کشــــــــــکول
همه موسم تفرج  به چمن روند و صحرا   .....   تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی   
پيوندهای روزانه
آمارسایت
موسیقی

دانلود آهنگ

# برای نوشتن همین

✍حسن بیات "

این روزها برای موندن برای عاشقانه خوندن دیگه هیچ حرفی ندارم " همیشه قلم و کاغذ آماده نوشتن روی میز جلو چشم هایم اماده انجام وظیفه بودن اما برای نوشتن دیگه نه دل و دماغی مونده بود و نه حوصله ای و نه می شد ان چیزای رو که تو ذهن داشتم و روی کاغذ بیاورم من که تنها پند و اندرزم همیشه به اطرافیانم این بود که در زندگی اول و اول و اول خواندن و دوم و دوم و دوم و دوم نوشتن بود ، حتی به نوه های شش و هشت ساله ام اگه داری تو عقل و دانش و هوش نکن هرگز نوشتن را فراموش حالا دیگه مدتی هست که نه می خوندم و نه می نوشتم مثل بابی ساندز اعتصاب کرده بودم و یا ... قلم روی میز بد جوری چپ چپ نگاهم می کرد و کاغذ با زبان بی زبانی بهم می گفت _ جهنم ننویس ؟!! همین که من رو اماده گذاشتی و پشه ها با نشستن و بلند شدن روی من اثاری از خود بجا می گذارند از آن چیزهای که می خواهی بجا بزاری خیلی خیلی بهتره تو دلم باهاشون همدردی می کردم هر چند خودم نیاز شدیدی به همدردی داشتم ناگفته نمونه که بعضی وقت ها قلم غم مرا می خورد و به کاغذ می گفت _ ولش کن بیچاره رو ، حق داره ، این روز ها بهترین یادگار و اثری که می شه از خود بجا گذاشت سکوت هست ؛سکوت ؛ : این روزا برای موندن ، برا عاشقانه خوندن ، دیگه هیچ حرفی ندارم ، یا اگه دارم چه بهتر که به لبهام نیارم : تا اینکه امروز راس ساعت هیجده ، بلاخره ، تصمیم به نوشتن گرفتم و با خودم گفتم _ اره بنویسم حتی یک متن مزخرف ، بدرد نخور ، بی سر و ته ، فقط رقص زیبا و دلنشین قلم و رو کاغذ ببینم ، حالا با هر آهنگی ، فقط دستم دوباره بره سمت قلم ، حسش کنم ، کاغذ و عاشقانه نوازش کنم، دلاشون ببرم ، دلم و ببرن ، .... " ساقی امشب منم و راه شب و دست نیاز با ، دو پیمانه ، از ان تلخ ، مرا باز بساز (؟ ) " ولی بازم نشد ، چون قلم و کاغذ غیب شده بودن تمام خونه رو دنبال انها گشتم ، قفس کتاب خونه ، روی میزها و کشوی میزها ، و ... یک ساعت ، دو ساعت ، سه ساعت و ... انگار هیچ وقت نبودن یک جایی هم بودم که نمی شد بپری سوپری سر کوچه و بجای این همه گشتن یک قلم و کاغذ جدید بخری و گر نه به جای آن دو رفیق قدیمی دو رفیق جدید فراهم می کردم و به گمشده هام می گفتم " سوختن و ساختنم حدی داره " بعد از ساعت ها گشتن و پشیمان شدن از تماشای رقص قلم یکهو چشمم افتاد به لبه مبل و ان دو ورجک رو زیر مبل پیدا کردم و با اشتیاق براشون خوندم " با جدایی هات کرده بودی داغم _ چرا اومدی دوباره سراغم " خیلی خوشحال و به قول امروزی ها ریلکس قلم و گرفتم تو دستم و کاغذ اماده روی میز "قلم در دست می گیرم که بنویسم جهانم را چنان با احتیاطم که نبازم تکه نانم را _ زهره هوشیار " متاسفانه از بس دنبال این دو رفیق قدیمی گشتم که متاسفانه همه چیز یادم رفته بود و دیگه آهنگی تو ذهنم برای رقصاندن قلم نداشتم پس رو کردم به انها و گفتم " من که همه چی رفته بود ز یادم من که دلمو زیر پا نهادم با جدایی ها ت کرده بودی داغم چرا امدی دوباره سراغم وای برو برو برو که ز تو گذشتم حالا دیگه باورم شده اینه سر گذشتم " این جریان تا ( سحر ) زمان برد ( با همکاری حمیرا 😂)


برچسب‌ها: رقص قلم, نوشتن, اهنگ سکوت حمیرا
[ جمعه هشتم دی ۱۴۰۲ ] [ 0:23 ] [ حسن بیـــــات ]

دیروز در در چند سایت و یک روزنامه رسمی خواندم که تا سال 1430 جمعیت ایران به سی میلیون نفر کاهش می یابد

خوب این خبر اماری پیامهای بسیار زیادی دارد که کارشناسان مختلف در رشته های مختلف باید پیامدهای بد ان را بررسی کنند و تلاش کنند جلوی این روند را بگیرند و یا حداقل از سرعت ان جلوگیری نمایند (که بعید می دانم دلسوزی مانده باشد که بتواند تاثیری در این مورد انجام دهد)

اما جدای از دید فنی و اجتماعی به این خبر چیزی که به ذهن من امد و جای خوشحالی بود اینکه داریم دوباره بر می گردیم به قبل از سال 1357

سال 57 جمعیت ایران 36 میلیون بود


برچسب‌ها: سال 57, امار جمعیت
[ شنبه سوم خرداد ۱۳۹۹ ] [ 11:45 ] [ حسن بیـــــات ]

سلام

سال 1399 به همه شما عزیزان مبارک باد

امیدوارم سال خوبی داشته باشید

 

سال 98 سال بسیار سختی برای ایرانیان بود

سال 99 نیز با ویروس کرونا شروع شد و در قرنطینه و ترس و وحشت ...

