مبحث به زبان ساده
در ایران باستان پیش از ظهور زرتشت و حداقل چهار هزار سال پیش آئین مهر (میترائیسم ) رواج داشته و تا قرن چهار میلادی ، 600 سال پیش همچنان به حیات خود ادامه داده است . در زمان اشکانیان مهر پرستی از مرزهای ایران گذشت و سراسر اروپای آن زمان را فرا گرفت تا جایی که در چند دوره مهر پرستی یا میترائیسم آئین رسمی امپراتوری عظیم " روم " بوده است . آئین مهر بر اساس پرستش " میترا " ایزد مهر میباشد . میترا ایزد مهر و محبت و پیمان است و به همین سبب پیمان شکنی نزد پیروان آئین مهر بزرگترین گناه بوده است . در اساطیر مهر پرستی تولد میترا از بانوی باکره " آناهیتا " ایزدبانوی آبها می باشد . زرتشت به سبب اینکه مردم ایران بسیار به آئین مهر وابسته بودند در مقابل آن نایستاد بلکه آن را وارد دین خود کرد و تنها تفاوت آن این شد که میترا دیگر بزرگترین جایگاه را از دست داد و اهورامزدا جای او را گرفت ولی پیروان میترا پس از زرتشت چه در ایران و چه خارج از ایران هیچگاه این مسئله را نپذیرفتند و همچنان میترا برایشان ایزدبزرگ و یکتا بود . نماد میترا خورشید است و به همین سبب بعضی مهرپرستان را خورشید پرست میگویند که این مسئله صد در صد اشتباه است . سلیب شکسته نیز یکی از علائم پیروان این آئین بوده است که به گردونه مهر معروف است . مهرپرستان هر روز هنگام طلوع خورشید در مقابل آن می ایستادند و به گناهان روز گذشته ی خود اعتراف کرده و از میترا طلب بخشش میکردند . در آئین مهر هیچ کس حق نداشته کسی را که پیرو این آئین نیست کشته و یا آزار دهد به همین دلیل در هیچ کجای تاریخ نمی بینید که پیروان این آئین بخاطر دین خود پیروان آئینهای دیگر را کشته باشند .
تاریخچه به زبان آقای مجید غفوری
کلمه میترا یا (مهر) را دار مستتر به معنی دوستی و محبت می داند. در (گات ها) کلمه میترا به معنی عهد و پیمان آمده است.مهر در اوستا از آفریدگان اهورا مزدا محسوب شده و ایزد محافظ عهد و پیمان است و از این رو فرشته فروغ و روشنائی است تا هیچ چیز بر او پوشیده نماند. ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه و یشت دهم اوستا و جشن مهرگان مخصوص اوست. در کتیبه های هخامنشی نیز این اسم به املاء و تلفظ اوستائی آن، (میثر) Mithra آمده است. در سانسکریت (میترا) Mitra و در پهلوی (میتر) Mitr و در پارسی مصطلح امروز (مهر) خوانده می شود. «میترا» یعنی خدای نور و خورشید، خدایی که در خورشید جای دارد، نه خود خورشید. میترا، خداوند آبها و دریاها نیز هست و یکی از صفاتش اود ـ دام یعنی محاصره کننده است و همسرش وارونی الهه شراب است و در اساطیر گاهی با نام هایی چون (سورا) یا (ماد) نیز خوانده می شود.
الهه مهر یا میترا
مهر(میترا) یکی از خدایان کهن و باستانی آریایی است. از آنچه که برمی آید، معلوم است که در عهد قبل از زرتشت دارای مقام و اهمیتی بسیار بوده است که به صورت مؤثری در اوستا راه یافته و مقامی پیدا کرده است. در یسنای چهل و ششم، بند پنجم نام این خدای قدیم آمده است، و یکی از یشتها نیز به نام او شده است یعنی یشت دهم موسوم به مهر یشت. اما سابقه ی کهن تر، اینکه در ودای برهمنان از وی به عنوان خدایی بزرگ یاد شده و پیش از آن در کتیبه یی متعلق به چهارده قرن پیش از میلاد نیز نام میترا آمده است که حکام میتانی به نام وی سوگند یاد کرده اند. پس سابقه و عظمت این خدای بزرگ آریایی روشن می شود. از لحاظ معنای لغوی از برای مهر معانی چندی گفته اند که اغلب یک مفهوم کلی را می رساند، و آن دوستی و محبت است. کسانی دیگر نیز چون بارتولومه Bartholomae و یوستی Yusti از ریشه ی میهن، خانه و سرا منظور از آن را میهمان یا مهمان دانسته اند و برخی نیز از لحاظ قرابت معنی آن را به وطن معنی کرده اند. در «فرگرد Fargard چهارم وندیداد» به مفهوم عهد و پیمان آمده است، چنان که در «مهریشت» نیز به همین مفهوم عهد و پیمان تکراری دارد. به هر انجام در زبان سانسکریت نیز به معنای دوستی و محبت است. همچنان که در اوستا مهرایزد روشنایی و فروغ و نور است، در ریگ ودا نیز همین معنا را ارائه می کند. در ودا اغلب نام وارونه یا خدای بزرگ به همراه میترا ذکر می شود.برخی از محققان خواسته اند مقایسه و تطابقی میان میترا و آپولون Apollon یونانی که خدای نور و صنعت و پیشگویی است برقرار کنند، اما این مقایسه بسیار بعید به نظر می رسد، چنان که بخواهیم مقایسه یی میان ایشتار ایزدبانوی عشق و شهوت بابلی و آفرودیته یا ونوس Venus الاهه ی عشق و زیبایی یونانی و رومی با آناهیتا Anahita برقرار سازیم .همچنان که «اهورامزدا» در مزدیسنا از لحاظ نزدیکی مطلق تنها یک ذات واحد محسوب می شوند و گاهی به صورت مقدم و مؤخر اهورا - مزدا - و مزدا- اهو را جلوه می نماید در ودا نیز این دو این چنین به هم پیوسته اند در ودا و خدایان برهمنی نیز بسیار به این چنین وضعی بر می خوریم و میترا - وارونه Mitra- Varuna و وارونه - میترا بسیار به چشم می خورد. این دو خدایانی هستند متحد و متفق که به معاضدت و کمک همکار بندگان و احوال طبیعت را سامان بخشیده و این توافق و پیوستگی در آنان چنان است که حتی سوار گردونه یی می شوند با دو چرخ. البته در اینجا از میترا- نور و روشنایی و یا خورشید استنباط می شود، آسمان نورانی، آسمان و خورشید- و در پرتو این معنا است که رمز این به هم پیوستگی روشن می شود. باری هندوان و ایرانیان از زمانهای بسیار دوری به پرستش مهر یا میترا سابقه داشته اند و این ایزد برایشان بسیار محبوب و قابل اهمیت بوده، اما چه در آیین برهمنی و چه در آیین مزدیسنی زرتشتی، مقام این خدای بزرگ در اصلاح و ساختار بعدی به مرتبه ی ایزد و صفتی برجسته ی تنزل پیدا کرده است. اما این تنزل، مقام اساسی و اصالتی حقیقی به مهرایزد اعطا کرد و وسیله یی شد برای راستی، درستی، خوش بینی، نیکخویی و انسانیت. البته آیین مهر یا میتراپرستی در جهان باستان چنان عظمتی یافت که نزدیک بود آیین مسیحیت را برانداخته و آیین عمومی نیمی بیش از جهان شود، اما این را نیز بایستی در نظر داشت که آیین مهری که از ایران به روم گسترش یافت و در نیمی از اروپا عمومیت و رواج یافت، به قدری دچار تغییر و تبدیل و دگرگونگی شد که هیچ روی قابل مقایسه با آیین مهرپرستی در میان آریاهای باستان و مزدیسنی ایرانیان نبود.
آیین میترائیسم
میترائیسم (Mithraism) به مهر پرستی گفته می شود که، مقارن استقرار آئین زردشت در اواخر دوره هخامنشیان در ایران رونق گرفت و از این سرزمین به آسیای صغیر گسترش یافت.این آئین را آریائیها به ایران آوردند، آنگونه که به هند نیز بردند. مهر پرستان معتقد بودند که خدای مهر یک بار به صورت انسانی در یک غار ظهور کرد و شبانانی که در آن مکان به چرانیدن گوسفند مشغول بودند، به وی ایمان آوردند. آنگاه خدای مهر، گاو نری را کشت و خون او را بر روی زمین افشاند. هر جا که قطره ای از خون او افتاد، سرسبز و بارور شد.به هر حال آئین میترایی مربوط به دوره های نخستین مهاجرین آریایی تبار به فلات ایران وسرزمین هند است که موجب اشتراکات اعتقادی زیادی در مدت زمان طولانی مابین اقوام ایران وهند شده بود. این پیشینه تاریخی به دوهزار چهارصد سال قبل از میلاد مسیح میرسد. با گذشت زمان این اشتراکات اعتقادی دچار اختلاف شد. در آثار ودا به وجه مشترک بین دو قوم مهاجر برخورد میکنیم. اشورا در ودا همان اهورای ایرانیان است. این آئین در سرزمین هند بنام میترا ودر ایران به نام مهر شناخته میشد.مهر یا میترا (از ریشهٔ میثر) از کهن ترین ایزدان ایرانی و هندی است، برخی نشانه های پرستش او را در ایران به پیش آریایی بر می گردانند.
تاریخچه آیین میترایسم
درباره آغاز دین مهرپرستی در ایران نمی توان به درستی آن را روشن ساخت ولی می دانیم که بسیار پیش از آنکه کیش زرتشتی و ودایی پدید آیند نژاد ایرانی او را با آیینی راز آمیز ستایش می کردند، آیینی که در آینده نام "عرفان اسلامی یا مسیحی" به خود گرفت. امروزه گروهی از پژوهشگران ایرانی توان آن را دارند که پیشینه پیوسته این آیین را تا به امروز در ایران نمایان سازند. پیوند میترا با خورشید و گاو و ماه برای ما روشن است و روشن است که علامت + که آن را چلیپا می گفته اند سمبل خورشید بوده است ولی نزدیکی آن با آتش (هنایش زرتشتی) یا با آمایش تن. (هنایش یونانی که در دیدگاه مهرپرستان ایرانی نکوهیده است.) و از این دست را باید پیش از پذیرفتن سبک سنگین کرد.مهر پرستی یا آیین میترایسم یکی از ادیان قدیمی است. در زمانی که آریاییها به ایران آمدند، دارای اساطیر، خدایان، مراسم، افسانه ها و معتقدانی بودند، اما در این سرزمین تازه به ناچار بر حسب مقتضیات و شرایطی در به دگرگونیها و تغییر و تبدیلاتی زدند. علاوه بر علل طبیعی چون موقعیت جغرافیای، آب و هوا و علل طبیعی دیگر که قهرا در معتقدات بشری اثر می گذارد، معتقدات و فرهنگ بومیان ایرانی نیز به زودی در فرهنگ آریاییهای تازه وارد شروع به نفوذ کرد.
