وزرای کابینه انگلیس و دیگر مقامات اروپایی دیدار
نمود.
"حییم
وایزمن " صهیونیست روس شروع کرد به متقاعد کردن "آرتور جیمز بالفور " یکی از لردهای انگلیس
که فلسطین باید وطن یهودیان باشد و جنبش صهیونیستی انگلیس شروع به لابی
فعالانه با دولت انگلیس کرد. کمیته انگلیسی در منچستر نیز برای اسکان یهودیان در
فلسطین لابی کرد.
برخی گروهها
مانند
"شورای
معاونان یهودیان انگلیسی " و "انجمن آنگلو-یهود " که از نفوذ زیادی برخوردار بودند، پناهگاه محکم اردوگاه
ضد
صهیونیسم به
حساب میآمدند و یک کمیته لابی را برای مخالفت با تلاشهای وایزمن و همپیمانانش تشکیل دادند.
در سال 1917
وایزمن و گروه کوچکی از صهیونیستها در اقدامی قابل توجه با ترغیب، لابی گری و نفوذ مداوم،
دولت انگلیس را ترغیب کرد تا "اعلامیه بالفور " را اعلام کند که از تاسیس یک وطن در فلسطین برای افراد
یهودی
حمایت میکرد
(وایزمن بعدا اولین رئیس دولت اسرائیل شد.)
با این وجود
سران شورای معاونان یهودیان انگلیس و انجمن آنگلو-یهود (در آن زمان غیرصهیونیست بودند) اعلامیه
بالفور را یک
"مصیبت
واقعی " توصیف کردند که یهودیان را به عنوان خارجیها در سرزمین بومی خودشان معرفی میکرد.
بر اساس
گفته
"ریچه
اوندال " که یک مولف است انگلیس قیمومیت انگلیسی فلسطین را بوسیله "اتحادیه ملتها " پس
از جنگ جهانی اول تایید کرد، همدردیهای صهیونیستی خود را که توسط لابی صهیونیسم تضمین شده بود به دلیل ترس از وارد شدن به جنگ
با آلمان نازی، کنار گذاشت.
انگلیس در
سال 1939 مهاجرت یهودیان به انگلیس را محدود ساخت و بنا بر این به دشمن اصلی صهیونیستها تبدیل
شد. در سال 1942 صهیونیستها تمرکز خود را برای تحت تاثیر قرار دادن آمریکا از طریق "رای صهیونیستی " تغییر دادند.
لابیگری و نقش آن در تقلب مالی
تقلب معضلی
جهانی
است که زیر ساختهای سیاسی،
اقتصادی و فرهنگی کل دنیا را تهدید میکند. اصولا در هر جامعهای رانت و لابیگری
اقتصادی و سیاسی یکی از عوامل تاثیرگذار در شکلگیری تقلب است.
با نگاهی
گذرا به پروندههای فساد مالی در دنیا ملاحظه میشود در جوامعی که سازمانها، شرکتها و اشخاص برای پیشبرد اهداف اقتصادی خود از رانتهای
سیاسی و اقتصادی استفاده میکنند احتمال وقوع
تقلب بسیار بالاتر از سازمانهای دیگری است که دست به لابی گری و استفاده از رانت نمیزنند. در
واقع لابیگری یعنی تلاش مستقیم و غیرمستقیم اشخاص و سازمانها برای تاثیرگذاری بر قوانین
و مقررات و عملکرد دولت برای ادامه دادن به اهداف و خط مشیهایی که مورد علاقه اشخاص و ذینفعان لابیکننده است.
موارد بزرگ
فساد مالی کشف شده در دنیا حاکی از این موضوع است که بیشتر این سازمانها و
شرکتها تحت نفوذ قدرت سیاسی و اقتصادی گروهی خاص دست به ارتکاب جرم زدهاند و
اصولا این منطق همواره پایدار بوده تا زمانی که گروه لابیکننده در مسند قدرت و نفوذ سیاسی و اقتصادی باقیمانده، محدودیتهایی برای اجرای
صحیح قانون و مقررات و انجام حسابرسی و بازرسی ایجاد کرده و کشف تقلب را به تعویق
انداخته است.
