مبحث به زبان ساده
اسلام در لغت به معنای تسلیم و گردن نهادن است و در اصطلاح قرآن، مسلمان به معنای تسلیم مطلق در برابر فرمان خدا و توحید کامل و خالص از هر گونه شرک و دو گانه پرستی است و به همین جهت است که قرآن کریم حضرت ابراهیم (ع) را مسلمان معرفی می کند. و از آنجا که دین واقعی در پیشگاه خدای متعال، اسلام است، همه کسانی که دین خدا را در زمان خودشان پذیرفته باشند و مطیع دستورات الاهی باشند مسلمان اند. اما امروزه مسلمان به پیروان دین خاتم اطلاق می شود، چرا که آنان با پذیرفتن دین اسلام و اعتقاد به تمام پیامبران و شرایع آسمانی، تسلیم بودن خود را در برابر پروردگار اعلام کرده اند. و بر این اساس اکنون به پیروان ادیان دیگر مسلمان گفته نمی شود؛ زیرا که با نپذیرفتن دین خاتم، از تسلیم در برابر خدا سرپیچی کردند و وصف مسلمانی و تسلیم بودن را از خودشان دور کردند.
البته؛ مسلمان واقعی کسی است که هم به زبان و هم در عمل تسلیم احکام و دستورات الهی باشد؛ یعنی هم به زبان اقرار به وحدانیت خدا و رسالت پیامبران و پیامبر خاتم داشته باشد و هم در عمل به احکام و دستورات دینی اعم از قوانین اجتماعی نظیر مراعات حقوق دیگران، احترام به حقوق شهروندی و ... و احکام فردی مانند نماز، روزه و... پایبند باشد. در قرآن از مسلمان واقعی به مومن تعبیر می شود.
اسلام واصول آن البته به صورت خلاصه از دیدگاه سایت اندشه قم
دین از الفاظی است که بسیار بر زبانها جاری میباشد و معمولا به کسی دیندار گفته میشود که خدائی برای جهان اثبات کند و برای خشنودی او اعمالی مخصوص را انجام میدهد.بنابراین دین، عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آوردهاند، دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است. اگر ما دیندار باشیم و از دستورهای خدا و پیغمبر اطاعت کنیم در این دنیای گذران خوشبخت و در زندگی جاویدان و بیپایان جهان دیگر هم سعادتمند خواهیم بود. بدین بیان که ما میدانیم سعادتمند کسی است که زندگی خود را در اشتباه و گمراهی بسر نبرد و دارای اخلاق پسندیده باشد و کارهای نیکو انجام دهد. دین خدا ما را به همین سعادت و خوشبختی هدایت میکند و دستور میدهد که اولاً عقاید درستی را که با عقل و وجدان خود درک کردهایم محترم و مقدس بشماریم. ثانیاً: دارای اخلاق پسندیده باشیم و تا میتوانیم کارهای خوب و شایسته انجام دهیم.
دین اسلام
دین اسلام دینی است جهانی و همیشگی و یک سلسله امور اعتقادی و مقررات اخلاقی و عملی است که به کار بستن آنها سعادت و نیکبختی انسان را در دنیا و آخرت تأمین میکند. مقررات دین اسلام که از جانب آفریدگار جهان فرستاده شده طوری است که هر فردی از افراد بشر و هر جامعهای از جامعههای انسانی که آنها را به کار بندد، بهترین شرایط زندگی و مترقیترین کمال انسانی برایش فراهم خواهد شد. دین اسلام آثار نیکوی خود را به طور مساوی به همه کس و هر جامعهای میبخشد و بزرگ و کوچک، دانا و نادان، مرد و زن، سفید پوست و سیاه پوست، شرقی و غربی بدون تفاوت میتوانند از فواید و مزایای این آیین پاک برخوردار شوند و نیازمندیهای خود را به نحو احسن و اکمل رفع نمایند، زیرا دین اسلام معارف و مقررات خود را روی پایة آفرینش گذاشته و نیازمندیهای انسان را منظور داشته به رفع آنها میپردازد و فطرت و ساختمان انسان نیز در همه افراد مختلف و نژادهای متفاوت و زمانها یکسان است، زیرا بدیهی است که جامعة انسانی از خاور گرفته تا باختر یک خانوادة نوعی است، یعنی همه از نوع انساناند و بزرگ و کوچک، مرد و زن، دانا و نادان، سفید پوست و سیاه پوست آن اعضاء و افراد این خانواده هستند و در اصول و ارکان ساختمان انسانی شریکند و نیازمندیهای افراد مختلف و نژادهای متفاوت، مشابه است و آیندگان بشر نیز فرزندان و زادگان همین خانوادهاند و قطعاً وارث حوائج و نیازمندیهای اینان میباشند.[3]
همانطور که پرسشگر محترم میداند معارف دین اسلام به طور کلی به سه بخش تقسیم میگردد:
الف. اصول دین: اصول اساسی و اعتقادی اسلام.
ب. اخلاق.
ج. فروع فقهی و احکام.
گرچه هر یکی از این امور نیازمند تحلیل مبسوط است، امّا در اینجا به طور خلاصه در چند تحت عنوان مطالبی در تشریح آنها ارائه میشود:
الف. اصول اساسی و اعتقادی اسلام
اصول دین یعنی ریشه و پایههای اصلی آن به چند اصل استوار است:
1. توحید، یعنی اعتقاد به یگانگی خدای جهان. قرآن کریم که کتاب آسمانی دین اسلام است از راههای گوناگون درباره اثبات توحید و تشریع معارف توحید برای بشر سخن گفته است. از آن میان فرمود: «در آفرینش آسمانها و زمین از برای اهل ایمان آیهها و نشانههائی است که آنان را به سوی توحید رهبری مینماید، و در آفرینش خودتان و این همه جنبندگان که در زمین پراکنده میباشند علائم و آثاری است که اهل یقین و دانش را به یگانگی خداوند میرساند».[4]
خلاصه
پیام این آیه مبارکه آن است که در اختلافاتی که شب و روز پیدا میکند و در نتیجه
گاهی با هم برابر، گاهی از همدیگر درازتر و کوتاهتر و گرمتر و سردتر میشوند و
هم چنین در بارانی که خدای متعال از آسمان نازل میکند و به واسطه آن زمین مرده را
زنده میسازد، و همچنین در متوجه ساختن و گردانیدن بادها از سوئی به سوی دیگر،
دلایل و شواهد زیادی است که صاحبان عقل و فهم را به دین حق و پذیرش توحید فرا میخواند.
در نتیجه مشاهدة اجزاء به هم پیوسته
این جهان پهناور و گردش عمومی حیرتانگیز آن و نظامهای جزئی خیره کننده و مرتبط
به هم که در هر گوشه و کنار آن در جریان است برای هر انسانی خردمند روشن میسازد
که جهان هستی و هر چه در آن است در وجود و بقاء خود از یک وجود و مقام فناناپذیری
سرچشمه میگیرد که با قدرتی بیکران و علم بیپایان خود جهان را آفریده است.[5]
2. عدل، اصل دوم از اصول دین اسلام عدل است. بیعدالتی و ظلم ریشه در نیازمندی افراد ظالم و غیرعادل دارد و نوعاً برای رفع نیاز خود دست به بیعدالتی میزند. امّا از آن جا که هیچ گونه نیازمندی به ساحت مقدس آفریدگار جهان راه ندارد و هر حکمی که از مصدر جلال صادر میشود، اگر حکمی تکوینی است برای تأمین مصالح عامه است که در محیط آفرینش باید مراعات شود و اگر حکم تشریعی است برای سعادت و نیکبختی بندگان است. و منافع به خودشان بر میگردد. قرآن کریم میفرماید: «ان الله لایظلم مثقال ذرة»[6]، یعنی خدای متعال به اندازة سنگینی یک ذره ظلم نمیکند. و نیز فرمود: «و ما الله یرید ظلماً للعباد»؛[7] خدای متعال نمیخواهد به بندگان خود ظلم کند.
3. نبوت، اصل سوم نبوت است. گرچه که انسان خیر و شر و نفع و ضرر خود را اجمالاً از راه عقل درک میکند، ولی همان عقل غالباً خود را باخته و از خواهشهای نفسانی پیروی مینماید و گاهی نیز راه خطا میرود. بنابراین قطعی است که هدایت خدائی باید از راه دیگری علاوه بر راه عقل انجام گیرد و آن راه کاملا از خطا و لغزش مصون است و این راه همان راه نبوت است که خدای متعال دستورهای سعادتبخش خود را از راه وحی به یکی از بندگان خود بفهماند و به وی مأموریت دهد که آنها را به مردم برساند و آنان از راه امید و بیم و تشویق و تهدید به متابعت آن دستورات وادار نماید.[8]
4. امامت، اصل چهارم امامت است، مراد از امامت پیشوائی دین است در دنیای مردم است و شخص پیشوا امام نامیده میشود، شیعه معتقد است که پس از درگذشت پیامبر از جانب خدای متعال امامی برای مردم تعیین شود که حافظ و نگهبان معارف و احکام دین باشد و مردم را به راه حق هدایت کند. پس در هر حال وجود امام لازم است تا معارف و قوانین حقیقی دین خدا پیش او محفوظ بماند و هر وقت مردم استعداد پیدا کردند بتوانند از راهنمای وی استفاده نمایند.[9]
5. اصل پنجم معاد است، ایمان به معاد یعنی اعتقاد به اینکه خدای متعال همه را پس از مرگ زنده نموده و به حساب اعمالشان رسیدگی فرموده، نیکوکاران را پاداش نیک خواهد داد و بدکاران را به سزای کردار و رفتارشان خواهد رسانید. قرآن کریم در صدها آیه معاد را به مردم تذکر میدهد و هرگونه شک و تردید را از آن نفی میکند. (برای اطلاع بیشتر دراین باره به منبع ذیل مراجعه شود(.[10]
ب. اخلاق
دین اسلام به بشر میگوید که در زندگی صفات پسندیدهای اختیار کند و خود را با خویهای ستوده و نیکو بیارائید، وظیفهشناس، خیرخواه، بشر دوست، مهربان، خوش رو و دادگستر باشد و از حق دفاع کنیم و از حدود و حقوق خود تجاوز نکنیم و به مال و عرض و جان مردم تعدی روا نداریم، در طلب دانش و بینش از هیچ گونه فداکاری و از خود گذشتگی کوتاهی ننمائیم و بالاخره عدل و اعتدال (میان روی) را در تمام امور زندگی پیشة خود سازیم. (برای اطلاع بیشتر و موارد اخلاقی اسلام به منبع ذیل مراجعه شود).[11]
ج. عمل: دستورات دینی و احکام فقهی
دین اسلام دستور میدهد که در زندگی به کارهائی که خیر و صلاح خود و جامعه ما در آن است، عمل کنیم و از کارهایی که فساد و تباهی به بار میآورد دوری کنیم. و نیز میگوید به عنوان عبادت و پرستش پروردگار اعمالی مانند نماز، روزه، حج، زکات، امر به معروف و نهی از منکر و نظایر آن را که نشانة بندگی و فرمانبرداری است به جای آوریم. (برای اطلاع بیشتر در این باره که مطالب فراوان دارد به منبع ذیل مراجعه شود).[12]
معنای کلمه از دیدگاه سایت اسلام کوئست نت و نویسنده آن
واژه "اسلام" مصدر باب افعال از "س ل م" به معنای صحت، عافیت و دوری از هر گونه عیب، نقص و فساد است و در باب افعال به معنای "انقیاد، اطاعت و امتثال امر و نهی بدون هیچ گونه اعتراض"است. [1]
قرآن هم در این معنای وسیع، اسلام را استعمال کرده و می فرماید: تمام کسانی که در آسمان و زمین هستند، یا تمام موجوداتی که در آسمان و زمین هستند، مسلمان و در برابر فرمان خدا تسلیم اند از روی (اختیار، یا اجبار) تکویناً یا تشریعاً. [2]
انسان متصف به وصف اسلام، انسانی است که نسبت بهر سرنوشتى که از ناحیه خداى سبحان برایش تعیین مىشود، چه سرنوشت تکوینى، از قدر و قضاء و چه تشریعى از اوامر و نواهى و غیر آن مطیع و تسلیم باشد. [3]
اسلام در اصطلاح بر شریعت پیامبر خاتم (ص) اطلاق شده است. [4] شاید بتوان گفت مناسبت میان معنای اصطلاحی و معنای لغوی اسلام این است که دین اسلام سراسر طاعت و تسلیم در برابر خداوند و پذیرش و انقیاد اوامر، بدون هیچ گونه اعتراضی است. [5]
در فرهنگ قرآن، مسلمان تنها به پیروان پیامبر اسلام (ص) اطلاق نمی شود، بلکه اسلام به معنای وسیع کلمه (معنای لغوی)، تسلیم مطلق در برابر فرمان خدا و توحید کامل و خالص از هر گونه شرک و دو گانه پرستی است و به همین جهت است که قرآن کریم حضرت ابراهیم (ع) را مسلمان معرفی می کند. [6]
و اگر خدای متعال به پیامبر اسلام(ص) می فرماید: بگو هر آینه من مأمورم که نخستین کس باشم که تسلیم امر خدا شده باشد [7] .
