مبحث به زبان ساده:
کنفوسیوسیسم مذهب به آن معنا که از مذهب مراد میشود نیست. کنفوسیوسیسم بیش از آنکه مذهبی آن جهانی بوده باشد آیینی مربوط به این جهان است. «آیین کنفوسیوس را، که گاه چون یک فلسفه و گاه چون یک دین تلقی میشود، میتوان انسان باوری، همه شمولی دانست که خدا را نه انکار میکند و نه سبک میشمرد».
کنفوسیوسیسم
بیش از هر چیز یک سبک زندگی است، سبکی از زندگی که
هدفش رسیدن سرزمین آبا و اجدادی به حداکثر رفاه و
سعادت و به
سامان کردن زندگی خانوادگی و فردی است. در نزد چینیان کنفوسیوس «نه تنها مردی حکیم وفرزانه است بلکه انسانی کامل و دارای قلب سلیم و سرمشق شرافت و بزرگواری شمرده میشود. اخلاق شریف او خود مبین و
نماینده دو قاعده انتظام و تناسب است
که مبنا و پایه تعالیم او قرار دارد». از این رو
پیش از هر
چیز باید به این نکته مهم پرداخت که کنفوسیوس که بود.
ادامه مطلب ...
مبحث به ربان ساده
رادیکالیسم به معنای هواخواهی و طرفداری از «دگرگونیهای بنیادی» جامعه و نهادهای اجتماعی موجود است. رادیکال، از نظر لغوی به معنای اصل و ریشه است و در علوم اجتماعی به آن اندیشههایی میگویند که اقداماتی تند و سخت و ریشهای را در بهبود جامعه خواهانند و دگرگونیهای بنیادی را در امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی طلب میکنند. [۱]
رادیکالیسم به آئین کسانی نیز اطلاق میشود که دارای افکار چپگرا نیز میباشند؛ که پس از آنها لیبرالها و میانهروها و بعد محافظهکاران قرار دارند، و در آن سر طیف سیاسی مرتجعان هستند که متمایل به بازگشت به گذشته هستند.[۱]
علی رغم این تفکیک سیاسی در سالهای اخیر سخن از راست «بنیان نگر» نیز به میان آمدهاست.[نیازمند منبع] «جامعهشناسی رادیکال»، مظهر کوشش در پیوند زدن نتایج تحقیقات اجتماعی به اعماق تودهها است، و سعی دارد با بهکارگیری حاصل کار پژوهشهای جامعه شناختی، تغییراتی اساسی در جامعه بهوجود آورد. رادیکالیسم دلالت دارد بر هر فکر و عمل سیاسی و اجتماعی که خواستار دگرگونیهای ژرف و عمیق و بیدرنگ در نهادهای موجود است.
اصطلاح رادیکالیسم اولین بار در بریتانیا در مورد مخالفان لایحه اصلاحات سال ۱۸۳۲ به کار برده شد و بعد از آن جرمی بنتام و پیروان او را رادیکالهای فلسفی نامیدند.
در ایالات متحده آمریکا رادیکالیسم در سده ۱۹ به شکلی اتوپیایی آغاز شد، که همراه با جنبش لغو بردگی بود و طرفداران آن خواهان تغییرات سیاسی ریشهای در جامعه آن زمان آمریکا بودند.
ادامه مطلب ...این دو واژه که از زبان فرانسه به فارسی وارد شده است در اصل از «دماگوگیا» در زبان یونانی گرفته شده است. در زبان یونانی، دماگوگیا به معنای «رهبری مردم» بوده و در روم باستان نیز به همین معنا به کار می رفته و معنای افتخار آمیز داشته و شخصیتهای بزرگ را «دماگوگوس» یا «رهبر مردم» مینامیدند. کسانی چون پریکلس، دموستنس و کیکرو (سیسرو) را به این نام خواندهاند.
اما در زبان سیاسی جدید، دماگوژی به معنای عوام فریبی و مردم فریبی به کار میرود، یعنی بهرهگیری نادرست از احساسات و تعصبهای عامه مردم. از این رو «دماگوگ» در زبان سیاسی جدید هم ردیف با «عوام فریب» و «مردم فریب» است.
ادامه مطلب ...در زمان سلسه جو در چین باستان ،یک مکتب بسیار متفاوت از مکتب کنفسیوس محبوبیت بسیاری به دست آورد .منشا این مکتب که تائوئیسم نامیده شد در هاله ای از رمز و راز فرو رفته است . بر خلاف اندرز های روشن و قابل فهم مکتب کنفسیوس ،فلسفه تائوئیستی رازورانه و فهم آن مشکل است .اِبِری تائو به معنای راه را این چنین تعریف می کند : ((نیرویی نامرئی وصف ناشدنی ،و غیر مادی که منشا تمام آنچه که هست یا رخ می دهد است ))
تائوئیست ها با این نیرو احساس نزدیکی می کردند و در پی درک جایگاه خود در طرح بزرگ طبیعت بودند .آموزگاران تائوئیست به پیروان خود توصیه می کردند که خود را تسلیم سیر عالم کنند .شعار آن ها وو-وِی بود ،یعنی هیچ کاری نکن . این لزوماً به معنای بی حرکت نشستن نبود (گرچه بعضی از تائوئیست ها چنین نیز می کردند) ، بلکه بی اعتنایی نسبت به فشار های اجتماعی بود .از نظر آنان خوشبختی در دست کشیدن از تلاش برای ثروت ، قدرت ، و منزلت اجتماعی نهفته بود .
در امور حکومتی ، تائوئیست ها دیدگاهی درست در مقابل کنفسیوس داشتند .در حالی که کنفسیوس از مردمان نیک سرشت می خواست که وارد کار های حکومتی شوند تا آن ها را بهتر سازند ، تائوئیست ها از حکومت کناره می گرفتند و قانون طبیعی نظام عالم بیشتر مورد نظرشان بود تا اقتدار انسانی . تائوئیست ها عقیده داشتند که اگر قرار است حکومتی وجود داشته باشد ، پس بهترین حکومت ها حکومتی است که تسلطش به حداقل برسد
ادامه مطلب ...مبحث به زبان ساده:
پاسخ این سوال که این سازمان برای چیست و چه هدفی دارد را از زبان فراماسون ها میشنویم که میگویند :
"هدف حکومت ماست ......تمام حکومت ها را به جز
حکومت خودمان از بین خواهیم برد (انگاه ) با دستهای محکم و قوی حکمفرمایی میکنیم و
چون قدرت را از دست کسانی که مطیع ما شدند بدست اووردیم جاه طلبی های بی مورد ،
حرص و آز و انتقام بی رحمانه و کینه را منحصر به خود مینمائیم ما هستیم که با ترور
همه جا را احاطه میکنیم و افراد زیادی را با عقاید مختلف و روش های متفاوت در
اختیار میگیریم "
مبحث به زبان ساده
در
علوم سیاسی، لابیگری یک مشغله و حرفه ویژه است که منظور آن تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و
نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی است.
در برخی از
کشورها دفترهای ویژهای به نام «دفاتر لابیگری» وجود دارند که در ازای دریافت پول به
تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص بهوسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی میپردازند.
لابیگرها
با کمک و بکارگیری روشهای حقوقی و مدیریت مفید روابط اجتماعی کوشش در رسیدن به
اهداف خود دارند.
مبحث به زبان ساده:
پلورالیسم (pluralism) به مفهوم کثرت گرایی ، کثرت منشی و کثرت مداری است و به منزله روشی است در گفتمان یا گفتار(discourse) مدرن و پست مدرن که انسان برای روبرو شدن با سایر انسانها و اندیشه ها برگزیده است . پلورالیسم در کنه خود متضمن هیچ اندیشه ای نیست و فقط مربوط به روش ، منش و متد (Methodology ) است نه خود اندیشه ها. به بیان ساده پلورالیسم پیش از آنکه به ما بگوید که چگونه بیاندیشیم به ما می گوید که چگونه عمل کنیم .
در سیاست به تظاهرات سیاسی واجتماعی میدگویند . هدف از تظاهرات بروز عقاید و آرمانها و
هدفهای سیاسی خود است ، با این قصد و امید که در شکل گیری عقاید و اراده دیگران مؤثر
واقع شده و در نهایت نیل به هدفهای معین را میسر سازد . دربیشترکشورهای دموکراتیک حق تظاهرات جزوحقوق اصلی
است ودرشمار حقوق مربوط به
آزادی عقیده وبیان محسوب میگردد. به ویژه حق تشکیل
اجتماعات یکی از اشکال بنیادی رفتاراجتماعی و سیاسی انسانهارا درجامعه تشکیل می دهد .
ازمدتها پیش حق تشکیل آزادانه اجتماعات نشانه ای از استقلال ، بلوغ سیاسی و آزادی
وخود مختاری افراد
شهروندان محسوب شده است . بنابر این این حق ، شالودۀ هر گونه سازمان و تشکیلات
و شیوه
زندگانی دموکراتیک بشمار می آید
.
دیالکتیک . } ل ِ } (فرانسوی ، اِ( ۞ لفظی که بطور کلی بمعنی بررسی نقادانه مطابقت یک عقیده یا رأی است با حقیقت و در اصطلاح فلسفه بمعنای مختلف به کار رفته است . اصلا دیالکتیک بمعنی فن استدلال و احتجاج بوسیله ٔ سؤال و جواب بوده است و ارسطو اختراع آن را به زنون الئائی نسبت داده است ، اگرچه این روش احتجاج مخصوصاً به سقراط نسبت داده میشود. افلاطون دیالکتیک را به دو معنی به کار برده است ، یکی فن تعریف و تمیز مُثُل و دیگری علمی که ناظر است به روابط بین مُثُل درپرتو اصل واحد «خیر» که چون خورشیدی عالم حقایق را روشن میکند. ارسطو دیالکتیک را در مقابل براهین استدلالی علمی به استنتاج از آراء مقبوله تخصیص داده است .در طی قرون وسطی اصطلاح دیالکتیک به آنچه اکنون منطق خوانده میشود اطلاق میشد. در فلسفه ٔ جدید لفظ دیالکتیک در دو معنی مخصوص بکار رفته است کانت این لفظ را عنوان قسمتی از کتاب نقادی عقل مطلق خود قرار داده است که اشکالات مخصوص ناشی از استعمال اصول علم را در اموری (مانند نفس ، جهان و خدا) خارج از حد تجربه نقادی میکند. هگل روش منطقی فلسفه ٔ خود را دیالکتیک میخواند، و در این مورد این لفظ را به سلوک عقل ترجمه کرده اند. روش هگل را مارکس و انگلس در فلسفه ٔ مادی احتجاجی خود اقتباس کرده اند. (دائرة المعارف فارسی)
ادامه مطلب ...به معنای اعتقاد تعصب آمیز از هرنوع چه سیاسی,چه مذهبی وچه اخلاقی است. به عبارت بهتر تعصب نسبت هر چیز را فاناتیسم می نامند .
ادامه مطلب ...انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است و در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار می رفت. فلاسفه انقلاب را این گونه بیان می نمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماعوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان هر گونه جنبش اجتماعی تودهای که به فرآیندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بیانجامد، انقلاب نامیده میشود. انقلابهای بزرگ به آن دسته از انقلابها گفته میشود که با تغییرات اساسی در حکومت و ساختار اجتماعی یک کشور یا جامعه همراه بودهاند که از آن جمله میتوان به انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد
ادامه مطلب ...
همچنین از
آنجا که حکومت مشروطه نظامی است قانونی و قانونگذاری اساس آن است وجود آن با پارلمان و پارلمانداری قرین است و مبارزه در جهت
مشارکت هرچه بیشتر گروههای هرچه
گسترده تر سیاسی و اجتماعی در امر قانون گذاری یکی از
جنبه های
بسیار مهم جنبش سیاسی چپ و چپ نو در روزگار جدید بوده است . حکومت مشروطه به دو صورت وجود دارد : جمهوری و سلطنتی . اندیشه
حکومت مشروطه در بنیاد از جنبش آزادیخواهی
مایه گرفته است .
جنبش
مشروطیت در ایران که خواهان حکومت قانون بود از سویی در پی نفوذ اندیشه های نوین سیاسی از اروپا به آسیا و تباهی و درماندگی
نظام سیاسی از سوی دیگر پدید آمد . جنبش
مشروطیت در 1324 ه ق بنا به قانون اساسی خود نظام
مشروطه ی
سلطنتی را در ایران برقرار کرد.
اِستِعمار واژهایست عربی و در بُن به معنای آبادی خواستن است. ولی امروزه استعمار معنای نفوذ و دخالت کشورهای زورمند در کشورهای ناتوان به بهانه آبادی و سازندگی است.ولی معمولاً استعمار در جستجوی به تاراج بردن دارایی کشورهای دیگر بودهاست.
استعمار عبارت است از سیاست دول امپریالیستی که هدفش برده کردن و بهره کشی از خلقهای کشورهای دیگر، خلقهای کشورهای از نظر اقتصادی کم رشد است. دول امپریالیستی برای تحکیم سیطره خویش مانع تکامل فنی و اقتصادی و فرهنگی این کشورها میشوند. البته در قرون گذشته یعنی قبل از پیدایش امپریالیسم نیز استعمار سرزمینهای غیر وجود داشته ولی ما در تعریف خود به استعمار در قرن بیستم توجه کردهایم که خود به شکل تقسیم سرزمینهای جهان و ایجاد امپراتوریهای مستعمراتی یکی از وجوه مشخصه دوران امپریالیستی است.
ادامه مطلب ...قانون گرایی(Legalism)، مفهومی است که به اصالت قانون و اصول قضایی و حقوقی در روابط بین مردم و دولت و مابین مردم معتقد است.
برطبق این عقیده، در عرصه سیاست جهانی و رفتار بینالمللی، ملاک عملکرد دول شرایط اخلاقی و اجتماعی نیست، بلکه روابط حقوقی و شرایط تابعه آن معیار است.
قانون گرایان بر این عقیده اند که دولت محصول قانون است و در مورد دولت، جامعه و کشور باید تنها صلاحیت حقوقی، قانونی و قضایی را در نظر آورد، هرچند با اخلاق و مذهب متغایر و متضاد باشد.
این نظریه، از زمان حکومت روم مطرح گردیده است.
جمهوری نوعی حکومت است که در آن ریاست کشور با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده میشود و دوران تصدی او محدود است. جمهوری از نظر مفهوم واژه بیشتر درجاتی از مردمسالاری را نیز در بر دارد. اما، در عین حال، بسیاری از دیکتاتوریهای غیر سلطنتی نیز ممکن است به این نام نامیده شوند و در این وجه، حکومت جمهوری تنها به معنای حکومت غیر سلطنتی است.
ادامه مطلب ...به بیان ساده تر حکومت های اتوریته به آن دسته از حکومت های دیکتاتوری اطلاق می شود که گروهی به نام یک حزب سیاسی مانند حزب بعث عراق، یا یک دار و دسته نظامی نظیر حکومت ژنرال ها در آرژانتین و حکومت سرهنگان در یونان، آزادی های فردی و حقوق اجتماعی مردم را از میان برده و به شیوه استبدادی بر آنها فرمانروایی می کنند
ادامه مطلب ...جهان وطنی )به( انگلیسی: Cosmopilitanism یا جهانمیهنی، مفهومی است که باور به متعلق بودن به تمام جهان و مردم آن و عدم وابستگیهای قومی-ملی و در کل، باور به اینکه جهان، میهن مشترک تمامی مردم است.
یا :
طریقه ایست از زندگی که افکار و احساسات و کمال مطلوب و عقاید ملل و اقوام را هم علاوه بر ایده آلهای ملی خود محترم شمرده و سعی می کنند آنها را با حسن تفاهم درک کنند .
ادامه مطلب ...
کودتا شگردی سیاسی و کوششی از سوی یک ائتلاف سیاسی غیرقانونی برای براندازی رهبران حکومت موجود است که از طریق خشونت یا تهدید به آن انجام میگیرد.[۱] این خشونت معمولاً محدود و ناگهانی است و از سوی عدهای اندک (برخلاف انقلاب که از سوی بیشتر مردم انجام میگیرد) به کار بسته میشود.[۱][۲] عاملان کودتا ممکن است کنترل نیروهای نظامی را در اختیار داشتهباشند.[۲][۳] یک کودتا به ندرت بر سیاستهای بنیادین اقتصادی و اجتماعی یک کشور تاثیر میگذارد.[۲] در دو سده اخیر کشورهای زیادی در قاره آفریقا و آمریکای لاتین کودتا را تجربه کردهاند.[۲]
نام فلسفه ای است سیاسی که در قرن ۱۹ به وسیله گروهی از لیبرال های انگلیسی رقم زده شد ، شاید این فلسفه را بتوانفایده گرایی دانست .
بنابراین فلسفه : هر گونه رفتار و کردار آدمی در صورتی نیک و پسندیده است که این کردار و یا رفتار ، حداکثر خوبی و فایده را برایاکثریت جامعه در پی داشته باشد .این جماعت اعتقاد دارند که انسان تحت تسلط دو عامل است :یکی لذت و دیگری درد و باید کوشش نمود که از درد دوری نمودهو دست به اعمالی زد که به کسب لذت بیانجامد ، البته مفهوم ، این مطلب از لذات ، شهوت رانی و هرزگی و نمونه آن نیست بلکه فاکتور هایی است که لذت و خوشبختی حداکثر جامعه رافراهم نماید .
از معروف ترین پیشوایان این مکتب باید از جرمی بنتهام . جیمز میل . جان استوارت میل . دیود ریکاردو ...نام برد.
ادامه مطلب ...پادشاهی یا سلطنت (به انگلیسی :Royalisme- Monarchy)شکلیاست از نظام حکومتی که در آن فردی به عنوان رئیس کشور به نام پادشاه یا ملکه دارد. این عنوان معنای خاص نمادی دارد. هگل ایرانزمین را نخستین دولت شاهنشاهی مینامد.[۱]
مشروعیت پادشاه با توجه به معنای خاص دینی و نمادی مقامش ممکن است منزلت «پدر» ملت را به او بدهد.
ادامه مطلب ...