نارنج سبز سیاسی علمی

وبلاگ علم سیاست گروه نارنج سبز

نارنج سبز سیاسی علمی

وبلاگ علم سیاست گروه نارنج سبز

همگون سازی یا آسیمیلاسیون

مبحث به زبان ساده

 به نقل از سایت لنزکو داریم

همگون سازی فرهنگی یا آسیمیلاسیون فرهنگی به فرانسوی در لغت به معنای متشابه سازی است،ودر علوم انسانی پروسه ای است که موجب مستحیل شدن افراد یا گروه هایی از میراث قومی متفاوت در فرهنگ حاکم جامعه می شود،همگون سازی در واقع شدیدترین حالت فرهنگ پذیری است؛واکتساب ویژگی های فرهنگ حاکم را تا حدی گروه همگون شده غیرقابل تشخیص ازدیگر اعضای جامعه شوند،

 

 



در ویکی پدیا نیز داریم

همگون‌سازی فرهنگی یا آسیمیلاسیون فرهنگی (به فرانسویAssimilation culturelle )در لغت به معنای متشابه‌سازی است؛و در علوم انسانی پروسه‌ای است که موجب دگرگون شدن افراد یا گروه‌هایی از میراث قومی متفاوت در فرهنگ حاکم جامعه می‌شود. همگون‌سازی در واقع شدیدترین حالت فرهنگ‌پذیری است؛ و اکتساب ویژگی‌های فرهنگ حاکم را تا حدی که گروه همگون شده غیرقابل تشخیص از دیگر اعضای جامعه شوند، شامل می‌شود. با اینکه همگون‌سازی ممکن است از طریق اِعمال زور یا داوطلبانه انجام گیرد، به ندرت موجب جایگزینی کامل فرهنگ قومی و نژادی حاکم می‌شود. به شخصی که همگون‌سازی فرهنگی شده باشد آسیمیله یا همگون می‌گویند.

در فرایند فرهنگ‌پذیری، تغییر هدف‌دار زمانی اتفاق می‌افتد که یک گروه، سلطه بر دیگری را از طریق اشغال نظامی یا کنترل سیاسی برقرار می‌کند. فرایندهایی که در اثر تغییر هدف‌دار اتفاق می‌افتند عبارتند از آسیمیلاسیون اجباری، یعنی جایگزینی کامل یک فرهنگ توسط دیگری، و مقاومت در برابر فرهنگ حاکم. از آنجایی که تغییر هدف‌دار بر اعضای فرهنگِ میزبان تحمیل شده‌است، کمتر احتمال دارد که اثرات آن در دراز مدت حفظ شود

مثال

زمانی که ساکنان بومی آمریکا یعنی سرخپوستان برای نخستین بار با اروپاییان سفیدپوست برخورد کردند، سه گزینه به آن‌ها داده شد: همگون شدن، تغییر مکان، یا نسل‌کشی. اولین گزینه به معنای همگون شدن در فرهنگ حاکم، شهرنشینی، رها کردن سنن قبیله‌ای و جذب شدن در جامعهٔ اروپایی بود. آموزش ابزاری برای آسیمیلاسیون بود که در قالب مدارس شبانه‌روزی اجرا می‌شد

در اواخر ۱۸۰۰ میلادی، ساکنان بومی آمریکا در حال شکست از دولت بودند، به ویژه پس از آنکه جنگ داخلی، دست نیروها را برای گشت‌زنی در غرب باز گذاشت. با این حال هنوز «مشکل بومیان» وجود داشت. آنان وحشیانی خوانده می‌شدند که ساکن زمین‌های کشاورزان متمدن‌اند. در دههٔ ۱۸۶۰، دولت به منظور آسیمیلاسیون بومیان ۴۸ مدرسهٔ روزانه را در نزدیکی سکونت‌گاه‌های آنان احداث کرد؛ ولی دولت نتوانست از این طرح به هدف خود برسد، چرا که والدین دانش‌آموزان قادر به تعلیم زبان و فرهنگ قومی به فرزندانشان بودند. در دههٔ ۱۸۷۰، دولت طرح جدیدی را امتحان کرد: مدارس شبانه‌روزی. برنامه این بود که دانش‌آموزان سراسرِ هفته را در مدارسِ شبانه‌روزی، دورتر از محلِ سکونتشان سپری کنند؛ ولی این طرح نیز جواب نداد؛ چرا که مدتی بعد خانواده‌های بومیان به نزدیکی مدارس نقل مکان کردند.