چنین به نظر می رسد که قبل از جداشدن دو تیره ی هند و ایرانی از یکدیگر تفاوتی میان دو گروه از خدایان عمده ی آنها بوده است. یک گروه را دیوها «دیو Daiva» می خواندند و در رأس آن خدای جنگجویی به نام ایندرا Indar قرار داشت، و گروه دیگر را اسورها Asura «به ایرانی اهورا Ahura» می گفته اند و بزرگ ترین آنها وارونه Varuna و میترا Mitra بود. اکثر دانشمندان برآنند که مزداه Mazdh ایرانیان که به معنی «دانا» و بزرگ ترین اهوره می باشد، همان وارونه ی قدیم است، که نام اصلی اش در نزد اقوام ایرانی فراموش شده است. از لحظه ی ورود ایرانیان به عرصه تاریخ ما به دو شکل مختلف از مذهب ابتدایی آنها برخورد می کنیم. یک گروه به پرستش میترا Mitra» در متون ایرانی میثره » مشغول اند، که در این هنگام در رأس دیوها قرار دارد، و گروه دیگر که خدای بزرگ آنها مزداه می باشد. پرستندگان میترا یا مهر در ستایش او و خدایانی که در گرد اویند، یشتها را می سرایند و این همان سرودهایی است که نمونه هایی چند از آنکه با اصول دین زرتشتی تطبیق شده در قسمت موسوم به «بخش جدید اوستا» تا امروز برای ما محفوظ مانده است. از جمله ی این گروه خدایان یکی رشنو Ranu یا رشن، یعنی راستی و دیگری سراوشه «سروش» به معنای اطاعت است. این نامها همچون غالب اسامی خدایان اوستایی مانند «مجردات مجسم» به نظر می آید. این خدایان در حقیقت نماینده و مظهر هیئتهای اجتماعی می باشند. به گمان او «رشنو» خدای آزمایش اوردالی - ور ordalie-var/varangh و سروش خدایی است حافظ دین و آماده ی دفاع. مهر «پرتو خورشید». اشی ى ایزد بانوی باروری و زناشویی که به مؤمنین برکت در ازدواج و هر گونه سعادت ارزانی می داشت. دیگر از زمره ی خدایان ورثرغنه «بهرام » خدای حمله و پیروزی - خدای جنگ، و خورنه Xvarenah، یا فری که جلال و اقبال و شوکت شاهان به حق از اوست می باشد، و بسی خدایان کوچک دیگر. پرستندگان مهر هنگام قربانی جانوران برای خدایان، خود را با هوم / هئومه Haoma سرمست می کردند، و آن مشروبی بود که از فشرده ی گیاهی به همین نام به دست می آمد. هوم به عنوان خدایی که مؤمنان را در جذبه ی مذهبی و خلسه ی عرفانی فرو می برد، پرستش می شد. چنین به نظر می رسد که پرستش مزدا نیز مانند پرستش مهر در سراسر سرزمین محل سکونت ایرانیان مرسوم بود. زرتشت «زرتوشتر» پیغمبر نیز از میان این قوم در مکانی از ایران شرقی ظهور کرد. زمان ظهور او به هر حال مقدم بر دوران هخامنشی است. زرتشت با گاثاهای خود، که سرودهایی است و بیان آموزه ها و به شعر است، آیین پرستش مزدا را اصلاح و آن را بر پایه ی محکمی استوار کرد که امروزه به نام شریعت زرتشتی معروف است. کاسپی ها اولین گروه ایرانی بودند که وارد فلات ایران شدند که در منابع سومری به آنها آفتاب پرست گفته میشد.
تاریخ
این دین به 8000 سال قبل میرسد. این آیین به غیر از ایران در اروپا نیز پیروان
زیادی داشت و طی قرنهایی دین اصلی مردم اروپا محسوب میشد. این دین در سده های سوم
و چهارم میلادی به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری
داشت. پس از فرمان تئودوس یکم در ۳۹۱ میلادی که طی آن همه کیش ها و آیینهای
غیرمسیحی ممنوع اعلام شد و همه اروپاییان مجبور بودند یا مسیحی شوند یا اینکه از
تمام نعمات زندگی محروم باشند در این زمان آیین مهر پرستی کم کم از اروپا رخت بر
میبندد گرچه نمادها و پرستشگاه های آن در سراسر اروپا و مفاهیم آیین مسیحی و
رفتارهای مسیحیان باقی مانده.مهر یا میترا در شب یلدا پا به عرصه هستی میگذارد و
زندگانی پر فراز و نشیبی را آغاز میکند در این شب میترا از دل سنگی درون غاری به
دنیا میآید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیروکمان در دست.
برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم
میدانند. میترا به هنگام تولد
کره ای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفته است. و در مسیحیت چون روز
میلاد مسیح مشخص نبوده این روز را روز تولد مسیح اعلام کردند.
این آیین به زبان ویکی پدیا
میترا و گاو نر (وَرزا): این دیوارنگاره از یک میترائیوم در مارینو ایتالیا است که صحنه قربانی کردن ورزا و دنباله فلکی ردای میترا را نشان میدهد.
مِهرپرستی یا آیین مهر آیینی بود که بر پایه پرستش «میترا» (در پارسی میانه «مهر») ایزد ایران باستان و خدای خورشید، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. نوع دگرگون شده این آیین بعدها به صورت آیین رازوَری در امپراتوری روم اشاعه یافت و در طول سدههای دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم، در سرزمین اصلی اروپا، شمال آفریقا و بریتانیا برپا بود و خدای آن «میتراس» (معادل یونانی میترا) نام داشت. رومیان از این آیین با عنوان «رازهای میتراس» و یا «رازهای پارسیان» یاد میکردند، ولی امروزه محققان با عنوان میترائیسم از آن یاد میکنند.[۱][۲]
پیروان میترائیسم رومی، میبایست مناسکی مشتمل بر درجاتی هفتگانه را برای پاگشایی طی کنند. این مناسک در غارها و یا معابدی زیرزمینی و غارمانند به نام میترائیوم اجرا میشد. میتراس معمولاً به شکل مردی در حال قربانی کردن گاو نر تصویر میشد و اشخاص و همچنین حیوانات دیگری او را همراهی میکردند. مجموعه این نمادها به نشانههای ستارهشناسی، مانند اجرام آسمانی و صور فلکی تعبیر شده و «تاروکتونی» (گاوکُشی) نامیده میشود.[۳]
گرچه در اوایل سده چهارم میلادی و پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط کنستانتین امپراتور روم، این دین همچون دیگر دینهای پاگان محو شد، اما تاثیری بهسزا بر ادیانی چون مسیحیت بر جای گذاشت.[۴]
پیش از زرتشت پیامبر باستانی ایران (دست کم ۶ قرن پیش از میلاد و یا پیشتر)، ایرانیان دینی چندایزدی داشتند و میترا گرانقدرترین ایزد آنان محسوب میشد. او خدای پیمان و تعهد و سرسپردگی متقابل بود. در لوحی به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد که شامل پیماننامهای بین هیتیها و میتانیها میباشد، به میترا سوگند یاد شدهاست.[۲]
یکی از کیش های کهن ایرانی که زمانی جهان گیر شد مهر پرستی یا میترائیسم است. این کیش باستانی در بسیاری از ادیان و جریانات فکری ایران و جهان اثرات ژرف باقی گذاشت. مردمان فلات ایران دو بار توانستنددین و یا کیش جهانی پدید آورند. یک بار در مورد مهر پرستی و بار دیگر در مورد مانیگری. هر دوی این کیش ها نیز این پیام دل انگیز را با خود به همراه داشت که ابناء انسان در زیر یک اندیشه واحد باید به خاندانی بزرگ بدل شوند. برای روشن کردن سیر جهان بینی ها در ایران، بررسی این جریانات فکری ضرور است. زیرا با آن که در ایران کهن فلسفه به معنای اخص کلمه بروز نکرد، این کیش ها خود منعکس کننده بسیاری از تعمیمات فلسفی و نمودار منطق حیاتی و بینش ویژه دوران ها و نسل های گم شده است. مهرپرستی بر آیین زرتشتی ، مسیحیت و هندویسم اثرات مختلف گذاشته است.[۱]
از دوران داریوش بزرگ هخامنشی به بعد، آیین زرتشت، دین رسمی ایران بوده است. با اینحال، داریوش و جانشینانش قصد نداشتند شرایط سیاسی سختگیرانهای ایجاد کنند تا باورهای قدیمی را که همچنان نزد بسیاری از نجیبزادگان محبوب بود، از میان بردارند. بدینسان آیین زرتشت، رفتهرفته با عناصر آیین چند ایزدی قدیم در هم آمیخت و یَشتهایی در ستایش ایزدان کهن سروده شد. یشتی در اوستا به نام مهریَشت به مهر یا میترا اختصاص داده شدهاست که در آن مهر، ایزدی نظارهگر بر همه چیز، روشنایی آسمانی، نگاهبان پیمانها، محافظ نیکوکاران در این گیتی و در آخرت و بالاتر از هر چیز، دشمن بزرگ اهریمن و تاریکی و خداوند نبرد و پیروزیها تصویر شدهاست.[۲]
در آیین مختلط دوران پایانی سلسله هخامنشیان، جنبه زرتشتی به وضوح بر جنبه چندخدایی پیشین آن چیرگی یافته و دیگر از قربانیکردن، که پیروان زرتشت از آن نفرت داشتند، یادی نمیشود.[۲]
میترا با کلاه فریگی در سمت راست و آنتیوخوس اول شاه کوماژن در سمت چپ، (نقش برجسته متعلق به سده نخست پیش از میلاد در کوه نمرود.)
اگرچه پس از حمله اسکندر مقدونی و فتح سرزمینهای امپراطوری ایران توسط او در حدود ۳۳۰ سال پیش از میلاد، ساختار اجتماعی پیشین ایران از هم پاشید و برای مدتها اثری از مهرپرستی در این سرزمین نبود، نجیبزادگان مناطق مختلف در سرزمینهای غربی امپراتوری پیشین ایران، پرستش میترا یا مهر را از سرگرفتند. شاهان و نجبای مرز ایران و دنیای روم و یونان از جمله سرزمین آناتولی (آسیای صغیر) همچنان بر این کیش بودند.[۲] تیرداد اول شاه ارمنستان، در هنگام تاجگذاری خویش به سال ۵۷ پس از میلاد، نرون امپراتور روم را حکمران بزرگ خود اعلام نمود و آداب و تشریفات مهرپرستی را به نمایش گذاشت و اعلام نمود که ایزد پیمان و دوستی، رابطه دوستانهای را بین ارمنیان و رومیان مقتدر برقرار نمودهاست. میتراداد یا مهرداد ششم، شاه پُنتوس، احتمالاً یک مهرپرست بودهاست و متحدانش یعنی دریانوردان کیلیکیه در حدود ۶۷ سال پیش از میلاد، آداب و مناسک میترایی را برگزار مینمودند. همچنین آنتیوخوس یکم پادشاه کوماژن (جنوب شرق آسیای صغیر) میترا را تکریم و ستایش مینمود.[۲]تا آغاز قرن دوم میلادی آثار کمی پیرامون میترا ایزد ایرانی در سرزمین روم یافت شدهاست در صورتی که از سال ۱۳۶ میلادی به بعد صدها کتیبه و سنگنبشته وقف شده به این ایزد وجود دارند. شرح سبب این تجدید محبوبیت به آسانی ممکن نمیباشد و امروزه یک نظریه اینست که شاید آیین میتراییسم رومی توسط نابغهای مذهبی که در حدود صد سال پس از میلاد میزیستهاست تجدید بنا گردیده و به منظور پذیرفته شدن مناسک باستان ایرانی در سرزمین روم، تفسیر و تعبیری افلاطونی و جدید به آن بخشیده شدهاست.[۲][۵]میترایسم رومی در سدههای سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از گرایش کنستانتین کبیر امپراتور روم به آیین مسیحیت که در ان هنگام گسترش یافته بود و پس از پیروزی او در نبرد به سال ۳۱۲ میلادی که طی آن همه کیشها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهای مهرپرستی نیز در مغربزمین از رواج افتاد.[۲] گرچه نمادها و پرستشگاههای آن در سراسر اروپا و مفاهیم آیین مسیحی و رفتارهای مسیحیان باقیماندهاست.
نقشی از تاق بستان در کرمانشاه ایران. در این نقش شاه ساسانی شاپور دوم در میان و در سمت چپ وی اهورا مزدا که حلقهٔ فر ایزدی را به منظور تاجگذاری به او میدهد، بر روی دشمنی به خاک افتاده (یولیانوس امپراتور روم) ایستادهاند. درسمت راست شاه، میترا یا مهر، که پیکانهای نوری همچون خورشید از سر او در تمامی سمتها پراکنده شده، شاخهای از نبات که «برسم» نام دارد را در دست گرفتهاست و بر روی گل نیلوفری ایستادهاست.[۶]
شاپور دوم ساسانی به مهر سوگند خورد که آسیبی به پادشاه ارمنستان نمیرساند. در نقش رستم هم میترا دیده میشود.
فریگیها و پنتیها مهرپرست بودند. مهرداد کبیر هم مهرپرست بود.
نقش میترا در پشت و روی یک کنده کاری متعلق به سده دوم یا سوم پس از میلاد.
در اروپا بسیاری از خدایان محلی را همدم مهر دانستهاند و اساطیر محلی را به افسانه مهر پیوند زدهاند.
در باره آفرینش در آیین مهر بسیار گفتهاند ولی مهر در روایت رسمی دین زردشتی ایزد آفریننده نبودهاست. شکل قدیمی مهر در زبان سانسکریت که از همه کهنتر است «میتره» میباشد، در زبان اوستایی و زبان مادی «میثره» تلفظ میشده و در پارسی باستان «میششه»، در زبان رایج بعداز آن یعنی پهلوی ساسانی «میهر» تلفظ میشده که با حفظ املای تاریخی به صورت «میتر» نگاشته میشده است.