به عنوان
مثال بخش عمدهای از خط مشی شرکت انرون از زمان تشکیل آن در سال 1985 مربوط به استفاده از رانتهای اقتصادی
و سیاسی بوده است، این شرکت از سال 1997 بیش از 5
میلیون دلار برای لابیهای خود هزینه کرد و تا سال 2002 و قبل از شکست خود که
بزرگترین ورشکستگی در تاریخ آمریکا محسوب میشود از طریق لابی با کنگره، دولت فدرال، ایالتها و دفاتر سازمانهای نظارتی در 49
مورد به معاملات موفقی دست یافت. از آن جمله میتوان به برداشتن کنترل قیمت گاز
طبیعی، امکان پذیر ساختن حذف انواع مشخصی دیون از دفاتر دولتی و محدود کردن مقررات دولتی در مورد تجارت اوراق بهادار اشاره کرد.
طبق
تحقیقاتی که توسط فرانکیو و سیون یو، دو تن از استادان دانشکده مینسوتا و
ایندیانا انجام شد با بررسی هزینههای اعمال نفوذ شرکتها و سازمانهای آمریکایی بین
سالهای 1998 تا 2004 و نمونههایی از تقلبات بزرگ کشف شده مشخص شد که استفاده از رانت و لابیگری
اقتصادی و سیاسی تفاوت عمدهای در بروز و کشف تقلب مطرح میکند. شرکتها و سازمانهای
دارای لابیگری در مقایسه با شرکتهایی که به لابی گری دست نمیزنند به طور متوسط خطر کشف تقلب در آنها به میزان قابلتوجهی پایینتر،
فرار از کشف تقلب 117 روز بیشتر و احتمال کشف توسط ناظران و حسابرسان 38 درصد کمتر است.
علاوه بر
این اشخاص در سازمانهای متقلب به طور متوسط 77 درصد بیش از سازمانهای غیرمتقلب به استفاده از رانت و لابیگری میپردازند
و وقت خود را در طول دوره تقلب 29 درصد بیش از دورههایی که به تقلب نمیپردازند
صرف لابیگری میکنند و با تاخیر در کشف تقلب به مدیران سودجو امکان میدهند عکسالعمل واقعی بازار را به
تعویق
انداخته و
سهم بیشتری را به خود اختصاص دهند. به طور کلی به خاطر اینکه پرداختن به فعالیتهای لابیگری با
خط مشی تجاری، فرهنگ و حتی اخلاقیات جامعه مرتبط است، مزایای غیرقانونی فراوانی برای
ذینفعان و خسارات جبرانناپذیری را برای جامعه به همراه دارد و میتواند به طور بالقوه
کشف تقلب را با مشکل جدی مواجه سازد. در حالی که داشتن دانش وسیع و تخصص در روشها و مدلهای مبارزه و پیشگیری از تقلب، در کشف و
جلوگیری موفقیت آمیز تقلب ضروری است، اما به دلیل غیرشفاف بودن روابط و
پنهان بودن اقدامات و رویکردهای اجرایی لابیگری، تدوین مقررات و قوانین برای محدود کردن رانتهای اقتصادی و سیاسی توسط مسوولان و
دولتمردان کلیه جوامع امری انکارناپذیر است.
یادآور میشود
طبق مصوبه سال 1995 آمریکا، قانونی برای افشاسازی هزینههای لابی و منافع بدست آمده ذینفعان تصویب شد که سازمانها و شرکتها را
ملزم کرد تا گزارش افشاسازی لابی خود را به همراه منافع آن در هر نیمسال در دفاتر
سوابق دبیر عمومی سنا بایگانی کند.
هر چند این
مصوبه از لحاظ محتوایی و اجرایی دارای نقایص و مشکلاتی است، اما چنین اقداماتی میتواند
تا حدودی ارتباطهای غیرشفاف و پنهان برای ایجاد و استفاده از رانتهای سیاسی و
اقتصادی و کسب منافع برای گروه خاصی را افشا و آثار احتمالی تقلب و فساد مالی را در
دستگاههای اجرایی دولتها و سازمانهای ذینفع تعدیل کند.
این هم مقاله یک فرد به نام جناب تراکمه است از تحلیل این واژه در اذهان ایرانیان و به خصوص تحلیل جامعه شناختی ان
در این اندک زمانی که در تراکمه ی مجازی می گردم و با دوستان حشر و نشر دارم، چیزهایی دستگیرم شده که چندان خوشایند نبوده اند. نمی دانم شما در این مورد چه نظری دارید؟ شاید من آنچنان که باید، ندیده ام یا آنچه که باید، نیست. برای همین، بهتر دیدم که احساس و نظرم را با شما در میان بگذارم.
