نارنج سبز سیاسی علمی

وبلاگ علم سیاست گروه نارنج سبز

نارنج سبز سیاسی علمی

وبلاگ علم سیاست گروه نارنج سبز

دماگوژی - دماگوژیسم - عوام فریبی- مردم فریبی(Demagogie)

مبحث به زبان ساده:

این دو واژه که از زبان فرانسه به فارسی وارد شده است در اصل از «دماگوگیا» در زبان یونانی گرفته شده است. در زبان یونانی، دماگوگیا به معنای «رهبری مردم» بوده و در روم باستان نیز به همین معنا به کار می رفته و معنای افتخار آمیز داشته و شخصیت­های بزرگ را «دماگوگوس» یا «رهبر مردم» می­نامیدند. کسانی چون پریکلس، دموستنس و کیکرو (سیسرو) را به این نام خوانده­اند.

­  اما در زبان سیاسی جدید، دماگوژی به معنای عوام فریبی و مردم فریبی به کار می­رود، یعنی بهره­گیری نادرست از احساسات و تعصب­های عامه مردم. از این رو «دماگوگ» در زبان سیاسی جدید هم ردیف با «عوام فریب» و «مردم فریب» است.


یا به عیارت بهتر

 

دماگوژی را «عوامفریبی» یا «مردم فریبی» ترجمه کرده اند و آن عبارتست از اغوای خلق از طریق دادن مواعید و شعارهای فریبنده و دروغین. دماگوگ یا عوامفریب کسی است که ادعای او دروغ با وعده های بی پایه و بدون پشتوانه، با تحریف حقایق سعی می کند مردم را به سوی خود بکشد و موافقت و تحسین وپشتیبانی آنان را جلب کند.

آوردن نمونه برای نشان دادن مفهوم دماگوژی یا عوامفریبی زائد است. دماگوژی به مثابه یکی از اساسی ترین اسالیب و طرز عمل سیاست احزاب استثماری و دولت های ضد خلقی دربرخی از کشورها رواج کامل دارد و یک دستگاه تبلیغاتی و عظیم با استفاده از رادیو، تلویزیون، جراید، آگهی ها، رپرتاژ، مصاحبه ها، نطق ها، مراسم تشریفاتی و غیره و غیره سرگرم این کار است. هدف همان طور که گفتیم اغواء مردم است از راه سخنان فریبنده، کاهی را کوهی جلوه گر ساختن و وعده های سرخرمن دادن.

نمونه دیگر دماگوژی که در داخل توده مردم زیان بسیار به بار می آورد اغوای مردم از طریق دادن شعارهای به ظاهر انقلابی و فریبنده، ایراد سخنان به ظاهر مبارزه جویانه ولی بی محتوا است که هدف آن هم جلب موافقت مردم تنها به اتکاء همین فریبندگی جملات دروغین بدون پشتوانه عمل واقعاً انقلابی پیگیر و اصولی است در حالی که سرمایه دارن و ارتجاع کمتر از هر چیز از این گونه شعارهای بی محتوپی زیان می بینند اما بیش از هر چیز در مقابل این جملات به ظاهر انقلابی مقاومت می کنند.

 

این طبیعی است که هرچه حکومت مردمی تر باشد آثار دماگوژی کمتر خواهد شد و برعکس آن نیز صادق است .یکی از دلایلی که باعث وجود آمدن عوامفریبی میشود همین موضوع است .حکومت یا دولتی که بین توده ی مردم دارای مشروعیت باشد و از بطن جامعه بیرون آمده باشد نیازی به  دماگوژی ندارد.تنها زمانی حکومتی دست به عوامفریبی می زند که ملی نبوده و سعی در اثبات حقانیت و مشروعیت خویش داشته باشد . به طور مثال دولتی را در نظر بگیرید که با کودتا بر سر کار آمده باشد ،این دولت چطور میتواند  در بین مردم و اکثریت پارلمان کشورش مشروعیت خویش را بدست آورد؟

اینجاست که دماگوژی کارساز کار دیکتاتوری ، استثمار و سرمایه داری است.

 

حالا به ویکی پدیا رجوع می کنیم:

عَوام‌فَریبی آن است که شخصی به جای استدلال و اقامهٔ برهان برای اثبات یک عقیده، سعی می‌کند از راه تحریک احساسات و هیجان‌های جمعی و توسل به عواطف و جوّ حاکم، نوعی تصدیق جمعی نسبت به نتیجهٔ مطلوب خود به دست آورد، به شیوه‌ای که تک تک مردم چنین بیاندیشند که آن‌ها با پذیرش عقیده، به نوعی یگانگی با گروه رسیده‌اند و این یگانگی به آن‌ها امنیت و قدرت می‌دهد و اگر کسی با عقیدهٔ جمع مخالفت کند، از آن روح امنیت و قدرت محروم خواهد شد.

در عوام‌فریبی، شخص گروه زیادی از مردم را مخاطب قرار داده، با بیاناتی هیجان‌آور و شورانگیز، احساسات و عواطف آنان را تحریک می‌کند و با تکیه بر همین شور و هیجان عوام، آن‌ها را نسبت به نتیجه و مدعای خود متقاعد می‌کند.

در عوام‌فریبی، گاه برای افزایش تأثیر روی تک‌تک افراد، از وسایل دیگری همچون برافراشتن پرچم‌ها، نواختن موسیقی مناسب کمک گرفته می‌شود.