آقای نافع بابا صفری در وبگاه انسان شناسی و فرهنگ آورده است که:

یکی از ده ها عواملی که ناقض اصالت تفکر سیاسی به شمار می رود، فرآیندی است به نام آسیمیلاسیون (assimilation). این واژه را در علوم اجتماعی همگون خواهی ، همگون گردی و همگون سازی یا همانند سازی معنا نموده اند ، این پدیده را می توان به عنوان یک ناهنجاری رفتاری و واکنشی آنومیک ( anomic ) در افراد به شمار آورد.

•    هر قدر فرد آنومالیستیک (anomalistic ) در خصیصه ی آرمان خواهی خود افراط نماید به مرز آسیمیلاسیون زدگی نزدیکتر خواهد بود

البته منظور از این افراط تلاش در جهت نیل به اهداف از پیش برنامه ریزی شده که سنخیتی با شالوده های فکری و عقلی شخص دارند نیست. چرا که آرمان خواهی بر پایه ی عقلانیت ذاتی (نه عقلانیت اکتسابی و تقلیدی و بدون پشتوانه) خود عامل مؤثری در جهت پیشرفت و ارتقاء محسوب می گردد به بیان دیگر این پدیده  فرآیندی است که فرد ، دیگری را  در وجود خود احساس می کند و این احساس تا جایی پیش می رود که شخصیت واقعی افراد در زیر چتر شخصیت ثانوی آنها محو و پنهان می گردد

•    واژه ی آسیمیلاسیون در حوزه علوم انسانی و به خصوص در علوم جامعه شناسی (sociology) و سیاسی کاربرد بیشتری دارد. اما از آنجا که کلمات همچون موجودات زنده و جاندار قابلیت تکثیر چه به لحاظ ساختمان دستوری و چه به لحاظ ساختمان معنایی دارند، لذا بی ربط نیست که معنای آسیمیلاسیون را بر روی هر کنش و واکنشی که ختم به دگردیسی بی بنیاد در رفتار انسانی گردد تعمیم دهیم.

دکتر شریعتی هم اینطور تعریف می کند که

آسیمیلاسیون یعنی شبیه سازی یعنی مثلا:غیر اروپایی که خود را شبیه اروپایی می نماید.آسیمیله یا متشبه کسی است که بوسیله فرهنگ وخصائص قومی دیگر الینه شده است.

کلمه آسیمیله یا آسیمیلاسیون ،این کلمه اساس همه مصائب و گرفتاری های ماست. آسیمیلاسیون یعنی انسان خودش را عمدا یا غیر عمد شبیه شخص دیگری بسازد یعنی خود را شبیه دیگری ساختن. انسان وقتی به این بیماری دچار می شود،هرگزمتوجه شخصیت واصالت وخصوصیات خودش نیست واگر متوجه باشد،نسبت به آن نفرت می ورزد،برای اینکه از همه ی خصوصیات شخصی واجتماعی خودش دور بشود،خودش را به شدت وبا وسواس فراوان بی قید وشرط شبیه دیگری می کند تا از ننگی که درخودش و در حد منصوب به خودش احساس می کند بری باشد و از همه گونه افتخار وفضیلتی که در دیگری احساس می کند برخوداربشود

در وبلاگ آنایورد هم داریم که

خداوند متعال در سیزدهمین آیه ی شریفه از سوره مبارکه حجرات میفرماید:

"به درستی که شما را مرد و زن آفریدیم و به صورت ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید.بتحقیق عزیز ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست."