اوّلین مسلمان در این جا، به معنای تسلیم مطلق در برابر خداوند در میان امت خود، است (معنای اصطلاحی) و گرنه شکی نیست که پیامبران گذشته و پیروانشان هم، مسلمان و تسلیم در برابر فرمان الاهی بودند.
بهر حال، آنچه را که از آیه 85 سوره آل عمران (هر کس غیر از اسلام را دین خود برگزیند، از او پذیرفته نیست)، هم چنین از آیه 3 سوره مائده (امروز دین شما را به کمال رساندم ...و اسلام را دین شما برگزیدم) استفاده می شود، مسلمان به پیروان دین اسلام اطلاق می شود؛ زیرا که آنان با پذیرفتن دین اسلام و اعتقاد به تمام پیامبران و شرایع آسمانی، تسلیم بودن خود را در برابر پروردگار اعلام کرده اند. طبق این معنا، اکنون به پیروان ادیان دیگر "مسلمان" گفته نمی شود؛ زیرا که با نپذیرفتن دین خاتم از تسلیم در برابر خدا سرپیچی کردند و صفت مسلمانی و تسلیم بودن را از خودشان دور کردند. البته این اسلام و مسلمانی، ظاهری است، نه واقعی. مسلمان واقعی کسی است که هم به زبان و هم در عقیده و هم در عمل تسلیم احکام و دستورات دینی باشد؛ یعنی هم به زبان اقرار به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر (ص) داشته باشد و هم در عمل اوامر و نواهی خداوند را اجرا کند.
مسلمان واقعی کسی است که به احکام دینی اعم از قوانین اجتماعی، نظیر حق الناس، حقوق شهروندی و... و احکام فردی مانند نماز، روزه، و ... پایبند باشد. [8]
دین اسلام دارای ویژگی های منحصر به فردی است که آن را از سایر ادیان متمایز ساخته است برخی از این ویژگی ها عبارتند از:
1-جهانی بودن دین اسلام:
دین اسلام مختص به شبه جزیره عربستان نبوده و نیست؛ بلکه به عنوان کامل ترین دین، در صدد رهایی تمام انسان ها از چنگال شرک و بت پرستی است و در راستای همین رسالت جهانی بوده که پیامبر اکرم (ص)از همان سال های نخستین ورود به مدینه، نامه هایی را برای سران کشورهای مختلف فرستاده و آنها را به دین اسلام دعوت نمود.
2- کامل ترین دین:
خداوند ادیان متعددی را برای هدایت انسا ن ها فرستاده است که در اصل با هم اختلاف نداشته اند. دستورات و احکام هر دین متناسب با زمان تشریع خود بوده است و همیشه با آمدن دین بعدی، دین قبلی منسوخ می شده است ولی اسلام کامل ترین و آخرین دین آسمانی بشر است که بعد از آن دین دیگری از طرف خداوند فرستاده نشده و نخواهد شد.
اسلام دین خداست و مشیت خدای تعالی بر آن قرار گرفته است که تا أبد بشر را به وسیله این دین هدایت فرماید و این دین را دین تمامی ملتها قرار داده است و هم چنین پاسخگوی همه نیازهای بشر است حتی در مورد پدیده های نوظهور.
و همچنین در مقاله ای دیگر آورده
دین اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین از سوی خداوند به وسیله ی پیامبر گرامیش حضرت محمد مصطفی (ص) به منظور سعادت و هدایت بشر آمده است. دینی که پیامبران گذشته به آمدن آن و پیامبرش بشارت داده بودند. قرآن کریم که معجزه ی جاویدان پیامبر اسلام (ص) است می فرماید: انبیای سلف بشارت ظهور پیامبر اسلام (ص) را داده بودند و حتی اهل کتاب انتظار ظهور پیامبر اسلام را داشتند. [1] به ویژه از قول حضرت عیسی بن مریم (ع) نقل می فرماید: که ایشان بشارت داده بود به ظهور پیامبر اسلام و نام آن حضرت را هم احمد معرفی کرده بود. [2]
اسلام مانند همه ادیان الهی دارای سه حوزه ی عقاید، اخلاق و احکام است، با این تفاوت که در همه این ابعاد نسبت به سایر ادیان جامع ترین است؛ چرا که اسلام تنها دینی است که از طرف خدای سبحان بر آدم (ع) و خاتم (ع) و سایر انبیا (ع) نازل شد و تمام آنچه در صحف ابراهیم (ع) و زبور داوود (ع) و تورات موسای کلیم و انجیل عیسای مسیح (ع) بود به صورت جامع و کامل در قرآن حضرت محمد (ص) ظهور کرده است [3] و از دستبرد تحریف دور مانده است.
عقاید ، عبارت است از: اعتقاد به وحدانیت خدای متعال، عدالت (عادل بودن خداوند)، نبوت (فرستادن پیامبران از سوی خدا برای هدایت بشر)، امامت و معاد.
در بعد اعتقادات یک مسلمان می بایست علاوه بر شهادت به یگانگی خدای متعال به نبوت و رسالت حضرت محمد مصطفی (ص) نیز گواهی دهد و در غیر این صورت مسلمان نخواهد بود، البته لازمه شهادتین، ایمان به نبوت سایر انبیا، اعتقاد به روز رستاخیر (معاد)، خاتمیت دین اسلام، ملائکه، غیب و صدق تمامی ادعاهای پیامبر اسلام (ص) و دیگر ضروریات دین است و عدم اعتقاد به هر یک از موارد مذکور (ضروریات دین) باعث خروج شخص از دایره ی اسلام است. از آن جا که اسلام دین فطرت و عقلانیت است، تقلید در اعتقادات را نمی پذیرد و از انسان ها می خواهد که با تحقیق و از روی دلیل دین خویش را گزینش نمایند. [4]
در حوزه احکام؛ باید گفت که: هر فعلی که مکلف انجام می دهد خارج از حکم واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح، نیست . از این احکامی که اسلام برای افعال مکلفین قرار داده است به فروعات دین تعبیر آورده می شود که شامل نماز، روزه، حج، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی و تبری... می شود. عمل کردن و پای بندی به این احکام ضامن سعادت بشر است [5] .
به حکم عقل شخص یا خود می بایست در احکام دین دارای تخصص، صاحب نظر و کارشناس باشد و در نتیجه به رأی و نظر خویش عمل نماید و یا این که به شخص دیگری که دارای این خصوصیت است (مجتهد جامع الشرایط) مراجعه نماید. [6]
در بخش اخلاق نیز بسان دو امر فوق همان گونه که اشاره شد، اسلام دارای انسانی ترین دستور العمل های اخلاقی است. اهمیت و ارزش اخلاقیات در اسلام به اندازه ای است که پیامبر گرامی اسلام (ص) هدف بعثت و رسالت خویش را به تمام و کمال رساندن مکارم اخلاق، اعلام می فرمایند.
از آن جا که معرفی اسلام و امتیازات و ویژگی های آن در این مختصر امکان پذیر نیست، به ناچار فقط به ذکر برخی از ویژگی های دین حیات بخش اسلام اکتفا می کنیم. به عنوان مثال:
اسلام آیین مهرورزی به بندگان و مخلوقات خداست. و برای تمامی آنها اعم از انسان و غیر انسان حقوقی قائل است. به گونه ای که رحم و دلسوزی نسبت به گنجشک کشته شده ای را مایه رحم خداوند در روز قیامت می داند. [7]
دین اسلام ظلم و تعدی به حیوانات را نهی می کند و سیراب کردن درخت تشنه ای را سیراب کردن مؤمن می داند. [8] و آنچه را که در برخورد با اهل کتاب و حتی کفار توصیه می کند، رعایت عدالت است. [9] به گونه ای که علی (ع) دستور به تأمین مالی پیرمرد نصرانی از بیت المال می دهد. [10]
اساساً ریشه لغوی اسلام در دو کلمه سلم و سلام به معنای صلح و آرامش نهفته است. قرآن در تأیید این حقیقت که اسلام آیین صلح و آشتی و دوستی است، می فرماید:«ای کسانی که ایمان آورده اید، همگی در صلح و آشتی در آیید و از گام های شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.» [11] از منظر قرآن، صلح پایدار و جهانی و آرامش جوامع بشری جز در سایه ی ایمان به خدا محقق نمی شود، و حلقه ی اتصال همه ی اجتماعات بشری که از نظر زبان، نژاد، فرهنگ، قومیت و منطقه ی جغرافیایی و ...، متفاوت اند فقط ایمان به خدا است. عدالت خواهی اسلام به اندازه ای است که با کمال صراحت اهل کتاب را به سوی وحدت و هماهنگی دعوت می کند و بابیانی دلپذیر می گوید «ای پیامبر ما به اهل کتاب (یهود و نصاری) بگو در حصار توحید بیایید تا یک دل و یک زبان خدای واحد را پرستش کنیم و به او شرک نورزیم» [12]
هنگامی که مسلمانان به مدینه هجرت کردند و پرچم پیروزی بالای سر آنان به اهتزاز در آمد، پیشنهادهای صلح از طرف مخالفین تقدیم پیامبر می شد و آن حضرت از آن ها استقبال می کرد. شاهد زنده ی آن صلح با چند طائفه از یهود بود که در سال اوّل هجرت انجام گرفت. اسلام خواهان صلح و همزیستی عمومی است و دراین زمینه برنامه های عالی و مفیدی طرح می کند. [13]
اهمیتی که دین اسلام به علم و دانش می دهد، در هیچ یک از ادیان دیگر دیده نمی شود. به گونه ای که طلب علم را بر هر مسلمانی لازم [14] ، خواب عالم را از عبادت جاهل برتر [15] و مداد علما را افضل از خون شهدا می داند [16] . در سایه ی این رهنمودها و امثال آن است که مسلمانان در مدت زمانی اندک بر قله های رفیع علم و دانش دست یافتند، تمدن عظیم اسلامی را پایه ریزی و دانشمندان کم نظیری چون جابر بن حیان (پدر علم شیمی). زکریای رازی (کاشف الکل) بوعلی سینا (بزرگ ترین فیلسوف و طبیب دوره خویش)، ابن هیثم، خواجه طوسی و ... را تقدیم جامعه انسانی نموده اند که اعتراف و تعریف و تمجید دانشمندان و بزرگان غربی در این رابطه قابل انکار نیست. [17]
در اندیشه ی اسلامی از جهت خلقت هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست و مرد هیچ گونه امتیازی نسبت به زن ندارد. دین اسلام به بهترین وجه از جایگاه و شخصیت زن تجلیل کرده است. قرآن کریم حضرت مریم (س) را به عنوان بنده ی خاص و مقرب خداوند معرفی [18] همسر فرعون را به عنوان نمونه و الگو برای مؤمنان قلمداد [19] و مادر حضرت موسی (ع) را شایسته وحی (الهام) می داند [20] . دین اسلام زن را مایه ی آرامش و سکونت مرد معرفی می کند [21] ، در فرهنگ اهل بیت (ع) زن قهرمان نیست، بلکه او ریحان است [22] . خیر کثیر در او نهاده شده [23] و مقام مادر مقدم بر پدر است. [24]
از نگاه اسلام، هیچ قوم و نژادی بر قوم و نژاد دیگر برتری ندارد. تقوای الهی تنها ملاک برتری انسان ها شمرده می شود. [25] هر کس مسئول اعمال خویش است و کسی بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد [26] . خداوند توبه کنندگان از گناه را دوست دارد و با آغوش باز ایشان را می پذیرد [27] و ناامیدی از رحمت و غفران الهی را مذموم و نشانه ی عدم ایمان می داند. [28] مسلمانان را برادر یکدیگر می خواند. [29] بدگویی، استهزا، تهمت و افترا زدن به مؤمنان را جایز نمی شمارد. [30] مقام معلم را بسیار ممتاز معرفی می کند. [31] پاکیزگی و نظافت را از علایم ایمان می داند [32] و ...
اما پیروان مکتب اسلام در یک تقسیم بندی کلی به دو گروه شیعه و سنی تقسیم می شوند که با یک تتبع و تحقیق اجمالی در آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر اسلام (ص) و همچنین با مراجعه به عقل و سیره عقلا تجلی واقعی اسلام در مذهب حقه تشیع تحقق می یابد.
شیعه معتقد است، هرگز متصور نیست پیغمبر اکرم (ص) رحلت فرماید و کسی را جانشین خود قرار ندهد و سرپرستی، برای اداره ی امور مسلمانان و گردانیدن چرخ جامعه ی اسلامی معرفی ننماید. [33] به اعتقاد شیعه، همان گونه که پیامبر اسلام (ص) معصوم است، می بایست جانشینان او نیز از هر گونه معصیت و خطایی مصون باشند تا صلاحیت رهبری جامعه را بعد از آن حضرت (ص) داشته باشند. به تعبیر دیگر، شیعه بر این باور است که پیامبر اسلام، برای دوران بعد از خویش به منظور حفظ و حراست دین خدا، جانشینانی را به امر و تعیین پروردگار معرفی و منصوب نموده است. از نگاه شیعه جانشینان بعد از حضرت رسول (ص) 12 نفرند که اوّلین ایشان علی ابن ابیطالب (ع) است که حتی گروهی از اهل سنت (معتزلی ها) به افضل بودن ایشان نسبت به سایر صحابه اتفاق نظر دارند. [34]
بعد از حضرت علی (ع) 10 نفر دیگر از ائمه ی هدی (ع) به امامت منصوب شدند و همگی در راه اسلام به شهادت رسیدند، تا این که در سال 260 هجری قمری، آخرین امام و حجت خداوند بر روی زمین؛ یعنی مهدی موعود (ع) و منجی عالم بشریت به امامت رسیدند و به اذن و مصلحت خداوند در غیبت به سر برده و به هنگام ظهور جهان را پر از عدل و داد خواهند نمود. [35]
کاملترین دیدگاه منتدانه را به این دین پایگاه ویکی پدیا داشت که در ادامه می آید
اسلام، دینی یکتاپرستانه[۱][۲]و از دینهای ابراهیمی است.[۳][۴] به پیروان اسلام «مسلمان» میگویند.[۵] هماکنون اسلام از دید شمار رسمی پیروان، در جایگاه دوم در جهان جای دارد.[۶]
مسلمانان براین باورند که خداوند، قرآن را به محمد از طریق فرشته ای به نام جبرئیل فروفرستادهاست. به باور مسلمانان خدا بر بسیاری از پیامبران، وحی فرستاده و محمد آخرین آنان است. مسلمانان محمد را اعادهکننده ایمان توحیدی خالص ابراهیم، موسی، عیسی و دیگر پیامبران میدانند و معتقدند که اسلام کاملترین و آخرین آیین الهی[۷][۸] است.
پال فریدمن میگوید: «اسلام به معنی تسلیم در برابر خداست. اسلام دین قانون و عمل است، نه ریاضت و رهبانیت. اسلام یک دین میانهرو است؛ تشویق به کمک به فقیران میکند ولی تشویق به ترک دنیا نمیکند. اسلام بر رفتار درست تاکید میکند: شرابخواری و قمار منع شدهاند و مسلمان موظف است از خوردن غذای حرام خودداری کند. مسلمان میتواند مستقیماً با خدا راز و نیاز کند و لزوماً نیازی به واسطه فیض نیست. مسجد تنها مکان تجمع است و مانند کلیسا دارای قدرت مذهبی نیست. اسلام، برخلاف یهودیت، پس از ظهور به سرعت دینی جهانی میشود و مردم را به مسلمانشدن تشویق میکند ولی اصرار زیادی بر مسلمانکردن ندارد.»[۹]
اسلام نسبت به ادیان اصلی و پرجمعیت دنیا جدیدترین دین است و حدود یک میلیارد و دویست میلیون نفر پیرو دارد که دومین دین پرجمعیت دنیا به شمار میآید. اسلام سریعترین دین از لحاظ گسترش و رشد در میان ادیان دنیا است. گستره جغرافیایی اسلام از غرب آفریقا تا جنوب شرق آسیا است، همچنین جوامع اقلیتهای مسلمان نیز در سرتاسر جهان پراکنده هستند. اسلام دومین یا سومین دین پر جمعیت در اروپا و قاره آمریکا میباشد.[۱۰]
اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) است و معنی لغوی این ریشه «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است.[۱۱][۱۲] واژه «سلام» نیز مشتق شده از همین ریشه است.[۱۳][۱۴] با توجه به معنی اسلام، «مسلم» (در فارسی: مسلمان) یعنی کسی که خدا را خالصانه و بی ریا میپرستد و اختیار خود را تسلیم امر و نهی او میکند.[۱۵]
معارف اسلامی به سه بخش کلی تقسیم میشوند:
عقاید را در علم کلام، احکام را در علم فقه و اخلاق را در علم اخلاق شرح و بسط میدهند.[۱۶]
نوشتار اصلی: اصول دین
از بنیادیترین باورهای مسلمانان تحت عنوان اصول دین یاد میشود. اصول دین نزد مسلمانان سه عدد هستند[۱۷] اعتقاد به هر کدام از این اصول، باورهایی را به عنوان زیر شاخه موجب میشود:
در میان این اصول آنچه ریشه بقیهاست، توحید میباشد، به طوری که دین شناسان مسلمان میکوشند تا با اثبات آن بقیه اصول و فروع را ثابت کنند[۱۸] شیعیان علاوه بر این سه اصل، به عدل و امامت نیز به عنوان اصلهای چهارم و پنجم معتقدند.
بسم الله الرحمن الرحیم، نخستین آیه قرآن
نوشتار اصلی: الله
الله نام ویژهٔ خدای یکتا در قرآن و نوشتارهای اسلامی است. با این حال فارسیزبانان معمولاً از واژهٔ خدا استفاده میکنند. به باور مسلمانان خداوند در اسلام به زبان اصلی که همان زبان عربی فصیح (زبان قرآن) است ۱۰۰۱ نام دارد که یک نام خداوند، اسم اعظم است. بیشتر اسامی خدا، در اسلام، نشاندهندهٔ برتری مطلق است.[۱۹]
شناخت خداوند اصلی ترین باور مسلمانان است و همین موضوع است که این دین را در میان سایر ادیان ابراهیمی متمایز ساخته. خلاصه باور مسلمانان به خدا را میتوان در جملهای از قرآن دید[۲۰] که در آن گفته میشود:
ِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر (ترجمه: هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست)[۴۲–۱۱]
که در تفسیر آن از علی بن ابی طالب نقل شده که آن را توصیف قابل قبول خدا دانستهاست[۲۱] و مفسرین هم به تبعیت از وی گفتهاند: «این جمله در حقیقت پایه اصلی شناخت تمام صفات خدا است که بدون توجه به آن به هیچیک از اوصاف پروردگار نمیتوان پی برد»[۲۲]
شهادتین، ورودی کاخ توپقاپی در استانبول
نوشتار اصلی: شهادتین
پذیرش اسلام از سه روش امکان دارد: گفتن شهادتین، با انجام دادن کارهای ویژه مسلمانان، اسلام با پیروی از اعمال مسلمانان.[۲۳] شهادتین: «اشهد ان لا اله الا الله» و«اشهد ان محمدرسول الله»
بخش نخست سوره نور از کتاب قرآن
نوشتار اصلی: قرآن
قرآن، کتاب مقدس مسلمان است و به زبان عربی نوشته شدهاست، که طبق مندرجات آن و باور مسلمانان توسط وحی الهی به محمد فروفرستاده شد.
به اعتقاد مسمانان «قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است، که به زبان عربی واژه به واژه توسط فرشته وحی، جبرئیل امین، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالاً یکباره، و هم کمکم در طول ۲۳ سال نازل شدهاست.»[۲۴]
این کتاب معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را «معجزه» و «سند اثبات پیامبری» محمد میدانند.[۲۵]
اغلب مذاهب اسلامی بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلافات در نحوه خواندن متن، تفسیر و گاهی، ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به اندازهایست که شیعیان دوازدهامامی ایران و وهابیان عربستان رسمالخط واحدی از قرآن را بهکار میبرند.[۲۶] مسلمانان روی بیخطابودن قرآن تاکید دارند.[۲۷] مفسرین اهل سنت بصورت تاریخی همواره معتقد بودند که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقاً همان چیزی است که محمد بیان کردهاست و هیچگونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفتهاست. مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. قرآن، خود را به عنوان «لوح حفاظتشده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»)[۲۸]) میخواند.∗
از دیدگاه مسلمانان، اسلام خاتم ادیان الهی است. خاتمیت به این معناست که اسلام در بر دارنده تمام آن مطالبی است که باید از طریق وحی برای انسان بیان شود.[۲۹] {قرآن دین اسلام را به عنوان خاتم ادیان الهی معرفی میکند:
یعنی اگر شریعت اسلام را در یکسو و سایر شرایع آسمانی را که برای سراسر حیات بشر در دورانهای گذشته مقدّر شدهاست در طرف دیگری بگذاریم، شریعت اسلام از همه آنها استوارتر است که این خود معنی خاتمیت و شریعت آخرین است.[۳۱]
به جهانیان بگو: پروردگار مرا به راهی راست رهبری فرموده و آن دینی است قیم و زوالناپذیر که بنیادش از همان سنت و رویه ابراهیم است.[۳۳] در سوره بینه پس از آنکه میفرماید "مشرکین دست از عقیده باطل خود برنمیدارند جز آنکه فرستاده خدا با آیات و بینات فرا رسد و آیات کتاب قیم را برایشان بخواند. اینان دستوری ندارند جز آنکه خدای را با نیت پاک پرستش کنند، نماز بخوانند و... ، میفرماید: ذلِکَ دِینُ الْقَیمَة.[۳۴] این آیین –اسلام- دینی است قیم و زوالناپذیر.[۳۵]
وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِین.[۳۶] هر که جز آیین اسلام در جستجوی آیین دگر آید، تا اید و انقراض جهان از او پذیرفته نیست و بروز رستاخیز از زیانکاران است.[۳۷]
الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً.[۳۸] امروز که پیامبر اسلام عهدهدار هدایت بشر است، دین را برای شما تکمیل و نعمت را برای شما تمام کردم، و خشنودم که برای همیشه بر دین اسلام باقی باشید.[۳۹] روشن است که آیات فوق آیین اسلام را پابرجاترین راه هدایت و دین قیم و زوالناپذیر و گرویدن به غیر آن را تا انقراض جهان غیرقابلقبول دانسته و او را کمال و بلوغ دیانت و تمام نعمت معرفی کردهاست.
إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ... ثُمَّ جَعَلَهُ لَا انْفِصَامَ لِعُرْوَتِهِ وَ لَا فَکَّ لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ[۴۰]}[۴۱] اسلام همان آیینی است که پروردگار بزرگ آن را در میان ادیان برگزیده و قوانین آن را به اندازهای استوار فرموده که دستاویز آن پایان ناپذیر و حلقهاش گسستنی نیست. اساس و بنیادش انهدام نمیپذیرد و ارکانش زایل و نابود نمیگردد. درختش هرگز از ریشه بیرون نیاید [این چنین] مدنش نیز هیچ وقت پایان نمیپذیرید.[۴۲]
گردش ماه، اساس تقویم اسلامی
اوقات شرعی، به زمانهای مشخص و دقیقی از شبانه روز، گفته میشود که شخص دیندار، در آن زمانها، رفتار دینی زماندار خود را انجام میدهد. محاسبه دقیق زمانهای شرعی، از دیرباز، نزد منجمان، رایج بودهاست.