آنچه که بیش از همه ناخوشایند آمد این بود که کسی گوشش برای شنیدن مسائل فرهنگی، بدهکار نیست. بیشتر، سیاست است که هواخواه دارد. در بحث از مشکلات مربوط به آداب و سنت های کهن، محیط زیست، مسائل اجتماعی و مشکلات روانشناختی، حداکثرِ همراهی، یک اظهار تأسّف یا حسرتِ ساده و یا یادآوری به مسئولان برای پیگیری و حلِّ مسئله، است.
با این حال، مطالبی که در این زمینه ها انعکاس می یابد، قابل توجّه اند و نشان دهنده ی آنند که منطقه، با مشکلات قابل تأملِ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و آموزشی دست به گریبان است: مطلبی خواندم از دکتر مسلم عزیزمان در مورد اعتیاد، از جناب انصاری در مورد آموزش و پرورش[ اداره ی عمّی زارسینی]، مطالب دیگر در مورد اوضاع نامساعد رانندگی[جنگ پارتیزانی....به قلم جناب حیاتی]، یا مطالب متنوعی دیگر از جناب عبداللهی برادر عزیز و دوستدار فرهنگمان، یا مطلبی از علی اکبر صفری عزیزم [لامرد شهر غریب جاده ها] و جناب مظفری در مورد تبعیض در استخدام در عسلویه[وقتی فقط بوشهری ها بومی می شوند]، از جناب هنرپیشه [لزوم تدوین تاریخ منطقه] و … نیازها و دغدغه های بسیارِ دیگر.
امّا مشکل من با روی دیگر سکّه است: این مسائل و مشکلات چه شدند؟ برطرف شدند؟ یا گفتند و شنیدیم و والسّلام؟!! می خواهیم که حل شوند یا نمی خواهیم؟ فکر می کنم همیشه نمی توان منتظر نشست تا مسئولان به وظایفشان عمل کنند. این تصوّر که فلان مسئول، که انتقادی متوجّه دستگاه اداری اش است ممکن است این مطالب را بخواند و کاری در جهت اصلاح امور انجام دهد، کفایت نمی کند.
اگر می خواهیم که محیطی پربارتر، جوانانی سالمتر، فرهنگی اصیل و شهری آباد داشته باشیم، باید که گروههایی از افراد جامعه، از هر اندیشه و گروهی، زیر لوای آبادانی شهر و دیارمان، با یکدیگر همداستان شوند تا بتوانند مطالباتِ به حقِّ جامعه در زمینه های مختلف را به سرانجام برسانند.
همین قتل دخترکوچولوی معصوم که اتفاقاً همسایه ی ما هم هستند، کافی بود که شهری در کشور کفّار!! را به میدان معرکه ای بزرگ بدل کند. یا آمار شگفت آور اعتیاد جوانان، افسردگی، طلاق، مشکلات زناشویی و مسائل روانی، بی اعتنایی به فرهنگ و سنن، از میان رفتن محیط زیست و هر مشکل اجتماعی دیگر، چیزی نیست که در جوامع دیگر، از طرف مردم دوست دار فرهنگ و جامعه ی سالم، تحمل گردد.
من به عنوان یک برادر کوچکتر، از همه ی دوستداران تراکمه ی بزرگ می خواهم، بیایید گروه لابی از دوست داران این خطه راه بیاندازیم تا بتوانیم در عین اعتدال و منطق، آنچه سزاوارمان است را به دست آوریم. لابی گری، امری طبیعی در همه ی کشورها- از جمله کشور خودمان- است تا بتوان بر دست اندرکاران ادراه ی یک شهر یا کشور فشار آورد تا روند انجام امور تسریع گردد.
در علوم سیاسی، لابی گری (به انگلیسی: Lobbying) یک حرفه ی ویژه است که منظور از آن، تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخّص، در دستگاه حکومتی یا در افکار عمومی است. در برخی از کشورها، دفترهای ویژهای به نام دفاتر لابیگری وجود دارند که در ازای دریافت پول، به تلاش برای پیشبردِ حمایت از یک دیدگاه خاص، به وسیله ی نفوذ در دولت و افکار عمومی، میپردازند. لابیگرها با کمک و به کارگیری “روشهای حقوقی“ و “مدیریت مناسبِ روابط اجتماعی“، کوشش می کنند تا به اهداف خود دست یابند.
این اصطلاح، از دهه ی ۱۸۳۰ در ایالات متحده رایج شد، که در آن زمان، نمایندگان گروههای ذی نفع، گرایش داشتند که در راهروها (لابی ها)ی کنگره و مجالس قانونگذاری ایالتی، جمع شوند. امروزه از این واژه، در سطح وسیع تری برای در برگرفتن اقدامات متعدد، برای نفوذ گذاشتن بر اقدامات دولت استفاده می شود. در ایالات متحده، لابی گری به بخش پذیرفته شده و دائمی نظام سیاسی این کشور تبدیل شده است.