اما امیدوارم (بر عکس سالی که نکوست از بهارش پیداست ) سال خوبی داشته باشید


برچسب‌ها: سال 99, کرونا
[ پنجشنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۹ ] [ 13:28 ] [ حسن بیـــــات ]

هفته ای که گذشت و درس های ان

اول صبح روز چمعه 13 ابان با خبر هدف گرفتن قاسم سلیمانی به وسیله یک پهباد امریکایی و به دستور مستقیم ترامپ و بعد از خروج از فرودگاه بغداد ؛ بیدار شدیم

  • سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی فرمانده مقتدر سپاه ، امیر جان بر کف ؛ سپاه قدس  ، از زمان مقابله با داعش نامش بیشتر بر سر زبانها افتاد که هر وطن پرستی به ان افتخار و هر دشمن ایرانی از آن بیم و هراس داشت .َ

سرمایه ای انسانی ارزشمندی برای ایران بود که نقشش در تحولات داخلی بیشتر وحدت بخش بود و من تاکنون سخنی از ایشان بر علیه اقایان خاتمی ،  کروبی ، میر حسین ، روحانی و امثالهم ندیده و نشنیدم و بر عکس اخرین کلیپی که از ایشان در فضایی مجازی پخش شد می گفت : همه ما ایرانی هستیم و چپ و راست و بی حجاب و با حجاب ندارد :

ایشان بعد از جنگ سپاه را به هوای قدرت ترک نکرد و همانند قالیباف و رضایی و دیگران مسابقه نامزد بازی و گرفتن پست و مقام نگذاشت و نام او و نزدیکانش در هیچ گروه و حزب و باندی ثبت نشد

اری عملکرد خالص و خاکی بودن در مقابل مردم خود و اقتدار و با صلابت در مقابل دشمن او را امیر دلها مردم ایران نمود تا جایی که وزیر امور خارجه دوران شاهنشاهی از ان به عنوان سربازی فداکار و وطن پرست  یاد می کند

نامش همیشه در تاریخ خواهد ماند

  • سپاه پاسداران

همه کشورها برای حفظ و حراست از منافع خود دارای نیروهای مسلح هستند و انها که دارای نیروی ضعیف هستند ( مثل یمن و افغانستان ) مورد طمع واقع شده و منافعشان بغارت خواهد رفت و کشورشان ویران خواهد شد

ایران نیز باید ارتش قوی و کار امد و مقتدر و با صلابت و مجهز به انواع سلاح های بروز و پر قدرت داشته باشد تا بتواند از کیان این مرز و بوم حفاظت و حراست نماید

سپاه پاسداران نیز بخشی از این نیرو یاد شده است و توانمندی و قدرت و اقتدار ان نیز مورد افتخار و تایید و پشتیبانی همه ایرانیان با هر دیدگاهی می باشد

البته به ان انتقاداتی نیز هست که طبق قانون اساسی این نیرو نباید وارد سیاست و اقتصاد شود و نباید بعنوان پشتیبان و طرفدار حزب خاصی شده و در انتخابات به شکلی عمل کند که نامزد مورد حمایتش پیروز میدان شده و در غیر ان صورت پیروز میدان را به حاشیه ببرد

هم اکنون از سپاه این اشتباهات را به وضوع می بینیم که حمایت بی چون و چرای مردم از سپهبد شهید باید درسی برای انان باشد تا همانند این شهید بزرگوار فقط به ماموریت اصلی خود طبق قوانین مملکت بر گشته و اشتباهات خود را کنار بگذارد

  • جنگ

مردم ایران در طول تاریخ طولانی و پر افتخار خود ثابت کرده که جنگ طلب نیستند و هیچ گاه برای بر افروختن اتش جنگ پیش قدم نشده اند، در منشور کورش کبیر و در اشعار شاعران بزرگ ایرانی این حقیقت قابل کتمان نیست و انجا که بر سر در سازمان ملل متحد نوشته شده بنی ادم اعضاء یک پیکرند سند روشنی بر این ادعاست

اما همیشه آرش وار در دفاع از سرزمین خود جان خویش را سپر قرار داده که نمونه بارز ان در دفاع هشت ساله می بینیم که چگونه با دستانی خالی در مقابل همه زورگویان و جنایتکاران حامی صدام جنایتکار ایستاده تا یک وجب از خاک خود را از دست ندهند

در روز های هفته گذشته نیز دنیا درسی گرفته شده را مجددا مرور کرد که چگونه و با همه اختلافاتی که در داخل هست اما از سرباز وطن حمایت کرده و یک صدا فریاد انتقام سخت سر دادند .