میترا از دل سنگی درون غاری به دنیا میآید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیر و کمان در دست. برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم میدانند. میترا به هنگام تولد کرهای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفتهاست.مبارزه با گاو امده است که این گاو گاو هرمز (اهورامزدا) است که مهر ان را میگرد وبا خنجری به گردن او میزند خونی که از گاو بیرون می اید شکل مار به خود میگیرد وحیات زندگانی را رقم میزند.
پس از رسیدن به غار، میترا گاو را بر زمین میزند و بر پشت آن مینشیند و چاقوی خود را بر کتف گاو فرو میکند. در این هنگام سگ و مار برای لیسیدن خون گاو میآیند و عقرب برای این که بیضهٔ گاو را نیش بزند. سگ نشان پاسداری، مار نشان زندگی و عقرب نماینده اهریمن است که میخواهد منی گاو را آلوده کند. از محل زخم گاو سه خوشه گندم و نهال تاک در میآیند. این گاو گاوی است که اورمزد خدای بزرگ آفریده تا بدینوسیله فر ایزدی خود را به فرزندانش منتقل کند. در روایات و متون کهن ایرانی آمدهاست که میترا پس از قربانی کردن گاو از آنجا که او ایزد لطف و رحمت است سهم خود از خون گاو (فر اورمزدی) را به روی زمین میپاشد و از آن نوروز و رستاخیز طبیعت پدید میآید.بیش از پانصد تمثال میثراس در حال سلاخی گاو یافت شده است. یکی از کهن ترین نقش برجستهها (در حدود ۱۶۰-۱۷۰ میلادی) در موزهٔ هنر سینسیناتی به نمایش گذاشته شده است. لروی ای. کمپبل تلاش روشمندی برای تحلیل همهٔ این تندیسهای گاو کشی بر عهده گرفته است.[۷] متأسفانه او به سبب اتخاذ فرضهای ناپذیرفتنی بررسی خود را مخدوش کرده است.ریچارد ال. گوردون به تندی از او انتقاد کرده است: در حال حاضر بررسی هنر میترایی، در چارچوب یکی از گونه شناسیهای صوری بهغایت بد فهمیده شده، یعنی کار ال. ای. کمپبل، به کندی پیش میرود یا در آستانهٔ چنین حالتی است. کارهای او که بر پایل کلاف سردرگمی از فرضیههای غیرقابل دفاع استوار است و در فضای تیرهٔ پر از اشتباه انجام گرفته، فقط شایسته آن است که نادیده گرفته شود.[۸]در دو طرف تندیسهای گاوکشی، پیکرههای دو انسان ایستاده تصویر شده است: در یک سمت کاوتس ایستاده که مشعل خود را بلند کرده و در سمت دیگر کاوتوپاتس ایستاده که مشعل خود را سرازیر نگه داشته است. فرانس کومون این دو را نشانهٔ برآمدن خورشید در صبح و فرو رفتن آن در وقت غروب تفسیر کرده است. راجر بک ترجیح میدهد که کاوتس را خورشید در حال حرکت به سمت شمال در فصل بهار و کاوتوپاتس را خورشید در حال حرکت به سمت جنوب در فصل پاییز، تفسیر کند. او نتیجهگیری میکند که: «اگر این فرض درست باشد، این مشعلداران آن گونه که کومون میاندیشد، تجلی میثراس، خدای خورشید، در بهار و پاییز نیستند، بلکه همراهان فصلی او در آن دو وقت از سال هستند.[۹]
میترا با زدن تیری به صخره از آن چشمهای جاوید به وجود آورد. این همان چشمه آب زندگانی میباشد.
میترا سوار بر اسب تاخته و حیوانات را شکار میکند تمام تیرهای او به هدف میزنند و با هر تیر موجودی را شکار میکند. بعد از شکار میترا به سراغ دشمنان خود میرود و آنها را از پای در میآورد. لقب «مهر نبرز» یا «مهر شکست ناپذیر» از همین جا پدید میآید. دومعجزه میترا بعد از تولد از سنگ که در کتابها نماد آسمان است یکی تیر اندازی به طرف سنگ وخروج آب مقدس از آن و دیگری شکار است که در سنگ نبشتهها به شکار گراز نیز اشاره شدهاست.
در آخرین روز زندگی زمینی میترا، او در ضیافتی شرکت میکند و خون گاو، گوشت او، نان و شراب میخورد. این ضیافت درون غاری انجام میشود. سُل ایزد خورشید نیز (سُل خدای خورشید است و میترا خدای پرتو خورشید. ایزد خورشید طی کارزاری با میترا او را بر زمین زده و پرتو او را از آن خود کردهاست) در ضیافت شرکت میکند.
بعد از ضیافت میترا سوار ارابه خورشید شده و به آسمان عروج میکند. سُل ایزد آفتاب او را سوار بر ارابه مینویی خود کرده و به آسمان میبرد تا در آخرالزمان دوباره به زمین برگردد.
در آخر کار جهان آتشی عظیم در تمام جهان درمیگیرد و پیروان میترا از آن آسوده خواهند بود.
مناسک مهری
تندیس میترا در حال قربانی کردن گاو نر، موزه بریتانیا لندنآیین
مهری آیین سربازی است. راستگویی و درست پیمانی از مهمترین مشخصههای این آیین است.
نوچه که میخواست به سلک مهریان در آید باید از آزمایشهای بسیار دشواری سربلند بیرون میآمد. نوچه را ابتدا به مهیار میسپاردند و او مطالب کلی را به نوآموز آموزش میداد. اما ابتدا باید سوگند میخورد که اسرار را بر هیچکس فاش نکند. بعد او را خالکوبی میکردند (دست و پیشانی) تا به عنوان برادر و یار دیگر مهریان شناخته شود. قبل از خالکوبی آزمایشهای زیادی انجام میشد. چشمان نوآموز را میبستند مهیار نوآموز را به جلو میراند سپس ناگهان او را هل میداد و شخص دیگری قبل از زمین خوردن او را در آغوش میگرفت که به این شخص منجی گفته میشد.
آذرخش، سیستروم، بیلچه
داس، ستاره، هلال ماه، شمشیر
تازیانه، تاج، مشعل
داس، کلاه فریگی، عصا، پیاله
با انجام یک سلسله کارهای دشوار کلاغ میتوانست به مقام نامزدی برسد. یکی از کارهای سختی که باید انجام میشد تا شخص به درجه نامزدی برسد خاموش ماندن بود. علامت مخصوص او مشعل و چراغ میباشد. عنصر آب عنصر مخصوص نامزد بودهاست. نامزدان از جنس مذکر بودند (زنان حق شرکت در مراسم را نداشتند) و به دستیاری پدر به عقد میترا در میآمدند. آن طور که از ظواهر امر بر میآید این ازدواج ماهیت عرفانی داشته ومانع همسری واقعی نمیشدهاست. در واقع نامزدان میترا رازداران آیین میترا بودند.
از این مرحله عضویت در جمع مهرپرستان رسمی میشود. گویا اکثر مهر پرستان تا این درجه بالا میآمدند. در انتهای مراسم به شخصی که میخواست جنگی شود تاجی که در انتهای شمشیری آویخته شده بود پیشکش میکردند. او این تاج را نمیپذیرفت و میگفت که مهر تاج سر من است. گویا داغ مهر را در همین مرحله بر چهره مهرپرست میزدهاند. علامت مخصوص او توبره و نیزه و کلاهخود است. عنصر خاک عنصر مخصوص جنگی بودهاست.
بالا رفتن از پله شیر بسیار دشوار بودهاست. شیر باید نیرومندترین همردیفانش میبود. در این مرحله قدرت شخص را آزمایش میکردند. بر دست و زبان شخص عسل میریختند؛ که به معنی پاکیزگی دست و زبان بودهاست. علامت مخصوص او بیلچهاست که برای به هم زدن آتش به کار میرفتهاست. عنصر آتش عنصر مخصوص شیر بودهاست. بر روی قبر شیرمردان یک شیر سنگی گذاشته میشد.
شیر مردی که به سنین بالا میرسد به درجه پارسی دست میابد. درجههای قبلی زمینی و مادی هستند ولی درجه پارسی یک درجه بیشتر روحانی است؛ و معنی آن وارستگی است. واژه پارسا به همین معنی میباشد. علامت مخصوص او داس است. پارسی نماد ماه است.
علامت مخصوص او تازیانه و هاله و مشعل است. مهر پویا نماد خورشید است. در مهرپرستی خورشید جایگاه اساسی دارد شاید بتوان پیروان آن را خورشیدپرست دانست.
پاتر یا پدر یا پیر یعنی کهنتر و مهتر، نماد خود مهراست. کسی که بدین جایگاه میرسد مهر و مهربانی وجودش را تسخیر کرده و نهایت لطف و رحمت بر مردم میشود. او مسؤل انتخاب اعضای جدید و آشنا ساختن نو دینان به رموز و درجات مختلف دین بودهاست. پیر در عین حال صلاحیت کامل در زمینهٔ ستارهشناسی را داشتهاست. چنین امری نباید باعث تعجب شود وقتی میبینیم که تمام آیین مهر مملو از اخترشناسی است و نمونه آن قرار دادن هفت مقام سیر و سلوک و تشرف تحت حمایت هفت ستارهاست.
مهرپرستان در هنگامی که در میترائیوم جمع میشدند گاوی را قربانی میکردند. گوشت این حیوان را کباب میکردند و خون آن را در جامی در زیر مهراب میریختند. این خون را با شیره هوم و شراب مخلوط میکردند و به آن آب حیات میگفتند. این آب مقدس را در جامهای مخصوص به نام دوستکامی میریختند و حاضران آن را به همراه کباب و نان میخوردند. سپس سرودهایی در سپاس از مهر میخواندهاند. در میترائیومها شمع و آتش روشن میکردند که نماد مهر بود.
میترائیومها
یک میترائیوم که در شهر بندری و باستانی «اوستیا» در ایتالیا کشف شدهاست. میترائیومهای بسیاری نظیر آن در آلمان، فرانسه[۱۰][۱۱] و روسیه، بهطور اتفاقی و یا هنگام مرمت کلیساها پیدا شدهاند.
به پرستشگاههای مهرپرستان میترائیوم گفته میشود. این واژه در فارسی و در برخی منابع، به واژه «مهرابه» برگردانده شده که از دو واژه «مهر» و «آبه» ترکیب یافته است. آبه به معنی جای گود است.
ساختمان میترائیومها از یک ورودی سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی میشد تشکیل شدهاست. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد بودهاست. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آن هم کوتاهتر است. مهراب بالای تالار اصلی قرار میگرفت و عبارت بود از گودی اندکی در دیوار که نقش مهر (و گاهی مجسمه او) در حال کشتن گاو در آن دیده میشد دو مهربان نیز در دو سوی او دیده میشدند. در دو طرف تالار اصلی نیمکتهایی سنگی قرار میدادند.
روشنی میترائیوم از روزنههای کوچک سقف و یا پنجرههای باریک تامین میشد، به طوری که فضای میترائیوم تقریباً تاریک بود و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود.
در آیین زروانی، میترا داور بین اهورامزدا و اهریمن میباشد. در اعتقادات زرتشتیان در ابتدای عمر هستی زروان (خدای زمان) به هدفمند بودن جهان شک کرده و گمان عبث بودن جهان را میبرد و از این شک و تردید اهریمن پدید میآید و حق و حقیقت که تولد اهریمن را برنمیتابد ناخواه از عالم یقین اهورامزدا را برای مبارزه با آن پدید میآورد. اهورامزدا و اهریمن هر دو در شکم زروان رشد میکنند. اهریمن که طمع دارد تا زودتر از اهورامزدا به دنیا بیاید شکم مادر (زروان) را پاره کرده و بیرون میجهد. توجه اینکه بسیاری از این اعتقادات، مفاهیمی بسیار قابل تعمق و تفکر در خود گنجانده و جای اندیشه و تفکر بسیار دارد. این اعتقاد میتواند بیانگر این امر باشد که خیر و شر هر دو مولود زمان میباشند و در گذر زمان نمایان میشوند.
در اوستا سرودی به نام «مهریشت» وجود دارد.
فرانس کومون، محقق بلژیکی، در آغاز سدهٔ بیستم میلادی پژوهشهای میترایی را پایهگذاری کرد و نخستین مجموعهٔ جامع کارهای تاریخی میترای را گرد آورد. تفسیر او از این کارهای تاریخی در بخش اعظم این سده معتبر باقی ماند.[۱۲]
کومون معتقد بود که مهرپرستی به طور مستقیم از دین زردشتی پارسیان و در نتیجهٔ فعالیت مغان در آسیای صغیر پدید آمده است و سرانجام این که آبای کلیسا اعتقاد داشتند که مهرپرستی دینی پارسی است، میثراس خدایی پارسی است و شماری واژههای مربوط به این آیین (پرسس، کاوتس، کاوتوپاتس، نامَه) پیشینهٔ ایرانی دارند.