همانطور که در آیه ی شریفه ذکر شد پروردگار عزیز انسان ها را در قالب ملل و قبایل مختلف آفریده است تا یکدیگر را بشناسند اما بسیار پیش می آید که بشر خطا کار این قاعده را نقض میکند و در جهت نابودی و اضمحلال سایر ملل تلاش میکند!

در گذشته انسان ها این کار را با کشتار،جنگ و خونریزی انجام میدادند و امروز به شکلی تازه و نوین!
در این روش دیگر جنگ و خونریزی وجود ندارد؛بلکه فرایندی وجود دارد که به شکلی بسیار آرام و نا محسوس سعی در نابودی و نیستی فرهنگ،زبان و تاریخ یک ملت دارد؛ درست به همان شکل که گاز مونوکسید کربن قربانی خود را بدون هیچ سر و صدایی به کام مرگ میکشاند.بدیهی است که اگر ملتی زبان و تاریخ خود را فراموش کند در حقیقت هویت خود را فراموش کرده است و محکوم است به انحلال در زبان و فرهنگ ملت حاکم! و بدین صورت است که یک ملت بدون هیچ جنگ و خونریزی از صفحه ی هستی محو میشود.

همسان سازی فرهنگی (آسیمیلاسیون) چگونه و به چه شکلی انجام میشود؟

این فرایند شکل های پیچیده و راه های مختلفی را برای رسیدن به هدف خود در پیش میگیرد که به اختصار به چند مورد آن اشاره میکنیم:

1- تحریف تاریخ ملت مورد هدف

2- ممنوعیت تحصیل به زبان مادری

3- تحقیر فرهنگ و آداب و رسوم ملت مورد هدف به شکل های گوناگون (مثلا جوک های قومیتی)

4- تخریب و تضعیف زبان ملت مورد هدف

و...
همه ی این عوامل دست به دست هم میدهند تا یک ملت زبان و هویت خود را دست دوم بپندارد و به سوی فرهنگ و زبان حاکم کشیده شود لذا هر انسانی باید بداند که زبان و هویتی که پدر و مادر و جامعه ای که در آن زندگی میکند به او هدیه میدهند مقدس و زیباست و هر کوششی در جهت نابودی آنها عملی غیر انسانی است.

نویسنده وبگاه آکادمی عبداله اوجالان هم اینطور آورده است :

آسیملاسیون بیانگر رابطه و عمل یک جانبهای است که انحصارات قدرت و سرمایهی موجود در جامعهی متمدن بر گروههای اجتماعی اجرا میکنند که آنها را تحت بردگی درآورده و جهت کاهش دادن این گروهها به موقعیت ضمیمه و دنبالهی خویش بدان متوسل میشوند. چیزی که در آسیمیلاسیون بنیاد کار را تشکیل میدهد، تأمین بردهها جهت مکانیزمهای قدرت و استثمار با کمترین هزینه است. با در هم شکستن و فروپاشاندن هویت و مقاومت ماهوی گروهی که آسمیله میشود، به موقعیتی تنازل داده میشوند که مناسبترین بردهها جهت خدمت به قشر ممتاز حاکم در آن گردآورده شدهاند. در اینجا کارکرد اساسی که بر عهدهی بردهی آسمیله گشته میافتد، تشابه یافتن مطلق به اربابش، نشان دادن همه نوع تلاشی در راه تبدیل شدن به ضمیمه و دنبالهی آن جهت اثبات صداقت خویش و بدین ترتیب ایجاد جایگاهی برای خویش در نظام میباشد. فردی که آسیمیلاسیون بر وی اجرا میگردد، هیچ چارهی دیگری نداشته و تنها گزینهای که برای حیات به وی ارائه میشود این است که هر چه زودتر هویت اجتماعی قبلی خویش را ترک گفته و به بهترین شکل خویش را با فرهنگ اربابانش مطابقت دهد. جامعهای که دچار آسیمیلاسیون گشته است از شبهانسانهایی بیوجدان، بیاخلاق و بیذهنیت تشکیل شده که مطیعترین و پرکارترین انسانها بوده و در بندگی به رقابت میپردازند. هیچ تصمیمی نیست که فرد مذکور آزادانه گرفته و هیچ عملی نیست که آزادانه انجام داده باشد. وادارش کردهاند که به تمامی ارزشهای هویتی اجتماعی خیانت نموده و به حیوانی با جامهی انسانی کاهش داده شده است که تنها و تنها به فکر سیر کردن شکم و معدهی خویش است. قشر ممتاز حاکم جهت تحمیل این بیهویتی بر جامعهی آسیمیلاسیون گشته از دو اسلحهی اساسی بهره میبرد: اولی، جبر فیزیکی عریان است. در کوچکترین شورش و قیام، شمشیر نابوده را بر سرش به حرکت درمیآورد. دومی، رو در رو نمودن با گرسنگی و بیکاری است. سعی دارند این قانون آهنین را برقرار سازند: اگر بر هویت فرهنگی خویش ابرام نموده و خدمتکاری مطابق میل ارباب نشوی، یا سر به تن تو نخواهند ماند و یا گرسنه باقی خواهی ماند!