 

  • انتقام سخت

وقتی صحبت از انتقام سخت شد هر چند که یک صدا از این انتقام طرفداری شد اما نگرانی جنگ در دلها نیز بر افروخته شد ، این نگرانی مانند موجی قوی و طوفانی در همه دنیا به حرکت در امد تا جایی که برخی از تحلیل گران و کارشناسان سیاسی و نظامی ،جنگ جهانی سوم را پیش بینی کردند اما نظام ایران با مدیریتی صحیح و اصولی علاوه بر گرفتن انتقام و علاوه بر ریختن اب بر روی اتش دلهای سوخته شده ایرانی به نحوی مدیریت کردند که جنگی نیز رخ ندهد

حمله موشکی ایران این پیام را به دنیا صادر کرد که

ما قادریم در مقابل بزرگترین و قدرتمند ترین ارتش دنیا بایستیم و از خود دفاع کنیم

ما قادریم به منافع امریکا در هر نقطه ای از دنیا ضربه بزنیم

ما قادریم بی باکانه و جسورانه و جان بر کف از استقلال و سرزمین و حیثیت خود دفاع کنیم

امریکا متوجه شد که با جنگ قادر به شکست ایران نخواهد شد و ایران عراق و افغانستان نیست که در اولین سخنرانی ترامپ تروریست این واقعیت را مشاهده کردیم انان نیز این پیامها را گرفته و از جنگ دوری گزیدند

 

در این حمله مدیریت شده علاوه بر پیام صلح خواهی اقتدار خود را به نمایش گذاشتیم و دنیا یک بار دیگر به یاد پیشنهاد جناب محمد خاتمی افتاد که باید بجای جنگ تمدن ها به دنبال گفتگوی تمدن ها باشیم

  • ترامپ تروریست

ترامپ تروریست که با خروج از بر جام و با سیاست فشار حد اکثری و بدون برخورد نظامی سعی داشت و دارد که ایران را بزانو در اورد ، او و مشاوران و هم حزبی هایشان با سیاست غلط خود جهان را به سوی جنگ دیگری هدایت کرده اند آنان که در سخن از دوستی با مردم ایران سخن می گویند اما در عمل دشمنی خود را ثابت و با ویران کردن اقتصاد ایران در حقیقت این مردم ایران هستند که در محاصره و نابودی قرار داده شده اند و حتی اگر توان داشت انچنانکه گفت 52 نقطه فرهنگی تمدن با شکوه ایران را نیر هدف قرار می داد

در این میان برخی احزاب تند رو مانند پایدارچی ها  و برخی امامان جمعه بر این اتش شعله ور هیزم  می گذارند و در مقابل نیز عده ای با طرفداری از غرب نا دانسته و نا اگاهانه در رساندن هیزم برای این اتش کمک می نمایند

درمان این درد و تلاش برای خاموشی این اتش فقط با وحدت ملی و برخورد منطقی و  گفتگو با دنیا امکان پذیر هستش و چاره ای  نیست جز قبول واقعیت ها ی و منطق و ...

  • برای همبستگی ملی لازم است

اول به همه احزاب و گروه های و اقلیت ها بها داده و بگذارند همه احزاب طبق قانون اساسی فعالیت نمایند و شورای نگهبان دست از یک جانبه گرایی و تک قطبی  بردارد و وظیفه خود را بدرستی و طبق قانون انجام بدهند

مطبوعات ازاد  باشند و ازادانه قلم بزنند البته با رعایت همه قوانین و مقررات ( تنها دروغ و توهین ممنوع )

در انتخابات پیش رو ضمن ازادی سران اصلاحات ، میر حسین موسوی و کروبی و همه زندانیان سیاسی از اشتی ملی استقبال نمایند و امکان نامزد شدن نماینده همه گروه ها را امکان پذیر نمایند تا با انتخاب انواع سلایق سیاسی مجلسی مقتدر و سازنده و کار امد و ملی داشته باشیم و این مجلس مجددا به راس امور برگردد.

طبق خواست اکثریت ملت ایران پیشنویس  اصلاحات قانون اساسی را اماده نمایند تا با جلسات بازنگری توسط شورای متشکل از همه احزاب و گروه های و با تغییرات بند های قابل اصلاح ، و با به رای گذاری ان و تایید اکثریت ملت ، قانونی بروز و مورد حمایت همه ایرانیان داشته باشیم و انگاه به بند بند ان عمل نموده تا جمهوریت نظام نیز که خواست اکثریت ملت ایران است عینیت یابد

در پایان ضمن عذر خواهی از طولانی شدن متن فوق ارزو می کنم دیگر خبر جنگ و خبر شهادت عزیزان خود را نشنویم و دعا می کنم همچنین خبر های بد مانند سقوط هواپیما را نیز دیگر نداشته باشیم و به نوبه خود یک بار دیگر شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی ، همچنین کشته شدگان در مراسم خاک سپاری و کشته شدگان سقوط هوپیما و تصادف اتوبوس را مجدد تسلیت می گویم

 

 

 


برچسب‌ها: شهاددت سپهبد قاسم سلیمانی, جنگ, وحدت ملی, اشتی ملی
[ پنجشنبه نوزدهم دی ۱۳۹۸ ] [ 15:13 ] [ حسن بیـــــات ]

رفیق دوست

این روزها کلیپی از اقای رفیق دوست پخش شده که اعلام می نماید حقوق نوزده میلیون تومانی دریافت می کند و اتومبیل لکسوس دارد و سوار می شود

بعد از پخش از طرف اکثر اقشار جامعه حمله شدیدی به او شد که چرا رئیس بنیاد مستضعفان باید چنین حقوق و چنین خودروی داشته باشد ؟

شاید اولین فردی باشم که قصد دارم از ایشان دفاع کنم

بله با توجه به خط فقر و با توجه به آمار و ارقام و قیمت های امروز  در جامعه ما ، مبلغ یاد شده بالا نیست که همچین خون مردم را به جوش اورده است ؟؟!!!!