شیوه غیرمستقیم، مبتنی بر تحریک عواطف مخاطبان در رابطه با استدلال نیست؛ بلکه در آن از شگردهای مختلف دیگری برای برانگیختن روحیه جمعی هر یک از افراد استفاده می‌شود. در این‌جا مخاطب، تک‌تک افرداند، نه توده مردم. مثلاً در یک کتاب یا مقاله، مطلب چنان به فرد تلقین می‌شود که می‌پندارد تمام کسانی که در راه رشد و پیشرفت می‌باشند، آن را پذیرفته‌اند و نپذیرفتن آن، جاماندن از کاروان دانش و پیشرفت است.

حربه اصلی عوام‌فریبی، این احساس درونی‌است که هر کس می‌خواهد مورد تحسین دیگران قرار گیرد و بر ارزش و احترامش افزوده شود. این احساس گاه باعث تمایل افراد به تشبه به افراد مشهور می‌شود. تهیه‌کنندگان تبلیغات و آگهی‌های تجاری از این روحیه حداکثر استفاده را می‌کنند؛ مانند پوستری که در آن شخصیت معروفی را در حال نوشیدن چای مخصوصی نشان می‌دهد. افزون بر این، سعی می‌شود میان کالای مورد تبلیغ و امور مورد علاقه مخاطب، ارتباط برقرار شود؛ بنابراین در تبلیغات تصویری، در ضمن تبلیغ یک کالا، صحنه‌هایی از طبیعت یا صحنه‌های مهیج ورزشی استفاده می‌شود.

عوام‌فریبی مخصوص تبلیغات نیست؛ بلکه به ویژه در جهان سیاست مورد استفاده قرار می‌گیرد.

خب نیاز به یک تحلیل جامعه شناختی از این پدیده داریم که در ادامه داریم:

درجامعه ایران بدلیل  ماندگاری ودیرپایی سنن دیرین .ساختارعقب مانده، بسته و استبدادی همواره نقش رهبری افکار عمومی درجامعه، نقش مسلط وتعیین کننده ای داشته است. غلبه الگوهای فرهنگی سلطه پذیری و تبعیت ازیکسو و تقلید و لبیک گویی به انچه که زحمت تولید فکری ومنطقی انرا دیگران کشیده اند از دیگر سو معلول شرایط اندیشه ستیزی است که همواره باانگاره مبارزه و خشونت علیه اجتماعات بیش از دونفر، نه امکان اعتلای کارو وتلاش گروهی و تشکیلاتی صحیح و معقول را فراهم ساخته و نه برای تفکر گروهی، بحث وتبادل نظر و تضارب آرا شرایط مناسب ایجاد کرده است. این امر بیش از همه ناشی از اوضاع و احوال سیاسی- اجتماعی جامعه ایران است که پیوسته بطور خواسته یا ناخواسته دارای یک فردتام گرا و تام اندیش یا توتالیتر بوده و در لباس پدری یکسویه، ملت را بزور سرنیزه به فرزند خواندگی درآورده و به تیمار وتربیت او بر اساس عقاید قالبی خود پرداخته است.

فرایند رهبری افکارعمومی بقدری در روند تحولات سیاسی- اجتماعی وشکل گیری اندیشه های فردی وجمعی مؤثربوده که با مروری برتاریخ خواه براساس  نمونه های عینی و خواه برپایه استنباط های تحلیلی، هرچه هست بحث خدمت وخیانت رهبران فکری اعم از طبقات مسلط وحاکم و اقشار روشنفکر و عالم است. دراین فضا جای نقش آفرینی های خود جوش مردمی بسیار کمرنگ و درنهایت متاثراز هدایت و رهبری های عمومی افراد وابسته به اقشار و طبقات خاصی است که براساس منویات فکری و منافع گروهی یا صنفی خود خواه درتاریخ گذشته و خواه در چشم اندازهای آتی به جریان سازی و آفرینش تاریخ پرداخته اند. حتی مصلحان و ناجیان خلق گرایی همچون قائم مقام فراهانی و امیرکبیرو..، نیز عمدتا به همزبانی با اقشار مسلط فکری، سیاسی پرداخته و مردم وخلق انبوه را با جملاتی هیجان آور و آتشین به میدان مبارزه و صحنه تظاهرات اجتماعی کشانیده اند.

هدف از بیان این مقدمه کوتاه، فشرده و درعین حال گذرا بی هیچ داعیه ای برای صدور حکمی کلی یا قانونی درتاریخ سیاسی- اجتماعی ایران، تنها ایجاد زمینه و پیش درآمدی ورود به بحثی است که در این نوشتار بدان می پردازم. بدین ترتیب دربین گروه های رهبران فکری درتاریخ گذشته از مشروطیت تا کنون همواره چهار رویکرد و دیدگاه درارتباط با مردم وجود داشته است که در یک پیوستار خدمت تا خیانت قابل تصویر است

نمودارفوق بیانگر جهت گیری های اصلی ارتباط طبقات حاکم و صدرنشین فکری-سیاسی با مردم درقاعده هرم قدرت است. درواقع این الگو گویای یک فرایند ذهنی است که شکل عینی ان صورت دیگری بخود گرفته است که درجای خود بررسی می شود.در فرایند فوق که از قطب منفی تا مثبت تداوم می یابد، بعد خیانت پیشگی همواره بنام عامه مردم  و به کام خاصه بوده و لذا مبتنی بر رویکرد خاص گرایی(‌‌‌  Particularism  ) است. درآن سوی قطب دربعد خدمت به مردم که مبتنی بر رویکرد عام گرایی است( Universalism  ) علیرغم اعتقاد راسخ رهبران فکری به منافع و حقوق مردم و ایثارگری های بسیار در راستای نیل به این هدف، نوعی گرایش عملی وجود دارد که دربرخی نقاط نتیجه عینی آن به همان خاص گرایی منتهی شده و درنهایت دریک نگاه طولی درتاریخ و تحلیل اقدامات مجریان این رویکرد، به مرز خیانت نزدیک می شود. ازاینرو پیوستار فوق می تواند در فراز هایی از تاریخ شکل دایره وار یافته و دریک حرکت دورانی یا گردگشت درنهایت خدمت را به خیانت منتهی کند.