کومون نقش اصلی این آیین، تندیس گاوکشی، را بر خلاف پیش زمینهٔ ثنویتگرایانهٔ دین زردشتی تفسیر کرده است. کومون بر پایهٔ روایت خلقت دین زردشتی متأخر در بندهشن، اقدام میترا به کشتن گاو نر را عملی از نوع خلقت تفسیر کرده است. او مار و عقرب را آفریدههایی شریر دانسته است.[۱۳]
آیین مهرپرستی یا میترائیسم رومی و مسیحیت همانندیهای بسیاری داشته[۱۴] و امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غرب چهارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است.[۱۵] هر چند چگونگی و میزان این تاثیر به ویژه در بین محققان مدافع دکترین مسیحیت امروزی مورد اختلاف بوده و یا کاملاً رد شدهاست.[
نمونههای سنت مهرپرستی را میتوان در اسطورههای ایرانی مشاهده کرد. از آن جمله پیروزی رستم بر اسفندیار که به دین بهی (آیین زرتشت) معتقد است. در گورهای متعلق به این دوره رسم دفن مردگان در کوزههایی که درب آن به سمت خورشید است معمول بودهاست. میتوان تداوم اندیشههای مهری را در دوره پارتی و تاثیرات آنرا در کیش دوره ساسانی پیگیری کرد .[
نمادهای مهری
علامت صلیب (چلیپا) رازهای زیادی دارد این علامت از مصر فرعونی تا هند باستان وجود دارد و بنظر میرسد از مهمترین نشانههای مهرپرستان باشد قدیمی ترین علامتهای صلیب کشف شده در حوزه فلات ایران کشف شده و باید به آیین مهرپرستی مربوط باشد بنظر میرسد که صلیب + ساده شده از شکلها و تصوراتی است که از خورشیدوجود داشته مانند دایرههایی با ۱۶- ۲۴- ۱۲ شعاع یا پرتو بنظر میرسد در یک دوره تکاملی تصویر خورشید از شکل گل آفتاب گردان به علامت+ سادهتر شدهاست و تنها با شکل + و یاضربدر و شکل ستاره پنج پر * در آوردند گفتنی است که علامت * که بر روی کلاه کوروش کبیر دیده میشود نیز نماد خورشید است ولی امروزه آن را با علامت ستاره میشناسیم. شکل ۱۲ پر صلیب هم وجود دارد که ممکن است همزمان آیکون خورشید و ۱۲ ماه سال باشد. اما در مجموع میتوان گفت + صلیب یا چلیپا یا چهارپایه و یا چهار پره ایکون ساده خورشیدتابان است ممکن است ۴ خط آن نماد فصلهای سال و یا نماد ۴ عنصر اصلی آب - باد و خاک و نور باشد. خورشیدپرستی و آیین مهر یا میثرا در مصر و ایران و هند و بخشی از اروپا قرنها قبل از مسیحیت وجود داشتهاست احتمالاً آیین مهرپرستی ابتدا در شمال غرب ایران رایج بودهاست اما نشانههای بارز این آیین در ۴ صلیب آریایی نقش رستم قابل مطالعهاست.[۱۶] مهریان به نشانه خورشید، صلیبی را در یک دایره ترسیم میکردند و برای آنان چهار گوشه صلیب نشانه سال خورشیدی آغازین بود. دو گوشه آن نشان از روز و شب و دو گوشه دیگر نماد انقلاب خورشیدی بود. صلیب درون دایره در نقشهای شام مقدس میترا به تصویر کشیده شدهاست.[۱۷] مهریان به صلیب شکسته «א» نیز به نام چرخ خورشید احترام میگذاشتند.
از زبان سایت پرسمان دانشجویی دقت کنید که مطالب این قسمت تکراری نیست و تحلیل متفاوت از دیگر سایت ها دارد
یکی
از ادیان پر سابقه در میان مردم ایران باستان، آئین مهرپرستی بود. این آئین را اریاها با خود به ایران آوردند،
آنگونه که به هند نیز بردند. این آئین به مدت دو
هزار سال دیگر آئینها را تحت الشعاع خود قرار داد و بر ادیان یهود، مسیح و زرتشت
تأثیر بسیار گذاشت. مهرپرستان هر سال در ماه مهر گاوی را زینت کرده و با جلال و
جبروت به میدان آورده، آن را ذبح می کردند.
پس
از عزاداری گوشت گاو را پخته و می خوردند. فلسفه این کار این بود که می خواستند از
وجود معبود در آنان چیزی بماند تا آنها را به سوی معبود راهنمائی کند. و این همان
کاری است که مسیحیان می کنند؛ یعنی خوردن نان فطیر و شراب به معنای خون و گوشت
عیسی (علیه السلام) که عشأ ربانی نام دارد. هندیان نیز هنوز احترام گاو را دارند.
یک مورخ ارمنی در تاریخ ارامنه آورده است که سرود واهاگون (مهر) از افسانه های ملی
ارامنه است. این مورخ ارمنی که در قرن چهارم میلادی می زیست، می گوید: آسمان و
زمین در درد زایمان بودند. دریای شفق گون و خورشید عالمتاب نیز درد می کشیدند. نی
قرمز نیز در دریای شفق گون درد می کشید. از آن نی شعله آتشی برخاست و دود بلند شد.
شعله آتش آن نی را احاطه کرده بود و... واهاگون متولد شد و با اسب آتشین خود به آسمان
بالا رفت. تو ای آرارات! سر فرو آور، زیرا واهاگون می آید. آسمان و زمین و دریای
شفق گون این مژده را به تو می دهند. در ارمنستان به نام او هیکلی نصب کرده اند که
به اطاق واهاگون موسوم است. با اینکه بین روحانیون کلدانی که معرف عقاید و مراسم
مذهب بوند با روحانیون آئین مهرپرستی اختلاف و تغییر اساسی وجود داشت (قرن اول و
دوم ق.م)، در عین حال در مراسم و اعمال مذهبی مهرپرستی تغییر صورت نگرفت و سادگی
اولیه خود را همچنان حفظ کرد. مراسم مذهبی مهرپرستی عاری از تزئین و آرایش معمول
بود.
مؤمنان
به این آئین، مراسم مذهبی را در غارها به جای می آوردند و معابد خود را نزدیک چشمه
ها و یا آب روان قرار می دادند تا غسل تعمید آسان تر انجام گیرد. رومیان و
یونانیان و... که تحت تأثیر آئین مهرپرستی قرار گرفته بودند، در داخل معبد و در
انتهای آن، مجسمه یا حجاری برجسته مهر را نشان می دادند که در حال کشتن گاو است و
از بدن آن انواع نباتات می روید. یکی از شاهدان عهد عتیق که هشتاد سال پس از حضرت
عیسی (علیه السلام) می زیسته است، میترا را این گونه تعریف می کند: خدائی که زیر
صخره غارهای ایرانی چمباتمه زده، شاخهاای سرکش خود را می گرداند و باز می گرداند.
بنابراین ظهور اولیه میترا در غاری از کوه بوده است. از این رو پیروان میترا
معبدهای مهر ی را در مغاره های کوه یا در دل دخمه ها بر پا کرده و در آنجا به
مراسم عبادت او قیام می کردند. تصویر مهر در پیکر جوانی نشان داده می شود که کلاه
بلند مخروطی شکل که نوک آن به جلو خم شده، پوشیده و موهای پریشان گرداگرد صورت او
را در بر گرفته و خنجری در پهلوی گاو نری فرو می کند.
اساس مهرپرستی یا میترائیسم
اساس مهرپرستی یا میترائیسم بر این اعتقاد است که مهر خدای بزرگ است و خدایان دیگر کوچکتر از او. متیرائیسم براساس پرستش آتش و پرستش قوای طبیعت، مثل باد و طوفان، خرمی و بهار، آسمان و کوه و جنگل و شب و... پرداختن به سحر و جادو است که لازمه پرستش قوای طبیعت و اعتقاد به ارواح خبیث و طیب که دست اندرکار جهان اند، است.
جادو اساس میترائیسم
یکی از اصول میترائیسمی سحر و جادو است. میترائیسم براساس پرستش آتش و مهر است. و مهر یعنی خدائی که در خورشید جای دارد، نه خود خورشید؛ و اصالت را از آن جادوگر می داند.یعنی ممکن نیست در جامعه ای جادوگری باشد، اما جادوگر نباشد.آن که ذوق و استعداد و هوش بیشتری داشته باشد، با مطالعه و علم نمی تواند (تنها به این دلایل) بر جای جادوگر تکیه بزند، که جادوگری و مذاهب قدیم به صورت سازمان رسمی ارثی اداره می شدند و جادوگران متولی امور دینی بودند و رابطه های انسان و خدا... ارزش مقام هر جادوگر به تقوی و علم نبود، بلکه در خون و ذاتش بود که ارث می برد و برای فرزندش به میراث می گذاشت، و برای دیگران (هر چه باهوش تر و بهتر) ممکن نبود که به چنان مقامی برسند.
روحانیون مهرپرستی؛ ریشه های تاریخی آئین
در میترائیسم، اصالت از ان مغان و روحانیان وابسته به مذهب مهرپرستی بود،که برای انجام اعمال مذهبی، نیروی بسیار زیادی داشتند، و مردم بی اعتقاد به انها و فضیلتشان (!) نیز ناگزیر از تقلید و متابعتشان بودند، چرا که کار دینشان منحصرا به دست مغان بوده و مغان چون دین را در انحصار داشتند، می توانستند به اقتضای مصالحشان آن را تعبیر و تفسیر کنند. مثلا یکی از وسائل درآمدشان، قربانی بود (همچنان که در مذهب ودا بود و بودا لغوش کرد) که فراوان بود و از بزرگترین راههای امرار معاششان... قربانی برای مردم نبود؛ برای خود خدا بود و اجرا کننده مراسم قربانی و حامل قربانی به بارگاه خداوندی جز مغ نمی توانست کسی دیگر باشد. در مهرپرستی نیز مغان یا کارتان ها بزرگترین نیروی حاکم بر قبایل آریائی بودند.
میترا در ادیان دیگر
دایره نفوذ میترا فراتر از ادیان ایرانی هندی است. مهر یا میترا از خدایان مشترک ایرانیان و هندیان بوده است. او خدای روشنائی و حافظ نظم جهان و مدافع حق و حقیقت و ضامن تعهدات و سوگندها است. میترا نگهبان جهان و طرفدار کائنات است. میترا در نبرد انسان بادواها (یوها) یعنی در مبارزه با بی نظمی و ستمگری و بد طینتی، یاور انسان است. میترا جنگاوری نیرومند و در عین حال ناجی انسان و راهنمای او پس از مرگ است. در اواسط قرن اول ق.م. آئین مهرپرستی در ایتالیا راه یافت و در غرب نفوذ وسیعی یافت. اما میترای صادراتی یا میترای اوستا تفاوت فاحشی داشت؛ میترا در بابل خدای خورشید بود و در آسیای صغیر به هلیوس پیوست و با خدایان یونان درآمیخت و سرانجام خدای خورشید لقب یافت. میترا خدای نجات دهنده و قهرمان پرقدرت گردید که ایمان به او باعث رهائی می شد و در افکار جای یافت. میترا در زندگی پس از مرگ قادر به یاری انسان است، میترا واسطه میان انسان و خدا است و سرمشق مؤمنان. این میترا در کشورهای غربی مقامی ارجمند یافت. به این گونه، میترای آریائی با عقاید ایرانی هندی یونانی و رومی در آمیخت و سرانجام ترکیب مزدائی گرفت. مهرپرستی پر از اسرار مذهبی است که با اعمال عبادی و مراسم پیچیده می تواند راه نجات پیروان خود را نشان دهد.
افسانه پیدایش میترا و تبلیغات مهرپرستی
میترا از سنگی بوجود آمد، و به محض تولد، مورد پرستش شبانان قرار گرفت. آنگاه با خورشید هماهنگ گردید و یک گاو نر وحشی (ورزو یا ورزا) را به دام انداخت. مهر، گاو وحشی را به درون غاری کشاند و آن را در آن غار به زنجیر کشید. گاو از غار فرار کرد.به فرمان خورشید، کلاغ گاو را کشت. از درون گاو خوشه گندم و درخت انگور روئید. کژدم و افعی و مورچه به خوردن اعضای تناسلی گاو پرداختند. میترا به آسمان عروج کرد. بار دیگر به زمین برگشت و به مردگان نیروی قیام و رستاخیز داد، خوبان را از بدان جدا کرد. نیکوکاران را از بدکاران جدا کرد. آنگاه گاوی را ذبح کرد و با شیره مقدس درآمیخت و به دست عادلان قوم داد. هر کس از این مشروب بنوشد، جاودانه خواهد شد.
تبلیغات مهرپرستی
مهرپرستان در سال اول میلاد علنا به تبلیغ عقاید خود پرداختند و آئین مهرپرستی به سرعت رواج یافت. در سال 68 میلادی این آئین به اروپای مرکزی راه یافت و در سال 107 میلادی تا شمال بالکان پیش رفت. در سال 148 در رومانی طرفدارانی پیدا کرد. در ایتالیا، آلمان، اطریش و فرانسه آثاری از میترا پرستی دیده می شود. در روم امپراطوران به آئین میترا گرویدند. در ارتش یونان مهرپرستی نفوذ یافت، زیرا سربازان یونانی میترا را مظهر خدای جنگجویان و پهلوانان می شناختند.
بقایای آثار مهرپرستی در ایران
آثار مهرپرستی در ایران معاصر دیده می شود. خرم آباد لرستان یکی از مرکزی بزرگ و عمده مهرپرستی ایران باستان بوده است. در حال حاضر در جنوب غربی شهرستان خرم آبادی آثاری از دوران مهرپرستی به چشم می خورد. در دره مشهور به بابا عباسی در کنار سفید کوه، دخمه ای بر سینه این کوه وجود دارد که یادگار دوران مهرپرستی ایرانیان است. این دخمه دارای چند ستون و چهار دیوار می باشد. مردم این منطقه این دخمه را (که مدعی اند قبری در آن وجود دارد (؟) به مقبره بابا عباسی می شناسند. مردم بر اساس اعتقادات کهنی که دارند، نذوری از قبیل مهره های رنگارنگ، دستبند، نخ و... تقدیم می کنند و دخیل می شوند.هر چند اثری از قبر در این دخمه مشاهده نمی شود، اما باور عامه آن نواحی بر این است که بابا عباسی در اینجا مدفون است. روی این اصل می توان گفت که این اعتقاد کهن و احترام به این دخمه، از یک اعتقاد کهن مهرپرستی رونق داشتند. اغلب مهرابه های در دوره ساسانی به صورت آتشکده در آمد و در عصر اسلامی تغییر و تحلو کلی یافت. آوه یا آبه در فارسی گنبد را گویند. مانند: سردابه، گرمابه و... کلمه مهرابه بعدها به صورت مهراب یا محراب نوشته شد. از آنجا که آئین میترائیسم با آئین های جدید سازش و تفاهم نداشت، به همین جهت در ادوار مختلف تاریخی عقیدتی این سرزمین، دچار ویرانی و تغییر می شد. مانند معبد مهر (ناهید یا آناهیتا) در شهر کنگاور. خلاصه این که: مقبره بابا عباسی بدون شک یک معبد مهرپرستی است. لرستان آثار دیگری از این آئین کهن آریائی را به یادگار دارد.
عقاید مهرپرستان از دیدگاه خانم زهرا برقبانی
آئین میترائیسم
اساس
مهرپرستی بر این اعتقاد است که مهر خدای بزرگ است و خدایان دیگر کوچکتر از اویند.
میترائیسم بر اساس پرستش آتش و پرستش قوای طبیعت مثل باد؛ طوفان؛ خرمی، بهار؛
آسمان؛ کوه و جنگل، شب و پرداختن به سحر و جادو است و لازمه پرستش قوای طبیعت و
اعتقاد به ارواح خبیث و طیب که دست اندرکار جهان می باشند. میترائیسم بر اساس
پرستش آتش و مهر است. «مهر» خدایی است در خورشید نه خود خورشید و اصالت را از آن
جادوگر می داند یعنی ممکن نست در جامعه ای جادوگری باشد اما جادوگر نباشد. (14)
«میترا» که به معنای رفیق، همدم، یکدل و یاری کننده است،
خدای نگهبان آفتاب و نام، یکی از ده آتش و نیز نام یکی از امپ سرها است - که دسته
ای ازفرشتگان مونث آسمانی هستند در کتب هندی - متیرا در شکل خدای خورشید کمتر ظاهر
می شود بلکه خدای روشنایی، فروغ آفتاب است و وارونا خدای آسمانی و شب است. (15) در
اوستا مهر نموداری از خلق و خوی ایرانی مزدایی را نشان می دهد که دشمن بی امان
دروغ و دروغگوی است (16) و مهر ایزد راستی و دلیری و روشنایی و عهد و پیمان است
(17) او که دارنده دشتهای فراخ و چراگاههای خرم است همواره پیدا برای یاری دادن
راستگویان و جنگجویان و برانداختن دروغگویان به این سو و آن سو می تازد و هیچ چیز
از او پوشیده نیست و برای مراقبت مردمان هزار گوش و ده هزار چشم دارد و از فراز
کوه بلند هراء (البرز) به ممالکت
آریایی می نگرد. و این جایگاه را به فرمان «اهورامزدا» امشاسپندان
و خورشید فراهم کرده اند. (18)
عقاید کلی میترائیسم
از
جمله عقاید مهرپرستان این بود که به بقای ابدی روح، ایمانی فراوانی داشتند و در
انجام اعمال نیک اصرار می ورزیدند تا به این وسیله روح آنان جاودانه شود و جزای
نیک یابد. مهر پرستان در مجامع مذهبی با نقابی که علامت درجه آنان بود حاضر می
شدند، مهرپرستان به تأثیر ستارگان سعد و نحس بر سرنوشت انسان معتقد بودند و به
تأثیر رؤیا در زندگی انسان ایمان کامل داشتند، لذا به تأویل و تفسیر خواب می
پرداختند و یکی از علل پیشرفت سریع این آیین در جهان آن روز جنبه اخلاقی و عملی آن
بود.(19)
آیین
میترا، آیین اسرار است، اسرار این ملک با پافشاری و اصرار حفظ می شد و برای معدودی
که در درجات عالی ترقی می کردند کشف می شد. (20) به این علت یکی از مهمترین دلایل
فقدان منابع اطلاعات درباره اصول و مبانی اعتقاد مهرپرستان جنبه سری و راز آیینی
این دین است و تعلیمات دینی آنان تماماً جنبه سری و باطنی داشت و نقوش و اشکال
معابدشان نیز به صورت تمثیلی عرضه شده است. (21)
آیین
میترا در بنیاد زیر بنای ایرانی خود را در ثنویت حفظ کرد این ثنویت از شکل آیین
زروانی متأثر بود. در آیین میترایی خدای بزرگ زروان «اکرنه» با زمان بی کرانه است؛
خدایی که بدنی چون آدمی و سری به سان شیر و گرد و بدنش، را حلقه زده است. بعد از
او چنان که گذشت آسمان، زمین و اقیانوس، خدایان دیگر از این سه بوجود آمدند آسمان
اورمزد است که همراه فرشتگان با اهریمن و عوامل آن (دیوان) در پیکار دائمی است.
اورمزد که اهریمن را نابود می کند در آیین میترا مشهورترین جایگاه را دارد. (22)
در آیین زروانی چون اشاره به آفرینش زروای می شود میترا میانجی اورمزد و اهریمن
معرفی شده است. (23)
مغان در میترائیسم
در آیین میترائیسم اصالت از آن «مغان» و روحانیون وابسته به مذهب «مهرپرستی» بود، که برای انجام اعمال مذهبی نیز از قدرت فراوانی برخوردار بودند مردم بی اعتقاد به آنها نیز ناگزیر از تقلید و متابعتشان بودند. چرا که کار دینشان منحصراً به دست «مغان» بود و مغان دین را در انحصار داشتند، می توانستند به اقتضای مصالحشان آن را تغییر و تفسیر کنند. از جمله درآمد مغان قربانی بود که اجرا کننده مراسم قربانی و تقدیم کننده حاصل از قربانی به بارگاه خداوندی جز مغ نمی توانست کس دیگری باشد. در آیین میترایی سپیده دم و صبح دم، هنگام ستایش و نیایش است چون خورشید برآید مغان بر ترنم خورشید و نیایش «مهر نیایش» می پردازند. (24) در این فصل سعی بر آن بود که به برخی عقاید و اصول کلی که میترائیسم ها و مهرپرستان بدان معتقد بودند اشاره ای چند کوتاه شود.
افسانه پیدایش میترا
از جمله اعتقادات پیروان آیین میترائیسم اعتقاد به افسانه «زایش مهر یا میترا» می باشد که با سابقه ای اساطیری در واقع امری شگرف است. در این آیین «میترا» از صخره ای سنگی زاده می شود و در حالی که برهنه است، اما کلاه شکسته مهری بر سر دارد و به دستی خنجر و به دستی دیگر مشغل دارد. (25) که مشعل برای روشن کردن جهان و خنجر برای کشتن «گاو قربانی» است. میترا با خورشید است. چون میترا زاده می شود شبانان برای پرستش به وی می آیند و میترا با خورشید هماهنگ و متحد می شود و یک گاو وحشی را به دام انداخته می کشد. (26) بنا به افسانه شگفت انگیز «یم» که اکنون «جمشید» نامیده می شود (27) دقیقاً به عنوان همتای زمینی و در اکثر جاهایی که معابد میترا ساخته شده نام آن محل با اسم «یم» یا «جم» توام است. (28) طبق گفته های دیگر میترا از درختی که «کاج» یا «صنوبر» است زاده می شود. (29)
در ایران باستان هر یک از روزهای ماه به نام ایزدی خوانده می شد و شانزدهمین روز هر ماه به نام ایزد «مهر» بود از این رو روز «مهر» از ماه «مهر» «مهرگان» خوانده می شد و از این روز تا شش روز بود که جشن مهرگان نامیده می شد. ابوریحان بیرونی می گوید: گویند مهر که اسم خورشید است در چنین روزیی ظاهر شد و به همین مناسبت این روز را بدو منسوب کرده اند. (30)
جشن مهرگان یکی از اعیاد بزرگ ایرانیان بوده است (30) و مهرپرستان در جشن مهرگان گاوی را زینت کرده و با جلال و جبروت به میدان آورده آن را ذبح می کردند و مراسم و اعمال مذهبی مهرپرستی سادگی اولیه خودرا همچنان حفظ کرده بود و عاری از هرگونه تزیین و آرایش معمول بود. (32)
براساس
یک گزارش یونانی پادشاه ایران به افتخار خداوند دست به میگساری می زد در دوران
ساسانیان پادشاه تاجی به شکل خورشید بر سر می گذاشت و از این طریق نشان می داد که
او نیز میترای روی زمین است همانطور که نوروز با بازگشت و رهایی «جم» از سرزمین
دیوان را جشن می گرفت «مهرگان» را به بند کشیدن قاتل «جم» یعنی اژی دهاک جشن می گرفت
و این هم نشانه ای بر نزدیکی بسیار «میترا و جسم» به هم بوده است. (32)
میترا
پس از قربانی کردن گاو در روی زمین آماده معراج و بالارفتن به آسمان می شود، اما
پیش از آنکه به معراج برود مجلسی برای شام ترتیب می دهد که «شام آخر» نامیده می
شود و این به شکرانه پیروزی میترا و تودیع او با یاران انجام گرفته است. در این
مجلس از گوشت گاو و قربانی و شراب هوم مصرف می کنند و پس از صرف شام میترا همراه
پیروان خود به آسمان صعود می کند و وسیله صعود گردونه چهار اسبه اوست. (33)
از دیدگاه سایت باشگاه مرکزی
عرفان و تصوف در کیش میترائیسم (آیین میترا یا مهر پرستی)
در کیش کهن میترائیسم (آیین میترا یا مهر پرستی)اسطوره ای به این شرح وجود دارد:
......میترا پس از صرف شام مقدس با پیروان خود به آسمان صعود
میکند.وسیله صعود ,گردونه چهار اسبه اوست.در نقاشی های یافته شده دو ایزد به
نامهای سُل و هلیوس گردونه را می رانند.میترا در آسمان نیز از یاری به مردمان و
آنانی که مومن به کیش باشند خودداری نمیکند.ارواح پیروان را برای گذراندن از هفت
طبقه آسمان راهنمائی می کند تا به طبقه هشتم که جایگاه نور و آرامش مطلق است
برسند.البته این موضوع کنایه ای است از اینکه افراد بایستی طی مراحل هفت گانه
تزکیه و تصفیه روح از دلبستگی ها آزاد شوند تا با سبکباری به مر حله و درجه ای دیگر
برستد و پس از طی هفت مرحله به نور مطلق و کمال دست یابند.درباره ترتیب هفت درجه
یا هفت مقام در میان محققان جز در یک مورد ,اختلافی
وجود ندارد و آن درباره مقام دوم است که شرحش در ذیل خواهد آمد.
[B]هفت مقام روحانی به ترتیب عبارتند از :
نخست مقام کلاغ که آن را پیک نیز میگویند,دوم مقام کری فیوس یا کریپ توس که به معنای پنهان و پوشیده است,سوم مقام سرباز ,چهارم مقام شیر ,پنجم مقام پارسی .ششم مقام خورشید,هفتم مقام پدر یا پدر پدران .چون پیروان میترا از زبان یونانی هم استفاده میکردند در نامگذاری این هفت مقام نیز زبان یونانی را به کار گرفته اند.
میترا پس از کشتن گاو و ضیافت مقدس ,با گردونه افتاب به آسمان صعود کرد که به زعم آریائیان هنگام رستاخیز به عنوان یک ناجی یا سوشیانت به زمین باز خواهد گشت.
در کیش مانی نیز میترا نجات بخش جهان در رستاخیز پیش از اشتعال جهان معرفی شده است.
میترا در آسمان هادی ارواح مومنان است.ارواح بایستی از هفت سپهر بگذرد و در هر سپهری (فلکی)یکی از آخشیج های فانی را از خود دور کنند تا سر انجام در فلک هشتم منزه و پاک به وسیله اهورامزدا وارد نور محض شوند.برای مومنان رسیدن به مقام والا مستلزم آن بود تا هفت دوره تصفیه و تزکیه را بگذرانند.در هر مقامی به سوی پیشرفت ,مشقات و دشواری ها و شکنجه ها یی وجود داشت که مریدان و سالکان بایستی آنها را متحمل گردند.کسانی که از مرحله ششم گذشته به مقام هفتم می رسیدند بسیار اندک بودند,ولی اینان بودند که به وسیله خود اهورامزدا و میترا فروغ جاودانی و آخرین پایه آسمانی جای می گرفتند.و اما شرح هفت مقام.
مقام اول
برابر روایت پُرفیریوس ,مقام اول ,مقام خدمتکاران مهرابه بوده است.کسانی که میخواستند در زمره پیروان در آیند,زیر نظر پدر مقدس به جرگه مومنان پذیرفته میشدند.
گفته های پژوهشگر و مورخ مزبور با کشفیات باستانی سازگار است,چون در برخی از پرده های نقاشی,کسانی که خود را به شکل کلاغ در آورده اند,سرگرم پذیرایی از شرکت کنندگان در مجلس صرف طعام مقدس هستند.کسانی که میخواستند به جرگه وارد شوند ناچار بودند یک سلسله مراسم و تشریفات را به جای آورند.
این مراسم راکروینا یا کرواسی نا-ساکرا می نامیدند.هنگامی که این مراسم به پایان پدر یا پیر مقدس آنان را کلاغ مقدس خطاب میکرد و این بدان معنا بود که مقام آنها رسمی شده است و از این هنگام بود که آنها در مهرابه ها ملبس به پوشش کلاغ می شدند و در پاره ای تشریفات از صدا و حرکات کلاغ تقلید می کردند.در حقیقت این پست ترین مقام در مقانات کیش میترایی بود.
مقام دوم
این مقام کری فیوس بود که برخی از پژوهندگان آن را مقام کرکس معرفی کرده اند و تحریف شده کلمه یونانی گرپس میدانند که به معنی کرکس است.لیکن باید این مقام را مقام پوشیدگان دانست.گروهی که در مدارج ابتدائی هستند,حق شرکت در مراسم را ندارند و باید با تلاش و جدیت تعالیم لازم را فرا گیرند تا به مقام بالا راه یابند.در تصرف و عرفان اسلامی ایران ,این مرحله یکی از درجات سلوک است که به اتحاد خالق و مخلوقات و مخلوق تعبیر می شود.در کیش میترایی ,زنان را در آئین راهی نیست ,زیرا اشاره و نشانه ای تا کنون پیدا نشده که با صراحت ,آن چنانکه قانع کننده باشد,دلیل بر راه داشتن زنان در آئین میتر باشد.
هنگامی
که در مهرابه سرودهای دینی خوانده می شد همسرایان و نوازندگان باید نیمف ها بوده
باشند.در پایان سرود خوانی ,زنگ می زده و صدای ناقوس را بلند می کرده اند(نواختن
زنگ از ایران همراه میترا به اروپا رفت).یکی از مراسم زرتشتیان که در آتشکده ها
انجام می گرفت نواختن زنگ بود.هنوز هم در آتشکده ها در مواقعی ویژه زنگ می زنند.
نا
گفته نماند که شرابی که میترائیان مصرف می کردندهمان هئوم ,شیره گیاه هوم بود,ولی
چون این گیاه درز اروپا وجود نداشت تا از آن شادی انگیز نداشت,آب انگور یا شراب
مصرف می کردند.در نقاشی هنگام زادن میترا از تخته سنگ (ابر,آسمان)در دستش خوشه
انگوری است که اشاره به همین اصل است.
مقام
سوم
سومین
مقام ,منصب سرباز است.در متن اوستایی مهریشت ,میترا خدای شکست ناپذیر جنگ است و
سرباز و جنگاوران در آوردگاه از او یاری می جویند و میترا نیز بسرعت به یاریشان می
شتابد.جنگاوران مهرآئین ,همواره پیروزی را از آن خود می دانستند.این نیروی روحی زاده این اعتقاد بود که مهر و
یارانش نیز در کنار آنان میجنگند و آنها را به پیروزی می رسانند .بر عکس دشمنان
مهر دینان از هیبت این خدا که چنان جرات و جسارتی به آنان می بخشید ,به ترس و بیم
و تردید دچار میشدند.
در
بندهای اولیه مهر یشت می توان به مقام سرباز و روایط او با میترایی و چگونگی حمایت
میترا از وی پی برد.
علامت
و نشان سرباز ,کوله پشتی و کلاه خود و نیزه است.سربازان میترا در دو جبهه مشغول
جنگ بودند.اول جنگهای معمولی بود که برای نگهداری کشور و گسترش آن صورت میگرفت
.آنچه مهم تر بود جنگ و ستیز با نیروهای شر و اهریمنی بود.بنابر درک صحیح
کومنت,کیش میترا صرفاً بر اساس اخلاقیات مبتنی بود و بدین سبب آنها موظف بودند تا
به هر شکلی که باشد با شر و بدی مبارزه کنند.داخل شدن به مرحله سربتزی نیز دارای
تشریفات ویژه ای بود.این را هم باید اضافه کرد که اصولا ,سرباز در رموز آئین میترا
کنایه از آخیش با دونمیفوس کنایه از آخشیج آب لست.کسانی که خواهان تشرف به مقام
سربازی بودند,مجبور می شدند از آزمایشهای دشواری پیروز و کامیاب به در آیند.آین
آزملیشها عبارت بود از گور خوابی که بایستی با تحمل گرسنگی و تاریکی و هول و هراسی
که برایشان ایجاد می شد,انجام میگرفت ,سرباز چون برای مدتی در تابوت مصنوعی ,مانند
مرده ای میخوابید,قرار می دادند.سالک آنرا می پذیرفت اما بر سر نمیگذاشت,بلکه بر
روی شانه نهاده میگفت" میترا تاج سر من است"اگر در این مورد پژوهش بشود
معلوم میگردد که این عمل به مثابه مراسم سوگند سربازی است.سالکین در شرایط سختی با
گرگ می جنگیدند.دستهای آنان را با روده جوجه می بستند و در گودال آب می
افکندند.آنان بایستی با دست بسته به هر نحوی که می توانند خودشان را ازآب نجات
دهند.در زمستان باید با پای برهنه روی برف و یخ راه بروند و متحمل گرسنگی و تشنگی
بشوند.
آخرین مرحله آزمایش ,تقدیم تاج بود ,تاجی که از شمشیری آویخته بود.این مراسم در سردابهای تاریک و وهم انگیز انجام می شد.در این مراسم سالک تاج را واپس می زد و میگفت میترا تاج سر من است,در این مرحله بود که به منصب سربازی پذیرفته می شد,در این هنگام او را در آب می افکندند و بیرون می آوردند که در واقع این عمل به معنای تولد مجدد بود,یعنی گذشته ها محو می شد و او به عنوان سرباز میترا دوباره زاده می شد.سربازان پس از پذیرفته شدن بایستی وجهه ممیزه ای داشته باشند,به همین جهت پیشانی آنها را با مُهر مِهر داغ میکردند و بالاخره واپسین کار،یعنی مراسم سوگند انجام میگرفت.این مراسم را ساکرامنتوم میگفتند.
مقام چهارم
چهارمین مقام ،منصب شیر بود.در پرده های نقاشی و سنگ برجسته های منقوش ،نقش شیر فراوان است و همین عمل سبب شد که بعد از اسلام،به ویژه در زمان سلجوقیان ،علامت شیر و خورشید بر پرچمها نقش بست،(رابطه شیر و خورشید در ایران باستان پیش از زرتشت وجود داشته است)در این پرده ها کسانی که به مقام چهارم رسیده اند گاه در حال خدمتگذاری و گاه در حال اهدای هدایا به حضور میترا نشان داده شده اند.
این
طبقه نیز ناگزیر از گذراندن آزمایشهایی بودند که البته دیگر تحمل ریاضات و شکنجه
های بدنی نبود،بلکه باید به ورزیدگی های روانی ،شایستگی اخلاقی،وحدت ذهنی و خلاصه
فهم اسرار دست می یافتند چنانکه گفته شد شیر کنایه از آتش است.روایات رمزی میترایی
،حاکی از آن است که در واپسین روز در عمر جهان ،آتش سوزی بزرگی رخ خواهد داد.در
این آتش سوزی ناپاکان خواهند سوخت و پاکان مثل اینکه در چشمه ای شستشو می
کنند،آسایش خواهند داشت.
مقام
پنجم
پنجمین مقام ؛مقام پارسی بوده است،مقام پارسی گذشته از وجوه رمزی ،کنایه ای است که با طبیعت و روئیدن گیاهان پیوند دارد و میان پیروان کیش میترا ،نشان آزادی و آزادگی بوده است.بی گمان مهری دینان،آزادی و آزادگی و شجاعت را یکی از وجوه مشخص ایرانیان می دانستند که آن را مقام پارسی نامیده اند.دستهای کسانی را که به این مرحله می رسیدند،طی تشریفات ویژه ای ،با عسل پاک میکردند و بر سرشان کلاه فریژی که میترا بر سر داشت و کنایه ای از آزادی و آزادگی بود می نهادند.یکی از نشانهای ویژه پارسی هلال ماه و داس است که در واقع این هر دو بار درو و دروگری مناسب دارد.چون با قربانی کردن گاو،گیاهان می روئیدند،فرد پارسی با داس خود ساقه های خوردنی را درو کرده برای تامین معاش انبار میکرد.در صحنه های نقاشی دیواری،یکی دیگر از نشانه های رمزی پارسی،یعنی هلال ماه نشان داده می شود.پیش از این اشاره شد که در مراسم تشرف به مقام پارسی،دستهای شخص را با عسل تطهیر می کردند،این کار کنایه از وجود خیر و برکت،ثروت و نعمت در میان ایرانیان بود.برابر با زمینه اعتقادی در ایران باستان (پیش از ظهور زرتشت)،ماه سرچشمه عسل بوده است.پس از کشته شدن گاو،نطفه اش به ماه رفته در آنجا پاکیزه میشد و همین نطفه بود که موجب قوام و رویش گیاهان و سلامت و ازدیاد چارپایان میگشت.پس ماه در حقیقت آن گونه که به روشنی در امستا و نامه های پهلوی اشاره شده حافظ گیاهان و چارپایان ، نشان ویژه مقام پارسی و سرچشمه عسل است.هنوز هم در ایران این عقیده کهن به ویژه میان کشاورزان باقی است که نور ماه در رویاندن و به ثمر رساندن گیاهان و میوه ها تاثیر بسزایی دارد.
مقام ششم
ششمین
مقام ؛منصب خورشید است،ولی در حقیقت نماینده خورشید یا سل و یا پیک هلیوس است سل
خدای خورشید در میان رومیان و هلیوس خدای خورشید در اساطیر یونان باستان است.در
کتاب اوستا به ویژه یشت دهم که ویژه میثر(مهر)است،میترا و خورشید روابط بسیار
نزدیکی با هم داشته در واقع متحد هم هستند و آنقدر و آنقدر به هم نزدیک اند که
مهر،پرتو خورشید معرفی شده است.آئین میترا چون به اروپا راه یافت و شایع شد،رومیان
خدای خود را به جای خورشید ایرانی نهادند.سل خدای خورشید و در یونان هلیوس خدای
خورشید نامگذاری شد.
بنا
به باور رومیان،میترا پس از تولد،همه موجودات و آخشیج ذها را رام کرده آنگاه با
خورشید زورآزمایی نمود و اورا زیر فرمان خود آورد و رابطه بین آن دو بسیار صمیمی و
دوستانه شدو این نخستین پیوند میترا با آیین رومیان بود.
میترا و سل نیز پس از کشته شدن گاو،در مجلس تودیع و ضیافت،در کنار هم و در میان گروه پیروان گوشت و خون گاو،نان و شراب را صرف کردند و پس از آن با گردونه خورشید به آسمان رفتند.اگر پارسی معرف و نشانه و نماینده عنصر مشخصه ایرانی در مقامهای هفت گانه است،هِلدیودروُموس نیز شاخص عنصر رومی است،چون در مجمع مهری دینان،وی پیک خورشید است.او همچنین نماینده سل-هلیوس در صحنه هایی از نقاشی های کشف شده هِلدیودروُموس(پیک خورشید)و سل هر دو حاضرند و از نظر لباس شباهت تام دارند و برای هر دو،رنگهای مشابهی به کار برده شده است.
مقام هفتم
این
مقام والاترین و عالی ترین مرحله تشرف برای یک سالک میترایی بوده،این مقام را مقام
پتر یا پدر و پدر پدران می نامیدند. پدران در حقیقت عالیترین مناصب را در آئین
میترایی داشتند و همین لقب را عیسویان از مراسم میترایی اقتباس کردند دم به خئد
نسبت دادند. هفت منصب روحانی و هفت مقام برای تکمیل و ارتقاء مدارج در میان فرقه
باطنیه یا اسماعیلیان تقلیدی از همین بنیان میترایی بود.میان صوفیه نیز هفت وادی
سلوک بر اساس همین هفت مرحله میترایی بنا شد.جالب توجه است که مقام پیر در تصوف و
عرفان بایستی الگوی بی خدشه ای از مقام پتر(پدر)در آئین نیترایی باشد.در کیش
میترایی مقام هفتم مقام عقاب بود که نهایی ترین مرحله ارتقاء میترایی بود.
وقتی
که به عرفان می نگریم،به ویژه در منطق الطیر عطار،متوجه می شویم که سیمرغ نهایی
ترین مدارج کمال صوفیه به شمار می رفته است.مقام پدر پدران که بسیار پارسا بود و
عالی ترین مقام دیگ نیس سی موس را در مدارج میترایی داشت،در ادبیات پارسی بویژه در
اشعار حافظ به پیر مغان تبدیل گردید:
حلقه پیر مغانم ز ازل در گوش است برهمانیم که بودیم و همان خواهد بود
یا:
گر
مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن پیر ما گفت که در صومعه همت نبود
و در جای دیگر از مُهر مهر پرستان یاد میکند می گوید:
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
و بویژه در بیت زیر به کلاه فریژی یا کلاه شکسته مهری اشاره میکند
یاد باد آنکه نگارم چو کله بشکستی در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود
باید توجه داشت که حافظ این غزل را با توجه به آئین میترا که خود از سالکان آن بوده سروده است.هنگام برگزاری تشریفات و مراسن در مهرابه،پدر یا پیر که در پارسی پیر مغان است لباسی همسان لباس میترا می پوشید و کلاه شکسته مهری بر سر می نهاد.
نشان ویژه عصایی و حلقه ای بود.وی دانای اسرار،مرشد اعظم و روحانی بزرگ به شمار می رفت و همه امور مهرابه از نظرش می گذشت.تازه واردان و سالکان تازه با نظر وی پذیرفته می شدند.ترفیع درجات و آزمایشهای راهروان راه میترا با نظر وی انجام می گرفت او مغان اعظم بود،نماینده میترا محسوب می شد و اعمال دینی را شخصاً انجام می داد.با همه احوال،این مردمان یعنی پیروان میترا در مهرابه برادری و برابری تام داشتند و این برادری و برابری از مشخصات آن دروره بشمار می رفت.
*کلاهی است که از قسمت بالا به سوی جلو برگشته و به اصطلاح مهری دینان شکسته است و آنان برای تشخیص به پیروی از میترا آن کلاه را بر سر می نهادند.
تأثیر میترائیسم بر مسیحیت ازدیدگاه سایت نشر دریافت و نگار حصاری- هامون سبطی
شباهتهای بسیاری در مراسم و اعتقادات این دو آیین میتوان پیدا کرد. این شباهتها به حدی بارز و جدی و پرنفوذ است که نمیتوان آن را حاصل تصادف یا اشتراک در اصول اعتقادی در میان ادیان دانست. احتمالاً به این دلیل که کیش مهر بسیار کهنتر از مسیحیت است و میترائیسم به ۴۰۰۰ سال قبل برمیگردد و چند قرن پیش از پیدایش مسیحیت وارد اروپا شدهاست، این شباهتها دلیل تأثیرگذاری میترائیسم بر مسیحیت است و نه حالت دیگری. در ادامه مهمترین و روشنترین این همانندیها را برمیشماریم:
۱- روز یکشنبه. با توجه به اهمیت خورشید در میترائیسم، روز یکشنبه یا dies solis روز مقدس کیش مهر و میترائیسم بودهاست که به مسیحیت نیز وارد شدهاست. دقت کنید که مسیحیان به یکشنبه، «Sunday» یا همان روز خورشید میگویند!
۲- ستایش خورشید. معمولاً درِ ورودی کلیساها را به سوی مشرق میساختند و مسیحیان در سدههای آغازین هنگام برآمدن و فرومردن آفتاب برفراز بلندیها میایستادند و خورشید را ستایش و کرنش میکردند تا جایی که پاپ لویی یکم گفته بودهاست: «مسیحیان به کلیسا میروند اما به جای آنکه خدای یگانه را پرستش کنند به ستایش خورشید میپردازند.» هم او بود که در برانداختن میترائیسم و پرستش خورشید چنان پای فشرد که مردم دیگر جرئت نگاه کردن به خورشید و ستارگان را نداشتند (Shwerrtheim 206).
۳- آذین بستن کاج و سرو (جشن کریسمس). درخت کاج و سرو ازجمله درختان مقدس در آیین مهر و میترائیسم بود. تصویری از میترا و یاران دوگانهی او در دیبورگ آلمان بهدست آمده که در حال بیرون آمدن از درونِ برگهای درخت کاج هستند. علت احتمالی تقدس درخت کاج در کیش مهر، مقاومت آن در برابر سختترین شرایط زمستانی و نیروهای اهریمنی است. پیروان میترا در شب یلدا (Solstice) کاج را میآراستند و دو رشته نوار، یکی سیمگون (نقرهای) و دیگری زرین به نشانهی کهکشانهای دور و نزدیک به دور آنها میپیچیدند. چراغانی کردن این درختان در آغاز سال نو توسط مسیحیان گویا تقلیدی از آداب میترائیسم است. ستارهای که بالای درخت کاج میآویزند نمادی از روشناییی و یادآور درخشیدن خورشید از فراز درخت کاج است (Dehno 88).
۴- زادروز مسیح. پیروان میترائیسم بر این باور بودند که میترا در درازترین شب سال، یلدا، به دنیا آمدهاست. در نظر پیروان این دین، میترا در لحظهای متولد شد که چیزی نماندهبود تاریکی بر روشنی پیروز گردد و دنیا را تاریکی فراگیرد. میترا با تولد خود در شب یلدا- که در زبان یونانی به معنای تولد است- توانست دنیا را از تاریکی نجات دهد (Dehno 87). تولد مسیح را ۲۵ دسامبر میدانند که بسیار نزدیک به شب یلدا در تقویم کنونی است. شاید این چند روز اختلاف از تغییر تدریجی تقویمها در طول این دو هزار سال حاصل شدهباشد زیرا همانطور که میدانیم معمولاً تعیین حساب سال و ماه در عهد قدیم به شکل کاملاً دقیق ممکن نبودهاست و هر چندصدسال یکبار تقویمها در حد چند روز پس و پیش میشدهاند.
۵- نام مسیح. میترا در فارسی «مهر» خواندهمیشود و در اروپا Mithra. نمیتواند شباهت آوایی این دو با نام مسیح Messiah اتفاقی باشد و احتمالاً مسیح تغییر شکل یافتهی همان Mithra است.
۶- نداشتن پدر. صخرهای آبستن میشود و میترا از دل آن به دنیا میآید. صخره و کوه در این آیین نماد آسمان است؛ بنابراین میترا زادهی آسمان است و پدری برای او نمیشناسیم، همچنان که مسیحیان نیز باورمندند که حضرت مریم بدون در کار بودن شوهری باردار شد و از آسمان نطفهای در بطن او جای گرفت (Vermaseren 91).
۷- ازدواج نکردن (Remaining Celibate). گویا پیروانی که در مرحلهی همسری (bridegroom)[۲] باقی میماندند و امکان ارتقا به مراحل بالاتر را بهدست نمیآوردند، وفادارانه تا پایان عمر همبستری میترا را اختیار میکردند. احتمال میرود که پیروان مراحل بالاتر نیز از ازدواج خودداری میکردند. این عدم رغبت به ازدواج از سنتهای فکری مهم در دین مسیحیت نیز هست (Vermaseren 200- 201).
۸- عروج به آسمان. میترا پس از کشتن گاو و برگزاری میهمانی با یارانش، بر گردونه (ارابه)ی Sol، خدای خورشید، سوار میشود و در مسیری پیچاپیچ از میان هفت اختر به آسمان عروج میکند، نظیر عروج عیسی مسیح به آسمان. همچنین هنرمندان مسیحی در تصویر کردن سفر روح به آسمان تحت تأثیر تصویرهای برجامانده از پرستندگان میترا بودهاند (Vermaseren 127).
۹- تقدس عدد هفت. در میترائیسم، میترا و دو یار همیشگیاش به آسمان میروند. میترا در آسمان هفتم، خورشید را پدید میآورد و یاران او ۶ ستارهی تیر، ناهید، ماه، بهرام، کیوان و برجیس (مشتری) را. روح انسان از آسمان هفتم به زمین هبوط میکند و در گذر از هر آسمان ویژگی آن آسمان را کسب میکند؛ پس انسان باید با پالایش روحش دوباره از این هفت مرحله بگذرد و با میترا یا خورشید یکی شود. این باور موجب تقدس عدد هفت در آیین میترا بودهاست. در دین مسیحیت نیز عدد هفت عددی مقدس فرض میشود. در مکاشفهی یوحنّا (Johannas)- که قدیمیترین اثر باقی مانده دربارهی مسیح است و حدود ۶۸ تا ۶۹ م نوشته شدهاست- بارها به عدد هفت اشاره شدهاست (Shwerrthiem 209).
احتمالاً تقدس عدد هفت برای ما ایرانیها نیز ریشه در همین اعتقاد دیرینه داشتهباشد که به اروپا نیز سرایت کردهاست.
۱۰- سهگانگی (Trinity). در تمام سندها و سنگنگارههای برجامانده از میترا، دو یار دیگر در کنار میترا هستند. آریا من Aryaman (ایزد نگهبان ایرانیان) و بهاگا Behaga (ایزد سرنوشت) در ایران؛ Syaosa و asi در هند و cautes (نماد طلوع خورشید یا آغاز بهار) و cautopates (نماد غروب خورشید یا آغاز پاییز) در اروپا. این خدایان سهگانه میتوانند ریشهی اعتقادی به سهگانگی و تثلیث (پدر، پسر، روحالقدس) در دین مسیح باشد.
۱۱- اصطلاح پدر. در کیش مهر لفظ «پدر» و «پیر» به روحانیون اطلاق میشد که در دورانهای بعدی توسط مسیحیان نیز به کار رفت و امروزه نیز مسیحیان به روحانیون خود پدر میگویند (Dehno 50).
۱۲- کلاه مخصوص. نام کلاهی که پاپ هنگام آیینهای دینی بر سر میگذارد Tiar است که همان کلاهی است که به پدر میترائیسم هدیه میکردند و تاج پادشاهان مادی و پارسی نیز Tiar نام داشت (Shwerrtheim 210)!
۱۳- پوشیدن لباس قرمز یا ارغوانی. در آیینهای بزرگ کاتولیکها مانند بخشیدن تاج به کاردینالها، پاپ و همگی کاردینالها لباس سرخ به تن دارند. در همهی پیکرنگارههای برجامانده در مهرابهها، پوشش میترا به رنگ سرخ است که نماد طلوع خورشید است.
۱۴- مراسم عشایربانی (Eucharistie). در مراسم عشایربانی، مسیحیان بامدادان به کلیسا میروند و از دست کشیش نان میگیرند و شراب مینوشند. عشایربانی نشانهی پیوند میان پیروان یک خدای مشترک و تشکیل یک خانوادهی بزرگ و همچنین بیانگر یاری و کمک به یکدیگر است. در این مراسم پیوند دینی جای پیوند خویشاوندی را میگیرد (Dehno 90). به نظر، ریشههای این مراسم مهم مسیحیت در آیین میترا نهفته است. پس از کشتهشدن گاو مقدس به دست میترا، از خون او درخت انگور و از دُمش خوشهی گندم میروید که از این دو شراب و نان به دست میآید (Shwerrthein 210).
هزینههای مراسم مذهبی یکی از مهرابهها بر روی دیوار آن یادداشت شده و بهخوبی دیدهمیشود که هزینهی نان و شراب در رأس فهرست مخارج است! در مهرابهی آوانتن، سنگنگارههای یکی از دیوارها توسط مسیحیان متعصب دورههای بعد تخریب شدهاست زیرا در این سنگنگارهها مجلس مهمانی میترا و یارانش که بسیار شبیه مراسم عشایربانی و شام آخر مسیحیان است و در آن نان و شراب صرف میشد، تصویر شدهبود (Vermaseren 129).
۱۵- نماد چلیپا (Swastika). همانطور که گفتهشد نماد چلیپای شکسته از قدیمیترین نمادهای دینی بشر است که در کیش مهر جایگاه خاصی داشت. احتمالاً قبل از شکلگیری مسیحیت در اروپا، چلیپای شکسته به عنوان نماد میترائیسم به کار میرفته. پس از گسترش مسیحیت، پیروان این دین جدید موفق نشدند که تمام تفکرات قدیمی مردم اروپا را باطل سازند، به همین دلیل تصمیم گرفتند تا اصول یا نمادهایی از آیینهای قدیمی را در دین خود محفوظ دارند. مسیحیان نتوانستند یا نخواستند چلیپای شکسته را بهطور کامل در دین خود بهکارگیرند؛ درنتیجه شکلی شبیه به آن را که امروزه صلیب نامیده میشود جایگزین آن کردند. فرضیهی دیگری که به ذهن میرسد این است که شاید آنانی که تازه به آیین مسیح گرویده بودند در دورهی تسلط سیاسی کیش مهر برای پنهان کردن مسیحیت خود، چلیپا را که نماد میترائیسم بود به گردن آویختند اما بهمرور و با آمدن نسلهای بعد، علت واقعی آویختن این صلیب از یادها رفت و به نماد مسیحیت تبدیل شد.
در اواخر تدوین این مقاله یکی از سایتها مطلبی (اقای آریاتبار) را درج کرده بود بهتر دیدم در انتهای مقاله به زبان خود ایشان درج کنم
تفاوت آیینِ مهر و میترائیسم ( مهر پرستی(
آیین مهر ، اگرچه از اندیشه های نابِ خرد گرایی میترایی و تفکرات پاک و اهورایی زرتشتی سر چشمه میگیرد ولی با مهر پرستی و میترایسم تفاوت های فراوانی دارد .
میتراییسم ، یا آنچه که به غلط ، از آن به عنوان مهرپرستی نام می برند ، اولین دین ایرانیان بود .
ایرانیان
هرگز خورشید را نمی پرستیدند بلکه ، آنها میترا ( روشناییِ جاودانه ) را به عنوانِ
خداوند آفرینندۀ خورشید ، می پرستیدند .
ایرانیانِ
باستان ، به فراست دریافته بودند که زندگی و حیاتِ آنها و تمامی جانداران و گیاهان
، مرهونِ نور و گرمای خورشید است و معتقد بودند که خداوندگار جهان ، ( میترا ) بواسطۀ لطف و مهرش خورشیدِ گرما بخش و
جهان افروز را آفریده تا انسانها و سایر جانداران و گیاهان با استفاده از نور و
گرمای آن ، قادر به ادامه حیات باشند ، به همین جهت ، حرمت و قداست ویژه ای برای
خورشید قائل بودند.
آنها خورشید را به ترادفِ لطفِ ایزدی ، (مهر ) مینامیدند و ( میترا ) یا روشناییِ جاودانه را به عنوانِ خداوند آفرینندۀ مهر ، می پرستیدند .
مهر پرستان ، آتش را به عنوان سمبل و نمادی از وجود خداوند پنداشته و با روشن نگاه داشتن همیشگی آن در پرستش گاههای خود ، آن را مقدس می شمردند .احترام به خورشید و مقدس شمردن آتش نزد ایرانیانِ باستان ، باعث شد که در طول تاریخ همواره برخی از کج فهمان و غرض ورزان ،به غلط یا از روی کینه توزی آنها را خورشیدپرست و بعضا آتش پرست پنداشته و به آنان تهمتِ بت پرستی بزنند .
مهر پرستی، اولین آیین مدون و مرسوم درجهان است که هزاران سال پیش از ظهور زرتشت در ایران رواج داشته ، و قرنها مورد پرستش و احترام ایرانیان باستان بوده است .
مطابق تحقیقات بعمل آمده ، شالوده و بنیادهای فکری دین زرتشت ، عمدتا از اندیشه های فلسفی مهر پرستان شکل گرفته است که در مورد این مهم ، به تدریج و در مباحث بعدی سخن خواهم گفت
.این آیین کهن سالها پس از دین زرتشت ، همچنان موقعیت خود را حفظ نمود و به تدریج در دین زرتشتی نفوذ و با اعتقادات و باورهای اشو زرتشت ادغام گردید و بعدها توسط ایرانیان به غرب آسیای صغیر و سپس به یونان و اروپا گسترش یافت .
این آیین پس از نفوذ به یونان و اروپا با استقبال اروپاییان مواجه گردید و با تغییراتی جزیی قرنهای متمادی با عنوان میتراییسم ، دین اصلی و اولیه اروپاییان محسوب میشد .
مهر پرستی و میتراییسم در ایران ریشه ای کهن و سابقه ای چند هزار ساله دارد ، اما آیین مهر و آنچه که به عنوان کیش مهر در فرهنگ ایران مطرح است تاریخچه ای هزار ساله دارد و از اندیشه های اندیشمندان بزرگی نظیر ذکریای رازی ، فردوسی طوسی ، سعدی ، حافظ ، خیّام و دیگر بزرگان علم و ادب ایران زمین سرچشمه گرفته است.
.آیین مهر بر خلاف تمامی ادیان و آیین های رایج ، سعی کرده است با اندیشه ای انسانی و با دیدگاهی عقلانی ، جهان شمول و علم گرا ، تحولاتِ جهان را بررسی و تحلیل نماید .
این آیین ، با هدف قرار دادن انسان ، به عنوان هدف غایی آفرینش ، نگاهی نو و جهان شمول و انسان محور را به جهانیان ازائه مینماید .
کیشِ مهر با حاکمیت بخشیدن به عشق و خرد به عنوان دو بال لازم برای رشد ، تکامل و پرواز انسانی ، حرکتی نو و جهشی امید بخش را در فلسفۀ آفرینش آغاز نمود و بزرگان این آیین با اندیشه های ناب ،پاک و نجات بخش خود ، مسیر سعادت و خوشبختی نوع بشر را نورانی و روشن کرده اند.
بزرگانی همچون ، رازی ، فردوسی ، بیرونی ، خیام ، مولوی ، حافظ ، سعدی ، سهروردی و......دهها اندیشمند و فیلسوف نامی دیگر انچنان اعتبار و غنایی به این آیینِ شکوه مند بخشیده اند که برای انسانِ گمراه شدۀ امروزی راهی جز مراجعه به این اندیشه های پاک باقی نمیماند .
سخن را با اندیشۀ تابناک و نگاه مهرورزانه سعدی ، به جایگاه انسان به پایان میبرم و در مباحث آینده در مورد اندیشه ها اعتقادات و بزرگان کیش مهر ، گفتنی ها خواهم گفت .
بنی آدم ، اعضـای یکدیگرنـد .........که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار.........دگـر عضـوهـا را نـمـانـد قـرار
مهرتان پایدار...... م...... آریا تبار
مطالعه بیشتر
- آئین مهر: میترائیسم، آئین اسرار، مراسم دینی ...
- نیایشگاه پیروان میترائیسم در قشم
- آیین یارسان در ارتباط با ادیان باستان ایران با تاکید بر میترائیسم
- کتاب میترائیسم یا آیین مهر یا مهر پرستی
- میترا
- بررسی ادیان ایران باستان؛ با تاکید ویژه بر آئین میترائیسم
- کتاب تاثیر میترائیسم بر مسیحیت
- میترائیسم یا مهرپرستی در ایران باستان
- عرفان و تصوف در کیش میترائیسم (آیین میترا یا مهر پرستی(
- کتاب تأثیر میترائیسم بر مسیحیت
- هفت وادی عرفان در آیین میترائیسم
- نقد دین زرتشت(۵):تأثیرگذاری میترائیسم و خورشیدپرستی
- صوفیان، وامداران آیین میترائیسم
- میترائیسم آئین پر توان زمان باستان
- وجه مشترک کریسمس، یلدا و میترائیسم
- کتاب میترائیسم آیین پرتوان زمان باستان
- معنی کلمه میترائیسم به فارسی
- میترائیسم در عصر هخامنشیان (1(
- میترائیسم در عصر هخامنشیان (2)
- آیین مهر
- مهرپرستی یا آیین مهر یا میترائیسم چیست؟...
- مِهرپرستی یا آیین مهر یا میترائیسم
- نیایشگاه پیروان میترائیسم در قشم
- نام روزهای هفته در ایران باستان
- دانلود کتاب ادیان ایران باستان
- میترائیسم یا آئین مهر، دین جهانگیر ایرانی
- بررسی نقش نمادهای میترائی درشکل گیری شهرهای تاریخی ایران نمونه موردمطالعه : شهرنیاسر
- تاریخچه ی باور به ایزد مهر (میترا) و میترائیسم در ایران و جهان
- نام روز های هفته در ایران باستان
- آریایی ها وشناخت آفرینش – بخش سوم
- مهر و مهرپرستی ، میترائیسم ، و آیین ایرانیان
- از پیامبر ایرانی تا شباهت نمادهای "مکتب ایرانی" با میترائیسم
- هنر روم در ستایش تمدن ایرانی
- ارتباط کریسمس با آیین میترائیسم
- در مورد میترائیسم توضیح دهید و آیا اینها با علی اللهی ها اشتراکاتی دارند؟
- میترائیسم، مشترک میان ایران و روم
- آیین میتراییسم-قسمت اخر(تاثیر بر ادیان هم دوره)
- دیباچه ای برای مطالعۀ آیین میترایی
- حلقه ازدواج ریشه ایرانی دارد
- پیوندهای کریسمس با شب چله یا یلدا (دانشنامه ایرانیکا)
- گپ و گفتگو پیرامون میترائیسم و شب یلدا در مرکز مطالعات راهبردی
منابع
http://setarekharagan.blogfa.com
http://persianmoon.mihanblog.com
http://ancientgallery.blogfa.com
http://ariapars.persianblog.ir
http://kuroshghalavandi.blogfa.com
http://www.iranhistoric.blogfa.com
http://www.pegah-72.blogfa.com
http://bia2mail.persianblog.ir
http://greenapel.persianblog.ir
http://ayine-mehr.persianblog.ir
http://pajuhesh-iranshenasi.blogfa.com
http://mitraiism.persianblog.ir
http://www.kalapoor.blogfa.com
http://www.iranology-researches.com
http://rezanouroozian.persianblog.ir
http://recommend.bottega--veneta.net
http://www.manouchehr-salehi.de
سلام
سپاس ازاطلاع رسانی اتان وخدا را شکر که فعال شدید
با درود : بذارین مردم از نیاکان خودشان مطلع بشن . وگرنه این زحمت شما عقیم میشود !!...
با سلام
ممنون از پیامتان