برای درک بیشتر توضیح بیشتری اینکه ، می توان امار درامدی خانواده  های ایرانی را به چند گروه زیر تقسیم کرد

خط مرگ = کلیه خانواده های بدون درامد و بیکار

خط زجر = خانواده های که مشاغل کاذب دارند و به دروغ در امار شاغلین محسوب می شوند

زیر خط فقر= کلیه کارکنان دولت و بخش خصوصی بجز مدیران ارشد

بین خط فقر و خط رفاه = مدیران ارشد

با لای خط رفاه = وابستگان به نظام

خوب با توجه به اینکه در کشور ثروتمندی زندگی می کنیم که از نفت و گاز و مواد معدنی و نیروی ارزشمند انسانی و موقعیت بی نظیر جغرافیایی و ... زندگی می کنیم چرا نباید همه مردم بالای خط رفاه زندگی کنند؟!!

خوب بی کفایتی انانی که در راس امور هستند و قرار نگرفتن هر فردی در جایگاه خودش و بی راه رفتن در مسائل سیاسی و هزار کوفت و زهر مار دیگر باعث شده مردم ایران به این سرنوشت تلخ و وحشتناک گرفتار شوند

حالا چند تا ادم زرنگ و فرصت طلب و ... تونستن به هر ترفتدی خود را به نظام وصل کرده و از مزایای ان استفاده کنند ما باید ناراحت باشیم ؟

ایا اگه اقای رفیق دوست بجای لکسوس سوار پراید می شد و صبح تا شب از این مکانیکی به ان تعمیر گاه می رفت و در اولین پیچ ترمز پا نمی داد و با سرعت بالا از جاده خارج می شد و خدای ناکرده می مرد و بدن مظلومش بین قوطی هفده کیلوی روغن ( بدنه پراید ) گیر می کردشما راضی بودید ؟

ایا اگه اقای رفیق دوست صبح تا شب سر صف گوشت یخ زده می دوید و خانمش سر صف مرغ یخ زده با کارت ملی می دوید و بعد از چندین روز دست خالی و با اعصابی متلاشی به خانه برمی گشتند ، شما راضی بودید ؟

ایا اگه پسر رفیق دوست با داشتن مدرک فوق لیسانس بیکار تو کنج خونه کز می کرد و دخترش نیز همچنین و هر دو افسردگی شدید می گرفتن شما راضی و خوشحال بودید ؟

اقا بخدا تعدادی مثل رفیق دوست که امارشان یک هزارم ملت هم نیست به هر شکل و روشی تونستن حقوقی بگیرند که یک نظافت چی قطری می گیره و بالای خط رفاه زندگی کنند و سوار ماشین خوب و امن شوند و به حقوق خود برسند  اقا نوش جانشان

ما باید ناراحت بقیه مردم باشیم که بین این چند خط زجر اور و نهایت مرگ اور گرفتارند

 


برچسب‌ها: رفیق دوست, خط فقر, خط زجر, خط مرگ
[ یکشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۷ ] [ 22:52 ] [ حسن بیـــــات ]

سلام دوستان

 

امروز یکم بهمن ماه که 22 روز مانده به  هشتادمین سالگرد انقلاب اسلامی یعنی سال 1437 جدول مقایسه وضعیت چند شاخص عمده در جامعه را مورد بررسی قرار دادم و برای مطالعه مردم فهیم و انقلابی در اختیار شما می گذارم تا عده ای فتنه گر و بیگانه پرست نگویند اقا تو این هشتاد سال چکار کردید              باشد تا رستگار شوید        علی برکت الله

 
 
 

شرح قیاس

قبل از سال 1357

سال 1437

 

شاخص

نوع تهدید یا فرصت

 

امنیتی

در بعد خارجی

آمریکا

تهدید محسوب نمی شدند - ما نوکر بودیم و انها ارباب

دشمن درجه یک-با تحریم ها گلو ما را گرفته و در حال خفه شدنیم

 

انگلیس

 

اروپا

 

اعراب

تهدید محسوب نمی شدند - ما ارباب بودیم و انها نوکر

اکثرا دشمن که هر روزه برامون دردسر درست می کنند  اقلیت ضعیف که هر چه داریم خرجشان می کنیم

 

شوروی /روسیه

اگه روداری می کرد امریکا بهش چپ نگاه می کرد

دشمن دوست نما

 

سایر

سایرین از ما حساب می بردند

برخی دشمن  و برخی طلبکار

 

دربعد داخلی

خودی

حزب رستاخیز

اصوالگراها بخصوص جبهه پایداری

 

بی خودی

بقیه مردم

بقیه مردم

 

اجتماعی

فرهنگ

اسلامی ( غم و شادی )

اسلام انقلابی ( غم)

 

سرانه مطالعه

بیست در صد مردم اهل مطالعه ( روزنامه و کتاب )

صد درصد مردم اهل مطالعه ( دنیای مجازی)

 

تلویزیون

مرکز پخش فساد

مرکز پخش ندای جبهه پایداری

 

آزادی ها

ملت در هر کاری بجز سیاست و دزدی ازاد بودن

ملت در هر کاری بجز سیاست و دزدی ها خرد ازاد هستند

 

حق رای

به نامزدهای حزب رستاخیز و یا منفعل رای داده می شد با امار بیست درصدی

به انتخاب شدگان شورای نگهبان رای داده می شود با امار 80 درصدی و با چه انگیزه بالایی که جای تشویق داره   افرین