اگر بخواهیم از این ابزار برای منطقه بهره بگیریم باید گفت که خوشبختانه، در سطح منطقه، پتانسیل عظیمی از تحصیلکردگان و متنفذین علمی و اجتماعی داریم که در صورت همراه و همدل بودن، می توانند به کارهای مهمی دست زنند که برای امروز و آینده ی منطقه، اثرات ارزشمندی خواهد داشت. امکانات نرم افزاری و سخت افزاری آن هم فراهم است.
آن دوستانی که در منطقه هستند می توانند سخت افزاری- نرم افزاری عمل کنند و با حضورشان، اهداف را پیگیری کنند و با نوشته هایشان روند امور را نشان دهند و دوستان دور از دیار هم می توانند کمکِ نرم افزاری کنند که همین سایت تراکمه و نوشته های دوستان، می تواند به عنوان یکی از ابزارهای قوی حامی آن گروه لابی، عمل کند.
اگر این سایت و نوشته های ما و شما نمی تواند در عمل، کارایی داشته باشد، نبودنش به بودنش می ارزد. چرا که اگر نباشد، دیگر نیست و می توان عذر آورد که نمی دانستیم. امّا وقتی هست و تحصیلکردگان و متنفذین این دیار، از نابسامانی ها و نیازهای منطقه آگاه هستند و کاری نمی کنند، آن وقت چه می توان گفت؟
برای همین هم می گویم زنده باد لابی گری که با عشق به آبادانی و داشتن زندگی بهتر برای همه انجام گیرد. اگر علاقمندانی هستند که دلشان برای این دیار می تپد، بسم ا… وگرنه، اگر وقتمان را برای نوشتن و خواندن چیزهایی که اثری ندارند هدر ندهیم، لطف بزرگی به خود و دیگران کرده ایم.
من به عنوان کسی که در این منطقه زندگی می کند و دغدغه ی زندگی بهتر دارم، برای این کار پیش قدم می شوم و حاضرم هر خدمتی که در این راه از من برمی آید را با کمال میل انجام دهم. تا ……… چه قبول افتد و چه در نظر آید؟
منابع اصلی مقاله:
http://www.forum.parsiland.com
http://soozanbannews.blogfa.com
سلام
ممنونم آقای رضوی عالی بود متشکرم
سلام
مطلب جامعی بود ولی خیلی طولانی و از حد تحمل خواننده های معمول خارج بود .
با سلام و سپاس فراوان
امروز هم از بحث جالب لابی گری بهره بردم.
من هم با افتخار لینک نارنج سبز را در دو وبلاگ مذکور قرار دادم.
در کسب رضای حق موفق باشید
سلام سبزپوش عزیز!
وبلاگ ســـکوت ســـبز به طور کامل حذف شد!
وبلاگی نو با عنوانی مشابه داریم که انشاالله بتونیم مثل سابق بلکم بهتر عمل کنیم.
با ما باشید.
ســـبززز
باسلام . استفاده شد. بازحمت وارد صفحه نظیرات می شوم . بیشتراخبارفیلتراست . موفق باشید.
سلام پیشاپیش سال نو مبارک
با آیاانسانها حق کشتن همنوع خود را دارند.
به روزم منتظر چشمان سبزتان هستیم
سلام
چندروزدسترسی به نت نداشتم به علت تغییرخط ازشاتل به مخابرات انشاالله امروزکه وصل شد بتوانم فعال بشم
سلام
میخوام بدونم برای بوشهری ها کجا کار هست که حتی دیگه نتوانند در بوشهر هم استخدام نشوند؟ من مشکل شما عزیزان رو درک میکنم اما اینکه نیروهای کار در بوشهر اولا 50 درصد بومی نیست!!! و نیروی کار بومی در بوشهر نیروی کار 5 استان محسوب میشود!
بوشهر هزاران مشکل داشت و دارد چه کسی دلش به حال بوشهر سوخت؟ هر کسی یک ماشین بگیرد و همین حالا کل این استان را بگردد خواهد دید این استان از سر تا پاش چه وضعیتی دارد!
این حرفها برای اثباتشان دلیلی و فیلم نمیخواهد همین حالا راهی سفر به بوشهر شوید همه چیز نمایان است!!!
دوست ندارم حرفهایی بزنم که موجب تحریک بیخودی هموطنان و همشهری های خودم شوم
فی امان الله