ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
محافظهکاری یک واژهٔ کلی برای جهانبینیهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی است که هدف اصلی آن نگهداری جامعه و ارزشهای موجود است.
برابر مفهوم محافظهکاری در زبانهای اروپایی conservatism است که از واژهٔ لاتین conservare گرفته شده و معنای آن حفظ و نگهداری است.
این مسلک به صورت عمدهای در تضاد با مسلکهای رادیکال تعریف میگردد.
فهرست مندرجات[نهفتن] |
بنابر موجودیت اندیشههای محافظه کاری لیبرال (آزاد منش)، ملی لیبرال ومسیحی لیبرال ارایهٔ دقیق تعریف محافظهکاری دشوار است. اکثراً محافظهکاری دارای دو گرایش عمده است: محافظهکاری در برابر ارزشها، محافظهکاری در برابر ساختارها. محافظهکاری بیشتر متکی بر آداب و رسوم، مذهب و اقتدار است. از اینرو در ایالات متحدهٔ آمریکا و کشورهای دیگر واژهٔ محافظهکاری نو رایج شده است. در اروپای کنونی نیز گرایش به سمت برگشت به «ارزشهای کهنه» مانند کوشش و تلاش، اطاعت و میهنپرستی در مباحثات اجتماعی و در زمینههای فرهنگ و سیاست دیده میشود. در آلمان در دورهٔ جمهوری وایمار (دورهای در تاریخ آلمان) تعدادی از روشنفکران، اندیشههای محافظهکاری ملی و نازیسم را باهم پیوند داده و آنها را هماهنگ ساختند و این را «انقلاب در محافظهکاری» میپنداشتند.
محافظهکاری مذهبی از نگاه دورهها واشکال مذهب متفاوتاند. مثلاً فرامونتاریزم شکلی از محافظه کاری کلیسای کاتولیک در سدهٔ ۱۹ است.
محافظهکاری شیوهٔ سیاسی دارای بنیاد فلسفی معینی نیست بلکه در دورههای معین تاریخ گوناگون بوده است. محافظهکاری سدهٔ ۱۹ دارای اندیشههای متفاوت از محافظهکاری سدهٔ ۲۱ بود. محافظهکاری در آمریکا از ارزشهایی نمایندگی میکند که آن را با محافظه کاری اروپا متفاوت میسازد.
اندیشههای افلاطون در مورد دولت تا کنون پایهٔ تئوریهای محافظهکار را میسازد. نمایندگان محافظهکار معاصر: فرانس شاتوبریان که گردانندهٔ نشریهٔ لوکونسرواتور (Le Conservateur) بود. ادموند بورک انگلیسی، کارل اشمیت و نمایندگان انقلاب محافظهکاران در جمهوری وایمار (آلمان)
منبع اصلی : ویکی پدیا