درچنین پیوستار مدوری که شکل دور باطل یافته و مرز میان خدمت و خیانت از یکسو و مردم ستیزان و مردم باوران مخدوش و تو در تو می گردد، اولین وآخرین شعار و هدف گروه ، مردم است خواه درله آنان خواه علیه آنان. درقطب عام گرایی، رهبران فکری دیگر بدنبال منافع شخصی نبوده و تمامی علایق وسلایق فردی خودرا قربانی منافع عامه کرده و مرزهای سودمندی را ازپوسته های تنگ، بسته و کوچک خاص گرایی بدرساخته و به دنیای وسیع آمال وآرزوی انسان های زحمتکش، دردمند و هم سرنوشت می کشاند. رویکردهای جهارگانه مورد بحث عبارتند از
 

الف) عوام فریبی

این رویکرد که در شرحه شرحه گزارش تاریخ مردم ایران همواره بارقه های پررنگ . دیرپایی از آن قابل ردیابی است مبتنی بر نظریه مردم ستیزی است و درواقع مترادف واژه Demagogism است که از طریق اغوای مردم، دادن وعده های دروغین، انقلابی و مردم نمایی و تحریف وقایع و حقایق، مردم را علیه مردم و درراستای منافع و مطامع خود هدایت و رهبری می کند.این رویکرد دارای شقوق مختلفی است که افراطی ترین و غیر مردمی ترین شکل بروز آن مردم ستیزی است.

دراین نوع از مردم ستیزی، اولین حربه اصلی ایجاد تفرقه و شیوع نزاع های مردمی علیه خودشان است. شکل علنی و آشکار مردم یا عامه ستیزی ،  یصورت رو در رو زمانی بوقوع می پیوندد که تضادهای آشتی ناپذیر رهبران فکری با مردم آشکار و غیرقابل پنهان شده و قتل عام خونین روی میدهد. اشکال غیرعلنی این راهبرد درفعالیت های خودکامانه و خودخواهانه ای است که به هرترتیب درعرصه های دینی، سیاسی و اقتصادی علیه منافع عموم مردم به اجرا در می آید. عامه ناباوری  و عدم باور به مردم و هویت فردی و جمعی آنان از دیگر خصایص رهبران این رویکرد است که مردم را چونان رمه سرگردان و بلاتکلیفی می انگارد که نیازمند چوپانی ورمه گردانی است تا ضمن تامین حداقل نیاز معیشتی آنان به هرکجا که صلاح باشد رانده و از نتیجه این شکل زیستی نیز تمتع نهایی را ازآن خود می کند.

عامه گریزی نیز از خصایص بارز دیگری است که دراین رویکرد غالب است. دوری گزیدن، جداکردن محدوده زیست، شکل زندگی، معاشقه و مراوده فردی- اجتماعی، تمهید نمادهای ویژه این رهبران فکری با عامه مردم، تقسیم کارطبقاتی و ارگانیسیستی و تلقی آحاد مردم بعنوان اقشار دون پایه و فاقد توان اندیشه و تصمیم گیری عقلانی از زمره دیگر زوایای نگرشی حاکم بر رویکرد دستگاه فکری عوام فریبان است. ویژگی دیگر این نحله فکری عامه نمایی  است که درمعتدل ترین وجه خود زمینه بروز می یابد. اطلاق نمایندگی ازآن مردم، حب مردم و قیم مآبی آنان و سودمند تلقی کردن آن بنفع عموم مردم، استفاده شعایر، آداب، زبان و سایر الگوهای فرهنگی عامه مردم جهت نزدیکی صوری خود به آنان از زمره ابزارهای اصلی این فرقه از جناح عوام فریبی بشمار می رود

مصادیق رویکرد حاضر درجامعه کنونی ایران به اشکال مختلف قابل بازیابی است که شفاف ترین آن درمطبوعات و رسانه های جمعی کشور است که برخی ازآنان با احراز چنین نگرشی با همه مراتب شدت و ضعف آن به وظیفه عوام فریبی اهتمام داشته و از روش های پیش گفته نیز درجهت منافع گروهی و صنفی خود گام برمی دارند. این جناح اندیشه ای درواقع بطور مشخص خاص گرا بوده و منافع گروهی و صنفی و فردی رابر منافع جمعی مردم و هویت های ملی- مردمی ترجیح می دهد

ب) عوام زدگی

این رویکرد که درسطح میانی پیوستار خدمت و خیانت قرار دارد، دربرهه هایی از تاریخ و حتی همدوش با سایر رویکردها دریک برهه خاص از جمله جامعه کنونی ایران زمینه بروز یافته است. این رویکرد با استفاده از ابزارهای عامه سازی از روش های مختلفی استفاده می کند که گویای نوعی شدت و ضعف عملکردی است