مکانیزم اساسی که قشر ممتاز حاکم برای این امر ایجاد نموده این است که برای اینکه هر کسی، هر فردی که به هر چیز مرتبط با فرهنگی که مورد آسیمیلاسیون واقع میشود علاقهمند بوده و با آن فرهنگ مرتبط است، هیچ امکان حیاتی در جامعهی رسمی نیابد، تمامی راههای پیشرفت فرهنگی ساختاری و ذهنی را مسدود مینمایند. تمامی درهای دولتی را بر روی فرد، گروه و تشکلهایی که با فرهنگ معروض آسیمیلاسیون ارتباط برقرار نموده و برای تداوم حیات این فرهنگ کار میکنند ـ هر اندازه مستعد باشند ـ بسته و جهت اخراجشان از حوزههای جامعهی غیر دولتی نیز از طریق روشهای پنهان یا آشکار، نرم و یا خشک همه نوع تدابیری اتخاذ میشود. هنگامی که افراد و تشکلهایی که در ابتدا بصورت آماتور و با علاقه بر روی فرهنگ معروض آسیمیلاسیون کار میکنند، درطول دوران بعدی میبینند که تمامی درها بر رویشان بسته شده و اگر اصرار بورزند موجودیت فیزیکیشان نیز به خطر میافتد، یا به جامعهی آسیمیلهگر دولت ـ ملت حاکم میپیوندند و یا روش خویش را تغییر داده و راه برون رفت و رهایی را در شخصیت مقاوتگر فعال و سازماندهی آن میجویند. در تمامی تشکلهای دولت ـ ملت مدرنیتهی کاپیتالیستی، نمونههای بیشماری از این دست وجود دارند. مکانیزم مذکور تنها بر روی تجمعهای اتنیکی و خلقها به اجرا در نمیآیند؛ بلکه گروههای اتنیکی متفاوت و طبقات ستمدیدهی ملتی که قشر ممتاز حاکم بدان منسوب هستند نیز از آسیملاسیون بینصیب نمیمانند؛ با از دست دادن لهجههای اتنیکی و ارزشهای فرهنگی آزاد ماندهشان روبرو میشوند.

 

خانم آذر هم مراتبی قائل است که

آسیمیلاسیون یا همانند سازی : در لغت به معنی متشابه سازی است - در علوم انسانی و سیاسی نوعی سیسات در راستای ذوب کردن - ادغام و مخلوط کردن ملتی در ملت ( ملت و قوم حاکم ) دگر می باشد.