 

ازدواج و طلاق

در سنین پایین 99 درصد ازدواج   و 17 درصد طلاق

درسنین بسیار بالا 70 درصد ازدواج که 60 درصد انها در سالهای اول طلاق می گیرند

 

اعتیاد

حدود 5 درصد شهرنشینان به هروئین و 30 درصد کل جمعیت بالای 20 سال به تریاک

خدا را شکر امار اعتیاد به تریاک و هرئین نزدیک به صفر شده اما  مواد صنعتی مثل شیشه و کراک و ... بیش از تصور ( بالای 14 سال

 

اقتصادی

اشتغال

بیکار نداشتیم مگر افراد که خود مایل به کار نبودن

هشتاد درصد جوانان بدون پارتی با مدارک بالا

 

درامد

بالای خط فقر

بیست درصد

مدیران ارشد ( حدود 5 درصد)

 

روی خط فقر

پنجاه درصد

از ما بهتران ( حدود 15 درصد)

 

زیر خط فقر

سی درصد

هشتاد درصد

 

صنعتتی

خودرو

ایران خودرو

نوپا و در حال پیشرفت

چاپ پول با ارابه مرگ

 

سایپا

هیچی

چاپ پول با ارابه مرگ

 

سایر

بله ؟

پیشرفت های قابل ملاحضه در بعد نظامی

 

بهداشتی

سرانه پزشکی

وابسته به پزشکان کشورهای همسایه بودیم

در پزشکی پیشرفت کرده ایم اما در اخلاق پزشکی به قهقرا رفته ایم( فقط پول)

 

بیمه های همگانی

حدود 15 درصد مردم بیمه بودن و خدمات خوبی دریافت می کردن بقیه مردم هم بابت بیماری زیاد هزینه نمی کردند

حدود 90 درصد مردم بیمه هستند که زیاد با انهای که نیستند فرقی ندارند

 
[ دوشنبه یکم بهمن ۱۳۹۷ ] [ 22:59 ] [ حسن بیـــــات ]

در همسایگی ما یک پیر زن خوش اخلاق و مهربان زندگی می کنه ، تک و تنها   ،  تنهای تنها   به نام    ننه ملک

ننه ملک یک پسر داشته که تو تصادف فوت شده و یک دختر داره که محل زندگیش شیراز ( دو سه سالی یک بار بهش سر می زنه )

ننه ملک تو این کلان شهر بدون در و پیکر فقط یک نوه داره که شوهر نوه دو سه روزی یک بار بهش سر می زنه

او در حد توانش به ننه ملک کمک می کنه از خرید گرفته تا نظافت و ...

ننه ملک وقتی به چیزی نیاز پیدا می کنه از زیر زمین با سختی و مشقت میاد بالا جلو در خونه می شینه تا صدای پای بشنوه ( چشماش خیلی ضعیفه ) و با التماس ازش بخواد فلان چیز براش بخره

البته وضع مالی نسبتا خوبی داره  و برای خرید ابتدا پول می ده تا براش خرید کنند ؛ خوب اکثر مردم هم که مهربان و انسان دوست هستند و با کمال میل خریداش انجام می دهند

خوب چون همسایه ما هست من خیلی وقت ها می بینمش رو پله نشسته و اسکناسی تو دستاش مچاله کرده و منتظر رهگذر، که من التماسش می کنم بگه چی می خواد برم براش بخرم

اما ایشون نمی دونم چرا به من احترام زیادی می زاره و می گه

-     نه ننه جون  روم سیاه !! شما ؟ نه اصلا

دختر ننه ملک دو سال پیش امده و برای ننه ملک زیر زمین همسایه ما رو کرایه کرده و رفته

صاحب خونه  هم می گه

-     به ننه ملک می گم خودم و یا پسرم هر چی بخوایی برات می خریم ، نشین جلو در و به مردم بگو ، اخه مردم فکر می کنن مادر خودم هست و ما بهش رسیدگی نمی کنیم !!!؟؟

و از این بابت شاکی هست و چند بار تصمیم گرفته بیرونش کنه ولی به قول خودش دلش نیومده

ننه ملک به جهت احترام به انها هم اجازه نمی ده کمکش کنند

ننه ملک مشکلات زیادی داره ، مثلا نمی تونه گاز روشن کنه و باید با سختی بیاد بالا جلو در تا یکی رد بشه صداش کنه گاز و براش روشن کنه و دوباره برا خاموش کردنش با مشکل بر خورداره

 

خوب اگه ننه ملک می بردن تو یک اسایشگاه بزرگسالان که غذا گرم و رژیمی و به موقع می خورد و در جای گرم و تمیز و خوب زندگی می کرد و در انجا هم صحبتی و هم سن خودش در کنارش بود و با هم قدم می زدند توی اسایشگاه و یا حیاط ان و خاطرات جوانی برای هم تعریف می کردن و از زندگی لذت می بردند ، و از برنامه های فرهنگی و سرگرم کننده و شاد استفاده می کردند ، چه اشکالی داشت ؟؟!!

 

خوب دختر و نوه و شوهر نوه هم هر وقت فرصت می کردند می رفتن ملاقاتش

 

افراد مسن نیز به دکتر و دارو  نیاز دارند که تو اسایشگاه به این نیازها هم بهتر پاسخ داده می شه

چرا راجع به آسایشگاه ها تبلیغ منفی می کنیم ؟ چرا فکر می کنیم اگه پدر و مادرمون که تنها شدن و تنهاشون گذاشتیم و به خاطر حفظ ابرو ، به نوعی تو یک دخمه زندانیشون کردیم اگه ببریم اسایشگاه ابرو مون می ره ؟ و مردم می گن پدر یا مادرشون بردن اسایشگاه ؟!!