نوشتار اصلی: اذان
محمد پس از فتح مکه بلال حبشی، یک برده سیاه آزاد شده، را مأمور کرد که بر بام کعبه اذان بگوید.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Adhan_wiki_ogg.ogg
اهل سنت، عقیده دارند که نخستین بار، اذان در مدینه خوانده شد و حمزه این پیشنهاد را به محمّد داد. در حالی که برخی دیگر، طبل، بوق یا زنگ را برای دعوت مردم به نماز، پیشنهاد کرده بودند.[نیازمند منبع] اهل سنت، همچنین بر این باور هستند که بعضی عبارات اذان، مانند «الصلوة خیر من النوم» را عمر بن خطاب افزودهاست.[۴۳] این در حالی است که شیعیان اذان را عبادتی میدانند که از جانب خدا تعیین گردیده و تغییر در جملات اذان را بدعت میدانند، شیعیان همچنین از لفظ اشهد ان علی ولیالله و اشهد ان علی حجت الله در اذان استفاده میکنند ولی هیچ دلیلی از پیامبر مبنی بر کاربرد این الفاظ در نماز ثابت نشده است[۴۴] همچنین عقیده شیعه این است که محمّد پیش از هجرت، برای تمام نمازهای واجب خود، اذان میگفتهاست.[۴۵] در ایران، اغلب اذان را در آواز بیات ترک در گوشه روحالارواح میخواندهاند. در مراسم تعزیه، اگر اذان گفته شود، به آواز کردی است.[۴۶] اولین اذان سال در یکم هجری و در مدینه بود. در مسند ابوداود به اسناد صحیح از عبدالله پسر زید پسر عبد ربه انصاری آمده که او برای اولین بار پیشنهاد اذان را به محمد داده و محمد از او پذیرفته است.[۴۷]
|
|
نوشتار اصلی: محمد
ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (۵۷۰ - ۶۳۲)، بنیانگذار و پیامبر دین اسلام است.[۴۸][۴۹] درباره زندگی محمد گزارشهای فراوان و روشنی در متون تاریخی آمدهاست، ولی مانند هر شخصیت مهم تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی او مشخص نیست. از اینروی که محمد، از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ بشری است؛ زندگانی، اعمال و افکار او در طی قرنها، بین موافقان و مخالفانش محل اختلاف و منازعه بودهاست.[۵۰] در دوران جوانیاش، او را امانتدار میدانستند و «محمد امین» خطاب میکردند.[۵۱]
در قرون وسطی، محمد در تصور عمومی غربیان بت یا خدایی پنداشته میشد که توسط مسلمانان پرستیده میشود. پس از اصلاحات پروتستانی، تصور غرب از محمد تغییر کرد، و در نگاه عمومی آنان به شخصی متقلب، مکار و خودخواه تبدیل شد.[۵۲]
در جوانی همراه گروهی از جوانان قبایل دهگانه مکه، درصدد برآمده بودند تا با ایجاد گروهی از پاسبانهای داوطلب، اجازه ندهند تا حق ستمدیدگان توسط ستمکاران پایمال شود. نام پیمان این نیروهای داوطلب حلفالفضول (پیمان جوانمردان)، و محمد از شمار موسسان آن بود. او به این موضوع، که در جوانی در چنین نیرویی عضویت داشتهاست افتخار میکرد.[۵۳]
خدیجه همسرش، نخستین کسی بود که به وی ایمان آورد و پس از وی علی بن ابیطالب پسر عمو، و زید بن حارث پسر خواندهاش. شیعیان بر این باورند که طبق اسناد و مدارکی؛ محمد بارها در معرض عموم علی را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده که از مهمترین این اسناد به «زمان دعوت از نزدیکان» (عشیره الاقربین)، و به آخرین سفر حج در غدیر خم اشاره میکنند و میگویند که در آن زمان حتی عمر و ابوبکر و دیگر صحابه با علی بیعت کردهاند. سنیها این قضیه را منکرند، ولی علی را نیز همچون دیگر صحابه محترم میشمارند.[۵۴][۵۵][۵۶][۵۷] و نیز گفته میشود که جعفر ابن ابوطالب، زید (تنها مسلمانی که بجز محمد، نامش در قرآن آمده)، ابوذر، ابوبکر و زبیر نیز از زمره دیگر نخست ایمان آورندگان به اسلام بودند.[۵۸]
اولین مسلمانان
نوشتار اصلی: اولین مسلمانان
پس از شخص محمد امین پیامبر اسلام اولین زن، خدیجه همسر وی، و اولین مرد، علی امام اول شیعیان، و سپس ابابکر، زید بن حارث، اباذر غفاری، سعد بن ابیوقاص، لبابه دختر حارث، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده جراح، عبدالله بن مسعود، عمار بن یاسر و سمیه مادر وی، در منابع با اختلاف در پسی و پیشی ذکر شدهاند.[۵۹]
محمد تا سه سال پس از بعثت دعوت خود را آشکار نکرد. اولین گروهی که محمد آنها را آشکارا به اسلام دعوت نمود، بستگان خودش بودند.[۶۰] پس از آن به کوه صفا رفت، و تمام قریش را به پذیرش اسلام فراخواند.[۶۱]
پس از مدتی سران قریش تصمیم به مقابله با وی گرفتند. اولین اقدام آنها گفتگو با ابوطالب بود.[۶۲][۶۳][۶۴] سران قریش پس از آنکه کمک خواستن از ابوطالب را بیهوده دیدند، تصمیم به یاری جستن از یهودیان مدینه گرفتند، ایشان، سه سؤال را برای پرسش از محمد، مطرح کردند و گفتند اگر وی پاسخ را بداند، در پیامبری او شکی نیست. محمد درست زمانی که سران قریش احساس پیروزی میکردند، پاسخ آن پرسشها را داد.[۶۵][۶۶]
بر پایهٔ روایتهای اسلامی، قریشیان برای کشتن محمد نقشهای را طرح کردند. محمد به کمک علی ایشان را گمراه کرد، و به همراه ابوبکر از مکه بیرون رفت.[۶۷] به این سان، در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از آغاز دعوت خود) وی به مدینه که آبادی بزرگی بود هجرت کرد. همراهانی که با وی از مکه به مدینه مهاجرت کردند مهاجران، و مردم یثرب که پیامبر و مهاجران را یاری رسانده بودند انصار نامیده شدند. این هجرت مبدا تقویم اسلامی شد.[۶۸]
به نوشته محمود طالقانی مسلمانان، معتقد به ذکر مشخصات پیامبری محمد در کتابهای مقدس پیش از او هستند، در حالی که یهودیان و مسیحیان چنین موضوعی را نپذیرفتند. او سبب هجرت اقوامی از یهودیان را به سرزمین حجاز، و سکونت در دهکدهٔ گمنام و بی نام و نشان یثرب را ناشی از همین پیشبینیها و پیشگوییها میداند.[۶۹]
محمد در حجةالوداع، اضافه کردن ماههای اضافی را ممنوع میکند. (نتیجه اینکه هر سال، فقط ۱۲ ماه، خواهد داشت). نگارهای از نسخه رونوشت عثمانی از کتاب «آثار الباقیه» (نگارنده: ابوریحان بیرونی) متعلق به قرن ۱۷ میلادی.
محمد چند ماه پس از حجة الوداع مریض شد، و چند روزی از سردرد و ضعف رنج برد.[۷۰] در روزی دوشنبه که محمد سخت بیمار بود و نتوانست از خانه بیرون رود، ابوبکر به پیشنمازی با مسلمانان نماز خواند.[۷۱] محمد سرانجام در همان روز دوشنبه ۲۸ صفر[۷۲] برابر با ۸ ژوئن ۶۳۲، در حالی که ۶۳ سال زیسته بود از دنیا رفت.[۷۰] پس از درگذشت محمد، ابوبکر وارد مسجد شد و آیهای از قرآن را با این مضمون خواند: «محمد نیست مگر فرستادهای که پیش از او فرستادگان آمده و رفتهاند؛ پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود به سوی گذشتگانتان بازخواهید گشت؟ و هر کس بازگردد به خدا آسیبی نمیزند، و خدا سپاسگزاران را پاداش میدهد. سپس گفت:
ای مردم، هر کس محمد را میپرستد، پس بداند همانا محمد مرده است و هر کس خدای محمّد را میپرستد، بداند که او زندهای است که هرگز نمیمیرد.[۷۰][۷۳]
او را در خانه عایشه همسرش دفن کردند. مسجدی که بعدها به محل دفنش افزوده شد، به زیارتگاه مسلمانان تبدیل شد.[۷۴]»[آلعمران ۱۴۴]
نوشتار اصلی: خلفای راشدین
گستره قلمروی اسلامی در زمان محمد (۶۲۲–۶۳۲) در زمان خلفای راشدین (۶۳۲–۶۶۱) در زمان بنیامیه (۶۶۱–۷۵۰)
ابوبکر، از صحابه[۷۵] و دوستان محمد،[۷۶][۷۷][۷۸] برای نخستین بار، لقب «صدیق» را از او دریافت کرد.[۷۷] او، هنگامی که اسلام را پذیرفت، حدود ۴۰ سال سن داشت.[۷۹] پس از درگذشت محمد، اتحاد میان مهاجران، به خصوص زمینهسازی عمر و ابوعبیده بن جراح، کار را برای تصدی مقام خلافت توسط ابوبکر، هموار کرد. هر چند منذر بن ارقم در دفاع از علی بن ابیطالب سخن راند، ولی عدم حضور بنی هاشم باعث شد تا سرانجام، در حالی که علی بن ابیطالب، به تغسیل و تدفین ایشان مشغول بود[۸۰] اهل سقیفه کار را تمام کرده و از هر عملی که موجب سستی پایههای بیعت با ابوبکر شود، جلوگیری کنند.[۸۱]
عمر بن خطاب (به عربی: ابو حفص عمر بن الخطاب بن نفیل بن عبد العزی)، از قدرتمندترین خلفای راشدین و از بزرگترین فرمانروایان مسلمان در طول تاریخ اسلام میباشد[۸۲] که تحت فرمان او، سرزمین بینالنهرین و سوریه را فتح شده و استیلای بر پارس و مصر آغاز شد.[۸۳][۸۴].[۸۵] عمر پس از ابوبکر در سال ۶۳۴ میلادی، به خلافت رسید و نخستین کسی بود که لقب «امیرالمؤمنین» را برای خود برگزید.[۸۶][۸۷] در منابع اهل تسنن ادعا شده است، در سال هفتم پس از مرگ محمد، عمر با ام کلثوم دختر علی ابن ابی طالب ازدواج کرد.[۸۸][۸۹] ولی شیعیان ادعا میکنند که عمر قاتل فاطمه زهرا است و علی دخترش را هرگز به ازدواج قاتل همسرش درنیاورد.[۹۰] عمر بن خطاب، در طول ده سال خلافت خود، زندگی اقتصادی سادهای داشت و از تجمل گرایی سخت متنفر بود. بارها کارگزاران خود را به دلیل تجمل گرایی برکنار، توبیخ یا جریمه کرد[نیازمند منبع]. از جمله خصوصیات عمر بن خطاب سختگیری او در مورد غیر عرب بود؛ به عنوان مثال چنانچه در منابع اهل سنت ذکر شدهاست وی دستور داده بود که سهم بیت المال غیر عربها برابر سهم بردگانِ عرب باشد[۹۱] و نیز اگر مرد عرب از عجم زن گرفت و بچهای از این ازدواج به دنیا آمد، چنانچه آن بچه در بلاد عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث میبرد و اگر در سرزمین غیر عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث نمیبرد[۹۲] ویا از ورود غیر عربها به پایتخت حکومت اسلامی که شعار برابری نژادها را داشت[۹۳][۹۴] منع کرد[۹۵] او توسط یک ایرانی به نام پیروز نهاوندی کشته شود.[۹۶] عمر، در اخرین روزهای عمر خود، شش تن از صحابه را مامور نمود تا در مدت سه روز خلیفه سوم را تعیین کنند. این شش تن، عبارت بودند از: علی بن ابیطالب، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، زبیر بن عوام، طلحة بن عبید اللّه و سعد بن ابیوقاص. عمر چنین دستور داد که:«اگر چهار نفر نظری دادند و دو نفر مخالف شدند، آن دو نفر را گردن بزن و اگر سه نفر توافق کردند و سه نفر مخالفت نمودند، سه نفری که عبد الرحمان در میان ایشان نیست، گردن بزن، و اگر سه روز گذشت و بر کسی توافق حاصل نکردند، همه ایشان را گردن بزن».[۹۷] در این سه روز مذاکرات زیادی انجام شد و نتیجه بین علی وعثمان مردّد شد. سرانجام، عبدالرحمن، عثمان را انتخاب کرد و عثمان، به خلافت رسید.[۹۸]
بخشش فراوان عثمان از بیت المال به خویشاوندانش[۹۹] که پیشاپیش توسط خلیفهٔ دوم پیش بینی شده بود،[۱۰۰][۱۰۱] و مال اندوزی او،[۱۰۲][۱۰۳] از علل طغیان مردم علیه او به شمار میرود. علاوه بر این دلایل، علی بن ابیطالب، بی تابی مردم در برافکندن عثمان از خلافت را دلیل دیگری بر قتل عثمان میداند.[۱۰۴] پس از کشته شدن عثمان به دست شورشیانی از مصر و کوفه و بصره، نظرها بر علی و طلحه بود. در این میان اهالی مصر متمایل به طلحه بودند و انصار، بصریان و کوفیان تمایل بر خلافت علی داشتند.