همانند سازی سیاستی است که در کشورهای چند قومیتی از طرف طبقه حاکم ( قوم برتر ‍!!!) جهت یکسان سازی فرهنگی و به طرق مختلف انجام پذیرفته و دارای تبعیضات شدیدی علیه اقوام  ( اقوام تحت حاکمیت حتی در شرایط اکثریت آنها )  می باشد که مغایر با حقوق انسانی و فرهنگی جوامع بشری می باشد.

از انواع همانند سازیها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

1- همانند سازی فرهنگی : ( اتنوسید ) اجبار اقوام به پذیرش فرهنگ قوم حاکم و محرومیت از بسط و گسترش فرهنگ بومی ... که از طریق رسانه های عمومی و در اختیار طبقه حاکم نظیر رادیو - تلویزیون - اینترنت - روزنامه و مجله و ... اعمال می گردد.

2- همانند سازی از طریق نظامی ( بعد خشونت آمیز ) که شامل : ژنوسید ( نسل کشی ) و اخراج و تبعید می باشد.

3- همانند سازی ساختاری : شدیدترین نوع همانند سازی فرهنگی که از طریق تغییر در ساختار فرهنگی اقوام با توسل به اعمال قانون و تایید مراجع دولتی در راستای اعمال تغییرات اجباری فرهنگی توسط دولت حاکم انجام پذیرفته و تمایلات اقوام زیردست نادیده گرفته می شود هر چند که قوانین بین المللی حامی آنها باشند.

در مرتبه آخر آقای مهدی رحمانی یک شرح مفصلی داده که به عنوان یایان مقاله تقدیم می گردد

یکی از ده ها عواملی که ناقض اصالت تفکر سیاسی به شمار می رود، فرآیندی است به نام آسیمیلاسیون (assimilation). این واژه را در علوم اجتماعی همگون خواهی ، همگون گردی و همگون سازی یا همانند سازی معنا نموده اند ، این پدیده را می توان به عنوان یک ناهنجاری رفتاری و واکنشی آنومیک ( anomic ) در افراد به شمار آورد.هر قدر فرد آنومالیستیک (anomalistic ) در خصیصه ی آرمان خواهی خود افراط نماید به مرز آسیمیلاسیون زدگی نزدیکتر خواهد بود. البته منظور از این افراط تلاش در جهت نیل به اهداف از پیش برنامه ریزی شده که سنخیتی با شالوده های فکری و عقلی شخص دارند نیست.

چرا که آرمان خواهی بر پایه ی عقلانیت ذاتی (نه عقلانیت اکتسابی و تقلیدی و بدون پشتوانه) خود عامل مؤثری در جهت پیشرفت و ارتقاء محسوب می گردد به بیان دیگر این پدیده  فرآیندی است که فرد ، دیگری را  در وجود خود احساس می کند و این احساس تا جایی پیش می رود که شخصیت واقعی افراد در زیر چتر شخصیت ثانوی آنها محو و پنهان می گردد .

اگر چه واژه ی آسیمیلاسیون در حوزه علوم انسانی و به خصوص در علوم جامعه شناسی (sociology) و سیاسی کاربرد بیشتری دارد. اما از آنجا که کلمات همچون موجودات زنده و جاندار قابلیت تکثیر چه به لحاظ ساختمان دستوری و چه به لحاظ ساختمان معنایی دارند، لذا بی ربط نیست که معنای آسیمیلاسیون را بر روی هر کنش و واکنشی که ختم به دگردیسی بی بنیاد در رفتار انسانی گردد تعمیم دهیم.

این تعریف که ، صرفاً تقلید کورکورانه از یک فرهنگ موجب آسیمیله(assimilationist)شدن شخص می گردد تعریفی است عقیم و سترون.مثلاً در داستان لیلی و مجنون ما با نوعی از آسیمیلاسیون روبرو هستیم. واژه مجنون مبین این سیر تکوینی است ، مجنون از واژه جن گرفته شده و از نظر دستوری اسم مفعول است ؛ یعنی جن زده.

جن زده (طبق برخی معتقدات) یعنی کسی که جن در او حلول کرده و دارای شخصیت ثانوی گردیده و شخص دیگری و یا چیز دیگری روح و منش او را به گونه ای تسخیر نموده که خود واقعی اش را احساس نمی کند و آنچه در او حلول نموده را احساس می کند .خودِ واژه ی جِن از کلمه  مِجَنّ آمده که به معنای سپر می باشد و چون سپر وسیله ای است که جنگجو در زیر آن پنهان می گردد و موجب استتار او می گردد و دیده نمی شود ، جن نیز به دلیل مستور بودن و دیده نشدنش به جن تعبیر می گردد.

مجنون کسی است که شخصیت واقعی اش در زیر شخصیت ثانویه ی او پنهان گشته . جَنَّت که معنای بهشت می دهد نیز از واژه مِجَنّ (سپر) اقتباس گشته است. چون (طبق کتب دینی) که سطح بهشت پوشیده از درختان انبوه می باشد به گونه ای که زمین بهشت دیده نمی شود از آن جهت به آن جَنَّت می گویند.واژه ی جنون نیز از جن آمده یعنی جن زدگی ، کسی که جنون دارد یعنی  جن در او حلول نموده و جَنان نیز مبین همین بار معانی است یعنی امر پنهان ، درون چیزی ، شب و تاریکی شب .می بینیم که در تمام کلمات و واژگان فوق آنچه که محور معنایی واژگان را شکل میدهد مفاهیمی همچون استتار ، اختفاء ، پنهان شدن و دیده نشدن است.در آسیمیلاسیون نیز دقیقاً همین اتفاق به لحاظ منش رفتاری رخ می دهد. آسیمیلاسیون یعنی خودِ واقعی را پنهان کردن ، استتار شخصیت و می توان گفت آسیمیلاسیون به نوعی الیناسیون (alienation ) است.

در تعریف این واژه آگاهان به علوم اجتماعی می گویند : ( آسیمیله (assimilationist) یا آسیمیلاسیون (assimilation) به معنی شبیه سازی ،یعنی مثلا: غیر اروپایی که خود را شبیه اروپایی می نماید آسیمیله(assimilationist) یا متشبه کسی است که بوسیله فرهنگ و خصائص قومی دیگر الینه (alinena ) شده است.

کلمه آسیمیله(assimilationist) یا آسیمیلاسیون(assimilation) ،این کلمه اساس همه مباحث و گرفتاری هایی است که ما غیراروپاییان دچارش هستیم. [چنین نیز همه آحاد ملت های غیر فارس درگیر همین مبحث اجتماعی هستند]. آسیمیلاسیون (assimilation)یعنی انسان خودش را عمدا یا غیر عمد شبیه شخص دیگری بسازد یعنی خود را شبیه دیگری ساختن. انسان وقتی به این بیماری(آسیمیلگی) دچار می شود، هرگزمتوجه شخصیت و اصالت و خصوصیات خودش نیست و اگر متوجه باشد،نسبت به آن نفرت می ورزد.

شخص آسیمیله شده برای اینکه از همه ی خصوصیات شخصی و اجتماعی خودش دور بشود،خودش را به شدت و با وسواس فراوان بی قید و شرط شبیه دیگری می کند تا از ننگی که در خودش و در حد منصوب به خودش احساس می کند دور باشد و از همه گونه افتخار و فضیلتی که در دیگری احساس می کند برخودار بشود.

معمولاً افرادی که از گذشته ، پیشینه ، تاریخ و فرهنگ و تمدن ماقبل خود بیزارند پناهنده ی نیروها و الگوهایی می شوند تا خلاء درونی آنان را پر نماید.این حلول شخصیت ثانوی می تواند از نظر تیپولوژی در شکل ها و تیپ های مختلف بروز نماید.اگر این آرمانخواهی افراطی در مال و ثروت باشد شخصِ بیمار دائماً به تقلید از قشر مرفه و بروژوا (آمبورژوازه ) سعی در جبران نقصان روانی خود را دارد.ملاک و معیار زندگی  آسیمیله شدگان بر پایه ی زندگی قشر آریستوکرات صورت می گیرد بی آنکه از این زندگی لذت ذاتی ببرند . این افراد معمولاً در رفتار تقلیدی خود بسیار افراطی عمل می کنند تا جایی که از اصل خود هم در اعمال و رفتار وسواسی تر و افراطی تر می شوندگاهی نیز  این کمبود در جهت کمبودهای عاطفی ، علمی ، سیاسی ، شخصیتی ، هنری و …. نمایان می گردد .

 

مطالعه بیشتر

- شبیه سازی (آسیمیلاسیون)انسانها در فضای افسانه ای ارتباطات مجازی”/جلال میرزااقایی

- آسیمیلاسیون سیاست فرهنگی مخرب

- حقوق اقلیت‌های قومی/ملی در نظریه لیبرال قرن نوزدهم

- نگاهی به داستان " گاو " غلامحسین ساعدی و پدیده آسیمیلاسیون - حمید حسینی

- ترکیه 1930: سیاست جداسازی کودکان کُرد از خانواده و آسیمیلاسیون کردها

- "اهل حق" وسیله ای برای آسیمیلاسیون هویت یارسانی؛ نگاهی به جوابیه سید خلیل عالی نژاد

- آسیمیلاسیون Assimilationیه چیزایی هست که ما نمی‌دونیم

- تشدید سیاست آسیمیلاسیون فرهنگی و زبانی است

- آسیمیلاسیون چیست؟ آسیمیله کیست؟

- آسیمیلاسیون

- هویت‌زدایی از انسان‌ها با تصفیه و تحریف نام‌های جغرافیایی در ایران

- آسیمیلاسیون کُردها و نقش زبانشناسان ایرانی

- تبعیض قومی، همسان‌سازی و توسعه مرکزگرا در ایران

- سیاست‌های آسیمیلاسیون اجباری بر روی فرهنگ کردستان

 

 

منابع

کتب

- لغت نامه دهخدا

- برابری و رفع تبعیض

 

وب سایت

https://lenzook.com

https://www.cloob.com

https://www.miyanali.com

https://www.facebook.com

https://fa.wikipedia.org

http://arqir.com

http://asre-nou.net

https://lamtakam.com

http://farsi.arada.org

https://dictionary.abadis.ir

http://www.asoyroj.com

http://chichestnews.ir

http://salariyan.blogfa.com

http://azadazarbaycan.arzublog.com

https://mahmedizade.wordpress.com

http://tarbiat-badani-azar.blogfa.com

https://www.aa.com.tr

http://azarad.blogfa.com

http://www.didgah.net

https://www.parsi.wiki

http://www.azariha.org

http://bizimtarikh.blogfa.com

http://nadarliabakhish.blogfa.com

http://kurdane.com

http://radioomid.org

https://www.pictame.com

https://aleborzma.wordpress.com

https://azad-urmu.blogspot.com

http://kultur.blogfa.com

https://anthropologyandculture.com

http://database-aryana-encyclopaedia.blogspot.com

http://iran20.com

http://ghiasabadi.com

http://zangan0241.blogfa.com

http://wisgoon.com

https://www.cgie.org.ir

https://chortke88.persianblog.ir

http://anayuurd.blogspot.com

http://www.azadi-b.com

https://www.mikrofonnews.com

http://komunar.net

http://ebadatabdoli.blogfa.com

http://azenglishnews.com

http://archive.radiozamaneh.com

http://www.ircsm.ir

https://turkmentalk.wordpress.com/

http://arazturan.blogfa.com

https://www.guneynews1.com

http://behzadkhoshhali.com

http://www.lorestanat.net

http://www.padmaz.org

http://www.homaygilan.ir


نظرات 1 + ارسال نظر
بیات چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 11:20 ق.ظ http://www.hsnbyt.blogfa.com

متشکرم از زحمات و مطالب مفید شما

سلام
ممنون از پیامتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد