ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
عقیده بخویشتن پرستی و خود خواهی و اینکه اصل حیات در توجه بنفس خویشتن است. در میان فلاسفه کسیکه این فلسفه را بیشتر پرورده و توجیه نموده ما کیاولی ایتالیائی است (اواخر قرن 15 و اوایل قرن 16) و آنرا مبنا و پایه فلسفه معروف خود موسوم به فلسفه استبداد جدید قرار داده است و آنرا اگوئیسم اونیورسل (اگوئیسم جهانی ) universal egoism مینامند وی کلیه مسائلی را که در باب خط مشی سیاسی ذکر می کند بر پایه این فرضیه قرار میدهند که طبیعت انسان در همه جا و همه زمان اساس خود خواه است لذا انگیزه اگئیستیک یعنی مبنی بر خود خواهی و خود پرستی باشد .
این هم در یکی از سایتها روانشناسی پیداکردم که نقد خوبی از نظر وروان شناختی بر این نظریه وارد کرده:
خودپرستی روانشناختی (به انگلیسی: Psychological egoism ) به این امر اشاره دارد که انسان ها معمولاً از طریق انگیزههای درونی خود برانگیخته میشوند . حتی اگر این اعمال چهرهای بشردوستانه هم داشته باشند، باز هم برای رضایت فردی خود شخص انجام میگیرند. این نظریه مدعی است که کمک افراد به دیگران در نهایت برای نفع و لذت شخصی است. بسیاری از ابعاد این نظریه غیرهنجاری است زیرا تنها مدعی توصیف چگونگی است و به «چگونه باید بودن» پدیدهها کاری ندارد. اما به هر صورت این مبحث با دیگر شاخههای خودپرستی مانند خودپرستی اخلاقی و خودپرستی عقلانی مرتبط میشود و گاه بسیاری از نیت های پنهانی بشر را توصیف میکند.[1]
والاترین جنبه خودپرستی روانشناختی، لذت گرایی (هدونیسم hedonism) روانشناختی است که همانند تئوری خودپرستی، ادعا میکند پسآمد نهایی عملی که انسان به صورت داوطلبانه انجام میدهد، برای جستجوی لذت و دوری از درد و رنج است.
تأمل:
چگونه میتوان دربارهی این نظریه اندیشید؟
1- مجموعهی گزارهای فوق متافیزکی است، چرا که قابل ابطال یا تأیید تجربی نمیباشد.
پرسش: آیا میتوان به مدد مثالِ نقضهای تجربی این نظریه را به چالش کشید؟
پاسخ: این نظریه بهخاطر شکل خاص اظهار شدنش، از هر نوع آزمون تجربی میگریزد؛ زیرا میتوان " رفتار" را به انگیزههای ناخودآگاه "ارجاع" داد. بهدیگر سخن باید از قائلان به این نظریه پرسید: در شرایط تجربه، اگر چه اتفاقی روی دهد، ایشان از نظریه خود دست میکشند؟
2- یک مجموعه گزارهی متافیزکی را باید به صورت پیشینی apriori بررسی کرد؛ یعنی باید منطقا سازگاری درونی و صوری آن را نشان داد. بدینمنظور به صورتبندی منطقی گزارهها نیاز است.
3- پس از صورتبندی باید به "سلامت" مقدمات و "اعتبار" استدلال رسیدگی کرد.
4- نکتهی قابل توجه این است که اگر برای کسی "آزمونپذیری تجربی" گزارهها به عنوان معیار قابل تکیه محل شک باشد چه باید کرد؟ البته همه میدانیم که بحث در "معرفتشناسی" پی گرفته خواهد شد؛ اما بد نیست بیاندیشیم که اصولا تحقیقپذیری تا کجا منبع و مناط اعتباربخشی گزارهها (بهویژه در علمی مانند روانشناسی) است؟
منابع:
سلام
برای خلاصی از شر شیاطین عدد آدرس به ۱۳۱ رسید !
مرگ بر این کوته فکران !!!!!
بالاخرا اینجوریه دیگه
اونا ۳۰ سال نتونستن انقلابو صادر کنن
ما ۲ ساله تونستیم !!!!!!
اینم به فرق ماست
سلام
خیلی زیبا و در خور و متین دهنشو بستید !
البته اینا انقدر پر رو تشریف دارن که کلا از رو نمیرن بندگان خدا!
خب که چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