سرانجام، ابوالحسن علی ابن ابی طالب در ۱۹ ذیحجه سال ۳۵ برابر ۱۸ ژوئن ۶۵۶، به خلافت برگزیده شد.[۱۰۵]
علی علاوه بر اینکه در مسائل شرعی (بهخاطر وقوف بسیار زیاد او بر قرآن و سنت)[۱۰۶] و در فقه، تفسیر، سیاست، محل رجوع مسلمین (به خصوص خلیفه دوم) بود[۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹][۱۱۰] در سخنوری و ادبیات نیز چیره بود. مرتضی مطهری به نقل از محمد عبده سخن او را شیواترین سخن پس از قرآن میداند.[۱۱۱][۱۱۲] به طوری که وابستگان بنی امیه، گفتارش را از حفظ میکردند، تا بیانشان شیوا شود.∗ بخشی از گفتارها و نوشتارهای وی در کتابی به نام نهج البلاغه جمعآوری شد. به گفتهٔ اروینگ، علی، شخصی دلیر، سخنور و بخشنده بود.[۱۱۳]
نوشتارهای اصلی: امویان، خلافت عباسیان و خلفای فاطمی
پس از صلح حسن و معاویه، حکومت به بنی امیه و سپس به بنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در آندلس، فاطمیان، حفصیان و مرینیان نیز خود را جانشین محمد میدانستند. سلاطین عثمانی هیچگاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۴ خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند.[۱۱۴]
نوشتار اصلی: مذاهب اسلامی
مذاهب اسلامی در یک نگاه
مسلمانان به دو مذهب عمده شیعه و سنی بخش میشوند. هر یک از این دو فرقه انشعاباتی دارند. برای نمونه صوفیگری در میان شیعه و سنی وجود دارد.
شیعیان بر این باورند که امام و جانشین پیامبر اسلام از راه نص شرعی تعیین میشود و امامت علی، نخستین امام شیعیان و دیگر امامان شیعه نیز از راه نص شرعی ثابت شدهاست.[۱۱۵] اصول دین در تشیّع پنجگانهاست و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد، به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند:
مهمترین
مذاهب شیعه، عبارتند از دوازدهامامی، اسماعیلیه، زیدیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه
.
نقشه پراکندگی مذهبی در میان کشورهای اسلامی
اهل سنت بر
این باورند محمد، پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعیین نکرد و پس از فوت محمد
مسلمانان آن زمان بر اساس شورا یک تن را به عنوان خلیفه مسلمین
انتخاب کردهاند.[نیازمند منبع]
در
آغاز در سقیفهٔ
بنی ساعده،
ابوبکر را که از صحابه (یاران) و
نزدیکان محمد بود و در میان مسلمانان محبوبیت و اعتبار زیادی داشت، برای خلافت پس
از محمد بر جامعه نوبنیاد مسلمانان انتخاب کردند. سنیان به چهار مکتب فقهی عمده که
عبارتند از: حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی تقسیم میگردند.
نوشتار اصلی: خوارج
نوشتار اصلی: تصوف
|
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
برخی ادعا دارند که: پیامبر اسلام زمانی که در مدینه بود، برای سران امپراتوریهای جهان نامه نگاری کرد و آنها را به اسلام دعوت نمود. یکی از این نامهها خطاب به خسرو پرویز شاه ایران بود. (هرچند مدرک مستند و سند تاریخی برای این نامه نگاری ها تاکنون به دست نیامده است.) پس از درگذشت محمد، مسلمانان در زمان خلیفه دوم به فرمان عمر، به ایران حمله کردند. و طی تقریباً ۱۰ سال ایران جز نواحی گیلان و مازندران گشوده شد.
اسلام به سرزمینهایی با زبان و فرهنگ متفاوت پا گذاشت. مردمان این سرزمینها که ندای برابری و بالندگی اسلام آنان را جذب کرده بود، برای فهم بیشتر کلام خدا به فراگیری زبان عربی پرداختند. به این ترتیب، برای نخستینبار یک زبان بینالمللی در گسترهٔ وسیعی از جهان رایج شد که به گسترش دانش کمک زیادی کرد. زبان مشترک باعث شد که هیچ دانشمندی در سرزمینهای اسلامی، احساس غربت نکند و برای دانشاندوزی به شهرهای مختلف سفر کند. نگارش کتاب به زبان عربی باعث شد هر دانشمندی از دستاوردهای علمی دانشمندان دیگر آگاه شود و ارتباط علمی، که برای پیشرفت دانش اهمیت زیادی دارد، امکانپذیر شود. ترجمهٔ آثار علمی تمدنهای پیشین به عربی باعث شد که برای نخستین بار بخش عمدهای از دستاوردهای علمی و فرهنگی بشر تا آن زمان، کنار هم قرار گیرد.[۱۱۶]
جدول کشورهای اسلامی بر اساس جمعیت
رتبه | کشور | جمعیت | نسبت جمعیت مسلمانها | مذهب | فرقه |
---|---|---|---|---|---|
۱ | ![]() |
۲۲۸٬۵۸۲٬۰۰۰ | ۸۶٫۱٪[۱۱۸] | سنی | شافعی |
۲ | ![]() |
۱۷۲٬۸۰۰٬۰۰۰[۱۱۹] | ۹۷٪[۱۲۰] | سنی/شیعه | حنفی/جعفری |
۳ | ![]() |
۱۶۲٬۲۲۱٬۰۰۰[۱۲۱] | ۸۹٪[۱۲۲] | سنی | حنفی |
۴ | ![]() |
۱۵۴٬۲۷۹٬۰۰۰[۱۲۳] | ۵۰٪[۱۲۴] | سنی | مالکی |
۵ | ![]() |
۷۷٬۱۰۰٬۰۰۰[۱۲۵] | ۹۰٪[۱۲۶] | سنی | شافعی |
۶ | ![]() |
۷۱٬۵۱۷٬۱۰۰[۱۲۷] | ۹۹٫۸٪[۱۲۸] | سنی | علوی/حنفی |
۷ | ![]() |
۷۳٬۴۹۵٬۷۸۲[۱۲۹] | ۹۸٪[۱۳۰] | شیعه/سنی | جعفری/حنفی |
۸ | ![]() |
۳۹٬۳۷۹٬۳۵۸ | ۷۰٪[۱۳۱] | سنی | مالکی |
۹ | ![]() |
۳۳٬۷۶۹٬۶۶۹[۱۳۲] | ۹۹٪[۱۳۳] | سنی | مالکی |
۱۰ | ![]() |
۳۲٬۷۳۸٬۳۷۶[۱۳۴] | ۹۹٪[۱۳۵] | شیعه/سنی | جعفری/حنفی |
۱۱ | ![]() |
۳۳٬۷۲۳٬۴۱۸ | ۹۹٪[۱۳۶] | سنی | مالکی |
۱۲ | ![]() |
۳۱٬۲۳۴٬۰۰۰[۸۶] | ۹۷٪[۱۳۷] | شیعه/سنی | جعفری/حنفی |
۱۳ | ![]() |
۲۷٬۷۳۰٬۰۰۰[۱۳۸] | ۶۰٫۴٪[۱۳۹] | سنی | شافعی |
۱۴ | ![]() |
۲۷٬۶۰۱٬۰۳۸[۱۴۰] | ۱۰۰٪[۱][۱۴۱] | سنی | جعفری/حنبلی |
۱۵ | ![]() |
۲۷٬۳۷۲٬۰۰۰ | ۸۸٪[۱۴۲] | سنی | الحنفی |
مسلمانان بر
این باورند که خدا پیام خود را از راه وحی بر محمد و
پیامبران دیگر از جمله آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی فروفرستاد.
در
واقع مسلمانان معتقدند که دین خدا در اصل از آدم تا محمد یکی است و این اصول در
قرآن گردآمدهاند. متون اسلامی اینگونه بیان میکنند که یهودیت و مسیحیت مشتقاتی از
تعالیم ابراهیم بوده و در
نتیجه از دینهای ابراهیمی به شمار میآیند. قرآن، از یهودیان و مسیحیان (و دیگر
معتقدان به ادیان با منشأ الهی) به صورت «اهل کتاب» یاد میکند.[۱۴۳]
علی دشتی در کتاب «۲۳ سال» عقاید پایه مسلمانان را مورد انتقاد قرار داد که قرآن از سوی خدا فرستاده نشده و تنها سخنان محمد و از روی وجدان پاکسیرت وی بودهاست و قرآن چیز تازهای برای ارائه نداشته بلکه تنها افکار و عقاید دیگر را به شکل خودش گردآوری کرده و با سخنان شخصی محمد خود را مدعی کلامخدابودن دانستهاست.[۱۴۴] البته پاسخهای فراوانی برای این کتاب توسط محققان و دانشمندان علوم اسلامی داده شدهاست.
شجاعالدین شفا هم در کتابهای «تولدی دیگر» و «پس از ۱۴۰۰ سال» ادیان سامی و دین اسلام را نقد کردهاست.احمد کسروی هم از منتقدان اسلام است.[۱۴۵]
این هم دیدگاه سایت ویکی شیعه از اسلام است
اسلام، آخرین دین از ادیان ابراهیمی و الهی است که به تصریح قرآن و روایات، بعد از آن دینی نخواهد آمد. نقطه آغازین این دین، سال ۶۱۰ میلادی در شهر مکه واقع در شبه جزیره عربستان است. پیامآور این دین حضرت محمد(ص) است که خاتم پیامبران لقب یافته است. کتاب مقدس و آسمانی اسلام، قرآن و قبلهگاه مسلمانان خانه کعبه در شهر مکه است. توسعه روزافزون آن پس از هجرت پیامبر اسلام به شهر مدینه آغاز شد.
آموزههای اسلام در سه دسته کلی عقاید، احکام و اخلاق جای میگیرند. مهمترین رکن اعتقادی آن توحید و اساسیترین عمل عبادی آن نماز است.
در دین اسلام دو مذهب عمده و اصلی شیعه و اهل سنت وجود دارد که هر یک از این دو مذهب نیز به فرقههای متعدد تقسیم شدهاند. مهمترین اختلاف بین این مذاهب و فرقهها بحث امامت یا جانشینی پیامبر اسلام است.
معرفی اجمالی
در تقسیمبندی ادیان، اسلام یکی از ادیان الهی، توحیدی و ابراهیمی است. مسلمانان معتقد به خدای یگانه هستند. پیامبرشان حضرت محمد بن عبدالله(ص) است که از سوی خداوند مأمور به ابلاغ پیام خداوند به مردم شده است. مجموعه آنچه از سوی خداوند بر پیامبر نازل شده است در قرآن جمعآوری شده است.
نقطه آغاز اسلام از شهر مکه در شبه جزیزه عربستان است. خانه کعبه در شهر مکه قبله مسمانان است و مسلمانان به سوی آن نماز میگزارند. نماز مهمترین عمل عبادی مسلمانان است. بر مسلمانانی که توانایی مالی و جانی داشته باشند واجب است که یک بار به عنوان حج به مکه سفر کنند و اعمال عبادی خاصی انجام دهند.
کلمه اسلام
واژه اسلام از ماده «س- ل- م»[۱] به معنای صحت و عافیت و دوری از هرگونه عیب و نقص و فساد[۲] است و به معانی انقیاد[۳]، اطاعت کلی و بیقید و شرط و تسلیم محض بودن[۴]، اذعان به حکم الهی، اخلاص در عبادت[۵] به کار رفته است.
اصطلاح اسلام در میان عربهای ساکن عربستان و قبل از دوران اسلام به طور کلی به معنای ترک کردن و دست کشیدن بوده است و عربها هنگامی فعل «اَسْلَمَ» را به کار میبردند که شخص از چیزی که برای او بسیار عزیز و گرانبها بود دست میکشید و آن را به دیگری که خواستار آن بود وا میگذاشت و در صورتی که آن چیز خودِ شخصِ وی باشد که گرانبهاترین موجودی انسان است، در این حالت اسلام به معنای اطاعت کلی و بیقید و شرط و تسلیم محض بودن است.[۶]
به گفته سید حسین نصر مسلمان کسی است که با انتخاب خود پذیرفته است که ارادهاش را مطیع اراده الهی سازد.[۷] به گفته علامه طباطبایی علت نامگذاری این دین به اسلام این است که در این دین بنده تسلیم اراده خدای سبحان است.[۸]
کلمه اسلام در قرآن به کار رفته است و بنابر برخی آیات قرآن هر دینی به جز اسلام غیرمقبول است[۹] و بعد از آمدن اسلام، تنها دین معتبر نزد خداوند اسلام است.[۱۰] سخنان بسیاری نیز از پیامبر اسلام نقل شده که از دین خود به نام اسلام و از پیروان خود با عنوان مسلمان یاد کرده است.[۱۱]
مسلمان و مؤمن
هر فرد با گفتن دو جمله «اشهد ان لااله الا الله» و «اشهد ان محمدا رسول الله» وارد دین اسلام میشود. ذکر این جملات در واقع شهادت دادن به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر اسلام(ص) است. بدون این کار فرد از دایره اسلام خارج است و کافر محسوب میشود.[۱۲]
این تعریف از مسلمان بیان نخستین مرتبه از پذیرش اسلام است. در این مرحله حتی ممکن است بین باور قلبی فرد با آنچه در زبان میگوید تفاوت وجود داشته باشد. به این معنا که اسلام آوردن مرحله ابتدایی و ظاهری در پذیرش شریعت خاتم به وسیله اظهار شهادتین است اما ایمان علاوه بر این، مستلزم اعتقاد قلبی و باطنی است.[۱۳] اسلام آوردن، پذیرش و اطاعت زبانی و جوارحی است خواه همراه با اعتقاد قلبی باشد و خواه نه؛ اما ایمان انقیاد توأم با اعتقاد قلبی است.[۱۴]
عالمان دینی امامیه و گروهی از متکلمان اهل سنت با استناد به آیات قرآن به تغایر مفهومی این دو قائل شدهاند. باقلانی از آیه۱۴ سوره حجرات چنین نتیجه میگیرد که اسلام نسبت به ایمان عامتر است و جایگاه ایمان قلب است چنانکه جایگاه اسلام جوارح است.[۱۵] به بیان دیگر اسلام امری است ظاهری ولی ایمان امری است قلبی و باطنی. علامه طباطبایی افزون بر آیه ۱۴ سوره حجرات، آیه ۳۵ احزاب را که وصف «مؤمنین و مؤمنات» را از عنوان «مسلمین و مسلمات» تفکیک کرده دلیل محکمی بر تغایر این دو وصف قلمداد میکند.[۱۶] البته خوارج و بعدها معتزله چنین باور داشتند که اسلام و ایمان وحدت مفهومی دارند.[۱۷]
در برخی آیات قرآن، اسلام و ایمان به گونهای آمده که بیانگر نوعی یگانگی میان آن دو است؛ اما چنان که برخی متکلمان اشعری گفتهاند مضمون این آیات میتواند تنها ناظر به وحدت مصداقی اسلام و ایمان باشد و لزوماً تساوی مفهومی را نمیرساند.[۱۸]
پیامبر اسلام
بنیانگذار دین اسلام حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب است. بر اساس متون اسلامی او آخرین فرستاده خداوند به سوی انسانهاست. مسلمانان او را برترین انسان و بهترین الگو برای زندگی میدانند. به اعتقاد بسیاری از مسلمانان حضرت محمد دارای مقام عصمت و علم غیب بوده است.
او که از نژاد عرب و از قبیله قریش ساکن در شهر مکه در شبه جزیره عربستان بود در سال ۵۷۰م در مکه به دنیا آمد. در اوان کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستی پدربزرگش عبدالمطلب و پس از چندی عمویش ابوطالب بزرگ شد.
در طول زندگی خود هیچگاه پیرو آیین بتپرستی رایج در مکه نبود. مردم مکه او را با صفت امین میشناختند. خداوند در چهل سالگی او را به پیامبری مبعوث کرد. اولین پیغام خداوند توسط جبرئیل در غار حرا در مکه وقتی که او چهل ساله بود بر وی نازل گشت.
کتاب آسمانی اسلام
کتاب مقدس و آسمانی مسلمانان قرآن است و منبع اصلی باورها و اعمال دینی ایشان به شمار میرود. بر اساس باورهای اسلامی متن قرآن وحی الهی است و از سوی خداوند توسط فرشته وحی (جبرئیل) بر پیامبر نازل شده است. به اعتقاد مسلمانان در قرآن هیچگونه باطل و اشتباهی راه ندارد و از زمان نزول تا کنون بدون تحریف باقی مانده است.(نک: عدم تحریف قرآن)
قرآن کتابی است که در ۱۱۴ سوره دستهبندی شده است. هر سوره شامل تعدادی آیه است.
منابع شناخت اسلام
سُنَّت پیامبر اسلام(ص) و امامان شیعه و نیز گفتار و رفتار اصحاب پیامبر جزو منابعی است که مسلمانان برای شناخت باورها، وظایف عملی، تاریخ اسلام و آشنایی با سرگذشت بزرگان دین به آن مراجعه میکنند. این سنت در قالب کتابهای حدیث و سیره از نسلهای گذشته به آینده رسیده است.
سنت امامان شیعه فقط برای شیعیان معیار شناخت و عمل است. تکیه بر سیره صحابه نیز از مختصات اهل سنت است. شیعیان رفتار صحابه را قابل نقد میدانند.
مهمترین کتابهای حدیثی برای شیعیان چهار کتاب است: الکافی نوشته کلینی، تهذیب الاحکام و الاستبصار نوشته شیخ طوسی، من لا یحضره الفقیه نوشته شیخ صدوق.
مهمترین کتابهای حدیثی برای اهل سنت که به صحاح سته (کتابهای صحیح ششگانه) معروف هستند عبارتاند از: صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن نسائی، سنن ابن ماجه، سنن ابی داود و صحیح ترمذی.
آموزههای اصلی
مجموعه تعلیمات اسلام در یک دستهبندی به سه بخش اعتقادات، اخلاقیات و احکام عملی تقسیم میگردد[۱۹]:
اصول اعتقادی
مجموعه اعتقادات اسلامی در سه اصل کلی توحید، نبوت و معاد دستهبندی میشوند که به آنها اصول عقاید گفته میشود. یعنی چیزهایی که هر مسلمان باید بدانها معتقد باشد. سایر باورهای اسلامی ریشه در این سه اعتقاد اصلی دارند. هر یک از این اعتقادات موجب تمایز مسلمانان از سایر ادیان میشوند. در مذهب شیعه، امامت نیز جزو اصول اعتقادی محسوب میشود.
باورهای اسلامی در واقع معرفی جهانبینی اسلام است.
توحید
نوشتار اصلی: توحید
در جهانبینی اسلامی مهمترین اعتقاد، توحید یعنی باور به خدای واحد و متشخص است. در اعتقادات اسلامی خدا خالق همه هستی و پروردگار آن است. باور به یگانگی خدا در سه شاخه توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی قابل تقسیمبندی است. این سه قسم در واقع توحید نظری هستند و فقط در عرصه باور و اعتقاد هر فرد مسلمان حضور دارند.
توحید عملی نتیجه توحید نظری است و در شاخههایی مثل توحید در عبادت، توحید در اطاعت، توحید در تشریع(قانونگذاری) و توحید در حاکمیت بروز میکند.[۲۰]
نبوت
نوشتار اصلی: نبوت
مسلمانان معتقدند که خدا برای هدایت نوع بشر، افرادی را برگزیده و به عنوان پیامبر به سوی انسانها ارسال کرده است. این افراد در ادبیات اسلامی نبی و رسول نامیده میشوند. تعداد ایشان یکصد و بیست و چهار هزار نفر است که پنج نفر از آنها اولوالعزم بوده و وظایفی خاص به عهده داشتهاند. این پیامبران آیینها و کتابهایی را آوردهاند. در قرآن که آخرین کتاب آسمانی است به نام بیست و شش نفر از این پیامبران و کتابهای برخی از آنها اشاره شده است.
آخرین پیامبر الهی حضرت محمد(ص) است که دین اسلام را آورده و بعد از او پیامبری نخواهد آمد.(نک: خاتمیت)
امامت
امامت به معنای ریاست و سرپرستی امور دینی و دنیایی مردم به جانشینی از پیامبر اسلام(ص). در این مورد دو نگاه اصلی در بین مسلمانان وجود دارد.
شیعه معتقد است پیامبر اسلام به دستور خداوند جانشین خود را مشخص کرده و مردم باید از او اطاعت کنند. این جانشین امام علی بن ابیطالب(ع) است و بعد از او نیز امام حسن(ع) و امام حسین(ع) عهدهدار منصب امامت هستند. شیعیان اثناعشری معتقدند که بعد از امام حسین(ع) نیز نُه تن از نسل او از جانب خداوند به مقام امامت رسیدهاند. امام دوازدهم امام مهدی(عج) است که از نظرها غایب است و برای اقامه عدل در جهان ظهور خواهد کرد. برخی از فرقههای دیگر شیعه مانند زیدیه و اسماعیلیه و چند فرقه دیگر درباره امامان بعد از امام حسین(ع) نظر دیگری دارند.
اهل سنت به عنوان دیگر مذهب عمده اسلامی معتقدند پیامبر اسلام(ص) برای بعد از خود جانشینی مشخص نکرده است و مردم پس از رحلت ایشان ابوبکر فرزند ابیقحافه را انتخاب و با او بیعت کردند و پس از او نیز عمر بن خطاب و عثمان بن عفان به عنوان خلیفه دوم و سوم، و علی بن ابیطالب(ع) را چهارمین خلیفه میدانند.
معاد
اعتقاد به زندهشدن مردگان و زندگی پس از مرگ جزو اصول باورهای ادیان و به ویژه اسلام است. باور به معاد شامل باور به وقوع حوادثی در هنگام مرگ و بعد از آن در دوران برزخ و نیز حوادث و موقعیتهای بعد از زنده شدن مردگان در روز قیامت است. مفاهیمی مثل حشر، میزان، تطائر کتب، صراط و... جزو اموری هستند که مورد اعتقاد مسلمانان هستند.
سایر باورها
اعتقاد به وجود فرشتگان، قضا و قدر، عالم برزخ، عالم ذر، خلقت حضرت آدم از خاک و ادامه نسل انسان از حضرت آدم و حوا، نیز جزو اعتقادات همه یا اکثر مسلمانان به شمار میرود.
وظایف عملی
بخش مهمی از تعالیم دین اسلام ناظر به اعمال هر فرد مسلمان است. این وظایف که احکام عملی نیز نامیده میشوند در دانشی به نام فقه تدوین شدهاند. منبع اصلی شناخت این وظایف قرآن و سنت (گفتار و رفتار معصومان) است.
به طور کلی میتوان وظایف عملی هر فرد مسلمان را در سه حوزه عبادات، اخلاق و احکام مدنی و اجتماعی (معاملات) دستهبندی کرد.
عبادات
عبادت عملی است که در اسلام فقط باید به انگیزه اطاعت از دستور خداوند انجام شود. اعمال عبادی یا واجباند یا مستحب. مهمترین عمل عبادی واجب در اسلام نمازهای (صَلات) روزانه است. برخی از مهمترین عبادتهای واجب عبارتند از: روزه (صَوم) در ماه رمضان، زَکات، خُمس، زیارت خانه کعبه (حج)، جهاد.
اخلاق
در متون اصلی اسلام (قرآن و سنت معصومان) آموزههای فراوانی برای رفتارهای اخلاقی وجود دارد. معرفی اخلاق پسندیده و ناپسند و راههای عملی رسیدن به کمالات اخلاقی، توصیه به رعایت حقوق دیگران و دستوراتی برای تنظیم روابط اجتماعی و خانوادگی جزو تعالیم اخلاقی اسلام است.
وظایف مدنی و اجتماعی
در اسلام برای بسیاری از امور زندگی روزمره دستورات شرعی وجود دارد. اموری مثل ازدواج، طلاق، خرید و فروش، اجاره، رهن، خوردنیها و آشامیدنیهای حلال و حرام، شکار، امور جنائی، قضاوت،... هر یک احکامی دارند. این احکام در علم فقه با عنوان احکام معاملات مورد بحث قرار میگیرند.
انشعابها
امروزه مسلمانان در قالب دو مذهب بزرگ شیعه و اهل سنت دستهبندی میشوند. هر یک از این دو مذهب نیز دارای فرقههای متعددی هستند. مهمترین اختلاف بین شیعه و اهل سنت، مسئله امامت یا جانشینی پیامبر است. این اختلاف از روزهای نخستین بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) در بین برخی از اصحاب نمایان شد.
تمایزات این دو مذهب در امامت خلاصه نمیشود و این دو مذهب از نظر اعتقادی و احکام عملی نیز با هم تفاوتهایی دارند. تفاوت نگاه درباره اصحاب پیامبر، عصمت انبیاء، جبر و اختیار، برخی از احکام وضو و نماز و حج، تفاوت عقیده درباره ازدواج موقت نیز از موارداختلافی بین این دو مذهب است.
شیعه
شیعه به عنوان یکی از دو مذهب اصلی اسلام خود به فرقههای متعددی منشعب شده است. وجه مشترک همه این فرقهها اعتقاد به امامت امام علی(ع) و دو فرزندش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بعد از پیامبر است.
شیعیان در اکثر کشورهای اسلامی حضور دارند ولی بیشترین جمعیت شیعه در کشورهای ایران، عراق، آذربایجان، پاکستان و لبنان ساکن هستند.
اهل سنت
اهل سنت از نظر جمعیت از شیعیان بیشترند. پیروان این مذهب نیز به فرقههای متعددی منشعب شدهاند. این انشعابها دو محور اعتقادی و فقهی دارد. تفاوت نگرش در اعتقادات باعث ایجاد سه گرایش معتزله، اشعری و ماتریدی شده است. تفاوت در فهم احکام فقهی و فروع دین نیز منتهی به ایجاد چهار مذهب فقهی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی شده است.
خوارج
نخستین انشعاب رسمی در بین مسلمانان که به شکلگیری یک فرقه انجامید، انشعاب خوارج در جنگ صفین از سپاهیان امام علی(ع( است. خوارج درباره حکومت و نیز کسانی که مرتکب گناه کبیره شدهاند باورهای خاصی داشتند.
خوارج بعدها به گروههای متعددی منشعب شدند و امروزه در کشورهایی مثل عمان ساکن هستند.
تاریخ اسلام
دوران مکه
نقطه آغاز اسلام در شهر مکه واقع در شبه جزیره عربستان در سال۶۱۰ میلادی مطابق با چهلمین سال عام الفیل و نخستین سال بعثت حضرت محمد بن عبدالله(ص) پیامبر اسلام است.
نخستین دوره اسلام دوره سیزده ساله سکونت و تبلیغ پیامبر اسلام در مکه است. در این دوره پیامبر سه سال به صورت مخفی به دعوت مشغول بود. بعد از سه سال خداوند او را مأمور کرد بستگان نزدیکش را به اسلام دعوت کند.(نک: یوم الدار) در این دوره تعداد محدودی از افراد مسلمان شدند. در سالهای دوازده و سیزده بعثت، پیامبر در طی دو پیمان به نام بیعت عقبه زمینه مهاجرت به یثرب را آماده کرد.
دوران مدینه
در ربیع الاول سال سیزدهم بعثت، پیامبر به مدینه هجرت کرد و با همراهی ساکنان مدینه نخستین حکومت اسلامی را بنیان نهاد. اصحاب پیامبر در مدینه دو گروه بزرگ بودند که با نام مهاجران و انصار شناخته میشدند. اکثر جمعیت انصار از دو قبیله بزرگ اوس و خزرج بودند.
در این دوره پیامبر گرفتار جنگهای متعددی شدند که با نام غزوات و سرایا در تاریخ ثبت شدهاند. مهمترین غزوههای پیامبر جنگ بدر و احد و خندق و فتح مکه هستند. بعد از فتح مکه تقریبا همه شبه جزیره عربستان مسلمان شدند.
در این دوره هم چنین پیامبر به سران کشورهای مختلف نامه نوشتند و آنها را به اسلام دعوت کردند.
این دوره ده سال طول کشید و با درگذشت رسول خدا، اسلام وارد دوران جدیدی شد.
دوران خلفای سه گانه
پس از درگذشت پیامبر اسلام در سال ۱۱ ه.ق در مدینه، با وجود وصیت او مبنی بر جانشینی علی بن ابیطالب، برخی از اصحاب، ابوبکر بن ابی قحافه را به خلافت انتخاب کردند. پس از ابوبکر عمر بن خطاب و بعد از او عثمان بن عفان به خلافت رسیدند.
در دوره خلیفه اول چند درگیری با مرتدان و چند جنگ با پیامبران دروغین گزارش شده است. در دوران خلیفه دوم که حدود ده سال طول کشید فتوحات اسلامی گسترش یافت و مسلمانان ایران و شام و مصر و... را فتح کردند. در دوران خلیفه سوم نیز گسترش دامنه اسلام ادامه داشت. مهمترین اتفاق این دوران شورشهای داخلی بود که منجر به قتل خلیفه سوم و انتخاب علی بن ابیطالب(ع) به عنوان خلیفه چهارم شد.
دوران امام علی(ع) و امام حسن(ع)
دوران خلافت امام علی(ع) (۳۷-۴۰ ه.ق) کمتر از پنج سال طول کشید. سه جنگ داخلی جمل، صفین و نهروان از اتفاقات مهم این دوره است. امام علی(ع) در مسجد کوفه توسط یکی از خوارج ترور شد و مردم با امام حسن مجتبی(ع) فرزند ارشد ایشان بیعت کردند.
دوران خلافت امام حسن مجتبی(ع) کمتر از شش ماه به طول انجامید که بیشتر آن نیز به جنگ داخلی سپاه امام با سپاه شام به فرماندهی معاویه پسر ابوسفیان گذشت. جنگ با امضای صلح نامه وانتقال خلافت به معاویه به پایان رسید.(نک: صلح امام حسن)
دوران بنی امیه
نوشتار اصلی: بنی امیه
دوران بنی عباس
نوشتار اصلی: بنی عباس
دوران فاطمیان
نوشتار اصلی: فاطمیان
دوران عثمانی
پس از دوران خلافت
اسلام و دیگر ادیان
بر اساس آیات قرآن و سنت اسلامی، مسلمانان حضور برخی از دیگر ادیان را به رسمیت میشناسند هر چند باورهای آنان را نادرست میشمرند.
آیینهای صابئی، یهودی، مسیحی و زرتشت در قرآن ذکر شدهاند.[۲۱] از آنجا که به باور مسلمانان این ادیان مبتنی بر کتاب آسمانی هستند به آنها اهل کتاب گفته میشود. بر اساس احکام اسلامی این اقلیتهای دینی اگر در جامعه اسلامی زندگی کنند باید مالیاتی به نام جزیه بدهند. در متون دینی از این اقلیتها با نام کفار ذمی یا اهل ذمه نیز یاد شده است.
بنا بر برخی از فتاوای فقهی در شیعه و اهل سنت، معتقدان به هر دینی به جز اسلام ناپاک هستند. فقیهانی نیز وجود دارند که اقلیتهای اهل کتاب را پاک و معتقدان به سایر ادیان را نجس میدانند.
جغرافیا و جمعیت مسلمانان
امروزه در اکثر کشورهای جهان مسلمانان حضور دارند. جمعیت مسلمانان جهان حدود یک و نیم میلیارد نفر است. اکثریت جمعیت مسلمان در قاره آسیا و به ویژه خاورمیانه زندگی میکنند.
پرجمعیتترین کشور مسلمان اندونزی است. عربستان به علت وجود دو شهر مکه و مدینه و برگزاری مراسم سالیانه حج در آن مهمترین کشور مسلمان محسوب میشود. عراق نیز از کشورهای مهم اسلامی است که مقبره شش امام شیعه در آن است و مدتها پایتخت خلافت اسلامی بوده است. همچنین یکی از بزرگترین و باسابقهترین حوزههای علمیه شیعه در شهر نجف عراق قرار دارد.
این هم دیدگاه سایت اسلام پرسش و پاسخ که گرایش سنی مذهب دارد
اصول ایمان که هر مسلمانی باید به آنها اعتقاد راسخ داشته باشد:
بر طبق آیات قرآن و احادیث صحیح نبوی؛ اصول ایمان شش تا هستند:
1 - ایمان به الله، 2 - ایمان به تمامی ملائکه، 3 - ایمان به تمامی کتابهای آسمانی، 4 - ایمان به تمامی پیامبران الهی، 5 - ایمان به روز قیامت، 6 - ایمان به قضاء و قدر الهی چه خیر باشد یا خیر.
دلیل اعتقاد به پنج مورد اول:
خداوند متعال در قرآن مومنان را اینگونه معرفی می فرماید:
«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ» (بقره 285).
یعنی: «پیامبر و مؤمنان به آنچه به سوی او از جانب پروردگار نازل شده ایمان دارند و همگی به: الله، ملائکه، کتابها و پیامبران ایمان دارند. و بین هیچکدام از پیامبران فرقی نمینهند و می گویند شنیدیم و اطاعت کردیم پروردگارا ما را ببخش و بازگشت ما به سوی توست».
و می فرماید: «والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» (بقره 4).
یعنی: و مومنان که به آنچه بر تو (قرآن) نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان مىآورند؛ و به آخرت و رستاخیز یقین دارند.
و پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد قضاء و قدر به همراه دیگر موارد اصول ایمان فرمودند:
«أخبرنی عَنْ الْإِیمَانِ قَالَ أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَیْرِهِ وَشَرِّهِ» صحیح بخاری (50)، وصحیح مسلم (8).
یعنی: « (مردی از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسید:) مرا از ایمان خبر ده، ایشان فرمودند: ایمان عبارت است از اینکه ایمان بیاوری به: یگانگی الله، به ملائکه، به پیامـبران، به روز قیامت، به قضا و قدر؛ و ایمان بیاوری به خیر و شر آن».
پس این شش مورد جزو اصولی هستند که ایمان بدون اعتقاد داشتن به آنها کامل نخواهد شد و خدای متعال هیچ عهدی با وی در سرای قیامت نخواهد داشت، و کسانی که بیش از این شش مورد به اصول ایمان بیافزایند، هیچ برهانی از سوی خدا ندارند جز پیروی از گمان باطل!
این هم دیدگاه سایت ویکی پرسش در مورد اسلام
اسلام یکی از ادیان توحیدی و ابراهیمی است و از جامعیت خاصی نسبت به دیگر ادیان برخوردار است.
اسلام درلغت به معنای انقیاد وتسلیم شدن است شخص فرمانبردار ومطیع رادر لغت مسلم یامسلمان می گویند.
دراصطلاح عبارت است از گفتن شهادتین بازبان است «لا اله الا الله محمد رسول الله» که اولین مرتبه اسلام است که شیعه وسنی در آن اتفاق دارند.
بدون شک اسلام وایمان دارای مراتبی هستند که می توان آن را
به ایمان باطنی
وایمان ظاهریتقسیم کرد .
← دیدگاه
اهل حدیث،شافعیان،معتزله وخوارج
ازنظر اهل حدیث،شافعیان، معتزله وخوارج ایمان واسلام مترادف هستند. ایشان میگویند:
درقرآن کریم ایمان واسلام بریکدیگراطلاق شده اند .
← دیدگاه محققان اهل سنت
اما به عقیده محققین اهل سنت بین این هردوفرق وجود دارد چراکه حقیقت ایمان تصدیق قلبی است وحقیقت اسلام تسلیم وانقیاد ظاهری همراه با تسلیم باطنی است بنابر حکمت هایی گاه یکی بجای دیگریبه کار برده میشود. [۱]
در نصوص ،استعمال آنها بر سه قسم وارد شده است ۱. برترادف ۲. برتباین ۳. تداخل، مثال ترادف «فاخرَجنا مَن کانَ فِیها مِنَ المَومِنینَ فمَا وَجَدنا فِیها غَیرَ بَیتٍ مِنَ المُسلِمِین» [۲]
درجای دیگر خداوند میفرماید«قال یا قوْمِ اِن کُنتمْ آمَنتمْ بِاللهِ فَعلَیهِ توَکلوا اِنْ کنتمْ مُسْلِمِین» [۳]
دراین دو آیه ایمان براسلام اطلاق شده است معلوم می شود که ایمان واسلام دولفظ دارای یک معنی هستند.
همچنین در حدیث پیامبر(ص) میفرماید «بنی الاسلام علی خمس، شهادة ان لا اله الا الله الخ» سپس در حدیث وفد القیس همین پنج رکن را در تفسیر ایمان بیان میکند از این دو حدیث هم معلوم میشود که ایمان و اسلام مترادف المعنی هستند (یعنی دو لفظ دارای یک معنی) [۴]
«قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا » [۵]
این هم اصول اسلام از دیدگاه سایت آسمونی است
معارف اسلامی به سه بخش کلی تقسیم میشوند:
اصول عقاید: باورهای بنیادین فکری (اصول دین یا عقاید) که توحید، اساسی ترین آنها است.
اخلاق: توصیههای اخلاقی که برخی از آنها، عبارتند از: عدالت، شجاعت و عفت.
احکام فقهی: فرامین عملی و عبادی که اساسی ترین آنها (فروع دین یا فقه اصغر) هستند. فرامین عملی آداب، مناسک و عبادات را دربرمیگیرد.
عقاید را در علم کلام، احکام را در علم فقه و اخلاق را در علم اخلاق شرح و بسط میدهند.
اصول دین
از بنیادیترین باورهای مسلمانان تحت عنوان اصول دین یاد میشود. اصول دین نزد مسلمانان سه عدد هستند اعتقاد به هر کدام از این اصول، باورهایی را به عنوان زیر شاخه موجب میشود:
1- توحید: یعنی اعتقاد به یگانگی خداوند و اعتقاد به صفات او.
2-؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(عدل-درنوشته سایت نبود بنده اضافه کردم)
3-نبوت: یعنی اعتقاد به ضرورت فرستادن پیامبران از سوی خداوند برای راهنمایی بشر.(و اعتقاد به پیامبری محمد).
4-؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(امامت-درنوشته سایت نبود بنده اضافه کردم)
5-معاد: یعنی اعتقاد به وجود جهانی که بعد از فروپاشی این جهان کنونی، نمایان میشود و در آن جهان نیکان و بد کرداران به سزای کردار خویش میرسند.
در میان این اصول آنچه ریشه بقیهاست، توحید میباشد، به طوری که دین شناسان مسلمان میکوشند تا با اثبات آن بقیه اصول و فروع را ثابت کنند شیعیان علاوه بر این سه اصل، به عدل و امامت نیز به عنوان اصلهای چهارم و پنجم معتقدند.
مشخصات دین اسلام از
دیدگاه سایت و دانشنامه طهور
اسلام نام دین خداست که
یگانه است و همه پیامبران برای آن مبعوث شده اند و به آن دعوت کرده اند صورت جامع
و کامل دین خدا به وسیله خاتم پیامبران حضرت محمدبن عبدالله (ص) به مردم ابلاغ شد و نبوت پایان یافت و
امروز با همین نام در جهان شناخته میشود. تعالیم اسلامی که به وسیله خاتم انبیاء
ابلاغ شد، به حکم اینکه صورت کامل و جامع دین خداست و برای این است که برای همیشه
راهبر بشر باشد، مشخصات و ممیزات خاص دارد که متناسب با دوره ختمیه است این
مشخصات در مجموع خود نمیتوانست در دوره های قبل که دوره های کودکی بشر بود وجود
داشته باشد هر یک از این مشخصات معیاری است برای شناخت اسلام با این معیارها و
مقیاسها که هر کدام یک اصل از اصول تعلیمات اسلامی است میتوان سیمایی و لو مبهم،
از اسلام به دست آورد، و هم میتوان با این معیارها تشخیص داد که فلان تعلیم از
اسلام هست یا نیست.
ما
مدعی نیستیم که بتوانیم همه معیارها را در اینجا گرد آوریم، ولی سعی میکنیم حتی
المکان صورت جامعی از آنها ارائه دهیم. میدانیم هر مکتب و ایدئولوژی و هر دستگاه
اندیشه که طرحی برای نجات و رهایی و کمال و سعادت بشر ارائه میدهد، یک سلسله
ارزشها عرضه میدارد و بایدها و نبایدها و شایدها و نشایدها در سطح فرد یا جامعه
می آورد که باید چنین بود، باید آنچنان شد، باید چنین یا چنان ساخت، باید فلان
جهت را انتخاب کرد، باید به فلان سو رفت و فلان هدف را تعقیب کرد، مثلا باید آزاد
و آزاده زیست، باید شجاع و دلیر بود، باید مدام و پیوسته رفت، باید کامل شد، باید
جامعه ای بر اساس قسط و عدل ساخت، باید در جهت قرب به حق پیش رفت ولی این بایدها
و نبایدها متکی بر فلسفه خاصی است که آنها را توجیه مینماید، یعنی اگر یک مکتب یک
سلسله دستورها و فرمانها عرضه میدارد، ناچار متکی بر نوعی فلسفه و جهان بینی
درباره هستی و جهان و جامعه و انسان است که چون هستی چنین است و جامعه یا انسان
چنان است، پس باید اینچنین و آنچنان بود. جهان بینی یعنی مجموعه ای از بینشها و
تفسیرها و تحلیلها درباره جهان و جامعه و انسان که جهان چنین است و یا چنان است،
اینچنین قانون دارد، آنچنان پیش میرود، فلان هدف را تعقیب میکند یا نمیکند،
مبدا دارد یا ندارد، غایت دارد یا ندارد و امثال اینها، و یا انسان چنین سرشت و
طبیعتی دارد، مثلا با فطرتی خاص آفریده شده یا نشده، مختار و آزاد است یا مجبور،
یک واقعیت انتخاب شده در طبیعت است و به تعبیر قرآن اصطفا شده و یا یک واقعیت تصادفی، و یا جامعه
مستقل از قوانین حاکم بر افراد قانون دارد یا ندارد، قوانین حاکم بر جامعه و تاریخ
چه قوانینی است و امثال اینها.
ایدئولوژی
بر پایه جهان بینی استوار است اینکه چرا باید اینچنین یا آنچنان بود یا زیست یا
رفت یا ساخت باشد، برای این است که جهان یا جامعه یا انسان چنین یا چنان است، چرای
هر ایدئولوژی در جهان بینی ای که آن ایدئولوژی بر آن استوار است نهفته است و به
اصطلاح، ایدئولوژی از نوع حکمت عملی است و جهان بینی از نوع حکمت نظری هر نوع خاص
از حکمت عملی مبتنی بر نوعی خاص از حکمت نظری است، مثلا حکمت عملی سقراط بر اساس بینش خاصی است که سقراط از جهان دارد
که همان حکمت نظری اوست، و همچنین است رابطه حکمت عملی اپیکور و حکمت نظری او، و
همچنین دیگران. پس چرا ایدئولوژیها مختلف و متفاوت است؟ چون جهان بین ها مختلف
است، ایدئولوژی تابعی است از جهان بینی. از طرف دیگر، جهان بینی که میتوان آن را
جهان شناسی نیز تعبیر کرد، چرا مختلف است؟ چرا یک مکتب جهان را اینچنین میبیند و
دیگری آنچنان؟ یکی اینچنین میشناسد و دیگری آنچنان؟ پاسخ به این پرسش چندان ساده
نیست. برخی تا به اینجا میرسند فورا پای پایگاه اجتماعی و وضع طبقاتی را به میان
میکشند، مدعی هستند موضع طبقاتی و پایگاه طبقاتی به هر کس دید خاص میدهد و عینک
خاص برای دیدن جهان به چشمش میزند، رابطه انسان با جامعه اش با آنچه در جامعه
تولید و توزیع میشود، با چگونگی تولید و توزیع و در نتیجه برخورداری یا محرومیت
خودش، عکس العمل ویژه در روان و اعصاب او ایجاد میکند و به وضع درونی او شکل خاص
میدهد، شکل خاص وضع درونی و ذهنی او اندیشه و ارزیابی و قضاوت او را درباره
اشیاء تحت تاثیر قرار میدهد. به قول مولوی:
چون تو برگردی و برگردد سرت *** خانه را گردنده بیند منظرت
ور تو در کشتی روی بریم روان *** ساحل یم را چو خودبینی دوان
گر تو باشی تنگدل از ملحمه *** تنگ بینی جو دنیا را همه
ور تو خوش باشی به کام دوستان *** این جهان بنمایدت چون بوستان
چون تو جزو عالمی پس ای مهین *** کل آن را همچو خودبینی یقین
هر که را افعال دام و دد بود *** بر کریمانش گمان بد بود
طبق
این نظر کسی نمیتواند بینش خود را صحیح و بینش دیگری را غلط تلقی کند، زیرا
بینش، امری نسبی و محصول رابطه خاص هر فرد با محیط طبیعی و اجتماعی اوست و برای هر
کس همان صحیح است که میبیند. ولی مطلب به این سادگی نیست در اینکه اندیشه انسان
تا حدود زیادی تحت تاثیر محیط قرار میگیرد، بحثی نیست، ولی اینکه انسان یک
پایگاه آزاد اندیشه دارد که میتواند از هر تاثیری خود را مستقل نگه دارد که از
آن در زبان اسلام به فطرت تعبیر شده است قابل نفی و انکار نیست و در جای دیگر و
فرصتی دیگر باید به تفصیل درباره آن سخن بگوییم. فرضا هم بخواهیم اصالت و استقلال
انسان را و در حقیقت واقع بینی او را از او بگیریم، هنوز زود است که در این مرحله (مرحله جهان بینی و جهان شناسی) انسان را
محکوم کنیم.
آنچه
برای فیلسوفان و دانشمندانی که از نزدیک در این مسائل مطالعه دارند امروز مسلم
است این است که ریشه چندگونگی جهان بینیها و جهان شناسیها را در شناخت شناسیها،
در آنچه که امروز نظریه معرفت و یا شناخت نامیده میشود، باید جستجو کرد. همت
فیلسوفان متوجه شناخت شناسی شده است تا آنجا که عده ای مدعی شدند فلسفه، جهان
شناسی نیست، شناخت شناسی است اینکه جهان شناسیها مختلف میشود، از آن است که
نظریات درباره شناختن مختلف است یکی میگوید جهان را از طریق عقل باید شناخت و
دیگری میگوید از راه حواس و سومی میگوید از راه تزکیه نفس و اشراق و الهام از
نظر یکی مراحل شناخت به گونه ای است و از نظر دیگری به گونه ای دیگر کاربرد عقل
از نظر برخی محدود است و از نظر برخی نامحدود منابع شناخت چیست؟ معیار آن چیست؟ و
امثال اینها. پس ایدئولوژی هر مکتب مبتنی است بر جهان بینی آن و جهان بینی آن
مبتنی است بر نظریه اش درباره معرفت و شناخت. مترقی بودن هر ایدئولوژی بستگی دارد
به مترقی بودن جهان بینی اش و مترقی بودن جهان بینی اش بستگی دارد به مترقی
بودن شناخت شناسی اش در حقیقت، حکمت عملی هر مکتب وابسته است به حکمت نظری آن و
حکمت نظری اش وابسته است به منطق آن مکتب.
پس هر مکتب در درجه اول باید منطق خود را مشخص نماید. اسلام، هر چند یک مکتب فلسفی نیست و با زبان و اصطلاح فلسفه و فلاسفه با مردم سخن نگفته است، زبانی دارد مخصوص خودش که عموم طبقات به فراخور فهم و استعداد خود از آن بهره میگیرند، ولی در لابلای مطالب خود درباره همه این مسائل سخن گفته است و این سخت حیرت آور است بطوریکه میتوان ایدئولوژی آن را به صورت یک دستگاه اندیشه عملی، و بینشهای جهانی آن را به صورت یک حکمت نظری، و نظریاتش را در باب معرفت و شناخت شناسی به صورت اصول یک منطق عرضه داشت. در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم (جلد اول) مخصوصا مقاله چهارم (ارزش معلومات) درباره این گونه مطالب به تفصیل بحث شده است در رساله ای که در نظر است تحت عنوان شناخت منتشر شود مفصل تر بحث خواهد شد.
مطالعه بیشتر
-چگونگی روزه در دین اسلام و مسیحیت
-چرا دین اسلام بر سایر ادیان برتری دارد؟
-توضیح مختصری درباره دین اسلام
-اولین و ابتداییترین اعتقاداتى را که یک مسلمان باید داشته باشد چیست؟
-در قرآن کریم مسلمان به چه معناست؟
-علامه طباطبایی، خلاصه تعالیم اسلام (به کوشش داود الهامی)، مرکز نشر دار التبلیغ قم.
-شناخت اسلام (به کوشش آقایان شهید دکتر بهشتی، شهید باهنر، و قلیزاده)، نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
-علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، نشر وزارت فرهنگ و هنر.
-علامه طباطبایی، آموزش عقاید و دستورات دینی، نشر بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی تهران.
منابع
http://yavaraneislam.mihanblog.com
http://psiw.journals.ikiu.ac.ir
http://www.eslamazmanzareallah.org
http://eslampajoheshha.nashriyat.ir
http://sunniquest.parsiblog.com
http://www.simaislam.blogfa.com
http://islam-online.rozblog.com
http://eslamzeeba.mihanblog.com