چرا ما ایرانی ها با هر مساله ای جدید و نیاز روز جامعه شهری کنونی  برخورد بد می کنیم ؟

دولت هم که به خاطر اینکه هزینه نکنه تا می تونه راجع به این قضیه تبلیغ منفی می کنه متاسفانه

خوب اگه پدر و یا مادر پیر داریم و تو خونه ازش نگهداری می کنیم و هم او راحته و هم ما مشکلی با این قضیه نداریم و از غر و غر و بد اخلاقی هم با هاشون خبری نیست ، و از سر و صدای تلوزیون و نوه و نتیجه هم در عذاب نیستند ، افرین به شما فرزندان خوب ! ok

اما اگه بهر دلیل منطقی و یا غیر منطقی مشکل داریم و نمی تونیم از افراد مسن خانواده نگهداری کنیم و انها را تنها رها می کنیم ، بهتر به اسایشگاه برده و بزاریم از بقیه عمرشون لذت ببرن و مرتب به انها  سر بزنیم و نگذاریم  احساس تنهای کنن

 

یکی از وظایف مهم دولت هم ایجاد اسایشگاه سالمندان در هر شهری هست که تمام امکانات لازم را داشته باشه و یک سالمند در انجا به هیچ عنوان احساس کمبودی نکنه

 

به امید روزی که بدون دلیل منطقی علیه هر چیزی موضع بد و انفعالی نگیریم و منطقی بیندیشیم

 


برچسب‌ها: ننه ملک, پدر و مادر, افراد مسن, بی کسی و تنهایی
[ یکشنبه دوم دی ۱۳۹۷ ] [ 23:35 ] [ حسن بیـــــات ]

فوبیا من در کودکی و یا بهتر بگویم در نوجوانی گدا شدن بود ، همیشه این ترس را داشتم که یک زمانی با تصادف و یا یک پیش آمد و اتفاق معلول بشوم و برای کسب روزی مجبور به گدایی

آره ان زمانها آمار افراد متکدی بسیار کم بودن و آنهای نیز که به این شغل می پرداختن اکثر معلول و ناتوان بودن 

وقتی کمی بزرگتر شدم متوجه اشتباه خود شدم که چه اشتباه وحشتناکی و چه قضاوت ناشیانه ای 

بله درست فکر کردید نظرم بکلی تغییر کرد و آرزویم این شد که کاش بتوانم به شغل شریف و پر درآمد گدای مشغول شوم

گدایی را یک هنر دیدم که چقدر ظریف و چقدر پر حوصله به این کار می پردازند و چه در آمد سرشاری ! آن زمانها تعداد متکدیان شریف کم و انگشت شمار بود و مردم پولدار و ثروتمند و با اعتقاد بر دادن صدقه

به هر کس می گفتی تو را خدا در راه خدا به من عاجز و علیل کمک کن محال بود که سکه ای در دستت نگذارد و محال بود که آخر ماه حقوقی اندازه و یا حتی چند برابر یک مدیر کل نداشته باشی !!؟؟

تازه تمام در آمدت هم پس انداز می شد چرا که همسایه های محترم و دوستان و اشنایان از لحاظ غذا و پوشاک کاملا بیمه ات نموده بودن

خوب چرا من گدا نشوم ؟

فقط بایستی دوره می دیدم تا بتوانم بر خجالت خود غلبه کرده و کار خود را اغاز نمایم

اری یک زمانی گدایی کردن شغل بسیار خوبی شده بود که خیلی افراد آرزو داشتن بتوانند در این شغل مشغول به فعالیت شوند تا که روزگار چرخید و چرخید و چرخید تا رسیدیم به سال 1397

در سال 97 گداها هم بدبخت شدن چرا که هم تعداد انها بسیار زیاد شد و از یک درهزار جامعه رسید به 50 درصد و هم انهای که شغلی داشتن و در گذشته سهم صدقه ماهانه ای کنار می گذاشتن لازم شده بود که در روز های پایانی ماه خود نیز اقدام به جمع اوری صدقه کنند

یک روز از  بهشتی که قرار بود برایمان بسازند و ساختند به این شرح است

اول صبح هنگام خروج از خانه

نفر اول : اقا ببخشید سلام یک جفت جوراب  ازم می خری ؟! بخدا بچه ام می خواد بره مدرسه کفش نداره

من : خانم اول صبح در خونه کمین کردی ؟! بخدا دیروز از همکارت تو اداره یک جین خریدم

نفر اول : اقا تورو خدا تو رو خدا تو رو خدا

سر اولین چهار راه :

من : اقا چکار می کنی ؟پاک نکن ، بدترش کردی که ؟!

نفر دوم : اقا بخدا بچه ام مریض دکتر براش دارو نوشته پول ندارم ی کمکی کن ؟

داخل پمپ بنزین :

از سمت راننده یک دختر با سنی بین 17 الی 20 سال : اقا دستمال کاغذی تو را خدا ازم بخر

و یک پیرمرد با سنی نزدیک به 60 سال از سمت شاگرد : اقا لنگ و جوراب دارم تو رو حضرت عباس بخر

و یک مرد با سنی بین 28 الی 32 ساله منتظر نوبت برای موقعیت مناسب و درخواست کمک 

نفر ششم : اقا ببخشید ی لجظه ، ببین بخدا گدا نیستم ،  بجان بابام گدا نیستم ، به ابوالفضل گدا نیستم

من : خوب اقا مگه من گفتم گدای ؟!!!!

نفر ششم : نه اقا یک لحظه گوش کن من لیسانس حسابداریم چند ساله کار گیرم نیومده مادرم مریض و تو خونه افتاده می تونی بیایی خونمون ببینی بخدا نتونستم به کسی بگم ، تو وجود تو دیدم که بهت گفتم ، زیاد هم نمی خوام فقط در حد یک دکتر بردن مادرم

محل کار

نفر هفتم : سلام اقا اجازه هست

من : سلام جناب بفرماید

نفر هفتم : سلام ، اجازه هست ، ببخشید ی عرض کوچک داشتم ، اقا بخدا من گدا نیستم ، من ..

من  : اقا تو با این وضع و سر لباس شیک و ...

نفر هفتم : اقا من که گفتم گدا نیستم ، بزار توضیح بدم برات ، من به مشکل خوردم ، زنم مریض لا علاجی گرفته و منم شغلی ندارم و با دو تا بچه و ...

بعد از ظهر ساعت نزدیک 7 با خانمم رفتیم بیرون و به محض اینکه وارد خیابان شدیم  یک جوان با سنی تقریبی 30 ساله هوجم برد و دستم را گرفت و شروع به بوسیدن پشت دستم شد و تا خواستم خودم را نجات بدهم نزدیک 20 بوسه برداشت و التماس کنان و با حالتی لال گونه کمک می خواست

و کمی بعد

موبایلم زنگ خورد و یک شماره نا آشنا

من : الو بفرماید

نفر سی و سوم : سلام اقا خوبید ، من از موسسه خیرییه ام کلثوم زنگ می زنم دفترم خیابان حر ابن یزید ریاحی هست  زوجین جوان جهیزیه جمع اوری ...

نمی دونم هنوز داره حرف می زنه یا نه چون من  موبایل رو قطع کردم و برای رفع خستگی کار روزانه وارد گروه دورهمی فامیلی در شبکه اجتماعی تلگرام شدم

پست اول از زن داداشم : سلام فامیل ، برای یک پیر زن معلول پول جمع می کنیم ابگرمکن بخریم لطفا هر کی هرچقدر می تونه کمک کنه

پست دوم از خواهرم : سلام فامیل ، همسایه ما دخترش نامزده نمی تونه جهیزیه براش بخره گناه داره هر کی هر چقدر می تونه کمک کنه

پست بعد عروس خاله :......

پست بعد پسر خواهرم :.....

پست بعد زن داداش  : اقوام محترم ؛ تو اخبار اقای روحانی گفت ملت ما کمی صبر کنند تا چند دقیقه دیگه امریکا نابود می شه و میاید التماس و من هم بنزین میارم سر سفره هاتون ، اقای احمدی نژاد اشتباه کرد نفت اورد سر سفره ها چرا که نفت بوش بده و باعث می شه ادم از اشتها بیفته ولی بنزین خوش بو و خوش خوراک و عالی

و موقع خواب دعا کردم : خدا یا ذات تو به همچی اگاه هست و می دانی که من از همه گدا ها گدا تر هستم و در سال 97 عضو کمیته امداد و بهزیستی و ... هم شدم ، پس لطفا و خواهشا تو خواب دیگه کسی ...

 

 

 

[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۷ ] [ 23:20 ] [ حسن بیـــــات ]
سلام

آیینه چون نقش تو بنمود راست       خود شکن آیینه شکستن خطاست

دوستی جلو ایینه صورتش را پنهان کرده و با صوتی حزین می گفت چقدر به خودم بدهکارم !!!!

 

اره درسته ما چقدر به خودمون بدهکاریم ؟ ما کجا و چطور و با چه هدف و چه ... زندگی کردیم ؟

اصلا ما زندگی کردیم ؟

خوب حالا از ان  بدتر چقدر به نسل جدید ما بدهکاریم

ما که قدر خودمون ندونستیم ایا قدر و ارزش نسل جدید را می دانیم ؟

نسلی که اینده خواهد امد برای یک زندگی شرافتمندانه و بی دغدغه چه دارد؟

چه بنویسم  ! که چه بلایی سر نسل جدید اورده ایم !!؟؟ تنها به سه مورد اشاره کنم کفایت می کند تا بفهمیم برای نابودی نسل جدید و نابودی انها (با یک اتحاد دولت و ملت ) چه کرده ایم .

اب را از بین برده ایم

هوا را تا سر حد مرگ الوده کرده ایم

خاک را از بین برده ایم

و هم اکنون نیز دست در دست هم و همچنان که می دانید با یک اتحاد بین دولت و ملت و از طریق کلیه رسانهای مجازی و غیر مجازی و با یک پشتکار ستودنی  دنبال نابود کردن اخلاق و فرهنگ و تمدن هستیم

 

شاید نیاز به اموختن از یمنی ها نباشد و نسل جدید مجبور باشند نان خشک خورده و لنگ برای پوشاندن عورت خود استفاده کنند

متاسفم

خیلی متاسفم

لنگ = جامه حمام که بر کمر بندند


برچسب‌ها: اب, هواه, خاک, فرهنگ
[ چهارشنبه یازدهم مهر ۱۳۹۷ ] [ 18:51 ] [ حسن بیـــــات ]
سلام دوستان

مدتی به سمت وبلاگ نیامدم چرا که با امدن ابزارهای جدید از جمله تلگرام وبلاگ و وبلاگ نویسی دنبال کننده ای ندارد مگر تعداد معدود که همچنان در این دنیا خاص مشغول فعالیت هستند 

 

شاید من هم جزء افرادی باشم که براحتی نمی توانند از داشته های خود دل بکنندبخصوص که بنوعی بدهکار ان نیز باشند 

اری من از طریق این صفحات دوستان خوبی داشتم و با خواندن مطالب  ان عزیزان درس های اموخته ام که هرگز فراموش نخواهم کرد 

امروز که باز به دلیلی مسیرم به این دنیای دوست داشتنی افتاد گفتم ضمن یاداوری ان خاطرات خوب حاضری خود را نیز در این کلاس پر بار اعلام نمایم

و اما

در دوره اول ریاست جمهوری اقای روحانی اصلاح طلبان سخت از او حمایت می کردند و دست اورد های او را از ان خود می دانستند که می توان مهمترین انها را برجام و ثبات در قیمت ارز و کاهش نرخ تورم و افزایش نرخ استخدام و رشد شاخص توسعه دانست

البته همچنان که می دانیم روحانی از اصوالگرایان معتدل است که جماعت اصلاح طلبان به ناچار ( ...) مشتاق ریاست او بر کرسی قوه مجریه بودند

در دور دوم نیز با همین رویه و با همین انگیزه بعلاوه انکه رقیبان سخت تری نیز کاندید شده بودن از روحانی حمایت شد و با افتخار اعلام می شد با رحانی تا 1400

خوب از ابتدای سال 97 در داخل و خارج ورق برگشت

در داخل رقیبان قدرتمند که از هر حیث قدرتمند تر از دولت بودند شروع به تخریب دولت روحانی کردند انان با روشهای بسیار پیچیده و حساب شده و با قدرت و بدون ذره ای ترحم کار خود را اغاز کردن

تا جای که در بعد اقتصادی دلار را به 20هزار تومان رسانده و طلا را ... و در بعد اجتماعی نیز تمام امید به اینده را در دل مردم از بین بردند

تمام این عملکرد که نیازی به توضیح نیست و برای همه ملموس است را جهت تخریب وجهه اصلاح طلبی و جلوگیری از راه یابی نماینده ای دیگر از انان  در بعد از 1400 انجام دادند و حتی دلخوش بودند به طریقی تا 1400 هم به انان اجازه عرض اندام ندهند

و در بعد خارجی نیز با روی کار امدن ترامپ و خروج از برجام و برگشتن تحریمها چنان ضربه ای به دولت وارد کرد علاوه بر نابود کردن تمامی دست اوردهای 5 سال گذشته اینده را نیز از قبل ویران شده قابل تصورنمود

اما روی سخن من به احزاب گوناگونی هست که زیر پرچم اصلاح طلبی سینه می زنند و قرار بر اصلاح همه امور ریز و درشت این مملکت داشتند

انان وقتی عرصه را تنگ دیدند خود نیز به صف مخالفان و منتقدان دولت بر امدند و به گونه ای صحنه را طراحی کردند که انگار روحانی کلاه گشادی بر سرشان گذاشته و یک اصولگرا ی دو اتشه بوده که با نفاق در صف انان جا گرفته و هم اکنون چهره واقعی خود را عیان نموده است که اگر چنین بوده معنای ان این است که شما با ان همه ادعا در این تله افتادید پس ...

و اگر چنین نیست که واقعیت این است پس چرا دستاوردهای دولت را مصادره خود می نمایید و از مشکلات و نا بسامانی ها صدایتان در می اید که کی بود کی بود دستم بود تقصیر استینم بود

فقط می توانم به دوستان اصلاح طلب به خصوص لیدر ها و خط دهندگان انان بگویم که مردم ان قدر در کوره ها ی ذوب اب دیده شده اند که براحتی از نیت شما قبل از عمل متوجه می شوند که این نیز یک راهکار است تا بگویید ما نبودیم و از 1400 به بعد به ما اعتماد کنید

هرگز چنین فکری نکنید تمام مشکلات را صادقانه گردن بگیرید و صادقانه بگوید که در بعضی مسائل چاره ای نداشته اید و در بعضی مسائل حریفتان قدر بوده و در بعضی مسائل نیز اشتباه کرده اید و عذر خواهی کنید

همچنان که از روحانی انتظار داشتید برخی موارد را شفاف بگوید و او نیز بخاطر یک سری مصلحت ها و به نظرم به درستی و با تدبیر دم بر نیاورد شما از خود گذشته ای کنید و در هر موضوعی شفاف توضیح دهید

چرا که اصلاح طلب واقعی ان است که ابتدا خود را اصلاح کند و به دنبال نقاب نباشد

بگذارید فکر اصلاح قالب باشد و در همه امور با قدرت به سمت اصلاح امور گام بردارند

در پایان  بخاطر  تندی این پست از همه خوانندگان عزیز  عذر خواهی می کنم

و همچنین یاد اور می شوم مطابق نصیحت مادر خدا بیامرزم ( http://hsnbyt.blogfa.com/category/46) فرد سیاسی نیستم لذا نسبت به تمام احزاب اعلام بی طرفی دارم

 


برچسب‌ها: روحانی, اصلاح طلبی, اصول گرایی, ریاست جمهوری
[ دوشنبه نهم مهر ۱۳۹۷ ] [ 16:48 ] [ حسن بیـــــات ]
درباره وبلاگ

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند


موضوعات وب