صاحبان این رویکرد علیرغم نیات گاه مردم خواهانه، خود به دلایل مختلفی همچون ساده اندیشی، اندیشه سنتی، دگماتیزم یا تعصب فکری و رفتاری، نوستیزی و برخوردهای نوستالوژیک به گذشته به این بینش روی آورده وبه اشکال مختلف عمل می کنند. عامه نمایی که فصل مشترک این رویکرد با رویکرد نخست، عوام فریبی است از اجزای اصلی تشکیل دهنده کلیت جدید عوام زدگی است. باور به ارزش ها وهنجارهای مردمی بی هیچ تغییر مطلوب و عقلانی و توسعه گرا و برخورد محافظه کارانه با تغییرات فرهنگی-اجتماعی ازاین دیدگاه نوعی نمای عامه باورانه بدست می دهد. اعتماد به حکومت مردم و اعتنا به نظرات مردم دراداره امور کشور و یاهرزمینه اجتماعی- سیاسی دیگر عمدتا در ورای نوعی باور عامه سالارانه یا دمکراتیک نهفته است که با توجه به عدم پیش بینی و اهتمام درتحقق راهکارها و سازو کارهای عملی و عینی و امکان مشارکت پذیری مردم، فقط درسطح شعارها و عبارات رمانتیک و عاطفی باقی می ماند که همدردی و همزبانی بدون راهبرد اجرایی رابه ارمغان می آورد.

ساده سازی انتظارات، آمال، برنامه ها و اهداف بنحوی که قابل فهم برای عامه مردم باشد از دیگر خصایصی است که از یک سو میل به خدمت و از سوی دیگرتمایل به گریزازآن می یابد. این رویکرد با نگاه محافظه کارانه و ایستای خود مانع رشد و اعتلای وضعیت و جایگاه آحاد مردم شده و تنها بابیان شعار و کلام بی عمل به ارتباط کوتاه خود با مردم بسنده می کند. بدیهی است این ارتباط پایدار نبوده و درتعامل نهایی زمینه های میل صاحبان همین نحله و یا ورود اندیشه های عوام فریب و خیانت کار دیگر را فراهم می کند.

درایران امروز از گرایش های موجود فکری، این رویکرد نیز قابل شناسایی است. بطوریکه ازطریق ابزارهای ارتباطی ویژه خود و تریبون های عمومی شان سعی در نگهداشت وضع موجود و حفظ شرایط کنونی و احترازاز هرگونه تغییری دارند تا به راحت ترین وجه و بی هیچ همتی درجهت نوآوری و رهبری اندیشه های نوین، به ساختار کهن، ایستا و عقب گرای خود اتکا کرده و لذا با توجه به رشد سریع دانش نظری و فنی، جامعه را به قهقرا هدایت می کند.  بدیهی است پیوستار این رویکرد منجر به خیانت و عدم ارائه هرگونه خدمتی گردد
 

پ) عامه گرایی

این رویکردیا نحله فکری که درسطح میانی یا اعتدال وبه تعبیری نقطه مطلوب پیوستار خدمت و خیانت قراردارد علیرغم همه اهمیت آن درفرایندتوسعه کشور وایجاد زمینه های اعتلای روابط رهبران فکری با مردم و رشد وترقی جایگاه و هویت آنان، به دلایل مختلف زمینه تجلی عینی و تاریخی اندکی یافته است. از جمله این دلایل می توان به غلبه و عمومیت رویکردهای دیگر روی پیوستار خیانت و خدمت درتحقق و زمینه یابی ظهور وبروز اشاره کرد.

فصل مشترک عامه گرایی با عوام زدگی، اتکای به زبان عامه است بنحوی که زمینه ارتباط و همدلی و شناخت دردهای مردمی از یکسو و راه حل ها وتدابیر رهبران فکری درنزد مردم فراهم شده و این تعامل منطقی و متعادل زمینه ترقی و توسعه مردم خواهانه را مهیا می سازد. عامه تگری یا توجه به انتظارات و خواسته های مردم بعنوان مخاطبان و اقشار اصلی هدف درارائه هرگونه خدمت وعملکردی از سوی رهبران فکری از دیگر سو خصایص رویکرد عامه گرا است. دراین رویکرد عامه سروری یا دمکراسی مبتنی بر عقلانیت مدرن متکی بربینشی علمی ( نه مذهبی، قومی، ...) بعنوان ویژگی دیگر این نحله که ، معتقد به ایجاد زمینه ها و جلب مشارکت مردم درتعیین سرنوشت کنونی و اتی خود بوده و دراین راه به نشرآزاد افکار، پاسخگو بودن طبقه حاکم و رهبران فکری منتخب مردم، ایجاد زمینه های تکثر گرایی فکری، سیاسی و دینی، تاکید بر توسعه رفاه و عدالت اجتماعی نسبی و تعبیه نظام حقوقی و قضایی مدافع مردم و توسعه حقوق فردی-شهروندی می پردازد.

باوراصلی رویکرد عامه گرا، باور به مردم و عامه آنان است و در اساسنامه و مرامنامه خود همواره بدنبال تحقق منافع کوتاه و میان مدت مردم بوده و از مشارکت خود ایشان درجهت تلاش و تمهید زمینه های توفیق، توسعه و سعادت کنونی و آتی آنان بهره می گیرند. و در عین حال از عوام زدگی فاصله می گیرند
 

روشن است که با توجه به ارمانی بودن و البته عینی و تحقق پذیری نسبی این رویکرد، اولا شناسایی و بازیابی چنین رویکردی درتاریخ ایران بسیار رقیق و غیر شفاف است و دیگر اینکه به دلیل غلبه رویکردهای دوقطب پیوستار اصلی دراین نوشته، یعنی عوام فریبی و عامه پسندی، زمینه بروز و ظهور شرایط عامه گرا نیز درایران پدید نیامده است. این معلول ناشی از وضعیتی است که همواره جامعه ایران را در موقعیت افراطی شرایط باز سیاسی و یا خفقان و استبداد محض نهاده و بسترهای تعامل را شکوفا نکرده است.

بااین اوصاف درعموم شرایط و برهه های خاص تاریخی و غلبه یکی از رویکردهای افراطی مذکور، به هرترتیب نطفه هایی از اندیشه ها و تعدادی از رهبران فکری عامه گرا نیز وجود داشته اند که فروغ اندیشه هایشان کم دامنه و کوتاه مدت بوده است

ت) عامه پسندی

آخرین رویکرد فکری حاکم بر روابط رهبران فکری و مردم درتاریخ معاصر، الگوی فکری عامه پسندی است این الگو عمدتا مرهون تلاش رهبران صادق، مردم گرا و عامه باوری است که در زبان و گفتارشان حدیث مردم تعطیلی بر نمی تابد. خصوصیات اصلی این الگو نیز با فصل مشترگی با عامه گرایی در پیوستار زیر تصویر می شود

اولین نقطه عطف و توجه این الگو و رهبران فکری آن، باور داشت به منافع آحاد مردم است. این الگو علیرغم هدفگذاری مردمی دراهداف سیاسی و اجتماعی خود و گروه های فکری ذیربط، معتقد است زمینه دستیابی به منافع مردمی تنها از طریق یک حرکت تشکیلاتی از بالا خواه با مبارزات دامنگیرسیاسی- فکری درعرصه عمومی با ابزارهایی چون مطبوعات، نشست های سیاسی و خواه بواسطه تفاهم و مذاکره با حکام سیاسی- اداری در کشور قابل تحقق است.

درهمین راستا صاحبان فکری این رویکرد با داعیه هدایت مردم از بالا، عمدتا از بطن توده های مردم جدا شده و با بیگانگی فکری و اجتماعی با مردم به نوعی جدایی از مردم میل یافته و در نهایت با تک افتادگی و حرکت بی پشتوانه، دستخوش نوعی تجرد، توهم و انتزاع اندیشی شده و به اصطلاح مشکلات مردم را درپشت درهای بسته به چاره جویی می نشینند.

عامه پسندی درجامعه ایران معاصر اشکال مختلفی  داشته است و منجر شده بخشی از رهبران فکری، روشنفکران متجدد و حتی علمای دینی بی هیچ تمهیدی برای جمع آوری و جلب آرای مردمی، دراندیشه و وهم مردم باوری، فرصت های اصلاحی و اندیشه ورزی و مشارکت آحاد مردم را از بین برده اند. معرفی هر فرد یا شخصیت تاریخی در عصر حاضر نیازمند بررسی عمیق و همه جانبه تری برای شناسایی تفصیلی خصایص این الگودرپهنه تاریخ و معرفی شخصیت ها و پیروان آن است

اما اصول عوام فریبی از دیدگاه گوبلز معاونت و رئیس دستگاه تیلیغاتی هیتلر

دو اصل بارز عوام فریبی

یک: دروغ هر اندازه که بزرگ تر باشد، مردم آسان تر باور می کنند
دو: اندکی حقیقت را با بسیاری دروغ درهم بیامیز و به مردم عرضه کن

 

خب اینجا هم باید حد مرز این واژه و پوپولیم را مشخص کنیم که داریم:

 

تفاوت عوام فریبی و پوپولیسم

با این تعریف اما پوپولیسم و دماگوژی شاید به هم شبیه باشند اما این دو در یک امر تفاوت ماهوی با هم دارند. یک سیاستمدار پوپولیست به آنچه که می‌گوید واقعاً باور دارد و در تلاش است تا ادعاهایش را عملی کند اما مسئله این است که اساساً شعارهای پوپولیستی به لحاظ کلیت و جامعیتی که دارند غیرعملیاتی هستند اما یک دماگوک یا سیاستمدار عوام‌فریب هیچ اعتقادی به آنچه که می گوید ندارد و با علم به اینکه عملکردش نادرست است و مردم آن را بر نمی‌تابند آشکارا با وارونه جلوه دادن حقایق و استفاده از دروغ های پی در پی در تلاش برای لاپوشانی حقیقت است.

بسیاری عقیده دارند که بزرگ‌ترین دروغ گوی عالم سیاست «گوبلز» است. او در سیاست تبلیغاتی خویش از مشی «دروغ بزرگ» استفاده می کرد و معتقد بود که یکی از دلایلی که دروغ‌های بزرگ کارایی زیادی دارند این است که مردم نمی توانند باور کنند که اساساً کسی بتواند چنین دروغی بگوید. از همین رو معمولاً در مواجهه با چنین دروغ‌هایی دچار حالت شوک و غافلگیری می‌شوند، و تا به خودشان بیایند کار از کار گذشته است.

عوام فریبی از دیدگاه دینی:

نهج البلاغه:

                                                            خطبه 200

(و من کلام له ( علیه‏السلام  ))

وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَةُ بِأَدْهَى مِنِّی وَ لَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ وَ لَوْ لَا کَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَکِنْ کُلُّ غَدْرَةٍ فَجْرَةٌ وَ کُلُّ فَجْرَةٍ کَفْرَةٌ وَ لِکُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ یُعْرَفُ بِهِ‏ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَکِیدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِیدَةِ

 ترجمه

سوگند به خدا، معاویه از من سیاستمدارتر نیست، امّا معاویه حیله‏گر و جنایتکار است  اگر نیرنگ ناپسند نبود من زیرک‏ترین افراد بودم، ولى هر نیرنگى گناه، و هر گناهى نوعى کفر و انکار است، روز رستاخیز در دست هر حیله‏گرى پرچمى است که با آن شناخته مى‏شود. به خدا سوگند، من با فریب کارى غافلگیر نمى‏شوم، و با سخت‏گیرى ناتوان نخواهم شد.

نکته :

 امام (ع) با بیان این نکته هر نوع نیرنگ وعوام فریبی (دماگوژی) را محکوم می کند هر چندبرای اهداف مقدس باشد

عَوام‌فَریبی آن است (2) که شخصی به جای استدلال و اقامهٔ برهان برای اثبات یک عقیده، سعی می‌کند از راه تحریک احساسات و هیجان‌های جمعی و توسل به عواطف و جوّ حاکم، نوعی تصدیق جمعی نسبت به نتیجهٔ مطلوب خود به دست آورد، به شیوه‌ای که تک تک مردم چنین بیاندیشند که آن‌ها با پذیرش عقیده، به نوعی یگانگی با گروه رسیده‌اند و این یگانگی به آن‌ها امنیت و قدرت می‌دهد و اگر کسی با عقیدهٔ جمع مخالفت کند، از آن روح امنیت و قدرت محروم خواهد شد.در عوام‌فریبی، شخص گروه زیادی از مردم را مخاطب قرار داده، با بیاناتی هیجان‌آور و شورانگیز، احساسات و عواطف آنان را تحریک می‌کند و با تکیه بر همین شور و هیجان عوام، آن‌ها را نسبت به نتیجه و مدعای خود متقاعد می‌کند.

در عوام‌فریبی، گاه برای افزایش تأثیر روی تک‌تک افراد، از وسایل دیگری همچون برافراشتن پرچم‌ها، نواختن موسیقی مناسب کمک گرفته می‌شود.

شیوه غیرمستقیم، مبتنی بر تحریک عواطف مخاطبان در رابطه با استدلال نیست؛ بلکه در آن از شگردهای مختلف دیگری برای برانگیختن روحیه جمعی هر یک از افراد استفاده می‌شود. در این‌جا مخاطب، تک‌تک افرداند، نه توده مردم. مثلاً در یک کتاب یا مقاله، مطلب چنان به فرد تلقین می‌شود که می‌پندارد تمام کسانی که در راه رشد و یشرفت می‌باشند، آن را پذیرفته‌اند و نپذیرفتن آن، جاماندن از کاروان دانش و پیشرفت است.حربه اصلی عوام‌فریبی، این احساس درونی‌است که هر کس می‌خواهد مورد تحسین دیگران قرار گیرد و بر ارزش و احترامش افزوده شود. این احساس گاه باعث تمایل افراد به تشبه به افراد مشهور می‌شود. تهیه‌کنندگان تبلیغات و آگهی‌های تجاری از این روحیه حداکثر استفاده را می‌کنند؛ مانند پوستری که در آن شخصیت معروفی را در حال نوشیدن چای مخصوصی نشان می‌دهد. افزون بر این، سعی می‌شود میان کالای مورد تبلیغ و امور مورد علاقه مخاطب، ارتباط برقرار شود؛ بنابراین در تبلیغات تصویری، در ضمن تبلیغ یک کالا، صحنه‌هایی از طبیعت یا صحنه‌های مهیج ورزشی استفاده می‌شود. عوام‌فریبی مخصوص تبلیغات نیست؛ بلکه به ویژه در جهان سیاست مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تاثیر این پدید بر اجتماع که نمونه کوچکی است (مشتی از خروار ها اثر این پدیده)

تاثیر عوام فریبی در توسعه نیافتگی

عوام فریبی یکی از محوری ترین عوامل عقب ماندگی و عدم توسعه در جوامع در حال رشد است. مستمسک عوام فریبان ، به نوع خواسته ها و مطالبات مردم هر جامعه بستگی دارد.در جامعه ای که برای مردمانش معیارهای دینی و ارزشهای اعتقادی وعلمی و خدمت به مردم حرف اول را می زند عوام فریبان با تظاهر به پایبندی به این معیارها برای حفظ وضع موجود سعی در فریب مردم دارند و نتیجتاً پایه های توسعه یافتگی را بیش از پیش متزلزل تر و سست تر می نمایند. بارزترین نمونه مردم فریبی که با استفاده از اعتقادات مردم صورت گرفت واقعه بر سر نیزه کردن قرآنها در زمان معاویه توسط عمروعاص بود و این دسیسه به حدی نافذ بود که حتی یاران امام علی (ع) نیز به خاطر التزام و اعتقاد به آن قرانها امام را ترک کردند و جریان حکمیت را با آن همه پیامدش بوجود آوردند. اما سرانجام تاریخ به قضاوت نشست و چهره پلید آنها را برملا ساخت و اکنون در جامعه ما برای تشبیه کسانی که کماکان چنان رویه ای دارند وجه المثال قرار می گیرند و تاریخ بازتکرار خواهد شد و داوری خواهد کرد. جوامع استبداد زده که گردش آزاد اطلاعات در انها اتفاق نمی افتد بهترین محمل رشد عوام فریبی است. چرا که جهل و نا اگاهی مردم هر جامعه بهترین شرایط را برای فریب خوردن انها فراهم میکند.اینجاست که دانشمندان و علمای علمی بیشترین فشار را از جانب عوام فریبان متحمل می شوند دانشمندان دشمنان درجه یک انها محسوب می شوند. در چنین جامعه ای جادو و جنبل و خرافه پرستی و موهوم گرایی جای تجزیه و تحلیل علم و منطق را می گیرد.و ستایشگری و مداحی و مجیزه گویی جای نقد و انتقاد سالم و این خود می تواند به عنوان یکی از مهمترین زیر مجموعه های عوام فریبی موجب عقب ماندگی یا لااقل توسعه نا کارامد در جامعه شود. عوام فریبان کوچکترین انتقاد از خود توطئه تلقی و آن را بر نمی تابند و یارای تحمل نظرات سازنده و مفید راهم ندارند و زود بر می آشوبند. از انجا که با حساب و کتاب و علم و خرد در اداره جامعه میانه خوبی ندارند تنها با طرح شعارهای دهن پر کن و غیر علمی مطالبات جامعه را به منظور کنترل ان ، به اینده ای نزدیک [‌ فردای که هر گز نمی اید ] موکول می کنند بدون انکه زمینه های آن را فراهم سازند ، غافل از اینکه سپردن مطالبات به اینده نز دیک ، خود سبب نوعی تراکم مطالبات شده و منجر به انفجار اجتماعی میشود. عوامفریبان سعی می کنند علاوه بر فریب مردم ونشان دادن سراب به انان جنبش های اجتماعی که در شرایط تبعیض و نابرابری مزایا شکل می گیرد ، با خشونت ، کنترل ، و با شایعه پراکنی و جوسازی جنبش را خنثی سازند ، البته عوام فریبان با استفاد از افرادی که دارای شخصیت وابسته هستند واز خود چیزی ندارند و کار شان جز تبعیت بی چون و چرا چیز دیگری نیست بر نامه های خود را عملی می سازند و فاشیست از اینجا شکل می گیرد ، زیرا عوام بهترین وسیله برای اعمال دیکتا توری و هر گونه عمل غیر انسانی مردم فریبان هستند، تفکر عوام فریبانه یک تفکر فاشیستی است ،که زاییده استبداد است در این تفکر افراد مخالف این شیوه دشمن تلقی می شوند و قابل تحمل نیستند و پایه گزاران چنین تفکری خود را معیار تشخیص حق و باطل می دانند. قران کریم نیز به نحو بسیار ظریف و گیرایی ویژگیهای عوام فریبان ومتظاهران را به صورتی شیوا در سوره منافقون بیان می کند . قران ، دروغگویی را از مهمترین ویژگیهای آنان برشمرده است: والله یشهد انٌ المنافقین لکاذبون سوگندهایشان را سپر جان خویش قرار می دهند تا از راه خدا بازدارند: اتٌخذوا ایمانهم جنٌةً فصدٌوا عن سبیل الله . ظاهر کالبدشان و کلامشان جذاب و دلچسب و تعجب برانگیز است: واذارأیتهم تعجبک اجسامهم و ان یقول تسمع لقولهمْ به مسائل با نگاه تئوری توطئه می نگرند و تجزیه و تحلیل و نقدهای علمی را علیه خود می پندارند: یحسبون کل صیحة علیهم خود را عزیز و عزتمند می دانند و دیگران را ذلیل و بی مقدار در حالی که قران چنین جوابشان می دهدکه: ولله عزة و لرسوله و للمومنین از انجا که یکی از پیش شرطهای نقد و تحلیل علمی مسائل ، وجود آزادی بیان و اندیشه است با چنین مفاهیمی که موهبتی الهی است سر ستیز دارند. شایعه افکنی و ترور شخصیتها و انگ زدنها برای بیرون کردن رقیب و جلوگیری از اگاهی مردم یکی از دستاویزهای عوام فریبان است . فضای غبار- آلود که محصول تلفیق حق و باطل است محیط رشد مناسبی برای تداوم آنهاست. ظاهر سازی و شایعه افکنی و مکدر بودن حق در جوامع نا اگاه به حدی قوی است که در بعضی از مواقع انسان معترض و اگاه را به سکوت وا می دارد همانگونه که مردم فریبی معاویه در تاریخ اسلام یاران امام حسن (ع) را از اطراف امام پراکند و امام مهر خاموشی را ( همچون آتش زیر خاکستر) بر لب نهاد. یکی دیگر از نمونه های عوام فریبی در دوره قاجاریه که از احساسات و تعلقات مذهبی مردم سوء استفاده شد ادعای کسانی بود که مقام خود را از ارتباط با امام زمان (ع) به ادعای پیامبری ارتقاء دادند. . بدون شک توسعه پایدار و مانا در شرایطی این چنینی ایجاد نمی شود ، در فضایی که دغدغه ترور شخصیت ، فریب مردم ، تدلیس حق ، دشمن انگاری دوستان و دلسوزان ، ممانعت از نقد و انتقاد سازنده و علمی ، جلوگیری از ارائه راهکارهای مناسب علمی ، خاموش شدن اجباری اندیشمندان و متفکران ، خرافه پرستی و موهوم گرایی و خود را معیار حق جلوه دادن بیداد می کند نمی توان برای دستیابی به توسعه چندان امیدوار بود. هر چند سرانجام قضاوت تاریخ به بار خواهد نشست و پرده های مکر و فریب افکنده خواهد شد اما تنها ملتهای محرومند که ضمن متضرر شدن ، از قافله رشد و توسعه عقب می مانند.

مطالعه بیشتر:

برای مطالعه بیشتر به لینک های ذیل می توانید رجوع کنید:

 

http://living-ooff90.chert.ir/

 

http://guili.blogfa.com/post-89.aspx

 

http://samabandar.blogfa.com/post-7.aspx

 

http://www.flytohim.com/index.php?option=com_content&view=article&id=735:1389-09-02-11-20-51&catid=65:1389-02-23-10-17-35&Itemid=99

 

http://www.mashal.org/content.php?c=maqalaat&id=01175

 

 

منابع اصلی مقاله:

http://fa.wikipedia.org

http://www.pajoohe.com

http://wearehypocrite.multiply.com

http://www.naemabadi.ir

http://blog.pconline.ir

http://www.shafaf.ir

http://www.matchless.blogsky.com

http://islamwebpedia.com

http://living-ooff90.chert.ir

http://neisari.blogfa.com

http://www.ilamtoday.com

نظرات 10 + ارسال نظر
وطن پرست سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ق.ظ http://jonbesh-e-sabz20.blogfa.com

درود هموطن
نوروزتان پیروز


سپاس از مطالب گهربارتان

شادزی
بدرود

زیتون 3002 سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:29 ق.ظ http://zatun3002.persianblog.ir

یادشعارهای سال 88به خیر
مرگ براین دولت مردم فریب

آخرین بازمانده سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:11 ق.ظ http://joooya44.blogspot.com

سلام
اطمینان، باور و قطعیت، مانند تیغ دولبه‌ای است که می‌تواند نتایج وارونه و ناسازگاری ایجاد کند. دوست عزیز ترس ما از 6 ماه دیگر هست ....
سال نو را برشما وخانواده محترمتان مبارک باد

آزادیخواه سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ق.ظ http://nedayesabzezenderud9.blogfa.com/

با دورود فراوان از مطالب بسیار زیبا و مفیدتون باید بگم که خمینی نیز مردی عوام فریب بود یاد وعده های احمقانه اش بیفتید از آب و برق و... مجانی تا ایجاد حکومت اسلامی در سراسر جهان وامروز نیز خامنه ای و احمدی با چنین وعده های سعی در عوام فریبی دارن که با دروغ های مانند اینکه ما صادر کننده ی بنزین شدیم ما در انرژی هسته ای بینیاز شدیم و....... ولی خوشبختانه جنبش سبز ایران با وعده هایی معقول مثل حقوق بشر برابری زن و مرد و آزادی بیان حداقل خواسته های مردم را عنوان می کند

هم اندیش سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ق.ظ

سلام به رسم رفت و آمد به وبلاگت سر زدم که باید به خاطر این مطالب تحسینت کرد
موفق باشی

سما سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ب.ظ http://neshaniekhoda.persianblog.ir

سلام
دلتان به نور لطف خداوند منور،مشام جانتان به شمیم بهار معطر و لطف روزگار برایتان مقرر...
نوروز بر شما مبارک باد....

اسطوره عصیان سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:29 ب.ظ http://www.sinnerman.com

نمیدونم دوست عزیز شما تو چه خط فکری هستی
اگر حامی نظام هستی و یا فقط قصد اطلاع رسانی داری و هیچ مسئولیتی در قبال وضعیت بد خلق خودت احساس نمیکنی به کارت ادامه بده
ولی اگر جنبش سبزی هستی واقعا مسیر بدی را رفتی
واقعا معرفی یک سری لغات سخت و عجیب به چه دردی می خوره همیشه عاشق دکتر شریعتی بودم چون یه جور حرف میزد که من بی سوادم بفهمم

سلام
ممنون از پیامتان
اول : آن قسمت مبحث به زبان ساده برای شما عزیز دل ماست
دوم : نمی شود انتظار داشت با بیل و کلنگ به جنگ علم دانش رفت
هر کاری برای خودش سختی دارد و علم و دانش همین اصطلاحات عجیب و غریب . اگر این اصطلاحات را نشناسیم نفهمیم که مردم دنیا چه کرده اند همان دور باطل گذشته را طی می کنیم امیر المومنین می فرمایند: کسانی که تاریخ نشناخته اند محکوم به تکرار آن هستند
سوم : ما نفهمیدیم کجای وبلاگ ما توهین یا بد خلقی است را هنمایی بفرمائید بهتر است
چهارم: علی ای حال در مقالات سعی کردیم بیطرف بمانیم و طرف نه سبز ها و نه قرمز ها را بگیریم و فقط آگاهی و روشنایی را منتظر کنیم
پنجم: نشانی خود را درست می نوشتید حد اقل پاسخی هر چند ناقص را در سایت یا وبلاگ به رسم ادب و بازدید شما بدهیم
والعاقبه للمتقین
سردبیری

sarbazesefr سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:20 ب.ظ http://sarbazesefr.blogsky.com/

با سلام
فرار رسیدن سال جدید را به شما تبریک میگم و امیدوارم در سال جدید از مطالب خوبتان بی نصیب نمانیم. خداوند ومتعال انسان را با سه چیز مورد امتحان قرار میدهداگر در مقابل این موارد مقاومت کردید مطمعن باشید به سعادت میرسید وگرنه به کمال انسانیت دست پیدا نخواهید کرد و بازنده خواهید شد.

۱-قدرت
۲-ثروت
-۳-شهوت

یا علی

موفق باشید

شفیعی مطهر دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ب.ظ http://modara.blogfa.com

با سلام و سپاس از مقاله بسیار جالب شما درباره نیاز زنده روز جامعه ما
لینک این مقاله در در وب نامه مدارا گذاشتم.ممنون.

ساسان پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1396 ساعت 08:33 ق.ظ

با عرض ادب و احترام خدمت نویسنده دانا و آگاه و بزرگوار. مطالب بسیار آموزنده و آگاهی بخش . دریغ که خیلی دیر مطالعه کردم ولی باز جای شکرش باقیست. نقدی هم دارم و آن اینست که همه ی مسائل با توجه به آگاهی های موجود انسان ، در حیطه ی عقل قرار نمیگیرد و خودتان به این مسئله واقفید که عقل جوابگوی تمام مشکلات نیست چون در تشخیص خود نیازمند ابزارهایی است که یکی از آن ها حواس است .

سلام
ممنون از پیامتان
نقدتان وارد است
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد