مبحث به زبان ساده
به نقل از وبسایت بهار داریم
مورمونیسم نام فرقهای است از مسیحیت که از ایالات متحده آمریکا سربرآورده است. البته در حقیقت، کلیسای قدیسین آخرالزمان (Later–day Saints) (LDS) تحت تأثیر فرهنگ پیوریتنهای نیوانگلند[1] متولد شد. پیوریتنها اولین مهاجران نیوانگلند بودند؛ پروتستانهایی که خود را منتخب خدا برای ایجاد اورشلیم جدید یا شهر صهیون (ZION) میانگاشتند. ایشان مدعی بازگشت به «خلوص» اولیة مسیحیت و تجسم ارادة الهی بودند. پیوریتانیسم در اواخر قرن هجدهم رو به زوال نهاد و اوایل قرن نوزدهم، اولین مورمونها در چنین فرهنگی متولد شدند.
در ادامه نویسنده سایت دولت بهار اضافه می کند که مورمونها خدا را موجودی شبیه به
انسان و دارای شکل فیزیکال میدانند که خدای مادر است و همسر دارد و چون خدای مادر
و پدر بدن فیزیکی دارند میتوانند میلیونها فرزند روحانی متولد کنند. همچنین به
اعتقاد مورمونها خدا واقعاً پدر روحانی آنهاست که ظرفیتهای الهی را به آنان ارث
داده است. حتی یانگ خدا را موجودی انسانی میبیند که به مقام خدایی ارتقا
یافته و این ارتقا وظیفه هر انسانی است. موسس و رهبر این فرقه مسیحی، جوزف
اسمیت نام دارد که در خانوادهای روستایی زاده شد[3] و پس از کندوکاو فراوان در
میان انبوه مذاهبی که سیل تبلیغاتشان وی را احاطه کرده بود، از خداوند طلب هدایت
نمود. و بر طبق مدعای او، در سن 14 سالگی و از راه مکاشفه و تجلی خداوند بر او،
دریافت که تمام کلیساهای مسیحی و رهبران آنها بر طریق گمراهی هستند[4] و فرشتهای
به نام مورونی به او ماموریت داد تا مسیحیت راستین و حقیقی را به همهگان معرفی
نماید. مورونی محل دفن الواحی از گذشتگان را به وی نشان داد تا آنها را از زبان
مصری اصلاح شده ترجمه کند و در اختیار مردم قرار دهد.[5] این الواح زرین، تاریخ قومی از بنی
اسرائیل را بازگو میکند که پیش از نابودی اورشلیم[6] به آمریکا مهاجرت کردند.
پیامبرزادهای به نام نافی(Nephi) ، پیامبرشان بود که دو برادرش به نامهای
لامان(Laman) و لموئیل(Lemuel)
، علیه وی برخاستند
و در جنگی، تمام مومنان را کشتند. این الواح توسط مورمونی، آخرین مومنِ به نافی
برای آخرالزمان مدفون شد و خود او به شکل یک فرشته بر اسمیت ظاهر گشت و جای آنها
را آشکار ساخت. بر طبق این الواح، سرخ پوستان آمریکا از نژاد یهودیان بیایمانی
هستند که مومنان سفیدپوست را کشتند و به خاطر همین گناهان، خداوند لعنتشان کرد و
پوستشان تیره گشت. از این رو مورمونها سرخ پوستان را لامائیان مینامند. اسمیت در سال 1830 و در سن 25 سالگی
کتاب مورمون را که ترجمه همان الواح زرین است و توسط دو سنگ اوریم(Urim) و تومیم(Thummim) انجام داده بود، چاپ نمود؛ این
دو سنگ در معبد سلیمان برای غیبگویی و پیشبینی آینده بکار میرفت. اوریم و تومیم
به عنوان دستگاهی که غیرپیامبران به وسیله آن با خدا ارتباط برقرار میکردند
استفاده میشد. محققان عقیده دارند که عملکرد اوریم و تومیم به صورت جواب بله و
خیر بوده است. یوسفوس فلاویوس تاریخدان معروف در نوشتههای خود اشاره کرده است که
اوریم و تومیم تا زمان مکابیان استفاده میشد و آنطور که در تلمود آمده بعد از
نابودی معبد اول توسط بابلیان اوریم و تومیم گم شدند. اسمیت در همان سال 1830
اقدام به سازمان دهی کلیسای خود تحت قوانین ایالات متحدهی آمریکا نمود که هشت سال
بعد یعنی در سال 1838، با نام کلیسای عیسی مسیح وابسته به قدیسین آخرالزمان(Church of Jesus Christ of later-day
saints) معروف شد و شروع به جذب پیروان خود
کرد. ساختار این کلیسا متشکل از یک هیئت سه
نفره به نام ریاست عالیه، شورای دوازده رسول که اعضای ریاست عالیه را انتخاب میکنند،
شورای هفتاد نفره، انجمن اعانه، سازمان زنان جوان و سازمان ابتدایی است. در
نهایت، اسمیت که بنیان گذار این فرقه بود، توسط گروهی از آشوبگران در شهر کارتاژ
در ایالت ایلی نویز(Carthage,
Illinois) ، ترور شد. پس از جوزف اسمیت، شخصی به نام بریگم
یانگ(Brigham Young) هدایت و رهبری مورمونها را به عهده
گرفت. وی که نقش مهمی در گسترش این مذهب داشت، به سال 1847، مورمونها را از ایلی نویز به درهی سالت
لیک(Salt Lake Valley)
برد.
معبد تَبِرنَکِل(Tabernacle)
به فرمان یانگ و در محل مشخص شده از
سوی او در سالت لیک به مدت 40 سال ساخته شد. تَبِرنَکِل یا میشکان (מִשְׁכַּן) که در عبری به معنای مسکن و محل سکونت است به معنی محل حضور
قابل حمل و روحانی خداوند همراه با قوم اسراییل است در زمانی که از مصر خارج شدند
تا زمانی که سلیمان اولین معبد را بسازد. مورمونها این معبد را بخشی از طرح بنای
صهیون میدانند. بسیاری
از احکام و دستورات دینی امروزی مورمونها از سخنان یانگ گرفته شده است و سالت لیک
سیتی در ایالت یوتا، بزرگترین مرکز پیروان این فرقه میباشد. در باب کتب
مقدس مورمونها میتوان به سه کتاب اشاره کرد که علاوه بر عهد عتیق و عهد جدید، از
کتب مقدسشان میباشد. کتاب تعالیم و پیمانها(Doctrine
And Covenants)،
کتاب مورمون و کتاب مروارید گرانبها(Pearl of Great
Price)؛ که از میان اینها
کتاب مورمون، مهم ترینشان میباشد. به اعتقاد مورمونها کتاب مقدس تحریف شده و همهی
بخشهای آن، کلام خدا نیست اما کتاب مورمون، تحریف نشده و نخواهد شد. کتاب تعالیم و پیمانها بازگویی بخشی
از تاریخ کلیسای مورمون و کتاب مروارید گرانبها، گزیدههایی از سفر پیدایش و انجیل
متی و سرگذشت اسمیت و عقاید کلیسای مورمون میباشد. عقاید مورمونها اصول عقاید مورمونها در کتاب مروارید
گرانبها، فصل مواد ایمان(The Articles of
Faith) بدین شرح آمده است: جدای از این موارد که تحت عنوان اصول
عقاید آمده است نگاه ویژهی مورمونها در باب تثلیث نیازمند توضیح بیشتری است. چرا
که آنان گرچه تثلیث را میپذیرند اما برخلاف مسیحیان که خدا را یک موجود در سه
شخص میدانند برای خدا سه شخصیت قائل هستند. و در عین اعتقاد به یک خدا به خدایان
دیگر هم معتقدند. و نیز خدا را موجودی شبیه به انسان و دارای شکل فیزیکال میدانند
که خدای مادر است و همسر دارد و چون خدای مادر و پدر بدن فیزیکی دارند میتوانند
میلیونها فرزند روحانی متولد کنند. همچنین به اعتقاد مورمونها خدا واقعاً پدر
روحانی آنهاست که ظرفیتهای الهی را به آنان ارث داده است.[7] حتی یانگ خدا
را موجودی انسانی میبیند که به مقام خدایی ارتقا یافته و این ارتقا وظیفه هر
انسانی است. رویکرد مورمونها در قبال خانواده نیز
از دو وجه سزاوار اشاره است. نخست نوع مواجهه آنها با همجنسبازی است. از نظر
مورمونها احساس گرایش به جنس مخالف، ممکن است امری مادرزادی باشد که از کنترل
انسان خارج است و درنتیجه بابت آن گناهی بر گردن انسان نیست. مهم نوع پاسخ انسان
به این غریزه است و اجرایی کردن یا نکردن آن تحت کنترل وی میباشد. در قانون
خداوند رابطه با هم جنس گناه است و قانون خدا را نمیتوان تغییر داد. امروزه
ازدواج همجنس گرایان اصلیترین دغدغه و نگرانی کلیسای مورمون است چراکه از نظر
آنان این امر به خانواده آسیب میرساند و خانواده با توجه به کتاب مقدس بخشی از
طرح خداست. موضوع
دوم، تک همسر یا چند همسر بودن است. مطابق با اعتقاد اصلی مورمونیسم و گفتههای
جوزف اسمیت، چند همسری نه تنها جایز بلکه شایسته و مستحب است. دلیل جواز این امر
را هم انبیایی ذکر کردهاند که بیش از یک همسر داشتهاند و حتی اسمیت در این باره
مستقیماً از خود سؤال نموده است. خود یانگ و جوزف اسمیت مدافع سرسخت
تعدد زوجات بودند و یانگ 27 همسر داشت. با این همه اما به خاطر هجمه و فشاری
که به مورومونها وارد مبیشد، سرانجام ویلفورد وودراف، از روسای بعدی کلیسای
مورمون طی بیانیه اکتبر 1890 تعدد زوجات را به دستور خداوند ممنوع کرد. و باری
دیگر نیز در سال 1904 جوزف اف.اسمیت بیانیه دوم ممنوعیت زوجات را به دلیل تداوم آن
بین برخی مورمونها صادر کرد که طبق آن افراد خاطی از سوی کلیسا تادیب و تکفیر میشوند.[8] مورمونیسم و ایالات متحده آمریکا با بررسی محتوای عقیدتی و عملکرد فرقهی
مورمونیسم به صراحت میتوان همنوایی با یهودیت و نیز آمریکا را
دریافت. مورمونیسم نیز مانند سایر پروتستانها معتقد است که مسیح در انتظار
تشکیل دولت یهود میباشد و حتی اسمیت نظریه اعزام یهودیان به فلسطین را مطرح
نمود. اما در اعتقادات مورمونیسم، صهیون در آمریکا تشکیل خواهد شد. یعنی برای
بازگشت مسیح باید حکومت یهودی تشکیل شود و هرگاه که وی بازآید حکومت خود را در
سرزمین آمریکا برپا خواهد کرد. جالب است که در کتاب مورمون، به کشف ایالات
متحده آمریکا و پیروزی سفیدان بر سرخ پوستان و حکومت جمهوری و آزاد آمریکا اشاره
شده است. و نگریستم و مردی را از میان امتها
دیدم که آبهای فراوان او را از ذریه برادرانم جدا کرده است. و دیدم که روح خدا
پایین میآید و آن مرد را بر میانگیزد و او از میان آبها به سوی ذریه برادرانم
که در سرزمین موعود بودند، میرود. و واقع شد که روح خدا را دیدم که
افراد دیگری از امتها را برمی انگیزد و آنها از روی آبهای فراوان گذشتند و از
اسارت بیرون آمدند. و واقع شد که گروههای بسیاری از
امتها را در سرزمین موعود مشاهده کردم و دیدم که خشم خدا بر ذریه برادرانم، فرود
آمد؛ و آنها جلوی امتها پراکنده و زده شدند. و روح خداوند را دیدم که بر امتها
قرار گرفت و آنها کامیاب شدند و آن سرزمین را به ارث گرفتند و دیدم که آنان سفید
هستند ... و این سرزمین، سرزمین آزادی برای امتها
خواهد بود و هیچ پادشاهی بر آن سرزمین نخواهد بود که بر امتها فرمانروایی کند. همان طور که از سطور بالا هم بر میآید،
مورمونیسم فرقهای است دست ساخته تا چهرهی ایالات متحده را تطهیر کند. گذشته منفور
انسانهایی که سرخ پوستان _ مردم بومی و اصلی امریکا_ را قتل عام کردند، منابعش را
غارت نمودند و سرزمینی نو برای خود ساختند، با افسانههای کتاب مورمون انتقام خدا
از ذریه یهودیان بدکاری میشود که بر علیه نافی شوریدند و مومنان را کشتند. از
طرفی آمریکا سرزمین موعودی میشود که آزادی را برای همه مردم به ارمغان میآورد.
پر واضح است که این نوشتهها، هدفی جز تقدیس آمریکا ندارد. به خصوص که در
اعتقادنامه مربوطه آمده است که باید به فرمان حاکمان و پادشاهان و روسای جمهور و
... تن در داد. ارتباط تنگانگ مورمونها با اسرائیل کلیسای مورمون به مدت 184 سال از
یهودیان و اسرائیل حمایت و پشتیبانی کردند. و اسرائیل تنها کشوری است که تشکیل آن
مستقیما توسط کلیسای LSD، حمایت شده است. درواقع از همان روزهای
اول و قبل از تشکیل اسرائیل، کلیسای مورمون از یهود برای استقرار در فلسطین
و ساختن یک کشور، دعوت کرد. روزنامه رسمی کلیسای مورمون در پاسخ به مقالهای
در سال 1834 تحت عنوان « مورمونها به چه باور دارند؟» گفت: ما اعتقاد داریم که خدا
دستش را برای بازیابی باقی ماندهی مردمانش در اسرائیل دراز کرده است و زمان
گردآوری مردمانش از سراسر جهان و برگرداندنشان به سرزمین پدریشان، نزدیک است. اورسون هاید، پیامبر والارتبهی
مورمون در سال 1841 به اروپا رفت تا به رهبران یهود هشدار دهد برای جلوگیری از یک
واقعه حتمی به فلسطین مهاجرت کنند اما آنان جدی نگرفتند و درنتیجه هاید برای
تلاشهای مضاعف به فلسطین رفت. جوزف اسمیت نیز در افتتاح اولین پرستشگاه
مورمون در سال 1836 طی یک سخنرانی اعلام کرد که اینک فرزندان یهود میتوانند
بازگشت به سرزمینی که به ابراهیم – پدرشان – داده شده را شروع کنند. کلیسا یک
سال بعد از قتل اسمیت بیانیه داد که به همهی یهودیهای جهان، فرمان آمادگی برای
بازگشت به اورشلیم فلسطین داده شده است تا دولت سیاسی خودشان را آنجا در ذیل
قوانین حقوقی و مدنی خود بنا کنند. با تمام اوصافی که در رابطه با ارتباط
مورمونها با اسرائیل و آمریکا گذشت، واضح است که این فرقه شدیدا سیاسی است و با
اهدافی نزدیک به صهیونیزم بنا شده است و چه قبل و چه بعد از تشکیل دولت یهود
همواره حامی و پشتیبان و جلو برندهی اهداف اسرائیل بوده است.
لذا علاقه دولت اسرائیل و حاخام های
آن به این فرقه مسیحی جای تعجب ندارد![9] خانم فاطمه توفیقی در مطلبی در نشریه
هفت آسمان تحت عنوان کلیسای مورمون شرح مفصلی داده اند که عرض می رسد کلیساى
مورمون[1]
در ششم آوریل 1830م. در ایالات متحده آمریکا به دست جوزف اسمیت[2]
تأسیس شد. این کلیسا شاخه هاى کوچک و بزرگى دارد که مهم ترین آنها به
نام «کلیساى عیسى مسیح قدیسانِ آخرالزمان»[3]
سالت لیک سیتى در ایالت یوتاى[4]
آمریکا را مرکز خود قرار داده است. جوزف اسمیت کیست؟ وى در
بیست و سوم دسامبر 1805م. در منطقه ویندسور از شهر شارون در ایالت وِرمون[5]
آمریکا در خانواده روستایى و کشاورز متولد شد. او خود از سال هاى نوجوانى در
مزرعه کار مى کرد. اسمیت در
حدود چهارده سالگى پس از مطالعات فراوان در باره اعتقادات مختلف مسیحى از قبیل
ایمان متدیستى، ایمان مشایخى و ایمان تعمیدى که در آن زمان تبلیغات فراوانى داشتند،
تصمیم گرفت از خداوند هدایت بخواهد، چنان که عبارتى در کتاب مقدس مى گوید: و اگر از
شما کسى محتاج به حکمت باشد، از خدایى که به هر کس به سخاوت عطامى کند سؤال بکند و
ملامت نمى نماید؛ و به او داده خواهد شد. (رساله یعقوب 1:5). اسمیت
مدعى شد که خداوند بر او تجلى کرده و به وى گفته است که نباید از هیچ یک از این
کلیساها پیروى کند. او بر اثر این ادعا با آزار مردم رو به رو شد، اما بر باور
خویش استوار ماند. وى بعداً
گفت که در شب بیست و یکم سپتامبر 1823 باز هم از خداوند سؤال کرده و این بار شخصى
بر وى جلوه گر شده است. هنگامى که
خداوند را این گونه مى خواندم، نورى را مشاهده کردم که در اتاقم پدید آمد و
فزونى یافت تا این که اتاق از ظهر روشن تر شد، در این هنگام بى درنگ
شخصى در کنار بسترم پدیدار شد که در هوا ایستاده بود و پاهایش به زمین
نمى رسید. (جوزف اسمیت، مروارید گرانبها). او مرا با
نام صدا کرد و به من گفت که وى رسولى است که از حضور خدا به سوى من فرستاده شده و
نامش مورونى[6]
است و افزود که خدا کارى دارد که من باید آن را انجام دهم...(همان،33). او گفت که
نوشته اى مکتوب بر الواح زرین به ودیعت نهاده شده است که شرحى از ساکنان
نخستین این قاره و منشأ آنان به دست مى دهد. همچنین وى گفت که آن کتابْ کمال
انجیل پایانى را نیز همان طور که منجى به ساکنان قدیمى داده است، در بردارد...
(همان،34). روز بعد
اسمیت به تپه کومُره[7]
رفت و الواح را در جایى که به او اعلام شده بود، یافت. من کوشیدم
آنها را بیرون بیاورم، اما آن رسول مرا از این کار منع کرد و به من اطلاع داد که
زمان بیرون آوردن آنها هنوز نرسیده است و تا چهار سال پس از آن هم نخواهد رسید.
اما به من گفت که باید دقیقاً یک سال پس از آن زمان به همان جا بیایم و او در آن
جا با من ملاقات خواهد کرد و من باید این کار را تا زمانى که الواح را به دست
آورم، ادامه دهم. (همان،53). چهار سال
بعد اسمیت الواح زرین را برداشت تا آنها را همراه چند یار مورد اعتماد به کمک
سنگ هاى قرعه کشىِ معروف به اوریم و تومیم[8]
که با الواح مخفى شده بودند، ترجمه کند. سرانجام، پس از گذشت بیست و چهار ماه و
پایان یافتن ترجمه کتاب، آتشى مقدس الواح زرین را از بین برد. اسمیت در سال
1830 در حالى که بیست و پنج سال داشت، کتاب
مورمون را به عنوان ترجمه الواح مذکور منتشر کرد. سرانجام در ژوئن
1844 گروهى از آشوبگران اسمیت و برادرش هایرُم[9]
را در شهر کارتاژ در ایالت ایلینویْز[10]
ترور کردند. عقاید مورمون ها مورمون ها
معتقدند که جوزف اسمیت وسیله اى است براى تحقق اراده خداوند در مورد نجات
امت ها و رستگارى باقى مانده خاندان اسرائیل و رساندن کمال انجیل به
همگان. جوزف
اسمیت اصول عقاید مورمون ها را در فصل مواد ایمان[11]
از کتاب مروارید گرانبها[12]
چنین شرح داده است: 1. ما
ایمان داریم به خداى پدر ازلى و پسرش عیسى مسیح و روح القدس. 2. ما
ایمان داریم که انسان ها به سبب گناهان خودشان مجازات خواهند شد و نه به سبب
خطاى آدم. 3. ما
ایمان داریم که از طریق کفاره عیسى مسیح همه بشریت مى توانند با اطاعت از
قوانین و مقررات انجیل نجات یابند. 4. ما
ایمان داریم که نخستین اصول و مقررات انجیل عبارتند از: 1) ایمان به خداوندْ عیسى
مسیح، 2) توبه، 3) تعمید با فرورفتن در آب براى آمرزش گناهان، 4) دستگذارى براى
موهبت روح القدس. 5. ما
ایمان داریم که خدا باید کسانى را از طریق نبوت و دستگذارىِ افراد مجاز فراخواند
تا انجیل را موعظه کنند و در نظام آن به خدمت مشغول باشند. 6. ما
ایمان داریم به همان تشکیلاتى که در کلیساى آغازین وجود داشت، یعنى رسولان، انبیا،
شبانان، معلمان، انجیل نویسان و غیره. 7. ما
ایمان داریم به موهبت زبان ها، نبوت، وحى، مکاشفات، شفا، فهم زبان ها،
و... 8. ما
ایمان داریم که کتاب مقدس تا جایى که درست ترجمه شده باشد، کلام خداست؛ همچنین
ایمان داریم که کتاب مورمون
کلام خداست. 9. ما
ایمان داریم به همه آن چه خداوند وحى کرده است و به همه آن چه اکنون وحى
مى کند، و ایمان داریم که او باز هم امور بسیار بزرگ و مهمى را درباره ملکوت
خدا وحى مى کند. 10. ما
ایمان داریم به معناى تحت اللفظى[13]
جمع شدن بنى اسرائیل و بازگشت ده قبیله و این که صهیون (اورشلیم جدید)[14]
در قاره آمریکا بنا خواهد شد و مسیح شخصاً بر زمین حکومت خواهد کرد و زمین نو
خواهد شد و جلال فردوسى خود را دریافت خواهد کرد. 11. ما به
امتیاز پرستش خداى قادر مطلق طبق دستورهاى وجدانمان قائل هستیم و این امتیاز را
براى همه انسان ها روا مى داریم تا هر شکل و هر جا و آنچه ممکن شود،
عبادت کنند. 12. ما
ایمان داریم که براى اطاعت از قانون و احترام و حفظ آن، باید تسلیم پادشاهان،
رؤساى جمهور، فرمانروایان و عالى جنابان باشیم. 13. ما
ایمان داریم که باید صادق، درستکار، پاکدامن، خیرخواه و فضیلتمند باشیم و به همه انسان ها
نیکى کنیم و در واقع، مى توانیم بگوییم که از مواعظ پولس پیروى مى کنیم.
ما به همه چیز ایمان داریم، به همه چیز امیدواریم، چیزهاى زیادى را تحمل
کرده ایم و امیدواریم بتوانیم همه چیز را تحمل کنیم. اگر چیزى فضیلتمند،
دوست داشتنى، خوش نام یا قابل ستایش یافت شود، ما بسیار جویاى آن هستیم. کتاب هاى مقدس مورمون ها مورمون ها
علاوه بر عهد عتیق
و عهد جدید
کتاب هاى مقدس دیگرى نیز دارند که مهم ترین آنها کتاب مورمون است.
مورمون ها این کتاب را مکمل کتاب مقدس و همسنگ آن مى دانند و معتقدند که
این کتاب همان الواحى است که اسمیت به کمک دو سنگ اوریم و تومیم از زبان مصرىِ
اصلاح شده[15]
و خط هیروگلیف به زبان انگلیسى ترجمه کرده است. دومین
کتاب مقدس مورمون ها تعالیم
و پیمان ها[16]
است که بخشى از تاریخ کلیساى مورمون را در اوایل تأسیس آن به دست مى دهد. سومین
کتاب آنان مروارید گرانبهاست.
گزیده هایى از سفر پیدایش و انجیل متى که با مطالبى دیگر آمیخته شده، همراه
سرگذشت خود اسمیت و عقاید کلیساى مورمون در این کتاب آمده است. همچنین
اسمیت شمارى از آیات کتاب مقدس را به شیوه تازه اى به انگلیسى ترجمه کرده
است. موضوع کتاب مورمون: قهرمانان کتاب مورمون یهودیانى
هستند که اندکى پیش از ویرانى اورشلیم، در حوالى سال 600 ق.م. از آن شهر بیرون
آمده اند. آنان در ابتدا یک خانواده کوچک هستند و به تدریج قومى بزرگ
مى شوند. شخصیت اصلى کتاب نافى[17]
است که در آغاز از ماجراهاى خود سخن مى گوید. او و پدرش، لِحى،[18]
نبى هستند و به فرمان خدا پس از مسافرت در صحرا از تنگه برینگ به قاره آمریکا
مى روند. (نام تنگه برینگ یا آمریکا صریحاً در کتاب نیامده است). نافى خود را
در هر حال تسلیم امر خدا مى داند، اما برادرانش، لامان و لَموئیل،[19]
پیوسته بر او مى شورند و از اوضاع شکایت دارند. از این رو، خداوند آن دو تن
را لعنت مى کند و پوستشان تیره مى شود. مورمون ها سرخ پوستان
آمریکا را که «لامانیان» مى نامند، از نسل همین دو برادر (لامان و لموئیل)
مى دانند. در تمام کتاب تقابلى بین لامانیان بدکار (با پوست تیره) و نافیان
درستکار (با پوست سفید) دیده مى شود. نکته قابل
توجه دیگر در کتاب مورمون
نبوت ها و مکاشفاتى است که موضوع اصلى همه آنها عیسى مسیح است: الف. پیش
از میلاد: در این دوره در همه نبوت ها و مکاشفات از مسیح سخن مى رود.
انبیا مى کوشند تا مژده آمدن او را به مردم بدهند و آنان را با او آشنا کنند
و شعله ایمان به مسیحى را که هنوز نیامده است و به زودى خواهد آمد، در دلهایشان
برافروزند. ب. میلاد
مسیح: میلاد مسیح با نشانه هایى همراه است و در آن زمان افراد زیادى به تحقق
نبوت هاى انبیاى پیشین پى مى برند. ج. مصلوب
شدن: در این هنگام نیز نشانه هایى سهمگین پدیدار مى شود. د. تجلى
مسیح: مسیح چند روز پس از مصلوب شدن، بر مردم جلوه گر مى شود و آنان را
موعظه مى کند و پس از تعیین چند رسول، به آسمان مى رود. هـ. پس از
مسیح: گرچه انبیاى کتاب
مورمون براى تقویت ایمان مردم بسیار مى کوشند، اما به تدریج
ایمانشان کم مى شود و نافیان بر اثر ضعف ایمان، در جنگ هایشان شکست
مى خورند و از بین مى روند. مورونى آخرین مؤمن آنان است که الواح را
براى آخرالزمان در جایى پنهان مى کند. و ما از
مسیح سخن مى گوییم و در مسیح به وجد مى آییم. از مسیح وعظ مى کنیم
و درباره مسیح نبوت مى کنیم و طبق نبوت هایمان مى نویسیم تا
فرزندانمان بدانند براى آمرزش گناهانشان به دنبال کدام سرچشمه باشند. (دوم نافى
25:26) در کتاب مورمون، علاوه بر
داستان اصل و منشأ سرخ پوستان، نبوت ها، مکاشفات، اندرزهاى دینى و
مباحثى پیرامون خدا وجود دارد. بخش
عمده اى از اندرزهاى دینى این کتاب دعوت به توبه است که در آن انسان ها
معمولا با کلماتى حکمت آمیز و تأثیرگذار به توبه فراخوانده مى شوند. پس واى بر
شما اى همه گناهکاران! توبه کنید. توبه کنید؛ زیرا خداوندْ خدا این را گفته است. اینک او
دعوت خود را به همه انسان ها اعلام مى کند و دست رحمت را به سویشان دراز
کرده است و مى گوید: توبه کنید تا شما را بپذیرم. آرى، او
مى گوید: به سوى من باز آیید تا از شجره حیات تناول کنید. آرى، نان و آب حیات
را رایگان خواهید خورد و خواهید نوشید. آرى، به
سوى من بازآیید و کارهاى شایسته را پیش آورید تا خرد نگردید و به آتش افکنده
نشوید. زیرا اینک
زمانى مى آید که هر کس میوه خوبى پیش نیاورد یا هر کس کارهاى شایسته انجام
ندهد، موجبى براى ندبه و سوگوارى دارد. اى
گناهکاران، اى کسانى که به امور باطل دنیا فخر مىورزید، اى کسانى که ادعا
کرده اید راه هاى پارسایى را مى دانید، ولى مانند گوسفندان بدون
شبان به بیراهه رفته اید؛ با این وجود، شبانى شما را فرا خوانده است و هنوز
هم شما را فرامى خواند، اما صدایش را نمى شنوید. اینک به
شما مى گویم که شبان نیکو شما را مى خواند. و به نام خودش که نام مسیح
است، شما را صدا مى زند. و اگر صداى شبان نیکو و نامى را که به آن خوانده
مى شوید نشنوید، اینک شما گوسفندان آن شبان نیکو نیستید. و بارى،
اگر شما گوسفندان شبان نیکو نباشید، پس از کدام آغل هستید؟ اینک به شما
مى گویم که ابلیس شبان شماست و شما از آغل او هستید. و بارى، چه کسى
مى تواند این را انکار کند؟ اینک به شما مى گویم: هرکس این را انکار
کند، دروغگو و فرزند ابلیس است. (کتاب اَلما 5:32ـ39) دیدگاه هاى مختلف درباره کتاب
مورمون 1. کتاب مورمون کتابى الهى
است و مطالب آن سخن خداست که جوزف اسمیت با ترجمه الواحى قدیمى که به وى ارائه
شده، آنها را به مردم رسانده است؛ مورمون ها چنین اعتقادى دارند. 2. کتاب مورمون ساخته قریحه
اسمیت است و او پیامبرى دروغین، اما نویسنده اى تواناست. بیشتر کسانى که
مورمون نیستند، در مقابل آن کتاب این گونه موضع مى گیرند. 3. کتاب مورمون تقلیدى است از
کتاب هاى دیگر و اسمیت تنها مقلدى زبردست بوده است که آثار برخى از نویسندگان
را مبناى کار خود قرار داده است. مهم ترین این نویسندگان سالامان اسپولدینگ[20]
است. اسپولدینگ (1761ـ1816) یک روحانى مسیحى است که در حدود سال هاى 1809 تا
1812 اثرى را با نام دست نویسِ
یافت شده[21]نوشت،
اما نوشته وى به چاپ نرسید. او مى نویسد که سرخ پوستان از نسل رومیان
باستان هستند که به قاره آمریکا مهاجرت کرده اند. در سال 1833 گروهى مدعى
شدند که شخصى کتاب اسپولدینگ را به اسمیت داده است و آن کتاب اصل و منشأ
نوشته هاى اسمیت است. یکى از دلایل آنان براى نظریه فوق این است که
نام هایى مانند نافى، لِحى، لابان، زاراحَمله و مورونى که به فراوانى در کتاب مورمون به کار رفته
است، در دست نوشته هاى اسپولدینگ نیز دیده مى شود. یکى دیگر
از این نویسندگان اِتان اسمیت[22]
است که کتابى را با عنوان اندیشه
عبرانیان[23]
به چاپ رساند. او نیز در این کتاب سرخ پوستان را از بنى اسرائیل
مى داند و یکى از شواهد مدعاى وى این است که سرخ پوستان هنگام جنگ مانند
بنى اسرائیل صندوق هاى کوچکى را همراه داشته اند. این
دیدگاه در حال حاضر اعتبار چندانى ندارد. بریگَم یانگ[24] پس از
جوزف اسمیت، بزرگ ترین شخصیت کلیساى مورمون جانشین وى بریگم یانگ است و او در
گسترش این مذهب همان اندازه نقش دارد که اسمیت در بنیانگذارى آن. یانگ در
سال 1801م. در آمریکا متولد شد. در آغاز گرایش هاى متدیستى پیدا کرد، اما در
سال 1832 با مطالعه کتاب
مورمون به این مذهب گروید. یانگ در زمان حیات اسمیت بالاترین مقام را
پس از وى نزد مورمون ها داشت و پس از کشته شدن اسمیت در 1844 جانشین او شد.
او در ژوئیه 1847 مورمون ها را از ایلینویز به دره سالت لیک[25]
برد. هم اکنون سالت لیک سیتى در ایالت یوتا مهم ترین مرکز مذهبى
مورمون هاست. یانگ اندکى پس از ورود به این سرزمین نقطه اى را براى بناى
معبد تَبِرنَکِل[26]
تعیین کرد که ساختن آن چهل سال به طول انجامید. مورمون ها بناى این معبد را
بخشى از طرح بناى صهیون مى دانند. یانگ پس
از اسمیت با عناوین نبى[27]
و رئیس[28]
شناخته مى شد. وى به مناطقى سفر کرد و اهالى آن مناطق را به آیین مورمون
فراخواند و افراد زیادى نیز به این مذهب نوپا گرویدند. او مدافع سرسخت تعدد زوجات
بود و گفته اند که خود وى 27 همسر داشته است. بسیارى از احکام دینى
مورمون ها از سخنان او سرچشمه مى گیرد. یانگ سرانجام در سال 1877 چشم از
جهان فروبست. هم اکنون دانشگاهى به نام او در سالت لیک سیتى وجود دارد
که یکى از مراکز تحقیقاتى مهم مورمون هاست. مورمون ها و تعدد زوجات به عقیده
مورمون ها جوزف اسمیت در سال 1831 پس از پرسش از خدا در باره انبیایى که بیش
از یک همسر داشته اند، اجازه تعدد زوجات یافت. او همسران بسیارى داشته است.
گروه هایى مورمون ها را به سبب تعدد زوجات آزار دادند و سرانجام ویلفورد
وودراف،[29]
یکى از رؤساى بعدى کلیساى مورمون، طى «بیانیه اکتبر 1890»[30]
اعلام کرد که به دستور خداوند تعدد زوجات ممنوع شده است. ولى پس از این تاریخ باز
هم تعدد زوجات ــ گرچه کمتر از قبل ــ ادامه یافت تا این که جوزف اف. اسمیت، یکى
دیگر از رؤساى کلیساى مورمون، در سال 1904 «بیانیه دوم»[31]
را داد. طبق این بیانیه هر کس بیش از یک زن بگیرد یا آشکارا از تعدد زوجات دفاع
کند، از سوى کلیسا تأدیب و حتى تکفیر خواهد شد. اهمیت خانواده در کلیساى مورمون مورمون ها
به خانواده اهمیت زیادى مى دهند و معتقدند ازدواج بخشى از طرح خداست. در
تاریخ کلیساى مورمون خانواده اسمیت پیوسته همراه او بوده اند و کتاب تعالیم و پیمان ها به
آنان اشاره مى کند. همچنین در این کتاب عقیده شِیْکِرها[32]
که ازدواج را مردود مى دانند، تقبیح شده است. زن و شوهر
باید به یکدیگر و به فرزندان خویش عشق بورزند و فرزندانشان را با ایمان و درستکارى
تربیت کنند. انسان ها براى شرایط تولد خویش اختیارى ندارند، اما هر روز
مى توانند خانواده خود را استوارتر و شادتر کنند. مورمون ها
براى بیان اهمیت و لزوم ازدواج به عبارات زیر از کتاب مقدس استناد مى کنند: 1. نخستین
فرمان خداوند به آدم و حوا ازدواج و تکثیرشدن است: «و خدا بدیشان گفت: بارور و
کثیر شوید و زمین را پر سازید.» (پیدایش 1:28). 2. خواست
خدا این بوده است که زن و مرد با هم باشند: «و خداوند خدا گفت خوب نیست که آدم
تنها باشد پس برایش معاونى موافق وى بسازم.» (پیدایش 2:18). 3.
فرزندان «میراثى از جانب خداوند» و موهبتى از او هستند. (مزامیر 127:3). 4. مرد و
زن در طول زندگى نقشى برابر دارند چنان که در عهد جدید آمده است: «زن از مرد جدا
نیست و مرد هم جدا از زن نیست در خداوند.» (رساله اول پولس به قرنتیان 11:11). 5. زندگى
زن و مرد با مرگ پایان نمى یابد، بلکه آنان در آخرت نیز با هم خواهند بود: «و
کلیدهاى ملکوت آسمان را به تو مى سپارم و آنچه را بر زمین ببندى در آسمان
بسته گردد و آنچه را در زمین گشایى در آسمان گشاده شود.» (متى 16:19). قاره آمریکا، سرزمین موعود مورمون ها
بر اساس کتاب مورمون،
آمریکا را سرزمین موعود مى دانند و همان طور که در مواد ایمان دیده شد،
معتقدند که صهیون (اورشلیم جدید) در آن جا بنا خواهد شد. کتاب مورمون به کشف قاره
آمریکا توسط کریستف کلمب، مهاجرت مردم از همه نقاط جهان به این قاره، پیروزى
سفیدپوستان بر سرخ پوستان و جمهورى بودن نظام ایالات متحده آمریکا اشاره کرده
است. و نگریستم
و مردى را از میان امت ها دیدم که آب هاى فراوان او را از ذریه برادرانم
جدا کرده است. و دیدم که روح خدا پایین مى آید و آن مرد را برمى انگیزد
و او از میان آب ها به سوى ذریه برادرانم که در سرزمین موعود بودند،
مى رود. و واقع شد
که روح خدا را دیدم که افراد دیگرى از امت ها را برمى انگیزد و آنها از
روى آب هاى فراوان گذشتند و از اسارت بیرون آمدند. و واقع شد
که گروه هاى بسیارى از امت ها را در سرزمین موعود مشاهده کردم و دیدم که
خشم خدا بر ذریه برادرانم[33]
فرود آمد؛ و آنها جلو امت ها پراکنده و زده شدند. و روح خداوند را دیدم که بر
امت ها قرار گفت و آنها کامیاب شدند و آن سرزمین را به ارث گرفتند. و دیدم که
آنان سفید هستند... (اول نافى 13:12ـ15). و این
سرزمین سرزمین آزادى براى امت ها خواهد بود و هیچ پادشاهى بر آن سرزمین
نخواهد بود که بر امت ها فرمانروایى کند. (دوم نافى 10:10). در سال
1844 اسمیت اعلام کرد که به منظور سازماندهى ملکوت خدا بر روى زمین نامزد انتخابات
ریاست جمهورى آمریکا خواهد شد. اعتقاد به دستکارى در عهد عتیق مورمون ها
معتقدند که عهد عتیق
به طور دقیق به نسل هاى بعدى نرسیده است و براى این موضوع شواهدى
مى آورند: اینک،
موسى به این امر شهادت داد، اما به سبب شرارتِ بنى آدم آن را در دست ندارند.
(مروارید گرانبها، کتاب موسى 1:23). و در روزى
که بنى آدم سخنانم را هیچ بشمارند و بسیارى از آنها را از کتابى که خواهى نوشت،
بردارند، اینک من کسى دیگر را مانند تو ]موسى[ برخواهم انگیخت و بنى آدم، همه
کسانى که ایمان داشته باشند، آن را در دست خواهند داشت. (همان،41). واى بر
شما، اى فقها، زیرا کلید معرفت را برداشته اید که خود داخل نمى شوید و
داخل شوندگان را هم مانع مى شوید. (لوقا 11:52). کلام حکمت در باب تغذیه دستور
غذایى مورمون ها در سال 1883م. اعلام شد و مورمون ها معتقدند که نادیده
گرفتن این دستورها تندرستى انسان را به خطر مى اندازد: اینک،
حقیقتاً خداوند به شما چنین مى گوید: با توجه به شرارت ها و
طرح هایى که در روزهاى پایانى در دل انسان هاى توطئه گر وجود دارد
و خواهد داشت، با رساندن این کلام حکمت به وسیله وحى به شما هشدار داده ام و
از پیش اخطار مى کنم. تا زمانى
که هر کس از میان شما شراب یا نوشیدنى قوى بیاشامد، اینک چنین چیزى در نظر پدرتان
خوب و مناسب نیست، جز در اجتماعات خودتان که عشاى ربانى را در پیشگاه او تقدیم
کنید. و اینک،
این باید شراب باشد، آرى، شراب ناب از انگور تاک که ساخت خودتان است.[34] و باز
نوشیدنى هاى قوى نه براى شکم، بلکه براى شستن بدن هایتان هستند. و باز
تنباکو براى بدن یا شکم نیست و براى انسان خوب نیست، بلکه گیاهى براى
کوفتگى ها و هر گوسفند بیمارى است که با داورى و مهارت مصرف شود. و باز
نوشیدنى هاى داغ براى بدن یا شکم نیستند. و باز
حقیقتاً به شما مى گویم خدا همه گیاهان سودمند را براى مزاج، طبیعت و استفاده
انسان قرار داده است. هر گیاهى
در فصل خودش و هر میوه اى در فصل خودش، همه اینها با تدبیر و شکرگزارى به
مصرف برسند. آرى، من،
خداوند، گوشت جانوران و پرندگان هوا را نیز براى استفاده انسان ها با
شکرگزارى قرار داده ام، با این حال، از آنها در حد ضرورت استفاده شود. اما
خوشایند من است که آنها به مصرف نرسند مگر در زمستان و زمان سرما و قحطى. همه غلات
براى استفاده انسان و هر جانورى مقرر شده است تا قوت زندگى باشد، نه فقط براى
انسان بلکه براى جانوران صحراها و پرندگان آسمان و همه حیوانات وحشى که روى زمین
مى دوند یا مى خزند. و خدا این
چیزها را براى استفاده انسان فقط در زمان هاى قحطى و شدت گرسنگى درست کرده
است. همه غلات
براى غذاى انسان خوب هستند و هم چنین میوه تاک؛ هرچه که میوه مى دهد، خواه
درون زمین یا روى آن. با این
حال، گندم براى انسان، ذرت براى گاو نر، جو دو سر براى اسب، گندم سیاه براى
پرندگان و خوک و همه جانوران صحرا و جو براى همه حیوانات سودمند و براى ]تهیه
[نوشیدنى هاى ملایم است و همین طور غلات دیگر. و همه
قدیسانى که عمل به این سخنان و اجراى آنها را به خاطر داشته باشند و در اطاعت از
فرمان ها گام بردارند، در ناف و تا مغز استخوان خود سلامت خواهند داشت. و حکمت و
گنج بزرگ معرفت یعنى گنج هاى پنهانى را خواهند یافت. و خواهند
دوید و خسته نخواهند شد و گام برخواهند داشت و بى حال نخواهند شد. و من،
خداوند، به آنان وعده مى دهم که فرشته فانى کننده همان طور که از
بنى اسرائیل گذشت، از آنان بگذرد و ایشان را نکشد. آمین. (تعالیم و
پیمان ها 89:4ـ21). سازمان هاى حاکم بر کلیسا ریاست
عالیه:[35] این هیئت
سه نفره که قدرت، وظایف و مسئولیت هاى آن از سایر افراد در کلیسا بالاتر
است، از یک رئیس و دو مشاور که او تعیین مى کند، تشکیل مى شود. این مقام
کلیسایى در سال 1832 توسط اسمیت تأسیس شد و خود وى ریاست آن را به عهده گرفت.
مورمون ها معتقدند که پطرس، یعقوب و یوحنا نیز چنین هیئتى را به ریاست پطرس
تشکیل داده بودند. اعضاى کلیسا در انتخاب این افراد نقشى ندارند و معتقدند که آنان
اقتدار خود را از خداوند دریافت کرده اند، ولى با رأى خود ایشان را تأیید
مى کنند. هم اکنون رئیس کلیساى مورمون آقاى گوردون بى. هینْکْلى[36]
است. شوراى
دوازده رسول:[37] این شورا
دومین مقام حاکم بر کلیساست و اعضاى آن را ریاست عالیه برمى گزیند. وظیفه این
شورا گسترش و تقویت کلیساى مورمون است. هنگامى که ریاست عالیه به سبب درگذشت رئیس
منحل مى شود، شوراى دوازده رسول تا زمان تشکیل ریاست عالیه جدید کلیسا را
اداره مى کند. شوراى
هفتاد نفره: فعالیت هاى این شورا زیر نظر شوراى دوازده رسول است. همه اعضاى
گروه هاى فوق و کشیش هاى کلیساى مورمون مرد هستند. زنان اجازه کشیشى
ندارند، ولى مى توانند با عضویت در نهادهاى زیر، در خدمت به کلیسا مشارکت
داشته باشند. انجمن
اعانه:[38] براى کمک
رسانى در سطح جهانى با بیش از سه ملیون عضو در دنیا. سازمان
زنان جوان:[39] اعضاى
این سازمان دختران دوازده تا هجده ساله هستند. سازمان
ابتدایى:[40] براى
آموزش کودکانى که هجده ماه به دوازده سالگى آنان مانده است. انشعاب
در کلیساى مورمون امروزه
کلیساى مورمون در سرتاسر جهان حدود یازده ملیون پیرو دارد که اکثر آنان عضو کلیساى
عیسى مسیح قدیسان آخرالزمان با مرکزیت سالت لیک سیتى در ایالت یوتا
هستند. گروه هاى
مهم دیگر عبارتند از: کلیساى تجدیدسازمان یافته عیسى مسیح[41]
با مرکزیت شهر ایندیپندنس در ایالت میسورى[42]
با تنها دویست و پنجاه هزار عضو (نخستین فرزند جوزف اسمیت به نام جوزف اسمیت سوم[43]
این شاخه را تأسیس کرده است) و کلیساى عیسى مسیح قدیسان آخرالزمان با مرکزیت
بِرلینگتون در ایالت ویسکُنسین[44]
با اعضایى کمتر. مناجاتى از کتاب مورمون در پایان،
این مناجات شورانگیز به عنوان نمونه اى از ادبیات روحانى مورمون ها به
خواننده عزیز تقدیم مى شود. اینک جانم
در امور خداوند به وجد مى آید و دلم پیوسته به چیزهایى که دیده ام و
شنیده ام، مى اندیشد. با این
حال، با وجود احسان فراوان خداوند در نشان دادن کارهاى بزرگ و شگفت آورش به
من، دلم فریاد بر مى آورد که چه انسان بیچاره اى هستم! آرى، دلم به سبب
جسمم اندوهگین است و جانم از گناهانم متأثر. وسوسه ها
و گناهانى که به آسانى مرا فرا مى گیرند، بر من گرد آمده اند. هنگامى که
مى خواهم به وجد آیم، دلم به سبب گناهانم مى نالد. با این حال،
مى دانم به چه کسى توکل کرده ام. خداى من
پشتیبانم بوده است. او مرا از میان مصیبت هایم در صحرا بیرون آورده و بر
دریاى بسیار ژرف حفظ کرده است. او با
محبت خویش مرا تا حد کاهیدن جسمم پر کرده است. او
دشمنانم را گرفتار کرده و آنان را جلو من به لرزه انداخته است. اینک
فریادم را در روز شنیده و در شب با رؤیا مرا آگاه کرده است. و در روز
در دعاى نیرومند به درگاه او دلیر شدم. آرى، صدایم را به بالا فرستادم و فرشتگانى
پایین آمدند و به من خدمت کردند. و بدنم بر
بال هاى روح به کوه هاى بسیار بلندى برده شده است و چشمانم چیزهایى
بزرگ، چیزهایى بسیار بزرگ براى بشر را دیده اند. از این رو، از نوشتن آنها
منع شده ام. پس اگر
چیزهایى به این بزرگى را دیده ام، اگر خداوند در مدارا با بنى آدم، به
انسان ها رحمت فراوان رسانده است، چرا باید دلم بگرید و جانم در دره اندوه
درنگ کند و جسمم تحلیل رود و قوتم به سبب مصیبت هایم سست شود؟ چرا باید
به سبب جسمم تسلیم گناه شوم؟ و چرا باید به وسوسه هایى که شریر در دلم جاى
داده تا آرامشم را بگیرد و دلم را مبتلا کند، راه دهم؟ چرا دشمنم مرا خشمگین کند؟ اى جان
من، بیدار شو و دیگر در گناه سقوط مکن. اى دل من، به وجد آى و دیگر به دشمن جانم
جاى مده. دیگر به
سبب دشمنانم خشمگین مشو. قوتم را به سبب مصیبت هایم سست مکن. اى دل من،
به وجد آى و به سوى خداوند فریاد برآور و بگو: خداوندا، تا ابد تو را ستایش خواهم
کرد. آرى، جانم در تو به وجد خواهد آمد، اى خداى من و اى صخره نجات من. خداوندا،
آیا جانم را بازخرید خواهى کرد؟ آیا مرا از دست دشمنانم خواهى رهانید؟ آیا مرا به
گونه اى خواهى ساخت که از منظره گناه به لرزه درآیم؟ آیا
مى شود درهاى دوزخ پیوسته به رویم بسته باشد! چون دلم شکسته و روحم پشیمان
است. خداوندا، درهاى عدالتت را به رویم نبند تا در شیب دره گام بردارم و راه روشن
را دنبال کنم. خداوندا،
رداى عدالتت را بر من بپوشان. خداوندا، راهى را براى گریز از دشمنانم آماده کن.
آیا راه راست را پیش پایم مى گذارى؟ آیا سنگ لغزشى در راهم قرار نمى دهى
و راهم را در پیش رویم روشن مى کنى و مانع را نه در راه من، بلکه در راه
دشمنم قرار مى دهى؟ خداوندا،
بر تو توکل کرده ام و تا ابد بر تو توکل خواهم کرد. بر بازوهاى جسمانى توکل
نخواهم داشت؛ زیرا مى دانم کسى که بر بازوهاى جسمانى توکل کند، ملعون است.
آرى، هر کس بر بشر توکل کند یا جسم را بازوى خویش قرار دهد، ملعون است. آرى، من
مى دانم خدا با اراده خویش به هر کس که سؤال کند، خواهد داد. آرى، اگر خواسته
بى مورد نداشته باشم، خدایم به من خواهد داد. پس صدایم را به سوى تو
برمى آورم. آرى، به سوى تو، خدایم، صخره عدالتم، فریاد برمى آورم. اینک
صدایم تا ابد به سوى تو، اى صخره و خداى جاویدم، بالا مى رود. آمین. (کتاب
دوم نافى 4:16ـ35). [6]. در کتاب مورمون
مى خوانیم که مورونى آخرین نافیایى (Nephi) است و در قرن پنجم میلادى مى زیسته
است. وى گزارش هایى را پنهان مى کند تا در زمانى که خداوند معین کرده
است، میان امت ها منتشر شوند. [14]. «صهیون» در
عهد عتیق (بخش نبوت ها) و «اورشلیم جدید» در عهد جدید (مکاشفه یوحنا 3:12 و
21:2) نماد قدرت سیاسى بنى اسرائیل هستند. مورمون ها مى گویند که
این دو واژه در کتاب هاى آنان به جامعه خداپرستان اطلاق شده است و بر مفهوم سیاسى
رایج آنها دلالت ندارد. [33].
مقصود سرخ پوستان است که در کتاب
مورمون «لامانیان» نام دارند. [34].
مورمون ها بر خلاف سایر مسیحیان که در مراسم عشاى ربانى از نان و شراب
استفاده مى کنند، به تدریج آب را جایگزین شراب کرده اند. آقای آرمان رشدی در مقاله ای
تحت عنوان دینی
نوین به نام دین مورمون
به بررسی کامل پرداخته که به لحاظ جامعیت بدون کم و کاست تقدیم می گردد جوزف
اسمیت، بنیانگذار بنیانگذار
فرقه مورمونها شخصی بود به نام جوزف اسمیت. او در ۲۳
دسامبر ۱۸۰۵ در آمریکا چشم به جهان گشود. در ۱۵
سالگی، زمانی که با خانوادهاش در نیویورک زندگی میکرد، به فکر کردن به موضوع
نجات خود پرداخت. در آن زمان، در اثر فعالیتهای گسترده کلیساهای پرزبیتری و
باپتیست و متودیست، بیداری روحانی بزرگی در آمریکا به وجود آمده بود و هر یک از
این کلیساها میکوشید عده بیشتری را به توبه و بازگشت بهسوی خدا فرا خواند. در همین
زمان بود که اسمیت به این میاندیشید که به کدامیک از این کلیساها بپیوندند. رؤیاهای
اسمیت او
پیوسته برای این موضوع دعا میکرد تا اینکه روزی، طبق ادعای خودش، دو موجود
پرجلال بر او ظاهر شدند و به او گفتند که به هیچیک از این کلیساها نپیوندد، بلکه
منتظر آمدن «کلیسای مسیح» باشد که قرار بود بزودی برقرار گردد. خودش در این مورد
چنین مینویسد: «وقتی نور بر من قرار گرفت، دو شخصیت را دیدم که درخشش و جلال
آنان در وصف نمیگنجد؛ آنان بر بالای سر من در هوا ایستاده بودند. یکی از آنان مرا
به نام صدا زد و در حالیکه به دیگری اشاره میکرد، گفت: "این است پسر محبوب
من. او را بشنو!"… در پاسخ شنیدم که نباید به هیچیک از این کلیساها بپیوندم
زیرا همه آنها نادرست هستند. شخصیتی که با من تکلم میکرد، گفت که تمامی
اعتقاداتشان نزد او منفور است و معلمانشان نیز منحرفاند…»
گفته میشود که اسمیت به کلیسایی نپیوست اما درضمن، به خداوند نیز نزدیکتر
نشد بلکه بهمدت سه سال در گناهان مختلف بهسر برد (برخی از معاصران اسمیت گفتهاند
که او به جادوگری نیز دست یازیده است).
طبق گفته اسمیت، در شب ۲۱ سپتامبر ۱۸۲۳،
پیامآوری آسمانی که خود را «مورونی» مینامید، بر او ظاهر شد و او را از وجود
کتابی باستانی آگاه ساخت که حاوی «کمال انجیل مسیح» بود. این کتاب که بر صفحههایی
طلایی و نازک نوشته شده بود، شرح زندگی ساکنان قدیمی قاره آمریکا بود. بلندی و
پهنا و ضخامت این کتاب ۱۵ سانتیمتر بود؛ این
صفحات بهوسیله حلقهای به هم متصل شده بودند. مورونی همچنین اسمیت را از وجود دو
سنگ کوچک بهنامهای اوریم و تُمیم مطلع ساخت که به چیزی شبیه تاس شباهت داشتند؛
این دو سنگ وسیلهای بودند برای ترجمه این کتاب و در کنار آن نیز دفن شده بودند.
این کتاب به خط و زبان مصری اصلاحشده نوشته شده بود. اسمیت میبایست این
نوشتهها را به کمک این دو سنگ ترجمه میکرد. کتاب مورمون و ترجمه آن
اما مورونی تا پیش از سال ۱۸۲۷ به اسمیت
اجازه نداد این صفحهها را از مخفیگاهشان از زیر زمین خارج سازد. او میبایست
آنها را فقط به کسانی که مورونی تعیین میکرد نشان دهد، تا اینکه مورونی باز آنها
را پس بگیرد. گفته میشود که فرشتهای این کتاب را به سه نفر از پیروان نزدیک
اسمیت نیز نشان داد. یکی از این پیروان گفته که اسمیت برای ترجمه این کتاب، کلاهی
بر میداشت و آن دو سنگ را در آن میگذاشت. سپس صورت خود را طوری در کلاه فرو میبرد
که هیچ روشنایی به داخل آن راه نیابد. در آن تاریکی، نوری روحانی میتابید و بعد
کلمات ظاهر میشدند. هر بار یک کلمه به زبان اصلی ظاهر میشد و بعد ترجمه انگلیسی
آن نیز پدیدار میگشت. اسمیت ترجمه کلمه را برای اُلیوِر کاؤدِری (Oliver
Cowdery) ، یکی از آن سه نفر میخواند؛ او کاتب اصلی بود. او آن کلمه را
برای اسمیت تکرار میکرد. وقتی اسمیت از درستی آن اطمینان حاصل میکرد، کلمه محو
میشد و کلمه دیگری با ترجمهاش ظاهر میگشت. به این ترتیب، کتاب مورمون ترجمه
شد و در سال ۱۸۳۰ منتشر گردید. جالب اینجا است که هر سه این
پیروان گروه اسمیت را ترک گفتند؛ اما یکی از آنان بهنام مارتین هَریس در اواخر
عمرش بازگشت، اما با این اعتقاد که برخی از کلیساهای دیگر نیز درست هستند. تأسیس
کلیسایی جدید
در ماه مه همان سال، اسمیت و کاؤدری به جنگلی رفتند و در باره تعمید و
آمرزش گناهانشان دعا کردند. وقتی دعا میکردند، یحیی تعمیددهنده بر ایشان ظاهر شد
و کهانت هارونی را به ایشان اعطا کرد و رهنود لازم برای تعمید یکدیگر را به ایشان
داد. بعدها، پطرس و یعقوب و یوحنا نیز بر ایشان ظاهر شدند و کهانت ملکیصدق را به
ایشان واگذار کردند.
از آنجا که به اسمیت گفته شده بود که سایر کلیساها و اعتقادنامهها و پیروان
آنها دروغین و منفور هستند، «یگانه کلیسای راستین» در ۶
آوریل ۱۸۳۰ با حضور پنج نفر دیگر در فایت در نیویورک
تشکیل شد و آن را «کلیسای عیسی مسیحِ مقدسین روز آخر » نام نهادند. در جلسه
افتتاحیه، اسمیت مکاشفهای از خدا دریافت که او را به مقام «بیننده رؤیا، مترجم
زبانها، نبی، و رسول» منصوب میکرد. با رشد کلیسای مورمون، مخالفتها آغاز شد و
ایشان همگی مجبور به مهاجرت به ایالت اوهایو شدند (۱۸۳۱). پس
از مدتی از آنجا به ایالت میسوری رفتند. در آنجا بر اسمیت مکاشفه شد که «صهیون»
در همانجا برقرار خواهد شد و معبدی بنا خواهد گردید. لذا «مقدسین» میبایست
زمینهای بسیار بخرند.
در سال ۱۸۳۳، پیروان اسمیت مکاشفات اولیه او را تحت عنوان
«کتاب احکام» منتشر ساختند. او در سال ۱۸۳۵ آن را
مورد تجدید نظر قرار داد و بسیاری از مکاشفات اولیه را مورد حذف و تعویض قرار داد!
او در همین اثنا، چند کتاب دیگر نیز نوشت که همه به انبیای پیشین مربوط میشدند. دربهدریهای
مورمونها و قتل اسمیت
مورمونها در اثر آزارهای مردم از ناحیهای به ناحیه دیگر در ایالت میسوری
نقل مکان میکردند. بسیاری از آنان کشته یا پراکنده شدند. سرانجام به ایالت
ایلینوی رفتند. در آنجا اسمیت شهری زیبا ساخت به نام نائووو (Nauvoo)
. اسمیت هم شهردار شهر بود، همه فرمانده لشکر خود، هم نامزد ریاست جمهوری آمریکا،
هم نبی، رائی، و مکاشفه کلیسای مورمون.
مخالفت مردم روزبروز شدیدتر میشد. اسمیت خودش متهم به تعدد زوجات و اختلاس
در داراییهای کلیسا شد (و البته اتهامات متعدد دیگر). سرانجام او و برادرش را در
شهر کارتِیج در ایالت ایلینوی دستگیر و محبوس کردند. پس از سه هفته، در ۲۷
ژوئن ۱۸۴۴، جماعتِ خشمگین به زندان ریختند و او و
برادرش را کشتند! ادامه
کار مورمونها
پس از اسمیت، بریگهام یانگ (Brigham Young) که در زمان حیات اسمیت، رسول بود، رهبری
مورمونها را بهدست گرفت. او عدهای از ایشان را به ایالت یوتا برد و صهیون جدید
خود را در ژوئیه ۱۸۴۷ در آنجا بنا کرد. این شهر «سالت لِیک سیتی»
(Salt
Lake City) نام گرفت. او رهبری سختگیر بود در در سراسر زندگیاش تعدد زوجات
را رواج میداد. اما تعداد فشار حکومت مرکزی، تعدد زوجات در سال ۱۸۹۴
از سوی رهبران مورمون ممنوع و مختص به قلمروهای آسمانی گردید.
وقتی در سال ۱۸۳۰، اسمیت و پنج یارش
کلیسای مورمون را بنا نهادند، هیچکس تصور نمیکرد که این فرقه امروز به چنین
گسترشی دست یابد. در حال حاضر، «کلیسای عیسی مسیحِ مقدسین روز آخر» (کلیسای مورمون)
در ایالت یوتا کماکان رو به رشد است و دارای حدود ۹
میلیون عضو و ۴۵ هزار میسیونر در سراسر جهان میباشد. دانشگاه
بریگهام یانگ تخمین میزند که تا سال ۲۰۸۰ تعداد
مورمونها به ۲۵۶ میلیون نفر برسد. کتاب مورمون محتوای
کتاب مورمون
جوزف اسمیت گفته است: «به برادران گفتم که کتاب مورمون صحیحترین کتاب روی
زمین، و بنیان مذهب ما است. کسی که به فرایض آن عمل کند، به خدا نزدیکتر میشود،
تا با نگاه داشتن فرایض هر کتاب دیگری.» مورمونها این کتاب را مکاشفه تحریفنشده
خدا به بشر میدانند و آن را «پُری و کمال انجیل جاودانی» و «عهد دیگرِ عیسی مسیح»
بهحساب میآورند.
کتاب مورمون ادعا میکند که شرح حال خلاصه ارتباط خدا با دو قوم ماقبل
تاریخِ آمریکا میباشد؛ نخست، قوم یارِد است که از برج بابل بههنگام اغتشاش
زبانها به آمریکا آمدند؛ دوم، قوم نِفی است که پیش از تبعید قوم یهود (حدود ۶۰۰
ق.م.) از اورشلیم به آمریکا مهاجرت کردند. نِفی پسر شخصی بود به نام لِهی. لهی
دو پسر داشت: نِفی و لامان. نفی مطیع خدا بود و لامان نافرمان. نسل لامان در
اثر نافرمانی دچار تغییراتی در ظاهر خود شدند و از آنان نسل سرخپوستان آمریکا پدید
آمد. نسلهای نفی و یارد بهمرور زمان از میان رفتند و فقط نسل لامان (سرخپوستان)
باقی ماند.
لِهی که طبق کتاب مورمون، یکی از انبیا بود، برای نخستین بار ظهور عیسی
مسیح را در سال ۶۰۰ ق.م. پیشگویی کرد. یکی از برجستهترین
رویدادهای کتاب مورمون، رسالت خودِ عیسی مسیح در میان قوم نِفی، پس از قیامش میباشد.
مورمون نیز خودش یکی از انبیای قوم نِفی میباشد. او پس از اتمام کتابش، آن را به
پسرش «مورونی» سپرد. مورونی نیز مطالبی به آن افزود. این کتاب، همانطور که قبلاً
گفته شد، بر روی صفحات طلایی نوشته شده بود. بدینسان، آنچه که مورونی به اسمیت
مکشوف ساخت، کتاب پدرش، مورمون میباشد.
در تاریخ ۲۱ سپتامبر ۱۸۲۳،
مورونی که اکنون قیام کرده بود و موجودی جلالیافته شده بود، بر جوزف اسمیت نبی
ظاهر شد و او را از وجود این کتاب آگاه ساخت و او را مأمور کرد تا آن را به
انگلیسی بر گرداند.
مطابق این کتاب، آمریکا «سرزمین صهیون» است و اسرائیلیانِ پراکنده پیش از
بازگشت مسیح در آن گرد خواهند آمد. تلاشهای افرادی چون کریستُف کلُمب و سایرینی که
جامعه آمریکا را بنا نهادند، مهیاکنندگان این راه بودند. کار جوزف اسمیت نیز توسط
اشعیا (اشعیا ۱۱: 10-16) و سایر انبیا پیشگویی شده بود. او خود
را از نسل یوسف، پسر یعقوب میدانست. نحوه
ترجمه کتاب مورمون
مورمونها در کتابها و مقالات خود، تصاویری از جوزف اسمیت منتشر میکنند که
او را پشت میزی نشان میدهد در حال خواندن صفحات طلایی کتاب مورمون به خط مصری
اصلاحشده و ترجمه آن. اما واقعیت این است که نحوه ترجمه کتاب مورمون طبق شهادت
سه نفر از پیروان نزدیک او مطلقاً چنین نبوده است. طبق شهادت این سه نفر، یعنی
دیوید ویتمر (David
Whitmer) و مارتین هریس (Martin Harris) و اُلیوِر کاؤدِری، و نیز بر اساس نامههای
همسرش، اسمیت بههنگام ترجمه کتاب مورمون، گاه خودِ کتاب با صفحات طلایی آن را
در اختیار نداشت. همانطور که قبلاً اشاره شد، او آن دو سنگِ تاسمانند را به داخل
کلاهی میانداخت و سرش را در کلاه فرو میبرد و در تاریکی، چیزی همچون تکهای از
طومار با یک کلمه بر آن ظاهر میشد؛ سپس ترجمه آن یک کلمه نیز پدیدار میشد و او
ترجمه آن را بر کاؤدری فرو میخواند. به این ترتیب، کتاب مورمون ترجمه شد. مدارک
مربوط به شهادت این سه نفر و نیز همسر او موجود است.
جالب این است که اسمیت سالها پیش از دریافت این رؤیاها و مکاشفات، شدیداً
مشغول کار کشف گنجهای مخفی به کمک روشهای جادوگرانه و ریختن تاس بود. درضمن، در
سال ۱۸۲۶، یعنی چهار سال پیش از انتشار کتاب مورمون،
او به اتهام «اختلال در نظم جامعه و شیادی» دستگیر و زندانی شد، و در یکی از
دادگاههای نیویورک مورد محاکمه قرار گرفت. این اتهام و محاکمه بهخاطر این بود که
از این سنگها برای کشف گنجهای مخفی استفاده میکرد. طبق شواهد موجود، او مجرم
شناخته شد، ولی به شرط ترک منطقه، آزاد گردید.
سالها بعد وقتی این سه پیرو و شاهدان اصلی از مرام اسمیت رویگردان شدند،
ادعاهای خود را در مورد مشاهده کتاب طلایی مورمون تکذیب کردند!
توجه به این نکته مهم است که طبق نوشته جوزف اسمیت در کتاب «تاریخ کلیسای
عیسی مسیح مقدسین روز آخر» ترجمه کتاب مورمون «تحت قدرت الهی صورت گرفته و مصون از
خطا است». آن سه یار نزدیک او نیز بر منشأ الهی این ترجمه شهادت میدهند. اعتقادات
مورمونها اعتقاد
مورمونها در باره کتاب مورمون
مورمونها کتاب مورمون را برتر و کاملتر از کتابمقدس میدانند. یکی از
رهبران مورمون بهنام بروس مککانکی (Bruce MdConkie) در کتاب «آموزههای مورمون» در این زمینه
چنین نوشته است: «تقریباً تمامی آموزههای انجیل در کتاب مورمون تعلیم داده شده،
اما با روشنی و کمالی بسیار برتر از آنچه که در کتابمقدس مکشوف شده است. هر کس
که تعالیم این دو کتاب را در زمینههایی نظیر کفاره، نقشه نجات، تجمع قوم
اسرائیل، تعمید، عطایای روح، معجزات، مکاشفه، ایمان، نیکوکاری (یا یکی از
صدها موضوع دیگر) در دو ستون موازی در کنار هم قرار دهد، با شواهدی قاطع به برتری
تعالیم مورمون پی خواهد برد» اعتقاد
مورمونها در باره کتابمقدس
در هشتمین «اصول اعتقادات» مورمونها چنین آمده: «ما ایمان داریم که کتابمقدس،
تا آنجا که درست ترجمه شده باشد، کلام خدا است.» اما وقتی از ایشان میپرسید، در
توضیح میگویند که در اثر انتقال نامناسب کتابمقدس در طول قرون و اعصار، بخشهای
مهمی از کتابمقدس از میان رفته، و آنچه که نیز باقی مانده، باز در اثر انتقال
نامناسب، مورد تحریف قرار گرفته است. برخی از ایشان تا آنجا پیش میروند که میگویند
در کتابمقدس حتی یک آیه نیز از گزند تحریف در امان نمانده است. رابرت متیوز، یکی
از استادان دانشگاه بریگهام یانگ، معتقد است که این تحریفات تا پیش از پایان قرن
اول میلادی صورت گرفته است. نامبرده بر این باور است که این بخشها که از میان
رفته و تحریفشده، در کتاب مورمون به صورت اولیه خود برگشتهاند.
یکی از ادعاهای مورمونها این است که برخی از کتابهای کتابمقدس از میان
رفته. برای این منظور مثلاً به یوشع ۱۰: 13 و دوم
سموئیل ۱: 18 استناد میکنند که در آنجا به کتابی بهنام
«یاشر» اشاره شده. همچنین در اعداد ۲۱: 14 به
کتاب «جنگهای خداوند» اشاره رفته است. از آنجا که در این آیات از این کتابها نام
برده شده است، ایشان ادعا میکنند که اینها مفقود شدهاند. یا مثلاً در لوقا ۱: 1
آمده که بسیاری دست به نگارش زندگی عیسی مسیح زدهاند. ایشان میپرسند که این
نوشتهها کجا هستند. در پاسخ به تمام این ادعا باید گفت که اگر کتابمقدس به نوشتهای
اشاره کند، منظور این نیست که آن نوشته از سوی خدا و الهامی بوده است. فقط آن
دسته از کتابها جزو کتابمقدس بهحساب آمد که در مورد الهامیبودنشان شکی وجود
نداشت.
سؤالی که پیش میآید این است که اگر کتابمقدس اینچنین سخت مورد تحریف قرار
گرفته، چگونه است که مورمونها برای کسب مشروعیت برای خود به فراوانی به آیات آن
استناد میکنند؟ اعتقاد
مورمونها در مورد خدا
مورمونها معتقدند که خدای پدر زمانی انسانی فانی بهسان ما بود (آموزه و
پیمانها، ۱۳۰)، اما در اثر پیشرفت دائمی، خدا شد. ما نیز
اگر طریقت مورمون را وفادارانه بپیماییم، میتوانیم خدا شویم.
جوزف اسمیت چنین گفته است: «اگر قرار بود خدای پدر را امروز ببینید، او را
به شکل یک انسان میدیدید… او زمانی انسانی بود مانند ما؛ آری… خودِ خدا، پدر
همگی ما، بر روی زمین ساکن بود.» نشریه مورمونها بهنام Journal of
Discoursesمینویسد:
«خودِ خدا زمانی همانگونه بود که ما امروز هستیم؛ او انسانی است برافراشته شده.»
میلتون هانتر (Milton Hunter) ، یکی از رهبران اولیه مورمونها مینویسد:
«خدا، پدر آسمانی، زمانی انسانی فانی بود که از مکتب زندگی زمینی گذر کرد، مشابه
آنچه که امروز ما از آن گذر میکنیم. او از طریق اطاعت از حقایق انجیل جاودانی
خدا گردید و موجودی جلالیافته؛ این حقایق امروز نیز در دسترس ما قرار گرفته تا از
آن اطاعت کنیم.»
مورمونها برای اثبات اعتقاد خود، به پیدایش ۱:
26-27 مراجعه کرده، میگویند که از آنجا که خدا انسان را شبیه خود ساخت، و از
آنجا که انسان گوشت و خون و استخوان دارد، او نیز قطعاً دارای این عناصر میباشد.
مورمونها این اعتقاد مسیحیت را که خدا روح است و فاقد جسم، یک بدعت میدانند
که در آغاز مسیحیت وارد اعتقادات کلیسا گردید. آن آیات کتابمقدس را نیز که چنین
تعلیمی میدهند، تحریفشده میپندارند. اعتقاد
به «خداها» !
مورمونها ادعا میکنند که به تثلیث اعتقاد دارند. اما ایشان برای تثلیث
معنایی متفاوت با آنچه که مسیحیت در نظر دارد، قائل میشوند. در مسیحیت اعتقاد بر
این است که پدر و پسر و روحالقدس یک خدای واحد را تشکیل میدهند. اما مورمونها
معتقدند که این سه شخص، هر یک خدایی مستقل است. لذا عملاً سه خدا وجود دارد.
بروس مککانکی که قبلاً از او نام بردیم، میگوید: «از آنجا که هر یک از
این سه شخص خدا است، واضح است که ما به تعدد خدایان معتقدیم. در نظر ما، در
معنای خاص، این سه یگانه خدایانی هستند که میپرستیم. اما علاوه بر این، تعداد
بیشماری شخصیت مقدس از عالمهای بیشمار وجود دارد که به تعالی رسیدهاند و
بدینسان اینها نیز خدایان هستند.»
جوزف اسمیت گرچه در کتاب مورمون به وجود یک خدا معترف بود، اما در نوشتهها
و سخنرانیهایش به تعدد خدایان اشاره میکرد. منظور او وجود سه خدا بود، یعنی پدر و
پسر و روحالقدس. اما درضمن، معتقد بود که انسان نیز با پیمودن مراحل تکامل و
تعالی به مقام خدایی میرسد.
بریگهام یانگ، جانشین جوزف اسمیت میگوید: «من نمیدانم چند خدا وجود
دارد. اما هیچگاه زمانی نبوده که خدایان و عالمها وجود نداشته بوده باشند، و
انسانها از همین آزمایشها که ما اکنون از آن میگذریم، نگذشته بوده باشند. این
جریان از ازل بوده، و هست، و تا به ابد خواهد بود.»
جوزف فیلدینگ اسمیت، یکی از بزرگان مورمونها مینویسد: «اگر عیسی مسیح پسر
خدا بود، و پدر او خدای پدر بود، پس خدای پدر نیز پدری داشته است. آن پدر نیز
پدری داشته و این جریان تا به نهایت به همین شکل ادامه مییابد.»
اما علاوه بر تمام این خدایانِ پدر، «مادر آسمانی» نیز وجود دارد. گرچه
آموزه مادر آسمانی که روح کودکان را در آسمان تولید میکند، در هیچیک از کتابهای
مورمونها نیامده، اما قطعاً تعلیمی است که مقامات ایشان به اعلام آن میپردازند.
جیمز تالمیج (James E. Talmage) مینویسد: «به ما بهوضوح تعلیم داده شده
که خدا پدر روحهای ماست، و برای درک معنای واقعی این حقیقتِ پرشکوه، باید
بدانیم که یک مادر روحها نیز وجود دارد.» در کتاب «انسان: آغاز و سرانجام او»
چنین میخوانیم: «همه مردان و زنان شبیه به پدر و مادر آسمانی هستند، و عملاً
پسران و دختران الوهیت میباشند.»
میلتون هانتر در این خصوص مینویسد: «حقیقتِ اعجابآور در مورد وجود مادری آسمانی،
و نیز پدر آسمانی، جزو حقایق پذیرفتهشده الهیات مورمون گردیده است.»
اورسون پْرات (Orson Pratt) در سال ۱۸۵۳
نوشت: «در آسمان، یعنی در جایی که روح ما تولد یافت، خدایان بسیاری وجود دارد.
هر یک از آنان زن یا زنان خود را دارد که پیش از رستگاریشان به آنان بخشیده شده
بود، یعنی زمانی که هنوز در حالت فانی قرار داشتند. هر خدا بهواسطه زن یا زنانش،
خانوادههای بیشماری به وجود آورد؛… هر خدا بهمحض اینکه میلیونها روح نر و ماده
تولید کرد،… با پسران خود دنیای جدیدی به وجود آورد، مشابه همین نظامی که ما اکنون
در آن زندگی میکنیم؛ او این روحهای نر و ماده را به این دنیاها میفرستد تا در
خیمههای گوشت و استخوان ساکن شوند… ساکنان هر دنیا باید پدر شخصی خود را تکریم و
پرستش کنند، پدری که در آسمانی ساکن است که ایشان نیز قبلاً در آن سکونت داشتند.»
این است اجزاء و عناصر دنیای چندگانهپرستی مورمونها. ایشان به خدایان متعدد
باور دارند. گرچه معتقدند که پدر و پسر و روحالقدس خدایان اصلی هستند و ما با
آنان در ارتباطیم، اما معتقدند که خدایان بیشماری بهجز آنان وجود دارد. و
معتقدند که «ایشان نیز» روزی خدا خواهند شد. اعتقاد
مورمونها در باره عیسی مسیح
بر اساس تعلیم رسمی مورمونها، عیسی مسیح در آسمان بهعنوان نخستین فرزند
روحی پدر (اِلوهیم) از مادر آسمانی تولید شد. عیسی در مقام پسرِ روحی در دنیای
روحها رشد و ترقی کرد تا خدا شد. عیسی پیش از ولادتش در این جهان، همان یهوه
عهدعتیق بود.
طبق اعتقاد مورمونها، جسم بشری عیسی بهواسطه رابطه جنسی خدای پدر با مریم
باکره به وجود آمد. همانگونه که قبلاً اشاره کردیم، خدای پدر دارای جسم میباشد.
بدینسان، عیسی مسیح در معنای لغوی نیز «پسر» خداست. بهگفته بروس مککانکی،
«مسیح بهواسطه پدری غیرفانی، بههمان شکلی تولید شد که انسانهای فانی از پدر
فانی خود به وجود میآیند.»
رسولْ اورسون پرات مینویسد: «بدن جسمانی عیسی به مادر و نیز به پدر نیاز
داشت… لذا مریم باکره میبایست برای زمان حاضر، همسر قانونی خدای پدر بوده باشد.»
جیمز تالمیج نیز مینویسد: «عیسی مسیح پسر الوهیم است، هم از جنبه روحانی و هم
از جنبه جسمانی؛ بهعبارت دیگر، الوهیم در معنایی لغوی پدر روح و جسم عیسی است،
جسمی که عیسی مسیح رسالتش را در آن به انجام رساند.»
چنین ادعاهایی طبعاً با مسأله باکره بودنِ مریم تناقض پیدا میکند. علمای
الهی مورمون ادعا میکنند که گرچه خدای پدر با مریم ارتباط جنسی داشت، اما مریم
کماکان باکره باقی ماند. بروس مککانگی با خیالپردازی میگوید که باکره دختری است
که با هیچ مرد فانی رابطه نداشته باشد. اما از آنجا که خدای پدر انسانی است
غیرفانی، مریم حتی پس از همخوابگی با او باکره باقی ماند… خداوند ما (مسیح)
یگانه انسان فانی است که از یک باکره زاده شده است، زیرا او یگانه انسانی است که
پدری غیرفانی دارد.»
بهعلاوه، عیسی که همان یهوه میباشد، یگانه فرزند روحی خدای پدر نیست،
بلکه ارشد و نخستزاده سایر فرزندان روحی پدر است. طبق همین تعالیم، لوسیفر
(یعنی شیطان)، و روحهای مطیع او، برادران و خواهران روحی عیسی هستند. هنگامیکه
عیسی مأمور شد تا نجاتدهنده جهان گردد، لوسیفر را خوش نیامد. او که متکبر و جاهطلب
و تشنه مقام و قدرت بود، کوشید تا خودش نجاتدهنده بشریت گردد.
نکته دیگر اینکه مورمونها معتقدند که عیسی در طول زندگی بشری خود ازدواج
کرد، اما نه با یک زن، بلکه با چندین زن، از جمله مریم و مرتا و مریم مجدلیه.
چرا که طبق اعتقاد مورمونها که در «آموزه و پیمانها»، ماده ۱۳۲
آمده، نائل آمدن به مقام خدایی بدون ارتباط زناشویی ممکن نیست. این امر حتی در
مورد عیسی نیز صدق میکرد.
نکته مهم دیگر این است که مورمونها عیسی را نمیپرستند مبادا مشرک خوانده
شوند. ایشان فقط «الوهیم» یعنی خدای پدر را شایسته پرستش میشمارند. اما مورمونها
با این مشکل روبرو میشوند که در عهدعتیق یهوه (که طبق عقیده ایشان، همان عیسی)
است، همواره مورد پرستش بوده است. پس امروز نیز باید عیسی را پرستید. بروس مککانگی
به این مشکل اینگونه پاسخ میدهد: «من بهخوبی میدانم که کتابمقدس در باره
پرستش مسیح (یعنی همان یهوه) چه میگوید، اما این پرستش معنا و مفهومی کاملاً
متفاوت دارد. چنین پرستشی به معنی احساس «ترس و احترام» و «قدردانی احترامآمیز»
به کسی است که ما را نجات داده است. مورمونها به عیسی دعا نیز نمیکنند. این امر
نیز برای اجتناب از چندگانهپرستی است. در حالیکه آنان آشکارا به خدایان متعدد
اعتقاد دارند، معلوم نیست چرا این امر شامل عیسی مسیح نمیشود! اعتقاد
مورمونها در مورد انسان
مورمونها معتقدند که همه انسانهایی که بر روی زمین زیستهاند، نخست به شکل
روح در آسمان تولید شدهاند. همه انسانها بهطور واقعی پسران و دختران الوهیت میباشند.
تنها فرق این اشخاص روحی با انسانهای زمینی، در درخه خلوص ذاتشان نسبت به اینان
میباشد.
یکی از اعتقادات تأسفبار مورمونها این است که ایشان سیاهی رنگ پوست سیاهپوستان
را نشانه مجازات الهی میدانند، مجازات اعمال بدی که روح ایشان پیش از تولد در این
جهان مرتکب شده است. مورمونها معتقدند که سیاهپوستان نمیتوانند وارث تمام برکت
روحانی خدا در این جهان شوند. درضمن، معتقدند که آنانی که در سرزمینهایی متولد میشوند
که زندگی در آنها دشوار است، باز بهعلت خطاهایی است که این افراد پیش از تولد،
در عالم روح مرتکب شدهاند. این امر در مورد افرادی که با معلولیتها یا محرومیتها
نیز متولد میشوند صدق میکند. چنین افرادی، خصوصاً سیاهان به کهانت گمارده نمیشدند.
چنین تبعیضاتی سبب انتقادهای شدید در دهههای ۶۰
و ۷۰ در قرن بیستم گردید. تا سرانجام، اسپنسر
کیمبال، رئیس وقت کلیسای مورمون، در ۹ ژوئن ۱۹۷۸ «مکاشفهای»
دریافت کرد که طبق آن هر مردی که شایستگی داشته باشد، بدون توجه به نژادش، میتواند
به کهانت انتخاب شود.
دوره پیش از تولد دوره آزمایش و پیشرفت و یادگیری است. اگر روحی پیش از
تولد در این جهان، از لوسیفر (شیطان، برادر عیسی) پیروی نکند، شایسته شمرده میشود
که در این جهان زاده شود. مجازات لوسیفر و ارواحی که پیرو اویند، این است که «بدون
بدن» بیرون افکنده شده و میشوند. در کتاب «اصول انجیل» در این زمینه چنین آمده
است: «از آنجا که در اینجا بر روی این زمین هستیم و دارای بدن فانی میباشیم،
پس میدانیم که پیش از تولد، عیسی مسیح و پدر آسمانیمان را انتخاب کردهایم… ما
در زندگی پیش از تولدمان، راه درست را انتخاب کردیم. پس در این دنیا نیز باید به
انتخاب راه درست ادامه دهیم.»
وقتی کسی در این جهان متولد میشود، یکی از روحهایی که زاده پدر آسمانی است،
آسمان را ترک کرده، در آن بدن ساکن میشود. این روح تمامی خاطرات متعلق به زندگی
در آسمان را از یاد میبرد. اعتقاد
مورمونها در مورد رستگاری انسان
مورمونها به دو نوع رستگاری اعتقاد دارند: رستگاری عمومی و رستگاری فردی.
رستگاری عمومی طبق نوشته بروس مککانکی «نجاتی است که فقط از فیض ناشی میشود،
نه از اطاعت احکام انجیل، و صرفاً عبارت است از قیام. در این معنا، نجات مترادف
است با نامیرایی… این نوع رستگاری نهایتاً شامل همه انسانها خواهد گردید، به
استثنای «فرزندان هلاکت» (فرزندان هلاکت عمدتاً شامل مرتدین میباشد).
اما نجات فردی، طبق کتاب «آموزههای نجات» آن نوع رستگاری است که «انسان
از طریق اعمال خودش در طول زندگی و با اطاعت از احکام و مقررات انجیل کسب میکند.»
مککانکی در این مورد چنین توضیح میدهد: «رستگاری در معنای درست و کاملش مترادف
است با تعالی یا حیات ابدی و عبارت است از کسب میراثی در بالاترین جای سه آسمان در
ملکوت آسمانی…» این توضیح در اصل به این معنا است که شخص در اثر اطاعت از احکام
انجیل به الوهیت میرسد (البته انجیلی که مورد نظر مورمونها است). بریگهام یانگ
مینویسد: «خداوند شما و مرا با این هدف آفرید که مانند خودش خدایان شویم.» در
کتاب «آموزه و پیمانها» نیز چنین آمده: «آنگاه ایشان خدایان خواهند بود، زیرا
نهایتی نخواهند داشت… ایشان برتر از همه چیز خواهند بود، زیرا همه چیز مطیع ایشان
میشود.» امروزه، مورمونها بیشتر در باره «حیات ابدی» سخن میگویند تا در باره
رسیدن به الوهیت. اما در اصل، اعتقاد ایشان به این شکل است که در کتابهایشان
آمده است.
رسیدن به الوهیت هدف غایی مورمونها است. اما یک مورمون تا زمانی که در این
جهان زندگی میکند، میکوشد تا «کامل شود». او باید با رعایت و اطاعت از همه احکام،
کامل شود، همانطور که پدر آسمانی کامل است (متی ۵: 48).
در این میان، تعمید آب از اهمیتی حیاتی در رستگاری فرد برخوردار است. یک مورمون
میتواند برای شخصی که مرده است تعمید بگیرد تا او از مواهب آن در عالم روح بهرهمند
گردد. عضویت در کلیسا و انجام اعمال نیک نیز بسیار مهم است. اما این کوشش باید پس
از مرگ نیز ادامه یابد. نیل به الوهیت فقط بستگی به زندگی فرد در این جهان ندارد،
بلکه از زندگی او در عالم روح، پیش از تولدش آغاز شده، تا پس از مرگش نیز ادامه
مییابد. لذا رستگاری فرایندی است که پیش از تولد آغاز میشود و تا به ابد ادامه
مییابد.
در نظر مورمونها، گناه اولیهای وجود ندارد. نااطاعتی آدم و حوا بخشی از
برنامه خدا بود. این نااطاعتی موجب شد که ایشان از موجوداتی غیرفانی تبدیل به
موجوداتی فانی گردند و به همین دلیل بتوانند تولید مثل کنند. لذا عمل آدم و حوا
عملی شایسته بود چون در غیر اینصورت کودکان روحی از داشتن بدنی برای ورود به این
جهان محروم میماندند و قادر نمیشدند فرایندِ نیل به الوهیت را طی کنند.
گناه طبق تعریف مورمونها فقط نوعی اشتباه و قصور و عدم کمال است. بهعلت
همین کماهمیت شمردن گناه، مسأله کفاره نیز اهمیتی را که در مسیحیت دارد، نزد
مورمونها از دست میدهد و تبدیل میشود به این اندیشه که مسیح با مرگش بر روی صلیب،
راه نامیرایی را برای ما گشود. به این ترتیب، نجات از طریق فیض نیز معنی خود را
برای آنان از دست میدهد. اعتقاد
مورمونها در مورد آخرت
مورمونها به بهشت و جهنم، آنگونه که در مسیحیت آمده، اعتقاد ندارند. به
باور آنان، مردم به یکی از این چهار مکان خواهند رفت: 1) ملکوت آسمانی؛ ۲) ملکوت
زمینی؛ ۳) ملکوت تِلِستی؛ و ۴)
تاریکی بیرونی. این چهار مکان بهطور خلاصه به شرح زیر است:
1) ملکوت آسمانی محل مورمونهایی است که مطابق احکام زندگی کردهاند و شایسته
شمرده میشوند که به الوهیت برسند. آن دسته از مورمونها که ازدواج نکردهاند جزو
خادمان این ملکوت خواهند شد و به الوهیت نخواهند رسید.
2) ملکوت زمینی محل زندگی مردمان نیکی خواهد بود که مورمون نبودهاند ولی از
نظر اخلافی زندگی پاکی داشتهاند.
3) ملکوت تِلِستی محل زندگی اکثر مردمان این جهان خواهد بود، مردمانی که در
پی خواستههای جسم رفتهاند. اینان پس از عبور از یک مرحله مجازات، قادر خواهند
شد وارد این ملکوت شوند.
4) تاریکی بیرونی مکانی است مشابه جهنم و «فرزندان هلاکت» (نظیر مرتدان،
یعنی کسانی که از مرام مورمون برگشتهاند) به آن خواهند رفت. اما این مکان نیز
موقتی خواهد بود و سرانجام به پایان خواهد رسید و ساکنان آن به مکانی که شایستگیاش
را دارند فرستاده خواهند شد. اعتقاد
مورمونها در مورد ازدواج و تعدد زوجات
همانطور که در بخشهای قبلی گفته شد، مورمونها معتقدند که خدای پدر در اثر
ازدواج با مادر آسمانی، صاحب فرزندانی شد که عیسی نخستزاده آنان بود و لوسیفر
(شیطان) دومین آنان. خودِ خدای پدر نیز از پدری دیگر بهوجود آمده است. خدایان
متعدد دارای خانوادههای متعددی هستند که در عالمهای گوناگون بسر میبرند. جسم
بشری عیسی مسیح نیز در اثر ارتباط جسمی خدای پدر با مریم باکره به وجود آمده است.
چنین آموزهای منجر به این شده که ازدواج در مرام مورمونها امری مقدس بهحساب آید
که حتی بر سرنوشت ابدی آدمی نیز اثر میگذارد.
همین امر موجب شد که در مقطعی از زمان، موضوع تعدد زوجات نیز برای مورمونها
مجاز گردد. این نکته در بخشهای مختلف کتابهای ایشان امر شده است. اما این موضوع
با مخالفتهای شدید و روزافزون مردم آمریکا مواجه شد بهطوری که کار به مقامات
قضایی ایالات متحده رسید. از اینرو، رئیس وقت کلیسای مورمون در ماه آوریل ۱۹۰۴
با صدور اعلامیهای این عمل را رسماً تکذیب و ممنوع اعلام کرد. اما واقعیت این است
که بسیاری از مورمونها، خصوصاً رهبرانشان دست به چنین عملی زده بودند. اعتقاد
مورمونها در باره «صهیون نوین»
یکی از اصول مورمونها آمادهسازی مردم جهت بازگشت مسیح میباشد. ایشان باید
«صهیون نوین» یا «اورشلیم جدید» را بنا کنند و در آنجا منتظر بازگشت او بمانند.
مورمونها در حال حاضر مشغول کارهای مقدماتی برای گرد آمدن قوم اسرائیل میباشد،
اما نه در خودِ صهیون نوین که در استان جَکسون در ایالت میسوری است، بلکه در
«حوزههای صهیون» که اکثراً در ایالت یوتا قرار دارد. هر حوزه شامل منطقهای است
که تعدادی از مورمونها در آن زندگی میکنند و امور مذهبیشان از سوی حوزه اداره و
رهبری میشود. ارزیابی اعتقادات مورمونها در یک
نگاه گذرا، هر خواننده ایرانی پی میبرد که اعتقادات مورمونها در باره خدا و مسیح
و انسان، نه فقط بر خلاف اعتقادات مسیحیتِ سنتی است، بلکه بر خلاف اعتقادات
ادیان توحیدی و ابراهیمی نیز میباشد. اختلاف
با عقاید همه ادیان توحیدی
پیش از هر چیز، اعتقاد به خدایان متعدد که در عالمهای گوناگون خدایی میکنند،
بر خلاف معتقدات همه ادیان توحیدی است. نه در مسیحیت و نه در هیچیک از ادیان
توحیدی، خدا زاییده خدای دیگری نیست. اعتقاد به اینکه خدا زمانی یک انسان فانی
بود که در اثر اطاعت از احکام انجیل به الوهیت رسید، در هیچ دینی پذیرفته شده نیست؛
تازه باید پرسید که زمانی که این خدا هنوز خدا نشده بود، چه انجیلی وجود داشته است
که او از آن اطاعت کند؟! خدا نه زاییده و نه میزاید؛ در آسمان هیچ ازدواجی میان
روحها وجود ندارد؛ کسی به نام «مادر آسمانی» نیست. خدا خدای همه انسانها از هر
نسل و نژادی است و هیچکس در اثر مجازات الهی تغییر رنگ و قیافه نمیدهد؛ خدا میان
هیچ بشری تبعیض قائل نمیشود. اعتقاد به وجود روح انسان پیش از تولدش نیز در هیچ
دین توحیدی نیامده. اعتقاد به اینکه انسان در اثر اطاعت از انجیل و تکامل یافتن،
به خدایی میرسد، کفر محض است. ارتباط جنسی خدا با مریم باکره نیز کفر است و برای
هر شخص مؤمن به خدا بینهایت اهانتآمیز میباشد. سرنوشت انسان پس از مرگش در همین
دنیا تعیین میشود. خداترسان و نیکوکاران به حیات جاودانی میرسند و خدانشناسان و
بدکاران به عذاب جاودانی. اختلاف
با عقاید مسیحیت
تثلیث: طبق
اعتقادات مسیحیت، تثلیث به این معنا است که پدر و پسر و روحالقدس یک خدای واحد
را تشکیل میدهند. در مسیحیت فقط یک خدا وجود دارد. در حالیکه مورمونها آنان را سه
خدای متمایز و مستقل میشمارند.
در مسیحیت، عیسی
مسیح پیش از ولادتش بهشکل «کلمه خدا» وجود داشته و «پسر یگانه خدای پدر» بوده است
(یوحنا ۱: 14). او برادر یا خواهر دیگری نداشته است،
چه برسد به اینکه شیطان برادر او باشد! هیچیک از فرشتگان زاییده خدا نیستند.
ماجراهای مهاجرت
یارِد و نِفی به قاره آمریکا در کتابمقدس نیامده است. ذکری هم از این نیست که
عیسی مسیح به قاره آمریکا رفته باشد و به این اقوام بشارت داده باشد.
گناه در مسیحیت
امری است بسیار جدی با عواقبی وخیم. انسان اولیه از خدا نافرمانی کرد و موجب لعنت
خود و نظام طبیعت گردید. این گناه باعث جدایی او و تمامی بشر از خدا شد. کسی که از
گناه خود توبه نکند و با ایمان بسوی خدا بازنگردد، قطعاً محکوم به عذاب جاودانی
خواهد شد.
در مسیحیت،
رستگاری صرفاً در اثر کفاره و قربانی عیسی مسیح و ایمان به او میسر است؛ تلاش
انسان در جهت تعالی و تکامل اثری در رستگاری او ندارد، بلکه فقط ثمره رستگاری او
است. در حالیکه در مورمونیزم، این انسان است که باید با تلاش و کوشش خود در
اطاعت از احکام انجیل (البته انجیل مورمونها) به رستگاری برسد که آن نیز به معنی
نیل به مقام الوهیت میباشد. ایرادات
وارده بر کتاب مورمون
همان گونه که قبلاً اشاره شد، مورمونها کتاب خود، و حتی ترجمه آن را الهی و
الهامی و مصون از خطا میدانند. اما میان چاپ اولیه کتاب مورمون در سال ۱۸۳۰
و چاپ جدید آن در سال ۱۹۸۱، بیش از ۰۰۰ر۴
تغییر و اصلاح وجود دارد. نشریه رسمی مورمونها به نام The Ensignاذعان
داشته که این اصلاحات عمدتاً مربوط میشده به اشتباهات جغرافیایی، املایی، دستور
زبانی، و سبک نگارش. اما سؤال اینجا است که اگر کتابی با قدرت الهی ترجمه شده،
چگونه ممکن است در آن اشتباهاتی از این دست وجود داشته باشد؟
دیگر آنکه کتاب مورمون ادعا میکند که بین سالهای ۶۰۰
ق.م. و ۴۲۱ میلادی نوشته شده است. اما جالب اینجا است
که در این کتاب حدود ۰۰۰ر۲۷
کلمه عیناً از ترجمه استاندارد انگلیسی معروف به King James Versionنقل شده
است که اکثراً شامل عین آیاتِ این ترجمه میباشد. با توجه به اینکه این ترجمه
انگلیسی از کتابمقدس در سال ۱۶۱۱ میلادی
صورت گرفته، چگونه ممکن است که عین جملات آن در متنی بهکار رفته باشد که دستکم ۱۲۰۰
سال پیش از آن نوشته شده است؟ مورمونها معمولاً دوست ندارند راجع به این موضوع
صحبت کنند!
بهعلاوه، کتاب مورمون به اقوام و تمدنها و رویدادهایی در قاره آمریکا، با
ذکر محل، اشاره میکند. اما باستانشناسی تا کنون اثری از این اقوام و تمدنها و
رویدادها نیافته است. مثلاً اسمیت ادعا کرده که کتاب مورمون به زبان مصری اصلاحشده
نوشته شده است. دانشمندان نمیدانند که چنین زبانی اصلاً وجود داشته یا نه، و
اگر داشته آیا به قاره آمریکا رسیده بوده یا نه. یا مثلاً باستانشناسی هیچ اثری
از مهاجرت دستهای از قوم اسرائیل به قاره آمریکا نیافته است. اثری از هیچیک از
تمدنهای درخشان مذکور در کتاب مورمون تابحال یافت نشده است. هیچیک از محافل علمی
ایالات متحده ادعاهای تاریخی کتاب مورمون را جدی تلقی نمیکند.
درضمن، کتاب مورمون ادعا میکند که «کمال انجیل جاودانی» است. اما جالب
است بدانید که بسیاری از عقایدی که در بخش «اعتقادات مورمونها» مورد اشاره قرار
گرفت، در کتاب مورمون نیست، بلکه بعدها حتی در طول حیات جوزف اسمیت وارد نظام
اعتقادی مورمونها شده است (نظیر انسان بودن خدا، خدا شدن انسانها، وجود روح انسان
پیش از تولد و غیره). چگونه ممکن است کتابی که ادعای «کمال انجیل جاودانی» را
دارد، فاقد اعتقاداتی باشد که بنیاد مورمونیزم را تشکیل میدهد؟ ادعاهای غیرقابل اثبات
اما مهمتر از همه این مطالب، این است که تمام این اعتقادات بر پایه رؤیا و
مکاشفه اولیه جوزف اسمیت استوار است. اما چه دلیل و مدرکی برای اثبات حقانیت و
صحت این ادعای او وجود دارد؟ چه کسی این کتاب را دید؟ همانطور که در بخشهای اولیه
اشاره کردیم، آن سه شاهد که یگانه شاهدانی بودند که ادعای دیدنِ کتاب طلایی را
داشتند، ادعای خود را تکذیب کردند.
چه کسی میداند که وقتی اسمیت سر خود را در کلاه فرو میبرد، آنچه میدید از
طرف خدا بود؟ وقتی به شرح زندگی و تعالیم مسیح توجه میکنیم، میبینیم که او نه
فقط «ادعا میکرد» که از جانب خدا سخن میگوید، بلکه کارهایی خارقالعاده و معجزهآسا
در مقابل مردم انجام میداد؛ این مردم همگی بر این معجزات شهادت میدادند. این
شهادتها چنان استوار بود که بعدها وقتی انجیلها به نگارش در آمدند، نام بسیاری
از این افراد ذکر شد تا هر که شک کند، بتواند به ایشان مراجعه کند. همین امر در
مورد موسی و دریافت ده فرمان صحت دارد. هزاران هزار نفر شاهد سخن گفتن خدا از
بالای کوه بودند و از ترس، از موسی خواستند که از خدا بطلبد که فقط با خودِ او
سخن گوید، نه با همگی ایشان، چون از صدای رعدآسای خدا ترسان و لرزان شده بودند.
در کتابمقدس، نه فقط «سخنان خدا» نقل شده، بلکه کارهای خارقالعاده او نیز که
در میان جماعتی انبوه تحقق مییافت ذکر شده است. هیچکس نمیتوانست این معجزات و
کارهای خارقالعاده را نفی کند.
اما شاهدان کارهای خارقالعاده اسمیت کجا هستند؟ حتی نزدیکترین یارانش نیز
منکر او شدند. آیا میشود به ادعاهای یک فرد تکیه کرد و مرامی اینچنین حیرتانگیز
را پذیرفت؟ چه کسی میتواند این ادعاها را ثابت کند؟ نتیجه
جای بسی تأسف است که مورمونها قسمت عمده این عقاید فاجعهآمیز را مخفی نگه
میدارند و آنها را به پیروان خود صریحاً اعلام نمیدارند، مگر آنکه شخص خودش از
طریق مطالعه به آنها دست یابد. ایشان ماجرا را بهگونهای جلوه میدهند که گویی
جوزف اسمیت فقط نبیای بوده که رسالتش باز گرداندن انسان بسوی خدا و مسیح بوده است.
در حالیکه همان گونه که ملاحظه شد، معتقدات مورمونیزم نه فقط با مسیحیت، بلکه با
اعتقادات سایر ادیان توحیدی و ابراهیمی نیز در تضاد است. بهعبارت دقیقتر، باید
گفت که مورمونیزم نظام اعتقادی کاملاً جدیدی است که سایههایی از مسیحیت در آن بهچشم
میخورد، آن هم سایههایی مخدوش. اعتقادات ایشان ابداعی خودشان است و بهراستی
ارتباطی به مسیحیت ندارد. دعای ما این است که خوانندگان گرامی با مطالعه این مقاله
مختصر با عقاید انحراف این فرقه آشنا شده، با تمسک به راستی و پیروی از آن، به
حیات جاودانی دست یابند. در ویکی
پدیا فارسی همچنین داریم مورمونها با تلفظ صحیح مورمِن گروه مذهبی و فرهنگی مرتبط
با شاخهٔ اصلی جنبش قدیسان آخرالزمان مسیحیت احیاگر
هستند که با جوزف اسمیت در
بالاایالت نیو یورک در دههٔ ۱۸۲۰ شروع شد. مورمونها آیین خود را «جنبشی احیاگر» میدانند و بر این
باورند که تعالیم، آداب و رسوم و سازمان کلیسا که بر اثر نافرمانی بشر در قرون اولیه
میلادی به ورطهٔ نابودی سپرده شده بود، از طریق وحی الهی به جوزف اسمیت احیا شدهاست.[۳] امروز بیشتر مورمونها عضو کلیسای عیسی مسیح
قدیسان آخرالزمان هستند. بعضی از
مورمونها نیز یا مستقلند یا مقید نیستند. مرکز اثرگذاری فرهنگی مورمونها در یوتا است، و آمریکای شمالی بیش از هر قارهٔ
دیگری مورمون دارد، گرچه اکثریت مورمونها خارج از ایالات متحده زندگی
میکنند. مورمونها دچار حس قوی تعلق به جماعت شان شدهاند که ریشه
در آموزهها و تاریخ شان دارد. طی قرن بیستم، نوکیشان مورمون گرایش داشتند گرد یک
نقطه جغرافیایی جمع شوند و بین سالهای ۱۸۵۲ تا ۱۸۹۰ اقلیتی از مورمونها آشکارا چندهمسری میکردند. مورمونها زمان و منابع بسیاری
را وقف خدمت در کلیسایشان میکنند و بسیاری از جوانان مورمون داوطلبانه مدتی را بهطور
تمام وقت به در تلاش برای گرواندن دیگران به میسیونری میپردازند. مورمونها احکام سلامتی
دارند که استفاده از نوشیدنیهای الکلی،
چای، تنباکو، قهوه و دیگر مواد اعتیادآور را
نهی میکند. آنان بسیار خانواده محورند و بین نسلها و فامیل دور خود ارتباطاتی
قوی دارند، که بازتابی از اعتقاد آنها به این است که خانواده را میتوان پس از
مرگ حفظ کرد. مورمونها همچنین قانون سرسختی در خصوص عفت دارند، و خودداری از
روابط جنسی بیرون از ازدواج با جنس مخالف و وفاداری در ازدواج را لازم میدارند. مورمونها خود را مسیحی میدانند،[۴]گرچه
برخی نامورمونها آنان را مسیحی نمیدانند و در واقعیت نیز انان مسیحی نیستند و
بدعت گذارانی منحرف هستند[۵] و
برخی از باورهای آنان با جریان اصلی مسیحیت متفاوت است. مورمونها به کتاب مقدس، و
نیز کتابهای مقدس دیگری چون کتاب مورمون اعتقاد
دارند. آنان دیدگاه بیهمتایی در خصوص کیهانشناسی دارند و معتقدند همهٔ مردم
فرزندان روحانی خدا هستند. مورمونها معقتدند بازگشت به خدا نیازمند پیروی از
نمونههایی چون عیسی و پذیرفتن کفاره او
از طریق مناسکی چون غسل تعمید است. آنان معتقدند کلیسای مسیح به وسیلهٔ جوزف اسمیت
بازگردانده شده و توسط پیغمبران و رسولان زنده هدایت میشود. این که خدا
با فرزندانش سخن میگوید و به دعاهایشان پاسخ میگوید، در ایمان مورمون محوری است. جمعیت مورمونها به دلیل نرخ بالای زاد و ولد و گرویدن در
دهههای اخیر به میزان شایان توجهی رشد کردهاست و از ۳ میلیون نفر در سال ۱۹۷۰[۶][۷] بنا
به تخمین در سال ۲۰۱۷، به ۱۵٬۸۸۲٬۴۱۷ نفر[۸] در
سطح جهان رسیدهاست.[۹][۷] کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان کلیسای بنیادگرای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان یکی از
بزرگترین فرقههای مسیحیان مورمن در آمریکاست در سال ۱۸۹۰ و پس از آن که قوانین
آمریکا برای چندهمسرگزینی سختگیرانهتر شد از کلیسای جامع مورمنها منشعب شد. گمان
میرود که این فرقه از مسیحیان مورمن حدود ۱۰ هزار پیرو داشته باشد. اعضای این
فرقه چندهمسری را
برای به حداکثر رساندن ثواب و پاداش بعد از معاد، ضروری میدانند.[۱۰] در سال ۲۰۱۱ رهبر این فرقه، وارن جفز،
به اتهام به عقد درآوردن دو دختربچه دادگاهی و به تحمل حبس ابد محکوم شد. برادر او
لایال جفز،
رهبر کنونی این کلیسا نیز به سوء استفاده از برنامه کمک غذایی دولت در ایالت یوتا
و پولشویی متهم است. او پس از حدود یک سال که از حصر خانگی فرار کرده بود در ۱۵
ژوئن ۲۰۱۷ بازداشت شد.[۱۰] تاریخچه در سال ۱۸۲۳ میلادی،
جوزف اسمیت که
در آن زمان هیجده سال داشت، مدعی شد که الواحی پنهانی ملقب به «الواح زرین» را یافته که تاریخ گروهی از قوم بنی اسرائیل را بازمیگوید که در عهد عتیق از
ارض اقدس به
آمریکای شمالی مهاجرت
کردند. بنا به این روایت، تفرقه و نافرمانی این گروه خشم خدا را برانگیخت و
سرانجام بر اثر جنگهای داخلی،
آنها هلاک شدند. یکی از پیامبران این قوم، موسوم به «مورمون» سرگذشت آنها را
نوشت که توسط پسرش «مورونای» پنهان شد. جوزف اسمیت این الواح را به کمک ابزار خاصی
از جمله عینک مخصوصی که همراه آن الواح زرین یافت، ترجمه و در سال ۱۸۳۰ تحت
عنوان «کتاب مورمون» منتشر کرد.[۳] خانم متی
موچ در مقاله ای تفاوت این فرقه را با دیگر
فرق مسیحیت اینطور بیان می کند که: خدا خالق
عشق است، عیسی مسیح بیان خدا در بدن است و روح القدس حضور خدا در جهان است. نیاز
به پذیرش مسیح برای رسیدن به رستگاری و غرق شدن با تعمید، هر چند لازم نیست به طور
کلی در کلیسای RLDS تعمید شود. کتاب مقدس توسط کتاب مورمون و
دکترین و عهد، دو کتاب که شامل اطلاعات اضافی در مورد عیسی مسیح است، به عنوان
مقدس مقدس تکمیل شده است. پیروی از خدا برای کلیسا توسط پیامبر (در حال حاضر
W. Grant McMurray) دریافت می شود. تفاوت
اصلی بین RLDS و اعتقادات LDS مفهوم
RLDS از
خدا بسیار بیشتر با مسیحیت جریان اصلی است. RLDS به دیدگاه کلاسیک
بیشتری نسبت داده می شود که خدا، عیسی مسیح و روح القدس یکی از آنهاست نه اعتقاد
مورمون که سه جزء جداگانه هستند. کلیسای RLDS همچنین ادعا می کند
که تمام مقرراتی که در معابد LDS اتفاق می افتد غیر
ضروری است؛ یعنی نیازی نیست که اعضای شایسته برای شرکت در مراسم معبد برای دریافت
نجات، نیازی به تعمید با مریم برای مرده نیست، زیرا مرده ها می تواند نجات را
دریافت کند و نیازی نیست که اعضای خانواده ها "مهر و موم شده" برای
ادامه اوراق قرضه خانوادگی در زندگی پس از مرگ را ادامه دهند. بعد، کلیسای RLDS اجازه
داده است زنان را از کشیش 1984 نگه دارد. در نهایت، RLDS تأکید می
کند که کلیسای آنها هرگز از چند جانبه حمایت نمی کنند. مسائل
/ اختلافات از
آنجا که 1950s،
کلیسای RLDS تلاش شدیدی برای قرار دادن در جامعه مسیحی
جریان اصلی (راجر Launius "کلیسای RLDS و دهده تصمیم"
در بخش کتابشناسی این صفحه). برخی از دکترین ها به طور اساسی تغییر کرده اند و در
حال حاضر با الهیات پروتستان بسیار نزدیک تر از دیدگاه گروه والدینشان، کلیسای
مورمون هستند. دکترین های منحصر به فرد روز آخر سنت، مانند بازسازی جوزف اسمیت از
کلیسای مسیحی اولیه، تائید شده اند. در واقع در حال حاضر در کلیسای
RLDS
یک
حرکت قوی برای تغییر نام کلیسا به جامعه مسیح وجود دارد که بیشتر آنها را از
کلیسای موفق مورمون جدا می کند و هویت خود را به عنوان یک گروه مسیحی به ارمغان می
آورد. با
تغییرات الهیاتی در دکترین RLDS، در حال حاضر بحث در مورد کلیسا در مورد
باورهای آنها وجود دارد. به عنوان مثال، جناح محافظه کار کلیسا به شدت از ادعای
جوزف اسمیت جونیور دفاع می کند که کتاب مورمون را از یک رکورد باستانی ترجمه کرده
است. جبهه لیبرال کلیسای RLDS دیگر به کتاب مورمون
به عنوان کتاب مقدس باستانی نگاه نمی کند - آنها آن را قرن 19th از ایجاد
اسمیت می دانند. عنصر لیبرال بیشتر تحت کنترل دکترین کلیسای است؛ بنابراین فلسفه
فعلی RLDS بر ارتباط کلیسا با اصل مسیحیت (رستگاری از
طریق مسیح، کتاب مقدس) تا تفاوت های آن (کتاب مورمون، جوزف اسمیت) تأکید می کند.
تنش لیبرال / محافظه کار اخیرا به نقطه ای رسیده است که برخی محافظه کاران از
کلیسای RLDS برای تشکیل کلیسای مرمت تشکیل شده اند. نویسنده سایت
got questions تفاوت این گروه را با دیگر گروه ها اینطور شرح می دهد مذهب مورمونها (مورمونیسم)، که پیروان آن به مورمونها و
قدیسان آخر زمان (اِل دی آِس) معروف
هستند، در کمتر از دویست سال پیش بوسیله مردی بنام جوزف اسمیت بوجود آمد. او ادعا
می کرد که شخصا با خدای پدر و عیسی مسیح ملاقات داشته است (برگرفته از سری مقالات
ایمان ص 35) که به او گفته اند همه کلیساها و اعتقادات آنها خراب و مکروه است (اول
نافی فصل 13 آیه 28(. جوزف اسمیت تصمیم گرفت یک فرقه جدید درست کند و ادعا کرد که
آن «تنها کلیسای حقیقی بر روی زمین» است. اشکال مورمونها این است که اعتقاد آنها
با کلام خدا تناقض دارد و کلام خدا را عوض کرده و بسط داده اند. مسیحیان دلیلی
ندارند که باور کنند کتاب مقدس درست و کافی نیست. ایمان حقیقی به خدا و اعتماد به
او یعنی باور کردن کلام او، و اینکه همه کلام خدا از الهام روح خدا یعنی از جانب
اوست (دوم تیموتائوس فصل 3 آیه 16). باور مومون ها درباره خدا شامل این موارد است: او همیشه
قادر مطلق نبوده، بلکه این قدرت را از طریق زندگی پرهیزکارانه و کوشش دائمی بدست
آورده است. آنها اعتقاد دارند
خدای پدر «بدنی جسمانی و مثل انسان از گوشت و استخوان» دارد.
بریدام یانگ (دومین رییس کلیسای قدیسان آخر زمان) تعلیم میداد که آدم در واقع خدا
و پدر عیسی مسیح بود؛ رهبران امروزه مورمونها این تعلیم را کنار گذاشته اند. بر عکس، مسیحیان این را درباره خدا می دانند که: فقط یک
خدای حقیقی وجود دارد (تثنیه فصل 6 آیه 4؛ اشعیا فصل 43 آیه 10، فصل 44 آیه های
6-8)، او همیشه وجود داشته و همیشه وجود خواهد داشت (تثنیه فصل 33 آیه 27؛ مزامیر
فصل 90 آیه 2؛ اول تیموتائوس فصل 1 آیه 17)، او آفریده نشد بلکه او آفریننده است
(پیدایش فصل 1؛ مزامیر فصل 24 آیه 1، اشعیا فصل 37 آیه 16).
او کامل است، و هیچکس دیگری نمی تواند با او برابری کند
(مزامیر فصل 86 آیه 8؛ اشعیا فصل 40 آیه 25). خدای پدر انسان
نیست، و هیچوقت انسان نبوده (اعداد فصل 23 آیه 19؛
اول سموئیل فصل 15 آیه 29؛ هوشع فصل 11 آیه 9). او روح است (یوحنا فصل 4 آیه 24)،
و روح از گوشت و استخوان درست نشده است (لوقا
فصل 24 آیه 39). مورمونها باور دارند که بعد از مرگ، پادشاهی های مختلف در
طبقات مختلف وجود دارد. پادشاهی سِلِستیال، پادشاهی تِرِستِریال، پادشاهی
تِلِستیال، و تاریکی خارجی. اینکه انسان سرانجام به کجا برود، بستگی به ایمانش
دارد و به آنچه در زندگی انجام داده است. بر عکس، کتاب مقدس به ما می گوید که بعد از مرگ، رفتن ما
به بهشت یا به جهنم بر اساس این است که آیا به عیسی مسیح بعنوان تنها نجات دهنده
خود ایمان آوردیم یا نه. در بدن جسمانی خود نخواهیم بود و به عنوان ایماندار با
خداوند هستیم (دوم قرنتیان فصل 5 آیه های 6-8). بی ایمانان به جهنم یا به دنیای
مردگان می روند (لوقا فصل 16 آیه های 22-23). وقتی عیسی مسیح برای بار دوم بیاید،
ما بدنهای جدید خواهیم یافت (اول قرنتیان فصل 15 آیه های 50-54).
آسمانی جدید و زمینی جدید برای ایمانداران خواهد بود
(مکاشفه فصل 21 آیه
1)، و بی ایمانان به دریاچه آتش ابدی انداخته می شوند (مکاشفه فصل 20 آیه های 11-15). بعد از مرگ فرصت دومی
نخواهد بود (عبرانیان فصل 9 آیه 27). رهبران مورمونها تعلیم می دهند که بوجود آمدن عیسی بعلت
رابطه جسمانی بین خدای پدر با مریم بود. مورمون ها باور دارند که عیسی یک خداست،
اما هر انسانی هم می تواند خودش یک خدا شود. مورمونیسم تعلیم می دهد که نجات را می
توان با مجموع ایمان و اعمال خوب بدست آورد. برعکس این مطلب ، در طی تاریخ به مسیحیان
یاد داده شده است که هیچکس نمی تواند به مقام خدا برسد. – تنها او قدوس است (اول
سموئیل فصل 2 آیه 2). ما تنها می توانیم بوسیله ایمان به مسیح در حضور خدا پاک
محسوب شویم (اول قرنتیان فصل 1 آیه 2). تنها عیسی پسر یگانه خداست (یوحنا فصل 3
آیه 16)، و او تنها کسی است که زندگی بدون گناه و بدون تقصیر داشته و الان
بالاترین جای بهشت متعلق به اوست (عبرانیان فصل 7 آیه 26). عیسی و خدا از نظر
ماهیت یکی هستند. عیسی تنها کسی بود که قبل از اینکه بدنش متولد شود وجود داشت
(یوحنا فصل 1 آیه های 1-8، فصل 8 آیه 56). عیسی خودش را بعنوان قربانی برای ما
داد، قیام کرد، و یک روز هر کس اعتراف خواهد کرد که عیسی مسیح خداوند است
(فیلیپیان فصل 2 آیه های 6-11). عیسی
به ما می گوید غیر ممکن است که با اعمالمان به بهشت برویم و فقط با ایمان به او
رفتن به بهشت امکانپذیر است (متی فصل 19 آیه 26). همه ما بخاطر گناهانمان لایق
تنبیه ابدی هستیم، اما محبت نامحدود خدا و لطف او به ما اجازه رهایی از این تنبیه
را می دهد. «زیرا هر که گناه کند، تنها دستمزدی که خواهد یافت، مرگ است؛ اما هر که
به خداوند ما عیسی مسیح ایمان آورد، پاداش او از خدا زندگی جاوید است» (رومیان فصل
6 آیه 23). قطعا فقط یک راه برای دریافت نجات وجود دارد و آن شناخت
خدا و پسر او عیسی مسیح است (یوحنا فصل 17 آیه 3). و این با انجام اعمال نیک بدست
نمی آید، بلکه با ایمان حاصل می شود (رومیان فصل 1 آیه 17، فصل 3 آیه 28). ما هر
کس که باشیم و یا هر کاری که کرده باشیم می توانیم این هدیه را دریافت کنیم (رومیان فصل 3 آیه 22). «غیر از عیسی مسیح
کسی نیست که بتواند ما را رستگار سازد! چون در زیر این آسمان، نام دیگری وجود
ندارد که مردم بتوانند توسط آن از گناهان نجات یابند» (اعمال رسولان فصل 4 آیه 12). اگر چه مورمونها معمولا خیلی دوستانه رفتار می کنند و مردم
با محبتی هستند، ولی بوسیله مذهب روغین که طبیعت خدا، شخص عیسی مسیح، و راه نجات
را اشتباه نشان می دهد فریب خورده اند. مطالعه بیشتر کتاب -کتاب
مورمون: زندگی شما بدون آن چگونه میبود؟ -بررسی
تطبیقی عوامل ایجاد دو فرقه مورمون ها و شیخیه در اسلام و مسیحیت -شاهد
قانع کنندۀ خدا: کتاب مورمون -مقدمه
ای برای چند گام یوزف اسمیت وبسایت -«آنان میخواستند که من خود به درستی
تعالیم کتاب مقدس پی برم»از زبان لویز آلفونسو -اولین
رئیسجمهوری مورمون آمریکا؟ -زندگی فرقه ای مذهبی در قلب آمریکا -نسخه المثنی بیت المقدس در غرب -کشیش ۷۸ زنه به حبس ابد محکوم شد -کلیسایی برای برقراری روابط جنسی -مرد
آمریکایی که با 5 همسر و 24 فرزندش در یک خانه زندگی می کنند!! -بدعتهای
مهلک (شاهدان یهوه و مورمونها) -مقایسه
نقش موعودباوری در پیدایش دو فرقه مورمونیسم و شیخیه -نخستین
کاندیدای عضو فرقه «مورمون ها» برای ورود به کاخ سفید کیست؟ -پسزمینهی
تولد دین مورمونها -رامنی،
اقلیت های نژادی و آیین مورمون، عرفان ثابتی -مواد
ایمان از کتاب مروارید گرانبها -نظام
خانواده در کلیسای عیسی مسیح قدیسین آخرالزمان و قوانین مورمون ها ... -فرقه
های مسیحیت و فرقه های مُنحرف -فرقه
های مُنحرف در دنیای مسیحیت. مورمون - فرقههای
منحرف در دنیای مسیحیت - "دین مورمون" -مورمون؛فراماسونری
با ادعای پیامبری و48همسر+تصویر -درباره
مذهب مورمون ها چه میدانیم؟ منابع کتب -کتاب
مورمون: زندگی شما بدون آن چگونه میبود؟ -شاهد
قانع کنندۀ خدا: کتاب مورمون -بررسی
تطبیقی عوامل ایجاد دو فرقه مورمون ها و شیخیه در اسلام و مسیحیت -مقدمه
ای برای چند گام یوزف اسمیت سایت https://www.churchofjesuschrist.org https://fa.josephsmithspolygamy.org http://elahehalidoosti.blogfa.com http://malakoteaseman.blogfa.com https://kelisaye-isa-masih.org http://mormonpersian.blogspot.com https://ashnaieblog.wordpress.com http://houmanbashi.blogspot.com https://houshangaryanpour.blogspot.com http://www.monji-salam.blogfa.com http://haftasman.urd.ac.ir/article_73747.html
مورمونها درواقع عقیده دارند که نه یکی، بلکه چهار منبع
کلام الهام شده از روح خدا وجود دارد. 1) کتاب مقدس «درصورتیکه درست ترجمه شده
باشد». البته هیچوقت بروشنی نمی گویند کدام آیات اشتباه ترجمه شده اند. 2) کتاب
مورمونها، که بوسیله جوزف اسمیت ترجمه شده و در سال 1830 انتشار یافت. اسمیت ادعا کرد که آن «صحیح ترین کتاب»
بر روی زمین است و با دنبال کردن آن «بیش از هر کتاب
دیگری» می توان به خدا نزدیک شد. 3) کتاب اصول و پیمان ها، که شامل یک سری مکاشفات
مدرن در مورد «کلیسای بازسازی شده عیسی مسیح» است.
4) کتاب مروارید گرانبها، که مورمونها آنرا بعنوان تعالیم و اصولی میدانند که در
کتاب مقدس گم شده اند و اطلاعاتی را درباره آفرینش زمین اضافه می کند.-حمایت «فرقه مورمونها» از
قانونی شدن مصرف ماری جوانا